فیلم «ارزش عاطفی» (Sentimental Value) جدیدترین ساختهی فیلمساز نروژی، یواکیم ترییر است که حتی اگر اسمش را به یاد نمیآورید، احتمالا مشهورترین کارش، یعنی «بدترین آدم دنیا» (The Worst Person in the World) را تماشا کردهاید یا حداقل از آن شنیدهاید؛ جدیدترین اثر او برای نخل طلا رقابت میکند و حالا نقدهای آن در دسترس قرار گرفته است.
داستان «ارزش عاطفی» دربارهی روابط یک خانوادهی هنرمند است. گوستاو (استلان اسکاشگورد) فیلمسازی که 15 سال اخیر چیزی نساخته، پس از مرگ همسرش، ایدهی تازهای به ذهنش میرسد و تصمیم میگیرد قصهی خودکشی مادر خودش را به یک اثر سینمایی تبدیل کند و نقش اصلی را هم به دخترش، نورا (رناته رینسوه) بدهد. هدف اصلی گوستاو اما این است که دوباره بتواند به زندگی دو دخترش برگردد و با آنها ارتباط نزدیکتری برقرار کند.
نقدهای فیلم «ارزش عاطفی» یواکیم ترییر
فیلم «ارزش عاطفی» بیتردید یکی از کاندیداهای اصلی کسب جوایز مهم جشنواره کن 2025 است و همانطور که پیشبینی میشد، نقدهای کاملا مثبتی دریافت کرده. فیلم در حال حاضر، با 18 نقد، میانگین امتیاز 100 درصد را در سایت راتنتومیتوز دارد و میانگین امتیاز آن در سایت متاکریتیک هم 89 درصد است (13 نقد مثبت و 1 نقد متوسط). تماشاگران معدودی فیلم را دیدهاند اما میانگین امتیاز آن در سایت آیامدیبی 7.7 از 10 است. در باب مقایسه، «بدترین آدم دنیا» که سال 2021 منتشر شد، با 251 نقد، میانگین امتیاز 96 درصد را بهدست آورده و امتیاز متاکریتیک آنهم 91 درصد (46 نقد مثبت و 1 نقط متوسط) بود.
ورایتی – پیتر دبروژ
من معمولا به «رواندرمانی از طریق فیلمسازی» به چشم یک چیز بد نگاه میکنم؛ منظورم این است که هنرمندانی که مشکلات شخصی حلنشده دارند، بهتر است این مسائل را بهصورت خصوصی حل و فصل کنند. اما «ارزش عاطفی» یواکیم ترییر یک استثنا است، جایی که سلامت روانی دو شخصیت اصلی آن، گوستاو بورگ (استلان اسکاشگورد) و دخترش نورا (رناته رینسوه) به شکل جداییناپذیری با یک پروژهی سینمایی گره خورده که گوستاو قصد دارد آن را با هم بسازند. اگر اینجا جواب میدهد، به این دلیل است که ما مجبور به تماشای فیلم گوستاو نیستیم، بلکه داستان احساسی پشت صحنهی «آشتی از طریق هنر» را میبینیم.
این درام خانوادگی چند لایه گرچه از نظر سبکی به رادیکالی فیلم قبلی ترییر، «بدترین آدم دنیا»، نیست، اما توانایی خود را در یافتن زوایایی تازه از احساساتی که فکر میکنید سینما تا به حال بارها آنها را به تصویر کشیده، به اشتراک میگذارد. مهمترین کشف فیلم قبلی («بدترین آدم دنیا»)، ستاره آن، رناته رینسوه بود که آرامش و پختگی دایان کیتون در اوج سالهای وودی آلن را به یادمان میآورد.
در «ارزش عاطفی»، برای پیدا کردن ریشهی رنجهای نورا نیازی نیست به دوردست نگاه کنیم: پدری که وقتی او و خواهر کوچکترش اگنس بچه بودند، خانوادهاش را ترک کرد. گوستاو همیشه کارش را بر زندگی شخصیاش مقدم میدانست، اما سالهاست که فیلم بزرگی نساخته است. حالا، دقیقا در لحظهای که مادر دختران (و همسر سابقش) فوت کرده، او با فیلمنامهای که میخواهد در لوکیشنی که فرزندانش در آن بزرگ شدهاند فیلمبرداری کند، ظاهر میشود؛ یک عمارت باشکوهِ دوطبقه که آنقدر برای داستان مهم است که اصلا مقدمهای شاعرانه برای خودش دارد. گوستاو نقش اصلی را با در نظر گرفتن نورا -در ذهن- نوشته، و ما حس میکنیم که پذیرفتن این نقش، حتی اگر زندگیشان را نجات ندهد، حداقل میتواند رابطه آنها را نجات دهد.
نورا آماده نیست پدرش را ببخشد، بنابراین پروژه را رد، و فکر میکند که این آخرین باری است که از آن میشنود. در عوض، به طور غیرمستقیم متوجه میشود که فیلم با بازی ستاره آمریکایی، ریچل کمپ (ال فانینگ) در حال جلو رفتن است. برای نورا، این خیانت کمتر از خیانت به مادرش نیست. اینجا، ترییر نورا را برای مدتی به حاشیه میراند و بر نحوه متقاعد کردن ریچل -برای پذیرش نقش- توسط گوستاو تمرکز میکند.
گاردین – پیتر بردشاو
این فیلم را یواکیم ترییر، فیلمساز نروژی ساخته است که سال 2021 در کن، درام رمانتیک فوقالعادهی «بدترین آدم دنیا» را ارائه کرد که با جایزه بهترین بازیگر زن برای رناته رینسوه همراه بود و او در این اثر جدید هم حضور دارد. فیلم از طیف وسیعی از حسها و ایدهها عبور میکند و در نهایت مقدار زیادی از آن «ارزش عاطفیِ» نامش را ارائه میدهد؛ این یک فیلم درباره مشکلات پدری و ماجراهای سینمایی به سبک فلینی و برگمن است.
استلان اسکاشگورد نقش فیلمساز مغرور، گوستاو بورگ را بازی میکند که حرفهاش رو به افول است؛ سالها پیش، همسرش، سیسل، که رواندرمانگر بود، و دو دختر خردسالش را ترک و خانه خانوادگی -خانهای که خودش در آن بزرگ شده بود- را رها کرد. اکنون همسرش فوت کرده و دخترش، نورا (رینسوه)، بازیگر مشهور تئاتر، دچار حملات اضطرابی است و برای رهایی از آن، از بازیگر متأهلی که با او رابطه نامشروع دارد، میخواهد که پشت صحنه به او سیلی بزند.
خواهر نورا، اگنس (اینگا ایزدوتر لیلیاس)، کمی آرامتر و منطقیتر است، و به خوشی با همسر و پسر کوچکش زندگی میکند. درست زمانی که این دو زن در حال مرتب کردن وسایل خانه برای یافتن چیزهای با ارزش احساسی هستند که ممکن است بخواهند قبل از فروش خانه نگه دارند، با کمال تعجب متوجه میشوند که گوستاو هنوز حقوق قانونی نسبت به ملک دارد و اکنون میخواهد از آن به عنوان مکانی برای یک فیلم زندگینامهای درباره مادرش استفاده کند، مادری که به دلیل ضربههای روحی ناشی از شکنجه شدن توسط نازیها در طول جنگ، به زندگی خود پایان داد.
برای وخیمتر کردن اوضاع، گوستاو از نورا التماس میکند که نقش اصلی، یعنی نقش مادربزرگ خودش را بازی کند، و انتظار دارد که نورا -که بیشتر عمرش او را نادیده گرفته است- از شهرت خود در عرصهی تئاتر، برای احیای حرفه رو به نزولِ پدر استفاده کند. حتی از اگنس میخواهد که اجازه دهد از پسر کوچکش به عنوان کودک بازیگر استفاده کند، درست همانطور که خودش زمانی استفاده میشد. اما پس از اینکه نورا با عصبانیت مخالفت میکند، این نقش توسط ستاره هالیوود، ریچل کمپ (ال فنینگ) پذیرفته میشود، کسی که در یک جشنواره فیلم مجذوب جذابیت شیطنتآمیز گوستاو شده و سرمایه زیادی را با خود به همراه میآورد. بنابراین نورا دوباره حسادت و ناراحتی را تجربه میکند.
اسکرین رنت – گریم گاتمن
یواکیم ترییر با «بدترین آدم دنیا»، که سال 2021 در کن اکران شد و جایزه بهترین بازیگر زن را برای ستاره اصلیاش، رناته رینسوه به ارمغان آورد، یکی از بهترین فیلمهای دهه را ساخت. حالا، او با «ارزش عاطفی» و با حضور رینسوه به بلوار کروآزت (محل برگزاری جشنواره کن) بازگشته است، فیلمی ویرانگر و خندهدار درباره خانواده، فیلمسازی و بیهودگی چسبیدن به درد در برابر فقدان بزرگ. این همچنین بهترین فیلم کن [امسال] تا به امروز است.
استلان اسکاشگورد، ال فانینگ و اینگا ایزدوتر لیلیاس نیز در این درام درباره خانوادهای از هم پاشیده -در پی مرگ مادر- بازی میکنند. نورا (رینسوه) و اگنس (لیلیاس) در حال عزاداری هستند که پدر غایبشان، گوستاو (اسکاشگورد)، با برنامهای بزرگ برای آشتی به زندگی آنها بازمیگردد: او یک فیلمنامه برای یک اثر جدید، اولین تلاش کارگردانیاش در 15 سال اخیر، با خود میآورد و میخواهد نورا نقش اصلی را بازی کند. قرار است خانه خانوادگی آنها به عنوان محل فیلمبرداری استفاده شود، اما نورا بلافاصله این پیشنهاد را رد میکند.
اگنس، نورا و گوستاو همگی زخمهای خود را دارند که باید بهبود بخشند؛ هم زخمهای ناشی از ترک گوستاو و هم از آسیبهای مختلفی که از طریق خانواده به ارث رسیدهاند، کسانی که همگی در زمانهای مختلف برای دههها در یک خانه زندگی کردهاند. فیلمنامه گوستاو ظاهراً درباره مادرش است که وقتی او پسر کوچکی بود خودکشی کرد، اما روشن میشود که فراتر از ابزاری برای کنار آمدن با غم و اندوه است. گوستاو به تنها راهی که میداند -از طریق کارش- به دخترانش نزدیک میشود.
رناته رینسوه اینجا کار فوقالعاده ظریفی انجام میدهد. او نیاز داشت تا نقشش را در «بدترین آدم دنیا» اغراقآمیز بازی کند اما «ارزش عاطفی» حتی بیشتر از این بازیگر میطلبد. نورا مجموعهای از مشکلات روانی دارد، آنقدر برای رفتن به صحنه مضطرب است که از معشوق متأهلش (آندرس دانیلسن لی) میخواهد که پشت صحنه به او سیلی بزند و آنقدر افسرده و خشمگین است که از هرگونه تعامل با گوستاو اجتناب میکند.
اسکاشگورد نیز کار درخشانی انجام میدهد و درد پدری را به تصویر میکشد که میخواهد رابطهاش با خانوادهاش را ترمیم کند، اما این کار را فقط میتواند به زبانی انجام دهد که آنها نمیفهمند، یا حداقل آماده فهمیدن آن نیستند. فانینگ نیز لحظات برجسته خود را در نقش بازیگر، ریچل کمپ به دست میآورد؛ کسی که پس از رد شدن نقش توسط نورا، برای فیلم گوستاو قرارداد میبندد.
منبع: screendaily
source