هیچ فرنچایز علمی-تخیلی تازه‌ای که طی ده سال گذشته شروع شده باشد، نمی‌تواند به پای شهرت، محبوبیت و البته کیفیت فیلم‌های «تلماسه» (Dune) دنی ویلنوو برسد؛ به طوری که فیلم‌های او را به عنوان تلفیقی از «جنگ ستارگان»، «ارباب حلقه‌ها» و «بازی تاج و تخت» توصیف می‌کنند. حتی اگر از «تلماسه» خوشتان نیاید، نمی‌توانید انکار کنید که اکران دو فیلم این فرنچایز هر بار یک رویداد سینمایی بزرگ بود و البته فروش زیادی در گیشه نیز در پی داشت. همین موضوع باعث شده استودیوی برادران وارنر بخواهد با بسط جهان این فرنچایز، این بار به سراغ ساخت سریال آن برود که «تلماسه: پیشگویی» (Dune: Prophecy) نام دارد. فرانک هربرت اولین بار با انتشار رمان خود، «تلماسه»، در سال ۱۹۶۵ میلادی جهان خارق‌العاده‌ی بیابانی خود را به مخاطبان معرفی کرد و از آن زمان تاکنون، این کتاب و کتاب‌های بعدی در این فرنچایز بارها اقتباس شده‌اند. اولین تلاش برای آوردن دنیای «تلماسه» به پرده‌ی سینما از سوی کارگردان برجسته‌ی فیلم‌های آوانگارد، آلخاندرو خودوروفسکی صورت گرفت که در دهه‌ی هفتاد میلادی کوشید «تلماسه»‌ را برای پرده‌ی نقره‌ای اقتباس کند؛ اما تلاش او با شکست مواجه شد.

پس از آن اقتباس کلاسیکی را داریم که هیچکس به اندازه‌ی کارگردان خود فیلم از آن متنفر نیست؛ یعنی فیلم «تلماسه» دیوید لینچ که در سال ۱۹۸۴ میلادی اکران شد و کایل مک‌لاکلن در آن در نقش اصلی داستان، یعنی پاول اتریدیز، بازی می‌کرد. اما اگر از خود لینچ بپرسید، احتمالا ترجیح می‌داد این اقتباس هیچ وقت محقق نمی‌شد. مینی‌سریال «تلماسه‌ی فرانک هربرت» (Frank Herbert’s Dune) نیز در سال ۲۰۰۰ میلادی برای شبکه‌ی سای‌فای چنل ساخته شد که ویلیام هرت و الک نیومن در آن ایفای نقش می‌کردند؛ این مینی‌سریال در سال ۲۰۰۳ با بازی جیمز مک‌اووی و تحت عنوان «فرزندان تلماسه» (Frank Herbert’s Children of Dune) ادامه پیدا کرد. همانطور که می‌بینید، دنیای «تلماسه» تاکنون بارها و بارها برای سینما و تلویزیون اقتباس شده است؛ اما به جرئت می‌توان گفت هیچ یک از آن‌ها جادوی کتاب‌های فرانک هربرت را، آنطور که شایسته‌اش هستند، به تصویر نکشیدند. به نظر می‌رسید اقتباس‌های «تلماسه» همه محکوم به چنین سرنوشت تلخی باشند؛ تا اینکه فیلم‌های «تلماسه» دنی ویلنوو منتشر شدند.

فیلم اول و دوم، که به ترتیب در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۴ میلادی به اکران درآمدند، داستان اولین کتاب «تلماسه» فرانک هربرت را روایت می‌کنند. این در حالی است که هربرت در طول زندگی خود شش کتاب دیگر در دنیای «تلماسه» نوشته که محتوای زیادی برای ساخت به دست ویلنوو می‌دهد. البته این کارگردان فرانسوی اظهار داشته که بعد از این دو فیلم، دیگر تنها علاقمند به اقتباس کتاب بعدی مجموعه، یعنی «مسیحای تلماسه» (Dune Messiah) است تا سه‌گانه‌ی خود را تکمیل کند؛ وگرنه علاقه‌ای به ساخت فیلم بر اساس تمام کتاب‌های سری ندارد. اما این جمله بدین معنی نیست که مخاطبان هم مشتاق دیدن اقتباس‌های بیشتر از دنیای فرانک هربرت نیستند و سریال «تلماسه: پیشگویی» نوید گسترش قریب الوقوع این فرنچایز را در قالب سریال تلویزیونی به مخاطبان می‌دهد. سریال «تلماسه: پیشگویی» یک مجموعه‌ی تازه است که پیش‌درآمدی بر داستان کتاب اول به حساب می‌آید. طبق اخبار رسمی، این سریال در پاییز امسال از شبکه‌ی مکس پخش خواهد شد؛ پس لازم نیست مدت زیادی را برای دیدن آن صبر کنید. شکی در آن نیست که ساخت سریال «تلماسه: پیشگویی» حاصل موفقیت فیلم‌های دنی ویلنوو است؛ اما از نظر داستانی، این سریال خود را از فیلم‌های «تلماسه» جدا می‌کند و حتی بر اساس هیچ یک از شش کتابی که فرانک هربرت نوشته نیست.

سریال «تلماسه: پیشگویی» براساس کتاب‌های یک هربرت دیگر است

سریال «تلماسه: پیشگویی»

با وجود آنکه سریال «تلماسه: پیشگویی» بر اساس هیچ کدام از کتاب‌های خود فرانک هربرت ساخته نشده، اما همچنان در دنیای «تلماسه» می‌گنجد و اقتباسی از کتاب «انجمن خواهری تلماسه» (The Sisterhood of Dune) است که پسر خود هربرت، یعنی برایان هربرت آن را با همکاری کوین جی. اندرسن نوشته است. خلاصه‌ی ماجرا این است که آخرین کتابی که فرانک هربرت در دنیای «تلماسه» منتشر کرد، کتاب «چپترهاوس: تلماسه» (Chapterhouse: Dune) بود که در سال ۱۹۸۵ میلادی منتشر شد، یعنی درست یک سال پیش از مرگ این نویسنده در سال ۱۹۸۶. با این حال، درست یک دهه بعد از مرگ هربرت، املاک هربرت اعلام کرد که بسیاری از طرح‌های اصلی نویسنده برای داستان‌های بعدی «تلماسه» پیدا شده و پسرش، برایان هربرت با اندرسن همکاری کرده و آن‌ها این داستان‌ها را به اتمام رسانده و منتشر می‌کنند. اولین کتاب از این کتاب‌های تازه که دیگر به دست نویسنده‌ی اصلی نوشته نشده بودند، «تلماسه: خاندان اتریدیز» (Dune: House Atreides) بود که در سال ۱۹۹۹ میلادی بیرون آمد. این کتاب پیش‌درآمدی بر داستان اصلی به حساب می‌آید که تاریخچه‌ی خاندان اتریدیز را در مرکزیت کل حماسه‌ی «تلماسه» قرار می‌دهد. در طول ۲۵ سال گذشته بیش از ۲۰ رمان توسط برایان هربرت و اندرسن منتشر شده که از پیش‌درآمد تا اسپین‌آف برای «تلماسه» را در بر می‌گیرند.

سریال «تلماسه: پیشگویی» بر اساس یکی از این رمان‌های تازه، یعنی «انجمن خواهری تلماسه» است که کتاب آن اولین بار در سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شد؛ هر چند این سریال اقتباس موبه‌مویی به حساب نمی‌آید و بیشتر از داستان و دنیای کتاب الهام می‌گیرد تا اینکه بخواهد آن را دقیقا به تصویر بکشد. «انجمن خواهری تلماسه» اولین کتاب از سری کتاب‌های «مدارس بزرگ تلماسه» (Great Schools of Dune) است؛ سری که کتاب‌هایی که داستان‌ها و تاریخچه‌ی سازمان‌های اسرارآمیزی را که در هسته‌ی دنیای «تلماسه» قرار دارند بررسی می‌کند. این سازمان‌ها شامل سه سازمان مرکزی هستند: بنه جزریت (Bene Gesseri) که تاریخچه‌ی آن‌ها در کتاب «انجمن خواهری تلماسه» بررسی می‌شود، انسان-رایانه‌های منتات‌ها (Mentat human-computers) که در کتاب «منتات‌های تلماسه» (Mentats of Dune) آمده‌اند و سازمان ناوبری بین سیاره‌ای در این دنیا که در کتاب «ناوبرهای تلماسه» (Navigators of Dune) به آن‌ها پرداخته شده است.

بنه جزریت یک سازمان مادرسالار مخفی با توانایی‌های ویژه هستند که به آن‌ها قدرت می‌دهد تا با استفاده از نفوذ خود، بر سیاست و مسائل اجتماعی در سراسر کهکشان تأثیر بگذارند. سریال «تلماسه: پیشگویی» به طور خاص داستان خاندان هارکونن و زنانی را دنبال می‌کند که بنه جزریت را تأسیس کردند. با اینکه داستان هزار سال پیش از تولد پاول اتریدیز اتفاق می‌افتد و بنابراین، خبری از خود پاول در سریال نخواهد بود، اما اتریدیز به عنوان یکی از خاندان‌های قدرتمند در داستان وجود خواهد داشت. همه‌ی این داستان‌ها و تاریخچه‌ها، که در سه کتاب «مدارس بزرگ تلماسه» ذکر می‌شوند، تا حدود زیادی در هم تنیده هستند و در میان آن‌ها به تاریخ پزشکان سوک نیز اشاره می‌شود که البته کتاب اختصاصی خود را ندارند. کتاب «انجمن خواهری تلماسه» به طور خاص به منشأ بنه جزریت به عنوان یک سازمان می‌پردازد؛ اینکه چرا در ابتدا تأسیس شدند، در چه مکانی شکل گرفتند و چه شخصیت‌های کلیدی پشت شکل‌گیری این سازمان قرار داشته است.

در وهله‌ی اول کتاب‌های «تلماسه» درباره‌ی کهکشانی است که به خاطر دشمنی‌ها دچار فروپاشی شده که حاصل اقدمات خاندان‌های مختلف و سیاست‌های خشن آن‌ها در جنگ‌های بین سیاره‌ای است. این جنگ انسان‌ها را در برابر ماشین‌های متفکر (یا همان ربات‌ها) قرار داد و  داستان کتاب «انجمن خواهری تلماسه» مدت کوتاهی پس از این جنگ بزرگ، که به نام جهاد باتلرین (Butlerian Jihad) شناخته می‌شود، اتفاق می‌افتد که در آن تمام ماشین‌های متفکر از بین می‌روند و مهر یک ممنوعیت دائمی روی ساخت چنین ماشین‌هایی می‌خورد. در این میان، جنبش باتلرین یک گروه ضدفناوری هستند که می‌خواهند این ممنوعیت را به سایر حوزه‌های تکنولوژی نیز گسترش داده و اصولا تمام تکنولوژی را ممنوع کنند.

در نتیجه‌ی این جنگ، جهان به یک سیستم فئودالی کهکشانی بازگردانده می‌شود که خاندان‌های قدرتمندی در مرکزیت آن قرار دارند و برای دستیابی به قدرت بیشتر در کهکشان با یکدیگر در جدال‌اند. در همین اوضاع و احوال، خاندان هارکونن می‌خواهد به شکوه سابق خود بازگردد. در مرکزیت داستان «تلماسه»، یک پیشگویی وجود دارد که از آمدن مردی مسیح‌گونه حرف می‌زند که بنا به ادعای بنه جزریت، تنها مردی است که می‌تواند به خاطر ژنتیک خود به قدرت جادوگری دسترسی داشته باشد و به لطف آن، می‌تواند مثل یک قادر مطلق از توانایی‌هایش برای حکومت بر کل جهان استفاده کند. در سریال «تلماسه: پیشگویی» این جادوگران یا انجمن خواهری بنه جزریت در محوریت قرار می‌گیرند که می‌خواهند از تحقق پیشگویی اطمینان حاصل کنند. در نتیجه، با اینکه شخصیت‌های اصلی از بنه جزریت هستند، موضوع همچنان حول تولد و تحقق پیشگویی می‌گردد که در فیلم‌های اول و دوم دنی ویلنوو نیز موضوعیت دارد.

سریال همچنین به آیین‌ها و عقاید بنه جزریت می‌پردازد؛ به ویژه اینکه چه سیاست‌هایی دارند و اعضای خود را به چه طرق ویژه‌ای تربیت می‌کنند تا بتوانند به صورت نفوذی از آن‌ها در خاندان‌های مختلف استفاده کرده و پیشگویی خود را محقق کنند. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های سیاست بنه جزریت در پروپاگندای آن‌هاست که به شدت بر آن تأکید دارند و با انتشار آن در سراسر کهکشان می‌خواهند از همین حالا مردم عادی را برای آمدن مسیح آماده کنند تا در زمان ظهور او، آوازه‌اش در تمام سیارات پخش شده باشد و توده به راحتی به او ایمان بیاورند. در سریال «تلماسه: پیشگویی» احتمالا صحبت‌هایی از منتات‌ها به میان بیاید که از اسپایس استفاده می‌کنند تا قدرت‌های ذهنی به دست بیاورند؛ همچنین سازمان ناوبری کهکشانی نیز وجود دارد که از اسپایس برای سفرهای بین سیاره‌ای استفاده می‌کنند.

در سریال، والیا هارکونن، یکی از اعضای خاندان برجسته‌ی هارکونن حضور دارد؛ خاندانی که هزاران سال بعد به جنگ یک خاندان قدرتمند دیگر، یعنی اتریدیزها می‌رود. امپراتور جاویکو کورینو (مارک استرانگ) نیز امپراتور شناخته‌شده‌ای در جهان «تلماسه» است که اجداد امپراتور شادام چهارم به حساب می‌آید که در فیلم دوم «تلماسه» او را دیده‌اید. تولا (اولیویا ویلیامز)، خواهر والیا است که در کنار او به جنگ نیروهایی می‌روند که آینده‌ی بشریت را تهدید می‌کنند. آن‌ها کسانی خواهند بود که فرقه‌ی معروف به بنه جزریت را تأسیس خواهند کرد.

تا اینجای کار همه چیز درست به نظر می‌رسد. تنها مشکل اصلی این است که کتاب‌های «تلماسه» که به دست برایان هربرت و اندرسن نوشته شده‌اند، اغلب از سوی طرفداران به عنوان کتاب‌های فرعی در نظر گرفته می‌شوند که کیفیت پایین‌تری نسبت به کتاب‌هایی دارند که خود هربرت در زمان حیاتش آن‌ها را نوشت. با وجود اینکه نمی‌توان تلاش‌های آن‌ها برای بسط دنیای خارق‌العاده‌ی هربرت را نادیده گرفت، اما رمان‌های دوران برایان هربرت مملو از ناسازگاری‌ها و تناقضات با رمان‌های اصلی «تلماسه» هستند. داستان‌هایشان نیز به شدت سطحی تلقی می‌شوند که آن آینده‌نگری و عمق شش کتاب اول را ندارند. با این حال، «انجمن خواهری تلماسه» یکی از قوی‌ترین رمان‌های سری مدرن به حساب می‌آید و برای همین، هنوز می‌توان به ساخت سریال «تلماسه: پیشگویی» امیدوار بود.

نام دنی ویلنوو در آغاز راه با سریال «تلماسه: پیشگویی» گره خورده بود

ربکا فرگوسن در فیلم «تلماسه»

حالا که خلاصه‌ای از بحث‌های حول کتاب‌های «تلماسه» را می‌دانید، خوب است به سریال «تلماسه: پیشگویی» بازگردیم. طبق شنیده‌ها، داستان این سریال تنها از کتاب «انجمن خواهری تلماسه» الهام می‌گیرد و قرار نیست کلمه به کلمه‌ی آن برای صحنه اقتباس شود. سریال «تلماسه: پیشگویی» همچنین در تداوم فیلم‌های دنی ویلنوو خواهد بود و منشأ بنه جزریت‌ها را هزار سال پیش از تولد پاول اتریدیز بررسی می‌کند. چندین شخصیت کلیدی از کتاب «انجمن خواهری تلماسه» به سریال آورده شده‌اند؛ از جمله خواهران هارکونن شامل والیا و تولا که در سریال نقش آن‌ها را به ترتیب امیلی واتسون و اولیویا ویلیامز بازی خواهند کرد. با این حال، شخصیت‌های تازه‌ای نیز به داستان اضافه شده‌اند که سارا لم، کامیلا بیپوت، تراویس فیمل بازیگران آن‌ها خواهند بود. از آنجا که داستان «تلماسه: پیشگویی» ده هزار سال پیش از فیلم‌های دنی ویلنوو اتفاق می‌افتد، بعید به نظر می‌رسد که کاراکتری از فرنچایز اصلی در سریال نیز حضور داشته باشد.

اولین بار در تابستان ۲۰۱۹ میلادی بود که سریال «تلماسه: پیشگویی» وارد فاز تولید شد؛ یعنی دو سال قبل از اکران فیلم اول ویلنوو. البته در آن سال‌ها این سریال تحت عنوان «تلماسه: انجمن خواهری» شناخته می‌شد و نه «پیشگویی» و مشخصا عنوان «انجمن خواهری» بی‌شک ابهام کمتری از نظر اینکه داستان این سریال چه خواهد بود ایجاد می‌کرد. حالا به هر دلیلی شبکه‌ی مکس نمی‌خواسته در اسم سریال واژه‌ی خواهری را بگذارد؛ حتی با اینکه تمام داستان حول خواهران بنه جزریت می‌گذرد. در ابتدا قرار بود دنی ولینوو از نزدیک با سریال در ارتباط باشد و حتی چندین اپیزود از این اسپین‌آف را کارگردانی کند. جان اسپایتز (نویسنده‌ی فیلمنامه‌های «تلماسه» و «تلماسه ۲») هم قرار بود مدیر اجرای پروژه باشد. ولینوو در سال ۲۰۱۹ میلادی به «ددلاین» گفته بود: «بنه جزریت همیشه برای من جذابیت داشته‌اند. تمرکز یک سریال کامل روی یک سازمان قدرتمند از زنان نه تنها موضوعی امروزی و الهام‌بخش است، بلکه یک پس‌زمینه‌ی پویا و جذاب برای یک سریال تلویزیونی می‌سازد.»

با این حال، اواخر همان سال، اسپایتز از سریال کناره‌گیری کرد تا تمرکز خود را صددرصد روی فیلم «تلماسه»‌ قرار دهد. البته اخبار و گزارشات بعدی نشان دادند که این استودیو بوده که اسپایتز را از سریال حذف کرده، زیرا از کار او روی «تلماسه: پیشگویی» ناراضی بودند. در نهایت، یک مدیر اجرایی تازه کار را به دست گرفته و مراحل تولید دوباره از سر گرفته شد. در تابستان ۲۰۲۱ دایان آدمو جان به عنوان سازنده‌ی اصلی پروژه شروع به کار کرد؛ اما او نیز در اواخر سال از پروژه کنار رفت. در نهایت، آلیسون شپکر مجبور شد از سال ۲۰۲۲ میلادی به تنهایی مدیریت پروژه را بر عهده بگیرد. شپکر سابقه‌ی نویسندگی برای سریال‌های «گمشده» (Lost) و «فرینج» (Fringe) را دارد.

البته یکی از بازیگران اصلی سریال، شرلی هندرسون در کنار کارگردان یوهان رنک نیز از پروژه کنار کشیدند و این مساوی بود با خروج دنی ویلنوو از پروژه که به خاطر همزمان شدن برنامه‌هایش برای فیلمبرداری «تلماسه ۲» دیگر فرصت کارگردانی هیچ یک از اپیزودهای سریال را نداشت. به جای ویلنوو، آنا فورستر پا پیش گذاشته تا کارگردانی سریال را بر عهده بگیرد. در کارنامه‌ی فورستر می‌توانید کار روی سریال‌های «جسیکا جونز» (Jessica Jones)، «وست‌ورلد» (Westworld) و «خیابان کارناوال» (Carnival Row) را ببینید.

دنیای «تلماسه» گسترش پیدا خواهد کرد

سیستم امروزی استودیوها مبتنی بر گسترش دنیای کتاب‌ها در قالب فیلم و سریال است و می‌توانید نمونه‌های آن را در اسپین‌آف‌های مختلفی که همه از یک دنیا سرچشمه می‌گیرند ببینید؛ مثل سریال «حلقه‌های قدرت» (The Rings of Power) که روی جهان تالکین و فیلم‌های پیتر جکسون مانور می‌دهد، یا شبکه‌ی AMC که چندین سریال متفاوت از جهان کتاب‌های ان رایس استخراج کرده؛ از سریال «مصاحبه با خون‌آشام» (Interview with the Vampire) بگیر، تا «جادوگران مایفر» (Mayfair Witches) و «تالاماسکا» (The Talamsca). با اینکه دنی ویلنوو به ساخت سه فیلم برای «تلماسه» اکتفا کرده است، استودیوی برادران وارنر ایده‌های بزرگتری برای این فرنچایز در ذهن دارند. سریال «تلماسه: پیشگویی» اولین تلاش‌های استودیو برای گسترش دنیای «تلماسه» فراتر از فیلم‌ها و جریان کتاب‌های اصلی خواهد بود که نشان خواهد داد آیا مخاطبان خواستار دیدن داستان‌های تازه در دنیای «تلماسه» هستند یا نه. اگر سریال موفق از آب دربیاید، شکی در آن نیست که فصل‌های بعدی آن در راه خواهند بود؛ دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.

علاوه بر این، کتاب‌های «تلماسه» به اندازه‌ی کافی محتوا در اختیار فیلمسازان قرار می‌دهد تا از نظر داستانی، هیچ کمبودی برای اقتباس‌های بعدی وجود نداشته باشد. بالاخره دنیای «تلماسه» یکی از منسجم‌ترین و پرجزئیات‌ترین دنیاهای علمی-تخیلی است که پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به فیلم و سریال دارند. بنابراینِ، حتی اگر دنی ویلنوو پس از ساخت فیلم سوم دیگر از اقتباس کتاب‌های «تلماسه» دست بکشد، همچنان امیدواری وجود دارد که با کارگردانی تازه، کتاب‌های دیگر مجموعه مثل «فرزندان تلماسه» (Children of Dune)، «ایزدشاه تلماسه» (God Emperor of Dune) و «مرتدان تلماسه» (Heretics of Dune) نیز اقتباس شوند. تازه بعد از تمام این‌ها، همچنان کتاب‌های برایان هربرت و اندرسن نیز وجود دارند که می‌توانند پس‌زمینه‌ی پرباری برای این دنیا در اختیار فیلمسازان قرار دهند.

با وجود آنکه «تلماسه» در مقایسه با سایر فرنچایزهای نام‌آشنا، مثل «جنگ ستارگان» و «ارباب حلقه‌ها» داستان بسیار تاریک‌تری و فلسفی‌تری دارد، اما جهانی که هربرت خلق کرده همچنان یکی از غنی‌ترین و جذاب‌ترین جهان‌های فانتزی و علمی-تخیلی است که آن را به گزینه‌ای عالی برای استودیوها تبدیل می‌کند تا روی داستان‌های بی‌بدیل آن مانور بدهند. سیستم ساخت فرنچایزهای سینمایی و تلویزیونی نیز امروزه حسابی به مذاق استودیوها خوش آمده و «تلماسه» یکی از بهترین نمونه‌های آن است. به نظر می‌رسد استودیوی برادران وارنر به فرنچایز «تلماسه» به عنوان یک «بازی تاج و تخت» دیگر نگاه می‌کند؛ یعنی یک جهان فانتزی با موضوعات بزرگسالانه و تاریک‌تر که می‌توان اقتباس‌ها و اسپین‌آف‌های مختلفی بر اساس آن ساخت؛ مثل اسپین‌آف «خاندان اژدها» (House of the Dragon) و «شوالیه‌ی هفت اقلیم» (A Knight of the Seven Kingdoms) که دنیای «بازی تاج و تخت» را بسط می‌دهند.

حال این که این استراتژی به نفع «تلماسه» خواهد بود یا نه چیزی است که فقط زمان ثابت می‌کند. فقط امیدواریم که مکس از ماهیت داستان بنه جزریت دور نشده باشد و به همان اندازه‌ی کتاب‌ها این انجمن را عجیب و غریب به تصویر بکشد؛ البته پشت این عجیب بودن سایه‌ای از تراژدی نهفته که به خاطر کسانی که کتاب‌ها را نخوانده‌اند بیشتر از این وارد آن نمی‌شویم. ولی بی‌شک این خطر وجود دارد که ایده‌ی اولیه‌ی تمرکز روی زنان میانسالی که در سیاست‌های پشت پرده در کهکشان دست دارند، ایده‌ی جذابی برای یک سریال تلویزیونی به نظر نرسد؛ اما پس از فروش استثنایی دو فیلم «تلماسه»، احتمالا بسیاری از این مخاطبان به سریال نیز جذب خواهند شد. البته طرفداران دوآتشه‌ی «تلماسه» که نیازی به ترغیب ندارند و بی‌صبرانه خودشان را برای دیدن سریال «تلماسه: پیشگویی» آماده کنند که پاییز امسال منتشر خواهد شد.

منبع: Movieweb

source

توسط chehrenet.ir