ساخت فیلمهای عاشقانه اقتباسی هرگز آسان نیست، بیشتر به این دلیل که انتقال حس از جهان ادبیات به دنیای سینما، گاهی به چیزی کاملا متفاوت تبدیل میشود. با وجود این، اقتباس از رمانهای کلاسیک یا معاصر، فرصتیست برای عرضهی عشق نه به مثابه یک حس وصفناپذیر، بلکه تجربهای پیچیده، انسانی و مهم. در تاریخ سینما، آثار اقتباسی عاشقانه متعددی را پیدا میکنید اما مطابق انتظار، تعداد معدودی از آنها توانستهاند به منبع اصلی نزدیک شوند.
وقتی از بهترین فیلمهای عاشقانه اقتباسی صحبت میکنیم، به آثاری اشاره داریم که حتی اگر گاهی از کتاب اصلی جدا شدهاند، در ارائهی فضای موردنظر نویسندهی رمان کمکاری نکردهاند و وسواس به خرج دادهاند. بعضی از این فیلمها تا حد زیادی به کتاب وفادار هستند و بعضی دیگر دست به خلاقیت زدهاند و توانستهاند محتوای کتاب را به شکلی متفاوت عرضه کنند. مثل همیشه، فیلمهای زیادی سزاوار حضور در چنین فهرستی بودند و به دلیل محدودیت به آنها نپرداختهایم.
بهترین فیلمهای عاشقانه اقتباسی که باید ببینید
1- تاوان (Atonement)
- سال اکران: 2007
- کارگردان: جو رایت
- بازیگران: کیرا نایتلی، جیمز مکآووی، سورشا رونان، ونسا ردگریو، بندیکت کامبربچ، پاتریک کندی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از 100
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی ایان مکیوون (2001)، «تاوان» از آن فیلمهایی است که هرگز فراموش نمیکنید. قصه از دههی 30 میلادی آغاز میشود و درباره رابطه عاشقانه و تراژیک دختری از خانوادهای مرفه، سسیلیا تالیس (کیرا نایتلی) و پسر خدمتکار، رابی ترنر (جیمز مکآووی) است. آنها با اینکه از طبقههای اجتماعی متفاوتی هستند اما در کنار یکدیگر بزرگ شدهاند و بههم عشق میورزند. رویاهایشان اما خیلیزود از هم میپاشد. خواهر کوچک سیسیلیا، «براینی» زنجیرهی از رویدادها را رقم میزند که به جدایی این دو عاشق ختم میشود و آغاز جنگ جهانی دوم، شرایط را برایشان پیچیدهتر میکند.
این ساختهی جو رایت به راستی فوقالعاده است و سزاوارانه نامزد هفت جایزه اسکار شد. «تاوان» اما فارغ از قصهی عاشقانهی تاثیرگذارش، اقتباس درخشانی هم هست و البته یکی از بهترین برداشتهای بلند تاریخ سینما را هم دارد. فیلم در رابطه با حقیقت و دروغ است اما در نهایت آسیبهای ناشی از جنگ را در کانون توجه قرار میدهد. تاوان را باید فیلم درخشانی توصیف کنیم، از موسیقی متن داریو ماریانلی و کارگردانی جو رایت تا طراحی لباسها و داستان غمانگیزی که شما را تا مدتها رها نمیکند.
2- بربادرفته (Gone with the Wind)
- سال اکران: 1939
- کارگردان: ویکتور فلمینگ
- بازیگران: کلارک گیبل، ویوین لی، لسلی هاوارد، اولیویا دی هاویلند، توماس میچل، باربارا اونیل، هتی مکدنیل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از 100
یکی از شاهکارهای ژانر عاشقانه که احتمالا آن را تماشا کردهاید یا حداقل نامش را شنیدهاید. اقتباسی از رمانی به همین نام، نوشتهی مارگارت میچل (1936) قصهی «بربادرفته» در آستانه جنگ داخلی آمریکا آغاز میشود و درباره اسکارلت اوهارا (ویوین لی)، دختری زیبا و خودرأی از خانوادهای ثروتمند است. اسکارلت که عاشق اشلی ویلکس (لزلی هاوارد)، مردی متفکر و متأهل است، با رد شدن عشقش از سوی او روبهرو میشود. در این میان، رت باتلر (کلارک گیبل)، مردی ماجراجو و طعنهزن، وارد زندگی اسکارلت میشود و با وجود تفاوتهایشان، به او علاقه نشان میدهد. با شروع جنگ، زندگی پرزرقوبرق اسکارلت و خانوادهاش در عمارت به هم میریزد و او مجبور میشود برای بقا و بازسازی زندگیاش مبارزه کند.
پس از جنگ، اسکارلت با چالشهای مالی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند و برای نجات عمارت تصمیمات دشواری میگیرد، از جمله ازدواج با مردانی که به آنها علاقه ندارد. رابطه او با رت، که ترکیبی از کشش و تنش است، در طول سالها پیچیدهتر میشود و این دو سرانجام با هم ازدواج میکنند. با این حال، عشق ناکام اسکارلت به اشلی و شخصیت سرسختش، زندگی مشترکشان را تحت تاثیر قرار میدهد. فیلم همانقدر که درام و عاشقانه است، حماسی هم هست. ویکتور فلمینگ اما استادی خود را در زمینهی شخصیتپردازی نشان میدهد، به ویژه در رشد شخصیتی اسکارلت از دختری لوس به زنی قدرتمند. تنها مشکل فیلم، شاید مدت زمان طولانی فیلم (حدود 4 ساعت) آن باشد که تماشایش را سخت میکند.
3- پلهای مدیسون کانتی (The Bridges of Madison County)
- سال اکران: 1995
- کارگردان: کلینت ایستوود
- بازیگران: کلینت ایستوود، مریل استریپ، آنی کورلی، جیم هینی، دبرا مانک، سارا کترین، میشل بینز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از 100
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی رابرت جیمز والر (1993)، «پلهای مدیسون کانتی» بیتردید یکی از بهترین فیلمهای درام عاشقانه کلینت ایستوود است؛ فیلمسازی که او را بیشتر با آثار وسترن به یاد میآوریم. فیلم قصهی فرانچسکا (مریل استریپ)، زنی خانهدار و مهاجر ایتالیایی را در دهه 60 میلادی دنبال میکند او با همسرش ریچارد و دو فرزندش زندگی آرامی دارد، اما احساس میکند بخشی از وجودش در این زندگی روزمره گم شده است. یک روز، هنگامی که خانوادهاش برای سفری چندروزه خانه را ترک میکنند، رابرت (کلینت ایستوود)، عکاسی ماجراجو که برای عکاسی از منطقه آمده، سر راه فرانچسکا قرار میگیرد. رابرت از او راهنمایی میخواهد و این دیدار ساده به رابطهای غیرمنتظره تبدیل میشود.
طی چهار روز، فرانچسکا و رابرت در فضایی دور از قید و بندهای رایج زندگی، یکدیگر را میشناسند و به هم نزدیک میشوند. فرانچسکا که سالها خود را وقف خانوادهاش کرده، در رابرت آزادی و شور زندگی را میبیند، در حالی که رابرت نیز در او صداقت و گرمایی پیدا میکند که مدتها از آن دور بوده است. این رابطه کوتاه اما شدید، آنها را با احساسات متضادی روبهرو میکند: عشقی که نمیتوانند نادیده بگیرند و مسئولیتهایی که نمیتوانند رها کنند. مریل استریپ با نقشآفرینی چندلایهاش، زنی را به تصویر میکشد که بین قلب و وظیفهاش گرفتار است و کلینت ایستوود نیز با حضور آرام اما جذابش، مکمل خوبی برای استریپ محسوب میشود. «پلهای مدیسون کانتی» از بهترین فیلمهای دهه 90 میلادی نیز در نظر گرفته میشود.
4- غرور و تعصب (Pride & Prejudice)
- سال اکران: 2005
- کارگردان: جو رایت
- بازیگران: کیرا نایتلی، متیو مکفادین، برندا بلتین، دونالد ساترلند، تام هالندر، رزمند پایک، جنا مالون، جودی دنچ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 87 از 100
اقتباسی از دومین رمان جین آستین (1813)، «غرور و تعصب» شاید نیاز چندانی به معرفی نداشته باشد. از این کتاب اقتباسهای متعددی داریم اما نسخهی 2005 جو رایت حس و حال خاص خودش را دارد. برخلاف «تاوان» که فضای سیاه و افسردهای داشت، جو رایت برای «غرور و تعصب» فضای ملایمتر و شیرینتری ایجاد میکند. انتخاب بازیگران فیلم در نگاه اول اشتباه به نظر میرسید (بهویژه در دوران اکران) و برای آنهایی که مجموعهی تلویزیونی محبوب «غرور و تعصب» با بازی جنیفر ایلی و کالین فرث را تماشا کرده بودند، آسان نبود که کیرا نایتلی و متیو مکفادین را در نقشهای الیزابت بنت و آقای دارسی بپذیرند اما این دو شما را متقاعد خواهند کرد. با اینکه شخصیتها گریم و موهای عجیبی دارند اما نکات مثبت متعددی در این اقتباس به چشم میخورد، از جمله چند سکانس بهیادماندنی که احساسات طرفداران جدی آثار عاشقانه را جریحهدار میکند.
نایتلی و مکفادین راضیکننده هستند اما این کارگردانی جو رایت و موسیقی متن داریو ماریانلی است که فیلم را در مقایسه با اقتباسهای مشابه به اثر متفاوتی تبدیل میکند. دونالد ساترلند و برندا بلتین در نقش والدین الیزابت نیز عالی ظاهر شدهاند اما خواهران بنت را تا حدی باید ناامیدکننده بدانیم، آنها در قصهای که جو رایت قصد روایت آن را داشته است، نقش کلیدی ندارند اما این مسئله به تجربهی شما از این اثر عاشقانه تاریخی آسیبی وارد نمیکند و پایان خوش فیلم هم وضعیت روحی هر مخاطبی را بهبود میبخشد.
5- بخت پریشان (The Fault in Our Stars)
- سال اکران: 2014
- کارگردان: جاش بون
- بازیگران: شیلین وودلی، انسل الگورت، لورا درن، سام ترمل، نات وولف، ویلم دفو، مایک بیربیگلیا، لاته فربیک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 81 از 100
اقتباسی از رمان پرفروشی به همین نام نوشتهی جان گرین (2012)، «بخت پریشان» قصهی عاشقانهی دو نوجوان مبتلا به سرطان را روایت میکند. هیزل (شیلین وودلی) و آگوستوس (انسل الگورت) در یک گروه حمایت از افراد سرطانی با یکدیگر آشنا و به دوستان نزدیکی تبدیل میشوند. این دوستی رفتهرفته عمیق و به عشق تبدیل میشود. رابطهی هیزل و آگوستوس به دلیل شرایطی که دارند، پرفرازونشیب دنبال میشود اما آنها با این بیماری سخت مبارزه میکنند تا از فرصت باقیمانده به بهترین شکل استفاده کنند.«بخت پریشان» اولین رمان جان گرین نیست، اما همان کتابی است که او را به شهرت رساند و همانطور که در مقدمه اشاره شد، اقتباس سینمایی آن در سال 2014 به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد؛ بیشتر به این دلیل که یک درام نوجوانانهی نامتعارف بود که تراژدی را با طنز ترکیب کرد و پس از آن فیلمهای متعددی تلاش کردند تا فرمولهای آن را تکرار کنند.
شیلین وودلی و انسل الگورت نقشهای اصلی را به بهترین شکل بازی کردهاند و بخش عمدهای از موفقیت «بخت پریشان» به خاطر شیمی بینظیر و تعهد آنها به این دو نقش است. فیلم همچنین اقتباسی وفادارانه از رمان گرین بود که طرفداران کتاب را خوشحال کرد و البته باعث شد فروش کتاب از مرز 23 میلیون نسخه عبور کند. عملکرد تجاری فیلم را هم نباید نادیده گرفت، «بخت پریشان» با بودجهی 12 میلیون دلاری، به فروش حیرتانگیز 317 میلیون دلاری رسید. این ساختهی جاش بون، یکی از بهترین فیلمهای درام عاشقانه سالهای اخیر است و فارغ از لحظات دردناکی که دارد و قلب شما را به درد میآورد، نکات مهمی را به ما یادآور میشود؛ از شکنندگی زندگی تا لحظات کوچک روزمرهای که به آن معنا میبخشند.
6- هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)
- سال اکران: 2010
- کارگردان: مارک رومنک
- بازیگران: کری مولیگان، کیرا نایتلی، اندرو گارفیلد، سالی هاوکینز، شارلوت رمپلینگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 71 از 100
اقتباسی از رمان تحسینشدهی نویسندهی سرشناس ژاپنی، کازوئو ایشیگورو (2005)، «هرگز رهایم مکن» دربارهی سه بچهی یتیم است که سرنوشت آنها این است در همان جوانی و نوجوانی بمیرند. داستان در یک دنیای موازی اتفاق میافتد که بعضی از آدمها تنها به دنیا میآیند تا اعضای بدنشان به افراد ثروتمند اهدا شود. هرگز رهایم مکن فیلمی دردناک است که احتمالا هرگز آن را فراموش نمیکنید.
کتی (مولیگان)، روث (نایتلی) و تامی (گارفیلد) سه بچه یتیم هستند که حالا بزرگ و در یک مثلث عشقی پیچیده گرفتار شدهاند اما مشکلات آنها به عشق خلاصه نمیشود. «هرگز رهایم مکن» فیلم نامتعارفی است اما جواب میدهد زیرا برخلاف آثار مشابه، مارک رومنک (فیلمساز) برای تفسیر همهی ایدهها تلاش نمیکند و به حاشیه نمیرود. بازی احساسی سه بازیگر اصلی حیرتانگیز است و در پیوند با موسیقی متن ریچل پورتم»، گاهی مخاطب را ویران میکند. این فیلم باعث میشود تا از خودتان سوال کنید انسان چیست و دارد به چه مسیری میرود. اگر به دنبال یک فیلم عاشقانه هستید که با آن اشک بریزید، «هرگز رهایم مکن» همان چیزی است که نیاز دارید.
7- سبکی تحملناپذیر هستی (The Unbearable Lightness of Being)
- سال اکران: 1988
- کارگردان: فیلیپ کافمن
- بازیگران: دانیل دی-لوئیس، ژولیت بینوش، لنا اولین، لاسلو سابو، توماش بورکووی، استلان اسکاشگورد، دانیل اولبریخسکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
اقتباسی از رمان «بار هستی» نوشتهی میلان کوندرا (1984)، «سبکی تحملناپذیر هستی» داستان توماس (دانیل دی-لوئیس)، جراح روشنفکری را روایت میکند که به تعهد عاطفی علاقهمند نیست و با زنان متعددی از جمله سابینا (لنا اولین)، هنرمندی آزاداندیش و معشوقهای قدیمی، رابطه دارد. زندگی او زمانی تغییر میکند که با ترزا (ژولیت بینوش)، دختری ساده و عکاس از شهری کوچک، آشنا میشود. ترزا با صداقت و آسیبپذیریاش به توماس نزدیک میشود و برخلاف میل اولیه او، این دو ازدواج میکنند، اما رابطهشان تحت تاثیر سبک زندگی توماس و تفاوتهای شخصیتیشان پیچیده میشود.
با وقوع بهار پراگ (دورهای از گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی در چکسلواکی) و سپس سرکوب آن توسط نیروهای اتحاد جماهیر شوروی، زندگی این سه نفر دستخوش تحولات سیاسی و شخصی میشود. توماس، ترزا و سابینا به سوئیس مهاجرت میکنند، اما ترزا با حس غربت و خیانتهای توماس به ستوه میآید و به چکسلواکی بازمیگردد. توماس نیز که نمیتواند او را رها کند، دنبالش میرود و این تصمیم آنها را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. فیلم با تمرکز بر روابط این مثلث عاشقانه و تأثیرات تاریخ بر زندگی شخصیشان پیش میرود و انتخابهای آنها را در برابر پسزمینهای از عشق، آزادی و مسئولیت نشان میدهد.
8- اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند (If Beale Street Could Talk)
- سال اکران: 2018
- کارگردان: بری جنکینز
- بازیگران: رجینا کینگ، اد اسکرین، امیلی ریوس، مایکل بیچ، آنجانو الیس، فین ویتراک، دیهگو لونا، پدرو پاسکال، دیو فرانکو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی جیمز بالدوین (1974)، «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» داستان رابطه عاشقانه چالشبرانگیز تیش (کیکی لین) و فونی (استفان جیمز) را در دهه 70 میلادی روایت میکند. تیش و فونی زندگی سادهای دارند و برای آینده رویاپردازی میکنند. زندگی آنها زمانی به هم میریزد که فونی به اتهام جرمی که مرتکب نشده دستگیر و زندانی میشود. این اتهام ناعادلانه، که ریشه در تعصبات نژادی دارد، خانوادهها و رابطه این دو عاشق را تحت فشار شدیدی قرار میدهد. تیش، که متوجه میشود باردار است، با حمایت مادرش شارون (رجینا کینگ) تلاش میکند تا بیگناهی فونی را ثابت کند. شارون با شجاعت و فداکاری به دنبال شواهد و راههای قانونی برای نجات فونی میگردد، در حالی که تیش با خاطرات خوش گذشته و امید به آینده، سعی میکند روحیهاش را حفظ کند. در این میان، فیلم به گذشته بازمیگردد و لحظات عاشقانه و صمیمی بین تیش و فونی را نشان میدهد که در تضاد با سختیهای حال حاضرشان قرار دارد.
فیلم بری جنکینز آنطور که باید دیده نشد اما اثر تاثیرگذاری است که با ظرافت به روابط انسانی و تأثیرات اجتماعی میپردازد. بازی کیکی لین در نقش زنی آسیبدیده اما مصمم، و استفان جیمز در نقش مردی گرفتار در سیستمی ناعادلانه، برگ برندهی «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» است. فیلم با استقبال گسترده منتقدان روبهرو شد و ورایتی و نیویورک تایمز، کارگردانی بری جنکینز و بازیگران را ستودند و فیلم را اثری خوشساخت توصیف کردند. رجینا کینگ هم برای نقشش برنده اسکار بهترین بازیگر مکمل زن شد. تنها ضعف فیلم شاید این باشد که بیش از حد کند و آرام جلو میرود.
9- گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)
- سال انتشار: 2013
- کارگردان: باز لورمن
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، توبی مگوایر، کری مولیگان، جوئل اجرتون، جیسون کلارک، آیلا فیشر، الیزابت دبیکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 48 از 100
تاکنون چهار نسخهی سینمایی بر اساس «گتسبی بزرگ»، مشهورترین رمان اسکات فیتز جرالد ساخته شده است که آخری به کارگردانی باز لورمن اثر پرزرقوبرقتری است و بهدرستی به ما نشان میدهد که عشق و نفرت ما را به چه جاهای زشت و زیبایی میکشاند. قصه توسط جوانی به نام نیک کاراوی (توبی مگوایر) روایت میشود که قصهی آشناییاش با یک مرد ثروتمند مرموز به نام گتسبی (لئوناردو دیکاپریو) را تعریف میکند، مردی که هر هفته مهمانیهای مجلل برگزار میکند تا عشق زندگیاش، دِیزی (کری مولیگان) را ملاقات کند، کسی که با مرد دیگری به نام تام (جوئل اجرتون) ازدواج کرده است. فیلم ضمن اینکه ما را به یک دورهی تاریخی بخصوص میبرد و حسوحال شکوهمندی دارد، رابطهی عاشقانهی تراژیک گتسبی و دیزی را هم موشکافی میکند.
اگر کتاب را خواندهاید یا فیلم را تماشا کردهاید (خطر اسپویل)، حتما میدانید که خیانت دیزی به همسرش و ادامه دادن این رابطهی نامشروع محکوم به شکست، نهتنها به مرگ گتسبی بزرگ میانجامد بلکه رابطهی عاشقانهی یک زوج دیگر، مرتل (آیلا فیشر) و جرج (جیسون کلارک) را هم به نابودی میکشاند. گتسبی بزرگ همانند دیگر ساختههای باز لورمن فیلم چشمنوازی است و مجذوب فضاهای آن میشوید اما در پایان، شما را متاثر میکند و احتمالا کیفیت بصری فیلم هم شما را شگفتزده خواهد کرد.
10- دفترچه خاطرات (The Notebook)
- سال اکران: 2004
- کارگردان: نیک کاساوتیس
- بازیگران: رایان گاسلینگ، ریچل مکآدامز، جیمز گارنر، جنا رولندز، جوآن آلن، جیمز مارسدن، هدر والکوئیست
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 54 از 100
اقتباسی از رمان «دفتر خاطرات» نوشتهی نیکلاس اسپارکس (1996)، «دفترچه خاطرات» در دوران اکران با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان روبهرو شد. بسیاری آن را به دلیل داستان بیش از حد احساسی و قابل پیشبینیاش مورد انتقاد قرار دادند. منتقدان سرشناسی همچون راجر ایبرت، به این نکته اشاره کردند که فیلم بیش از حد به کلیشههای ژانر عاشقانه تکیه کرده و از عمق داستانی کافی برخوردار نیست. در مقابل، واکنش مردم بسیار مثبت بود و این فیلم به سرعت به اثری محبوب و ماندگار در میان مخاطبان تبدیل شد. فیلم داستان عاشقانهی نوآ کالون (رایان گاسلینگ) و الی همیلتون (ریچل مکآدامز) را روایت میکند. نوآ، پسری از طبقه کارگر، و الی، دختری از خانوادهای ثروتمند، در یک تابستان با هم آشنا میشوند و به سرعت عاشق یکدیگر. اما تفاوتهای طبقاتی و مخالفت شدید خانواده الی، بهویژه مادرش، آنها را از هم جدا میکند.
پس از یک جدایی دردناک، نوآ به جنگ جهانی دوم میرود و الی با مردی ثروتمند به نام لون هاموند نامزد میکند، در حالی که هر دو هنوز در دلشان به یکدیگر فکر میکنند. داستان با روایتی موازی پیش میرود که در آن پیرمردی به نام دوک در یک خانه سالمندان، داستانی عاشقانه را از روی دفترچه یادداشت برای زنی سالخورده به نام الی میخواند. اگر سختگیر باشید و نگاهی نقادانه به «دفترچه خاطرات» داشته باشید، ضعفهای آن برکسی پوشیده نیست اما اگر آن را به چشم یک اثر عاشقانه اقتباسی تجاری ببینید، راضیکننده است.
منبع: collider, دیجیکالا مگ
source