استاد محمود فرشچیان یکی از برجستهترین هنرمندان معاصر ایران بود که با خلق آثاری ماندگار، نقش مهمی در احیای هنر سنتی ایرانی و معرفی آن به جهان ایفا کرد. وی 18 مرداد 1404 در سن 95 سالگی ما را ترک کرد اما میراثش پابرجاست. در این مقاله، نگاهی متفاوت به زندگی شخصی استاد خواهیم داشت و تعدادی از آثار مهم ایشان را هم دوره میکنیم.
زندگینامه محمود فرشچیان؛ کودکی و نوجوانی پرهیاهو
محمود فرشچیان 4 بهمن 1308 در اصفهان به دنیا آمد. او در نزدیکی مسجد شاه اصفهان بزرگ شد و شاهکارهای معماری دوره صفویه، درک او از هنر و زیبایی را شکل دادند. هیچ جای دیگری در جهان نمیتوانست فضای بهتری برای پرورش یک هنرمند سنتی ایرانی فراهم کند و از همان دوران کودکی مشخص بود که زندگی او وقف نقاشی خواهد شد.
او در خانهی خانوادگی فرشچیان در محله احمدآباد اصفهان بزرگ شد؛ خانهای با درختان و فوارهها و حیوانات اهلی مختلف. خاطرات دوران کودکیاش از بازی با مرغها، خروسها، کبوترها و گنجشکها، در به تصویر کشیدن ماهرانه رنگها، پَرها و حرکات آنها آشکار است. فراتر از ظاهر فیزیکیشان، فرشچیان به حالات و شخصیتهای متفاوت آنها نیز توجه زیادی داشت. او به یاد میآورد: «یک خروس سفید خاص با من خیلی صمیمی بود. من غذا را در جیبم میگذاشتم و او سرش را داخل جیبم میکرد و میخورد.»
پدرش -غلامرضا فرشچیان- تاجر موفق فرش ایرانی بود و خانهشان را با عتیقهجات، پردههای پارچهای و فرشهای قیمتی که اکثرشان توسط استادان بزرگی هم آرچنگ (احمد هرتمنی) و میرزا بافته شده بودند، پُر کرده بود. پدر ساعتها با دستهای گرهخورده، در سکوت تماشا میکرد که پسر جوانش خطوط و طرحهای فرشها را میکشد.
مادرش او را همیشه به امامزاده اسماعیل در نزدیکی خانهشان میبرد، جایی که فرشچیان از نقاشیهای متعدد این بقعه -از وقایع کربلا و عاشورا- با مداد کپی میکرد. این بقعه یک درخت چنار داشت که از درون سوخته بود، تصویری که در بسیاری از نقاشیهای فرشچیان دیده میشود. زیارت کربلا در دهه 1310 نیز تأثیر عمیقی بر فرشچیان گذاشت و نتیجهاش دههها بعد، در طرحهای او برای ضریح جدید امام حسین (ع) آشکار شد.
در پنج سالگی، فرشچیان در حوض حیاط افتاد و نزدیک بود غرق شود. زهرا (مادرش) با دست دراز کردن و کشیدن موهای او، جانش را نجات داد. ترکیببندیهای پرپیچ و تاب و دایرهوار استاد، بازتاب این تجربه وحشتناک نزدیک به مرگ است.
غلامرضا و زهرا از علاقهمندان پروپاقرص ادبیات بودند و با هم کتابخانهای شامل صدها کتاب و دستنوشته نادر جمعآوری کرده بودند. هر جمعه، خانواده و دوستان در خانه آنها جمع میشدند تا شاهنامه، سعدی، شعر و حکمتهای ادبی بخوانند. یک بار وقتی فرشچیان شش ساله بود، در حالی که برای آوردن شاهنامه از قفسه مطالعه مادرش برای پدر و مهمانانشان از پلهها بالا میدوید، به زمین افتاد و سرش به جایی خورد. این حادثه باعث شد وی به مدت شش ماه بینایی خود را کاملا از دست دهد. وقتی بانداژها باز شدند، فرشچیان هجومی رویاگونه از رنگها را تجربه کرد. گویی جهان برایش شکل تازهای پیدا کرده بود. رنگبندیهای زنده و پویای او در آثارش، اغلب بازتابی از حسی است که پس از بهدست آوردن بینایی، تجربه کرد.
فرشچیان با بزرگترین استادان هنر و ادبیات فارسی در اصفهان تحصیل کرد. در گلبهار (مدرسه دولتی معتبر آن دوران)، معلمان استعدادهایش را ستایش میکردند و او را تشویق تا نزد حاج میرزا آقا امامی (طراح فرش و از بزرگان مدرنیسم ایران) تحصیل کند. فرشچیان با استعداد ذاتی، اشتیاق و فروتنی خود حاج میرزا را چنان تحتتأثیر قرار داد که او قبول کرد به این نوجوان پرشور شخصا آموزش بدهد.
حاج میرزا به فرشچیان یاد داد چگونه یک غزال بکشد. فرشچیان به یاد میآورد: «وقتی به خانه رسیدم، خیلی هیجانزده بودم. تمام شب بیدار ماندم و حدود 200 غزال کشیدم؛ بزرگ، کوچک… احساس کردم چیزی در درونم در حال تغییر است.» روز بعد، او مجموعه طراحیهایش از غزالها را نزد حاج میرزا برد و او نمیتوانست آنها را باور کند. از فرشچیان پرسید که آیا همه آنها را به تنهایی کشیده یا از روی طرحی کپی کرده است. فرشچیان پاسخ داد: «نه آقا، من هرگز این کار را نمیکنم. فقط آنها را کشیدم.» حاج میرزا به فرشچیان دستور داد در حضور او یک غزال بکشد. پس از اتمام سریع کار، حاج میرزا پیشانی او را بوسید و گفت: «تو فوقالعاده خواهی بود! سخت کار کن.»
فرشچیان شاگرد حاج میرزا شد و برای چهار سال به طراحی با مداد ادامه داد و بیشتر از روی نقاشیهای تیموری و صفوی الگوبرداری میکرد. بعد شروع به یادگیری نقاشی کرد. غزال هنوز جایگاه ویژهای در قلب فرشچیان دارد و در بسیاری از آثار او ظاهر میشود.
فرشچیان سپس در هنرستان هنرهای زیبا اصفهان تحصیل کرد و این جمله را بالای میز خود قاب کرده بود: «من باید به یک نابغه تبدیل شوم.» او نقاشی مینیاتور را مطالعه کرد و از طرحها و نقوش کاشیهای بناهای تاریخی اصفهان الهام گرفت. او در پیچیدگیهای رنگدانهها، مواد چسباننده، و آماده کردن قلمموهای خودش از موهای بچه گربههای سفید که با پر پرندگان بسته میشد، مهارت پیدا کرد؛ ابزارهایی آنقدر ظریف و انعطافپذیر که در دهههای بعدی هم برای کشیدن جزئیات حساس از آنها استفاده میکرد. او بعدتر، طراحی فرش را از استاد فقید، عیسی بهادری آموخت، نگارگر بزرگی که «با شور و عشق» تدریس میکرد. آن روزها، آثار هنری فرشچیان به هر هنرمند مشهور یا دیپلماتی که از ایران بازدید میکرد، هدیه داده میشد.
فرشچیان همچنین با اشتیاق به مطالعه ادبیات، به ویژه اشعار حافظ، سعدی و مولوی پرداخت. او و دوستانش اغلب در انجمنهای شعرخوانی در انجمن کمال اسماعیل، انجمن خاکشیر در نزدیکی مسجد جامع و انجمن شاعران در پشت مدرسه چهارباغ شرکت میکردند.
دوران بزرگسالی؛ از شهرت جهانی تا ازدواج
پس از فارغالتحصیلی از هنرستان هنرهای زیبا، استاد فرشچیان اولین نمایشگاه انفرادی خود را سال 1327 در دفتر انجمن فرهنگی ایران و بریتانیا در اصفهان برگزار کرد. بعد مثل دیگر جوانان، در سن هجده سالگی به سربازی فراخوانده شد. همرزمان و فرماندهانش که از استعداد هنریاش بهتزده بودند، به او اجازه میدادند تا از تمرینات نظامی صرفنظر کند تا بتواند به طراحی و نقاشی ادامه دهد. پس از اتمام خدمت سربازی، او راهی سفری طولانی شد تا به درک بهتری از تکنیکهای نقاشی غربی برسد. او در آکادمی هنرهای زیبای وین ثبتنام کرد و چندین سفر به شهرهایی مانند مونیخ و پاریس داشت. هر کجا که میرفت، تمام وقت خود را در موزه میگذراند.
استاد، سال 1340، در سن سی سالگی از سفر اروپایی خود بازگشت تا در وزارت فرهنگ و هنر تدریس کند. او در دانشگاه تهران چندین نمایشگاه برگزار کرد و به مدیر دپارتمان هنرهای ملی تبدیل شد. او همچنین فرش طراحی میکرد و در سوریه چنان موفق بود که یکی از گلدانهای دستسازش توسط پروفسور مسلم بهادری به آرتور پوپ (مورخ مشهور آمریکایی) اهدا شد.
استاد فرشچیان پس از بازگشت از یکی از سفرهای خود به اروپا، نمایشگاههایی را در موزه کاخ چهلستون اصفهان، موزه کاخ گلستان، وزارت هنر و فرهنگ، دانشگاه تهران، و موزه ایران باستان برگزار کرد. اولین نمایشگاه بینالمللی او سال 1339 در استانبول برپا شد و به قدری موفق بود که مسیر را برای برگزاری نمایشگاههای بیشتر در سراسر جهان هموار کرد. نخستین نمایشگاههای او در ایالات متحده نیز در سالهای 1351 و 1352 برگزار شدند.
سال 1334، استاد با نیادخت قوامی، همبازی دوران کودکیاش ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد که بعدها تعدادشان به سه نفر رسید. پنج سال اول ازدواج آنها برای دوران کاری استاد فرشچیان بسیار مهم بود، زیرا در این مدت نیا او را تشویق میکرد تا به دنبال علاقهاش برود، و نگران چیز دیگری نباشد. تلاشهای نیا باعث شد تا استاد بتواند سبک نگارگری خاص خودش، یعنی فراطبیعتگرایی (Surrnaturalism) را توسعه دهد. نیادخت تا پایان عمر استاد، کنار او باقی ماند.
استاد فرشچیان هرگز عشق خود به نیادخت را پنهان نمیکرد و او منبع الهام بسیاری از نقاشیهای استاد پیرامون زنان زیبا بود. انقلاب 1357 و سالهای پرآشوب پس از آن، استاد را مجاب کرد تا همراه با همسر و فرزندانش، خانه را ترک کند و به کشوری دیگر نقل مکان. او سال 1358 از تدریس بازنشسته شد و سال 1361 به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد و در انگلوود کلیفسِ نیوجرسی، درست آن سوی رودخانه هادسون و روبهروی شهر نیویورک، مستقر شد. آنها آنجا فرزندان و نوههای خود را بزرگ کردند و استاد فرشچیان به نقاشی و انجام پروژههای داخلی و بینالمللی ادامه داد.
نقاشیهای استاد در کلکسیونهای شخصی افراد برجستهای مانند ملکه الیزابت دوم و شاهزاده فیلیپ، ملکه یویلیانا (ملکه هلند)، شاهزاده آکیشینو (ولیعهد ژآپن)، رؤسای جمهور و نخستوزیران سابق ایالات متحده، فرانسه، ایتالیا، برزیل و هند، جیمز ویلیام فولبرایت (رئیس سابق روابط خارجی سنای آمریکا)، مایکل جکسون و دیگران قرار دارد. ضمن اینکه تاکنون شش کتاب و صدها مقاله درباره آثار او منتشر شده است که با توجه به تاثیرگذاری استاد فرشچیان، جای تعجب ندارد.
چرا استاد محمود فرشچیان مهم است؟
قدمهای بزرگی که استاد فرشچیان برای هنر ایرانی برداشته است را بههیچوجه نمیتوان نادیده گرفت. او با تلفیق سنتهای نگارگری ایرانی با تکنیکهای مدرن، سبکی منحصربهفرد خلق کرد که سزاورانه به «مکتب فرشچیان» شهرت یافت. او نگارگری سنتی را با اندکی چاشنی هنر اروپایی، به پدیدهای نوین تبدیل کرد و هنر مینیاتور را از وابستگی صرف به ادبیات کلاسیک رها. نتیجهی تلاشهایش، شکل تازهای از هنر بود که سرشار از معنویت و هویت ایرانی است اما زبانی جهانی دارد.
از طرف دیگر، نقاشیهای مذهبی او را هم نباید نادیده گرفت. مانند «عصر عاشورا» که بازگشت اسب بیسوار امام حسین علیهالسلام به سوی خیمهها در عصر عاشورا را به تصویر میکشد یا «ضامن آهو» که با الهام از داستان امام رضا (ع) خلق شده. استاد در طراحی ضریحهای مقدس، از جمله ضریح امام رضا (ع) و امام حسین (ع) هم مشارکت داشته است که جایگاه ویژهای در قلب قشر مذهبی دارند. بنابراین پُربیراه نگفتهایم اگر ادعا کنیم که او جنبههای تازهای از هنر نگارگری را در کانون توجه قرار داد و به همه اثبات کرد که هنرهای سنتی میتوانند زبان امروزی -و مخاطب جهانی- داشته باشند.
از تکنیک استاد هم غافل نشویم. نوآوری در یکایک آثار وی موج میزند. ایشان با استفاده از رنگهای مواج، خطوط نرم و ترکیببندیهای پویا، نگارگری ایرانی را به هنری زنده و پرجنبوجوش تبدیل کرد. همانطور که امبرتو بالدینی (استاد تاریخ دانشگاه بینالمللی هنر فلورانس ایتالیا) میگوید، درک آثار استاد فرشچیان نیازمند کنکاشی عمیق است و دلایل واضحی وجود دارد که چرا او را نقطه عطفی در تاریخ نگارگری ایرانی میدانیم.
منبع: farshchianart, دیجیکالا مگ
source