«نظم» -یا همان «اُردر»- (The Order) جدیدترین ساخته‌ی جاستین کرزل است که تعدادی از سیاه‌ترین آثار سال‌های اخیر مانند «مکبث» و «نیترام» را در کارنامه دارد، این فیلم اکشن تریلر جنایی که در جشنواره ونیز ۲۰۲۴ به نمایش گذاشته شد، با نقدهای مثبتی روبه‌رو شده است.

«نظم» که جود لا، نیکلاس هولت و تای شرایدن را در نقش‌های اصلی دارد، داستان واقعی باب متیوز (هولت)، یک سفیدپوست افراطی را روایت می‌کند که می‌خواهد انقلاب کند و همه‌ی نژادها به جز سفیدپوستان را از بین ببرد. او برای عملی کردن نقشه‌هایش دست به خشونت، سرقت و آدمکشی می‌زند و در حال گسترده‌تر کردن فرقه‌ی خود است، تا اینکه یک مامور اف‌بی‌آی کارکشته به نام تری هاسک (جود لا)، تصمیم می‌گیرد تا در مقابل او ایستادگی کند.

نقدهای فیلم «نظم» به جذابیت و هیجان بالای قصه‌ی آن اشاره دارند

فیلم تا اینجا با ۲۳ نقد، میانگین امتیاز ۸۳% را در سایت راتن تومیتوز دارد و میانگین امتیاز آن در متاکریتیک، با ۱۴ نقد، ۷۱% است که برای یک اثر تریلر جنایی تجاری، قابل قبول است. در میان نقدهای فیلم «نظم»، اوون گلیبرمن از ورایتی بالاترین نمره (۹ از ۱۰) و رایان لاتانزیو، منتقد ایندی‌وایر کمترین امتیاز (۵ از ۱۰) را به آن اعطا کرده است.

ورایتی – اوون گلیبرمن

در «نظم»، یک مستند داستانی جذاب و هیجان‌انگیز درباره آغاز عصر برترپنداری نژاد سفید دهه ۸۰ میلادی، صحنه‌ای وجود دارد که به شدت شما را به فکر می‌اندازد. دو رهبر این جنبش در یک جاده خلوت روستایی در آیداهو ملاقات می‌کنند. یکی از آنها، ریچارد باتلر (ویکتور اسلیزاک)، سفیدپوستی است که سازمان «ملل آریایی» را تأسیس کرده، یک فرقه‌ی نئونازی که مقر آن در نزدیکی این مکان قرار دارد. او یک افراطی نژادپرست است، اما رفتاری مانند یک پیشوای محترم دارد و آگاهانه در مورد رشد جنبش خود فعالیت سیاسی می‌کند.

مرد دیگر، باب متیوز (نیکلاس هولت)، یکی از پیروان سابق باتلر است که به دلیل آنکه معتقد است جنبش «ملل آریایی» به اندازه کافی افراطی نیست، از او جدا شده است. متیوز خواهان یک قیام مسلحانه فوری است و گروه شورشی بی‌بند و باری که او رهبری می‌کند، به نام «اُردر» (او این نام را از انقلابیون سفیدپوست برترپندار رمان واقعی «دفترچه‌های ترنر» گرفته است)، در اصل یک گروه کوچک و بی‌نظم است! آنها سینماها را بمب‌گذاری می‌کنند، ماسک اسکی سیاه می‌پوشند و با مسلسل‌های سبک برای سرقت از بانک‌ها و کامیون‌ها اقدام می‌کنند. آنها پول را برای خود می‌خواهند، اما همچنین از آن برای تأمین مالی یک «ارتش» برای قیام علیه دولت ایالات متحده استفاده می‌کنند. در یکی از صحنه‌های ابتدایی، شاهد هستیم که آنها یکی از افراد خود را به خونسردی می‌کشند.

اف‌بی‌آی، به رهبری یک مامور باسابقه و عبوس به نام تری هاسک (جود لا)، در حال تحقیق و بررسی پرونده است، بنابراین باتلر با متیوز ملاقات می‌کند تا به او هشدار دهد که تاکتیک‌های خشونت‌آمیز او اشتباه بزرگی است. همانطور که باتلر توضیح می‌دهد، جنبش آنها نمی‌تواند در جرم و خلافکاری گرفتار شود. او می‌گوید اگر کار را درست انجام دهند، ظرف ۱۰ سال افرادی را در مجلس نمایندگان و سنا خواهند داشت. اما متیوز گوش نمی‌کند. او به ایده انقلاب آخرالزمانی خود متعهد است.

مضطرب‌کننده بودن این صحنه در این است که باتلر -اگرچه با چند سال تاخیر- پیش‌بینی‌اش در مورد ورود جنبش او به جریان اصلی، کاملا درست بود. از این نظر، او تهدیدی بسیار خطرناک‌تر برای آمریکا نسبت به باب متیوز است. متیوز، در مقابل، یک جامعه‌ستیز بی‌ملاحظه است. رشته جنایات او، که همانطور که فیلم نشان می‌دهد، به قتل مجری رادیوی گفتگوی یهودی در دنور، آلن برگ (با بازی مارک مارون)، ختم می‌شود، چیزی جز دیوانگی نیست. اما بدین معناست که باتلر، یک نازی آمریکایی خشمگین، حالا صدای اعتدال به حساب می‌آید! همین کافی است تا سرتان بچرخد و کمی حالت تهوع پیدا کنید.

«نظم» به کارگردانی جاستین کرزل یک مستند داستانی دراماتیکِ فوق‌العاده هوشمند در مورد ظهور جنبش سفید برترپندار و یک داستان جنایی جذاب است. کرزل به شیوه‌ای کلاسیک کار می‌کند و فیلم پر از سرقت، کمین، تیراندازی، بازجویی و سایر ویژگی‌های آثار پلیسی است. «نظم» در به نمایش گذاشتن اصالت، بسیار دقیق است.

هنگامی که اف‌بی‌آی، تقریبا به طور تصادفی وارد این پرونده می‌شود (بیشتر به این دلیل که هاسک، اولین کسی که وارد پرونده می‌شود، از یک ازدواج شکست خورده رنج می‌برد و به یک دفتر کوچک در شهری دورافتاده فرستاده شده است)، تحقیقات خود را شروع می‌کند، ممکن است ابتدا برای ما کمی خواب‌آور یا حتی آزاردهنده به نظر برسند. اما این فقط به این دلیل است که فیلم به اف‌بی‌آی واقعی پایبند است: گروهی از ماموران که انسان هستند، نه ابرقهرمانان اجرای قانون.

نقدهای فیلم نظم

گاردین – جاناتان رامنی

جاناتان رامنی یکی از نقدهای مثبت فیلم «نظم» را توشته و آن را ستایش کرده است: شما دوست ندارید با افرادی که در فیلم‌های کارگردان استرالیایی جاستین کرزل ملاقات می‌کنید، وقت بگذرانید: شخصیت دیوانه‌ی فیلم «نیترام» یا قاتلان اولین فیلم بسیار آزاردهنده او «اسنوتاون». اکنون، در «نظم»، کرزل توجه خود را به نئونازی‌های آمریکایی و افرادی که آنها را شکار می‌کنند معطوف کرده است؛ از طریق مامور اف‌بی‌آی به شدت آسیب‌دیده‌ی جود لا، باقی هم شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌ای نیستند. «نظم»، درامی جنایی بر اساس واقعیت، که در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد، پویاترین چیزی است که در چند روز اول این رویداد دیده شد و جایگاه کرزل را به عنوان یک فیلمساز مولف برجسته، به ویژه زمانی که صحبت از مسائل تاریک می‌شود، تایید می‌کند.

«نظم»، نوشته‌ی زک بیلین و بر اساس کتاب «برادری خاموش» نوشته کوین فلین و گری گرهاردت، ماجرای شکار یک گروه شبه‌نظامی نئونازی در اوایل دهه ۱۹۸۰ را روایت می‌کند: یک گروه فرعی از یک کلیسای راست افراطی، به رهبری متعصبانی که می‌خواهند از دعا کردن دست بردارند و نقشه‌ی نژاد سفیدپوستان خودبرترپندار را به اقدامات خونین تبدیل کنند. لا، که همچنین تهیه‌کننده است، نقش تری هاسک، مامور اف‌بی‌آی را بازی می‌کند که برای تعقیب این گروه به شمال غربی اقیانوس آرام می‌رسد، در حالی که از دوران حرفه‌ای خود در مبارزه با کو کلاکس کلن و مافیا زخم‌هایی دارد؛ تای شریدان یک پلیس محلی است که با او دوست می‌شود.

نیکلاس هولت نقش باب متیوز را بازی می‌کند، یک پسر روستایی با چشمان آبی و صورت فرشته‌گونه با لبخندی شیرین، قلبی از سنگ و نقشه‌ای بی‌رحمانه برای ایجاد یک سرزمین موعود تمام سفید، که برای این منظور، او مجموعه‌ای از سرقت‌های بانکی را برای تأمین مالی یک گروه شبه‌نظامی طراحی می‌کند. کتاب مقدس برای پروژه او، «دفترچه‌های ترنر» است، یک رمان واقعی ۱۹۷۸ که سال‌ها به عنوان منبع الهام سفیدپوستان افراطی استفاده شد. «نظم»، اگرچه به عنوان مستند داستانی بسیار مؤثر است، اما به عنوان یک تریلر کارآگاهی سرراست و سریع نیز جذاب است، به ویژه در سکانس‌های اکشن آن.

اسکرین رنت – الکس هریسون

یکی دیگر از نقدهای مثبت فیلم به الکس هریسون تعلق دارد: «نظم» درباره نفرت است، اما نه به آن شکلی که انتظار دارید. با توجه به اینکه داستان پیرامون یک تروریست سفیدپوست افراطی برترپندار و تلاش اف‌بی‌آی برای متوقف کردن آنها است، این موضوع بدیهی به نظر می‌رسد. اما فیلم کمتر به [بررسی] ایدئولوژی نفرت علاقه دارد. ما شخصیت‌های اصلی را به روش‌های متضادی ملاقات می‌کنیم. شخصیت اصلی ما، مامور اف‌بی‌آی، تری هاسک (جود لا)، ابتدا به عنوان یک مرد [عادی] ظاهر می‌شود. او به شمال غربی اقیانوس آرام می‌رسد، ظاهرا برای کمی آرامش، و بلافاصله راه خود را به سمت تحقیق در مورد فرقه‌ی «ملل آریایی»، گروه نئونازی پیش می‌برد. ما به شکلی ظریف، هوش و بی‌پروایی او را می‌بینیم.

شرور ما در ابتدا فقط یک نام است: باب (متیوز). در صحنه افتتاحیه، قدرت او حتی با اینکه حضور ندارد مشخص است. وقتی باب متیوز (نیکلاس هولت) را می‌بینیم، شاید همان چیزی نیست که انتظار داشتیم. او متین و مشاهده‌گر است. با صحبت‌های تقریبا دلسوزانه‌اش با مردم، آنها را به دنبال خود می‌کشاند و با همان لحن ملایم، عبارات نژادپرستانه را در گفتار خود وارد می‌کند. یک تضاد شدید با تری هاسک خشن، دمدمی مزاج و اغلب ناخوشایند.

زندگی هر دو مرد با نفرت تعریف می‌شود. باب نفرت را به عنوان اخلاق خود پذیرفته است و از آن برای ساختن یک جامعه، هرچند مخرب، استفاده کرده است. او خانواده دارد و دوستانی که به او اعتماد دارند که رهبری کند. هاسک، که حرفه خود را صرف مبارزه با جرایم سازمان‌یافته کرده است، به خاطر اینکه همیشه نفرت را تعقیب می‌کند، به مردی آسیب‌دیده تبدیل شده است. خانواده‌اش به تماس‌های او پاسخ نمی‌دهند. او یک دوستی پرتنش با یک مامور دیگر (جرنی اسمالت) دارد و ما از گفتگوهای آن‌ها متوجه می‌شود که هاسک زمانی رئیس بود، حالا دیگر نیست.

«نظم» دائما بین این دو و بین سازمان‌های آنها، شباهت‌هایی بزرگ و کوچک ترسیم می‌کند. همچنین خطوطی وجود دارد که به این واقعیت اشاره می‌کند که دولت و پلیس همیشه «مردان خوب» نیستند، چیزی که باعث شد من عدم وجود عدالت در این فیلم را متوجه شوم. هیچ راهی برای درست کردن اوضاع وجود ندارد. زمانی که هاسک روش‌های رایج برای تعقیب دشمن خود را رها می‌کند، احساس نمی‌شود که یک تلاش قهرمانانه برای خدمت به جامعه است، حتی اگر چنین باشد. این حس انتقام است.

برای فیلمی که چنین ماهرانه ساخته شده، این نمی‌تواند تصادفی باشد. جو بی‌رحمانه پرتنش، محصول فیلمنامه، کارگردانی، تدوین و موسیقی که با هم هارمونی دارند، به ماهیت این دنیایی که در آن پرتاب شده‌ایم می‌افزاید. «خوب» نمایندگان خود را دارد، از جمله جیمی بوون (تای شریدان)، افسر محلی که برای اولین بار تهدید را بو کشید. اما آن کسی که واقعا خوب است نمی‌تواند از این نفرت جان سالم به در ببرد. با گذشت زمان، می‌فهمیم که جیمی جایی ایستاده است که هاسک احتمالا سال‌ها قبل ایستاده بود. ما همچنین می‌فهمیم که تبدیل شدن به هاسک برای جیمی سرنوشتی تراژیک را رقم خواهد زد.

منبع: screendaily

source

توسط chehrenet.ir