دن براون نویسندهی موفق و پرطرفدار کتابهای گونهی تریلر که میلیونها نسخه از آثارش فروخته شده، بعد از انتشار رمان «رمز داوینچی» مشهور و ثروتمند شد. کتابهای دن براون به خاطر دیدگاه خاصاش به ادبیات پلیسی و تکیهاش بر روانشناسی و تاریخ نظر اهل کتاب، منتقدان و سینماگران را جلب کرده.
دانیل (دن) براون 22 ژوئن سال 1964 در شهر اکسیتر ایالت نیوهمشایر به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند مادرش کانستسن نوازندهی حرفهای ارگ کلیسا و پدرش ریچارد جی براون معلم شناختهشدهی ریاضی است. دن به خاطر زندگی در آکادمی فیلیپس اکستر (دبیرستان شبانهروزی) محل کار پدرش به ادبیات علاقهمند شد. تلویزیون و رادیو وجود نداشت. او ساعتها داستان، رمان، روزنامه و مجله میخواند.
دن بعد از پایان دوران دبیرستان به کالج آمهرست رفت و در دو رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی و اسپانیایی تحصیل کرد و سال 1986 فارغالتحصیل شد. بالافاصله وارد دنیای موسیقی شد و اولین آلبوماش که برای کودکان تولید شده بود را روانهی بازار کرد. چهار سال بعد نخستین آلبوم ویژهی بزرگسالان را ساخت و به هالیوود رفت تا خواننده، ترانهسرا و پیانیستی حرفهای شود. با بلیت نیولون همسرش در آکادمی ملی ترانهسراها آشنا شد. براون بعد از مراسم ازدواج تحصیلاتاش را ادامه داد و در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی به مدارج بالا رسید. به عنوان استاد زبان انگلیسی در مادرسهی لینکلن آکرمن به 250 دانشآموز کلاس ششم، هفتم و هشتم درس میداد.
براون روزی پاییزی مشغول درس دادن بود که نیروهای امنیتی به مدرسه حمله کردند تا یکی از دانشآموزها را که در ایمیلی به شوخی گفته بود میخواهد رئیس جمهوری ایالات متحده را بکشد بازجویی کنند. بعد از این اتفاق دن براون به فعالیت سرویسهای امنیتی علاقهمند شد و پس از تحقیق و مطالعهی طولانی اولین رماناش «دژ دیجیتالی» را نوشت.
دن براون به خاطر رشد کردن در خانوادهای که با دین، علم، معادلات و ریاضی سر و کار داشتند بین آنها سرگردان بود. تناقضات بین آنها مجذوباش کرد و مضمون و پایه و اساس نوشتههایش را تشکیل داد. او در گفتوگویی میگوید کودکی مذهبی بوده تا اینکه با نجوم و کیهانشناسی آشنا میشود: «نمیفهمم. کتابی خواندم که میگفت انفجاری به نام بیگبنگ جهان را خلق کرده. اما کتاب مقدس میگوید خدا آسمان و زمین و حیوانات را در هفت روز آفریده. کدام درست است؟» جواب کشیش کلیسا چراغ دین را برایش خاموش کرد: «پسرهای خوب این سوال را نمیپرسند.»
دن دیوانهوار مطالعه کرد. هرچه جلوتر میرفت حس میکرد در چرخی گردون گیر افتاده. از فیزیک به متافیزیک رسید و پی برد پشت سر علم نظم و معنویت وجود دارد. پس آن را در کتابهایش آورد.
او در دورهی نویسندگی خلاق الن للچوک رماننویس شناخته شده شرکت کرد و در مقطع کارشناسی ارشد تاریخ هنر از دانشگاه سویل فارغالتحصیل شد.
دن که همیشه مشغول خواندن بود بعد از تمام کردن رمان «توطئه روز رستاخیز» نوشتهی سیدنی شالدون نویسندهی آمریکایی شوق و ذوق نوشتناش بیشتر شد و به خودش قول داد نویسندهی کتابهای ترسناک شود. در عین حال نوشتههای جوزف کمپبل اسطورهشناس و استاد دانشگاه که آثار مهمی در حوزهی اسطورهشناسی تطبیقی منتشر کرده او را شگفتزده کرد. براون شخصیت رابرت لندگدان در رمانهای «رمز داوینچی»، «دوزخ و منشاء»، «نشان گمشده» و… را از او گرفته است.
بهترین کتابهای دن براون که باید بخوانید
1- «دژ دیجیتالی»
دن براون بعد از پشت سر گذاشتن تجربهای عجیب در دبیرستانی که تدریس میکرد ایدهی نوشتن این رمان به ذهناش رسید. روزی پاییزی مشغول درس دادن بود. دانشآموزان به حرفهایش گوش میدادند که ناگهان زنگ خطر مدرسه به صدا درآمد. همه به حیاط دویدند و با صحنهای عجیب روبرو شدند. نیروهای امنیتی ایالات متحده محوطهی دبیرستان را پر کرده بودند. آنها میخواستند دانشآموزی که در ایمیلی به شوخی گفته بود قصد دارد رئیس جمهوری آمریکا را بکشد بازجویی کنند. براون بعد از آن به سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی علاقهمند شد. مدتها مطالعه و تحقیق کرد تا جایی که بتواند رمانی دراینباره بنویسد.
او در «دژ دیجیتالی» که در گونهی ادبی تکنوتریلر قرار میگیرد ماجرایی جالب را روایت میکند. دستگاه رمزگشای سازمان جاسوسی ایالات متحده رمزی اسرارآمیز و شکستناپذیر دریافت میکند. مقامات ارشد سازمان جاسوسی ایالات متحده از سوزان فلچر متخصص ارشد شکستن رمز که ریاضیدانی نابغه است میخواهند این رمز را بشکند و آن را بخواند. اما تحقیقات و مطالعات فلچر مقامات را حیرتزده میکند. سازمان جاسوسی ایالات متحده با رمزی بسیار پیچیده به گروگان گرفته شده. ریاضیدان نابغه بعد از مدتی میفهمد که افرادی در درون سازمان جاسوسی ایالات متحده خیانت کردهاند. او همزمان باید برای پیروزی کشورش، نجات جاناش و مرد مورد علاقهاش تلاش کند.
در بخشی از رمان «دژ دیجیتالی» یکی از بهترین کتابهای دن براون که با ترجمهی حسین شهرابی توسط نشر کتابسرای تندیس منتشر شده، میخوانیم:
«سوزان فلچر عقبِ اتاق نشسته بود و با تنهاییِ خفهکنندهای که گرداگردش را گرفته بود مقابله میکرد. چشمهایش را بسته بود و گوشهایش سوت میکشید؛ گریست. بدنش کرخت شده بود. آشوبِ اتاقِ کنترل برایش به شکلِ وزوزی خفه درآمد.
– آدمهای روی سکو با بیقراری به حرفهای مأمور اسمیت گوش میدادند که گزارشش را شروع کرده بود.
– جناب مدیر، طبقِ دستوراتِ شما از دو روزِ پیش خودمون رو به سویل رسوندیم و آقای انسئی تانکادو رو تعقیب کردیم.
فانتن، با ناشکیباییِ آشکاری، گفت: در مورد قتل بهم بگید.»

330,000
246,260 تومان
2- «فرشتگان و شیاطین»
این رمان یکی از بهترین کتابهای دن براون سال 2000 منتشر شد. شخصیت اصلی رمان رابرت لنگدان استاد شناخته شدهی نمادشناسی دانشگاه هاروارد است. او برای تحقیق و مطالعه دربارهی قتل لئوناردو وترا یکی از دانشمندان برجستهای که توانسته بود ضد مادهای را کشف کند به سوئیس دعوت میشود. او باید دربارهی نمادی اسرارآمیز، باستانی و مخالف دین از فرقهی ایلومانتی که قاتل روی سینهی مقتول حک کرده نظر دهد.
ضد ماده که در محفظهی خاص نگهداری میشود و باتریهایش تنها 24 ساعت کار میکنند دزدیده شده. نکته اینجاست که به محض خاموش شدن باتریها ضد ماده که بسیار ناپایدار است مثل بمب عمل میکند و منفجر میشود. باید در یک شبانهروز راز نماد اسرارآمیز برملا و ضد ماده پیدا شود.
رابرت لانگدون استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد توسط ویتوریا وترا دانشمندی زیبا و مرموز و دخترخواندهی مقتول به سوئیس فراخوانده میشود تا دربارهی نماد حک شده بر سینهی پدرخواندهاش، گروه باستانی اشرافیون و ارتباطاش با واتیکان تحقیق کنند.
استاد دانشگاه بعد از آنکه نماد را دید پی برد آن آمیبگران است – کلمه یا عبارتی که میتوان آن را به صورت معکوس خواند – که متعلق به انجمنی مخفی است که گمان میرود سدهها قبل از این از بین رفته است.
لانگدون همراه با ویتوریا سرنخها و نشانههایی که مقتول به جا گذاشته را دنبال میکنند تا به رم پایتخت ایتالیا میرسند. آنها کشف میکنند مقتول روی برنامهای برای ساخت شد مادهای که امکان آزادیسازی مقدار نامحدود انرژی دارد، شبانهروز کار میکرده. اگر این مادهی سرفت شده طرف 24 ساعت پیدا نشود، واتیکان با خاک یکسان خواهد شد.
استاد دانشگاه هاروارد و دخترخواندهی مقتول که با زمان مسابقه میدهند توسط اعضای فرقهی ایلومینتانی تعقیب و در کارشان اخلال ایجاد میشود تا موفق نشوند. ولی آنها توطئهای را افشا میکنند که هدفاش نمایان کردن اسرار کلیسای کاتولیک است.
لنگدان و ویتوریا مجسمههای بریننی، نقاشیهای رافائل و باقی آثار هنری را مطالعه و تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند راز سربهمهر فرقهی ایلومیناتی و هدف مخربشان را کشف کنند.
در بخشی از کتاب «فرشتگان و شیاطین» که با ترجمهی حسین شهرابی توسط نشر کتابسرای تندیس منتشر شده، میخوانیم:
«لنگدان که حالا کمی فرصت داشت بنشیند و فکرش را به کار بیندازد، بالاخره خبرِ قتلِ پاپ در ذهنش نشست و غرق در حیرت شد. باورش نمی شد؛ بااین همه، اتفاقی منطقی به نظر می رسید. رخنه در کانون های قدرت از دستاویزهای مهمِ ایلومیناتی برای رسیدن به مقاصدش بود… بازآراییِ قدرت از درون. اولین بار هم نبود که پاپی به قتل می رسید. شایعاتِ مربوط به خیانت فراوان بودند، هرچند چون کالبدشکافی ممنوع بود هیچ کدام اثبات نشدند.»

3- «راز داوینچی»
رمان «راز داوینچی» یکی از بهترین کتابهای دن براون سال 2003 منتشر شد و رکورد فروش مجموعه رمانهای «هری پاتر» را شکست. این رمان حول تئوری ویزهای دربارهی تاریخ مسیحیت نوشته شده. برخی از مورخان و اساتید تاریخ این تئوری را تایید کردهاند. بر اساس این تئوری عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده و بچهدار شده اما کلیسای کاتولیک و واتیکان میخواستهاند بر آن سرپوش بگذارند. همچنین بر خلاف باور عمومی «جام مقدس» شیئ نیست بلکه مریم مجدلیه است.
این کتاب تئوری دیگری هم مطرح میکند. در بخشی از آن ادعا میشود لئوناردو داوینچی همجنسگرا بوده و نقاشی مونالیزا پرترهی داوینچی از خودش به شکل یک زن است.
شخصیتهای رمان
رابرت لانگدان: قهرمان مرد قصه استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد است. فردی صادق، محترم، محرم اسرار و قابل اطمینان است که تا به حال چند کتاب نوشته. او در حالی که پیرو دین خاصی نیست اما در این زمینه مطالعه میکند و دوست دارد راز و رمزها را آشکار کند.
سوفی نویو: شخصیت رن داستان و متخصص رمز پلیس قضایی فرانسه است. او سی ساله، زیبا، جذاب، باهوش و مسئولیتپذیر است. والدیناش را در تصادف رانندگی از دست داده و همراه پدربزرگاش زندگی میکند. شیفتهی کشف راز و رمزهاست.
سیلاس: راهبی کاتولیک و قاتل پدربزرگ صوفی است. کودکی سختی داشته. خاطرات آن دوران آزارش میدهد. بعد از اینکه از طریق بیشاپ آرینگروسو با دین آشنا شد خودش را وقف کلیسای کاتولیک و قوانین و مقرارت دشوار و سختگیرانهاش کرده.
تیابینگ: شوالیه است. ثروتی افسانهای دارد و تاریخدان است. او به دلیل ابتلا به فلج اطفال راه نمیرود. هیچوقت ازدواج نکرده. علاقهی عجیب و غریب و غیرعادی به جام مقدس دارد. فکر میکند حقیقت در آن نهفته است. برای پی بردن به حقیقت مرتکب قتل میشود و برای رسیدن به هدف از سم مستعار معلم استفاده میکند.
نویسنده در «راز داوینچی» تاریخ و مسیحیت را رمزشناسی میکند و بر باورهای دینی دست میگذارد. او باور دارد رماناش مبتنی بر واقعیت است. جان میلیچ استاد دانشگاه آریزونا معتقد است هر کدام از آدمها باید روزی دست روی باورهای دینیاش بگذارند. شاید بد نباشد فکر کنیم اگر مسیح زنده بود الان بچه داشت یا نه، چه شبکهی تلویزیونی تماشا میکرد، سوار چه خودرویی میشد. نویسندهی رمان از اینها استفاده کرده.
راهبی از فرقهی اپوسدئی که سیلاس نام دارد به سوینه سرپرست بخشی در موزهی لوور فشار میاورد تا محل نگهداری جام مقدس را نشان دهد. بعد از مشخص شدن محل نگهداری تیری در سر او خالی میکند. غافل از اینکه سونیر حقیقت را نگفته است. او در احتضار رازش را با استفاده از خون و جوهر نامرئی به صورت رمزی میکشد، کد، چند عدد و عبارتی مینویسد. کولت بازرس پلیس که روی این پروژه کار میکند با رابرت لانگدان استاد نمادشناسی تماس میگیرد و از او میخواهد در صحنهی قتل حاضر شود. استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد پی میبرد پلیس به او مشکوک است.
از طرف دیگر سیلاس به فردی با نام مستعار معلم خبر میدهد سنگ اصلی – شیئی که وجودش برای یافتن جام مقدس ضروری است – در کلیسایی در گوشهای از پایتخت فرانسه نگهداری میشود. سوفی نویو متخصص رمز پلیس قضایی فرانسه بعد از حضور در صحنهی جرم پنهانی به لانگدان خبر میدهد نوهی سونیر است و فاچه با استفاده از ردیاب رفت و آمدهای استاد دانشگاه هاروارد را زیر نظر دارد. آنها با همکاری هم ردیاب را پیدا میکنند و دور میاندازند. نوهی سونیر اعلام میکند پدربزرگاش در خط انتهایی پیغام مخفیاش به او گفته رابرت لانگدان را پیدا کند. نمادشناس برجسته سطرهای دوم و سوم پیغام سونیر را میخواند «لئوناروود داوینچی» و «مونالیزا». نوهی سونیر نقاشیها را جستوجو میکند تا سرنخهای دیگر را بیابند.
پلیس نمادشناس شناخته شده را دستگیر میکند در حالی که سوفی پشت قاب یکی از نقاشیها کلید یکی از صندوقهای امانات بانک سوئیس را پیدا میکند. او لانگدان را فراری میدهد و با هم به بانک میروند. استاد دانشگاه هاروارد به سوفی میگوید بخشی از پیام رمز به گروه دیر صهیون مربوط است که از اسناد جام مقدس حفاظت میکند.
در بخشی از کتاب «راز داوینچی» که با ترجمهی حسین شهرابی توسط نشر کتابسرای تندیس منتشر شده، میخوانیم:
«بانکدار که انگار مضطرب بود گفت: چند نفر رو امشب کشتهند. از جمله پدربزرگِ سوفی نوو. کلید و گذرواژه حتماً از راهِ نامشروع به دست اومده.
فاش آرام گفت: آقای ورنه، شما مردِ محترم و شریفی هستید. من هم همینطور. با توجه به این نکته، به شما قول میدم که جعبهٔ شما و خوشنامیِ بانکِ شما دستِ آدمهای مطمئنیه.»

408,610 تومان
4- «دوزخ»
در رمان «دوزخ» پروفسور رابرت لنگدان استاد برجستهی نمادشناسی دانشگاه هاروارد در حالی روی تخت بیمارستان به هوش میآید که چیزی به یاد نمیآورد. او تنها کسی است میتواند جهان را نجات دهد.
نویسنده رمان را با الهام گرفتن از بخش دوزخ «کمدی الهی» اثر دانته نوشته است. او این بار به ایدهی کاهش پرداخته. توماس مالتوس پژوهشگری شناخته شده همواره به این فکر کیکند که بهبود سطح بهداشت عمومی و تغذیه آمار مرگ و میر را کم کرده و باعث رشد تصاعدی جمعیت شده. به معنای دیگر هیچ بیماری و همهگیری نمیتواند باعث مرگ و میر مردم و کم شدن جمعیت کرهی زمین شود. اگر تعداد افرادی که روی کرهی زمین زندگی میکنند به اندازهای زیاد شود که نتوان نیازهای غذایی آنها را تامین کرد چه میشود؟ اگر ایدهی احمقانه و خطرناک به ذهن دانشمند، ویروسشناس یا متخصص بیماریهای ویروسی خطور کند و باعث همهگیری خطرناک شود چه باید کرد؟
رابرت لنگدان نمادشناس شناخته شده اینبار بر تخت بیمارستانی در فلورانس ایتالیا به هوش میآید. چیزی به یاد نمیآورد. ولی برای مبارزه با دشمنی خطرناک و مکار دعوت شده است که قصد دارد با شیوع و همهگیر کردن طاعونی خطرناک بشر را از گرسنگی، فقر و نزاع بر سر غذا و آب نجات دهد.
لنگدان قبل از هر چیز باید بداند چطور سر از فلورانس درآورده و روی تخت بیمارستان به هوش آمده. چرا چیزی به یادش نمیآید. چه کسی این کار را کرده. چرا آدمکشی قهار سعی میکند پیدایش کند. او در ادامهی رمان پی میبرد درگیر ماجرایی شده که آیندهی انسان در گرو آن است. اگر در این ماجرا شکست بخورد و سرافکنده شود جان میلیونها انسان گرفته میشود. سیهنا دختری نابغه به رابرت کمک میکند از مهلکه بگریزد و بداند ماموریتاش چیست. او باید از فیلمی رمزگشایی کند که در آن مردی که ماسک طائون به چهره زده اهدافاش برای کنترل جمعیت کرهی زمین را میگوید.
فردی که قصد دارد مردم را با استفاده از کتاب «دوزخ» دانته بکشد مکان مخفی شدن بمب بیولوژیکی را میگوید که در چند ساعت آینده منفجر خواهد شد.
استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد باید ظرف ساعات آینده معمای فیلم را حل کند و از دست قاتلی که ویانتا نام دارد بگریزد.
در بخشی از کتاب «دوزخ» یکی از بهترین کتابهای دن براون که با ترجمهی حسین شهرابی توسط نشر کتابسرای تندیس منتشر شده، میخوانیم:
«دکتر ریشو هم که انگار صدای فراخوان را شنیده بود شتابزده خود را رساند. مونیتور قلب لنگدان را چک کرد و در همان حال دکتر جوان داشت با ایتالیاییِ فصیح و سریعی چیزهایی به او میگفت ـ یکچیزی در مورد اینکه لنگدان وقتی فهمیده در ایتالیاست آگیتاتوُ شده.
لنگدان با عصبانیت توی دلش گفت یعنی چی هیجانزده شدم؟ بیشتر انگار میخکوب شده بودم! آدرنالینی که بر اثر این واقعه توی بدنش دویده بود حالا با آرامبخشها کلنجار میرفت. پرسید: چه اتفاقی برام افتاده؟ امروز چندشنبه ست؟»

520,000
388,040 تومان
5- «نماد گمشده»
این بار رابرت لنگدان شخصیت اصلی رمانهای دن براون ذر «نماد گمشده» درگیر ربوده شدن پیتر سولومون یکی از دوستاناش میشود. او که فراماسون است از لنگدان میخواهد در کنفرانسی در واشنگتن همراهیاش کند. همچنین میخواهد امانتی که پیشاش بوده را بازگرداند. ولی مسافرت رابرت بیخطر نیست. او به محل ملاقات میرسد و خبردار میشود که رفیقاش ربوده و دست خالکوبی شدهاش قطع شده. راز کشف دزدیده شدن پیتر در خالکوبی دست است.
کل قصه در دوازده ساعت روایت میشود. لنگدان بعد از وارد شدن به ساختمان کنگرهی آمریکا دست قطع شدهی دوستاش را میبیند که وسط سالن سمت خاصی را نشانه گرفته. دست قطع شده با خالکوبیهای خاص پر شده که نمادی از دست رازهاست.
آدمدزدها از او میخواهند هرم مخفی فراماسونها و کلمهای که میگویند در گوشهای از شهر واشنگتن پنهان شده و کلید رسیدن به قدرت و اطلاعات پنهان گذشتگان است را بیابد.
اینو ساتو مسئول حفاظت از ساختمان کنگرهی آمریکا دست قطع شدهی دوستاش را میبیند که وسط سالن سمت خاصی را نشانه گرفته. او و رئیس دفتر امنیت سازمان سیا وارد ماجرا میشوند. بعد از دنبال کردن مسیری که دست قطع شده نشان داده بود، لنگدان و اینو ساتو و رئیس دفتر امنیت سازمان سیا به محراب میسونی در اتاقی کوچک در زیرزمین ساختمان کنگره میروند. فراماسونها معمولا این محراب را برای یادآوری فلسفهی زندگی در خانهی خود میسازند. این سه نفر متوجه لرزیدن یکی از دیوارهای اتاق میشوند. بعد از کنار رفتن دیوار هرمی ناقص دیده میشود که کلمهای بر آن حک شده. لنگدان با استفاده از آن کلمه گام بعدی را برمیدارد و به پیش میرود.
ساتو که از ماموران خواسته بود تصویر اشعهی ایکس گرفته شده از رابرت لنگدان را بازبینی کنند از وجود هرمی کوچک در کیف او باخبر میشود. از نمادشناس سوال میپرسد اما استاد دانشگاه هاروارد متوجه نمیشود. ساتو لانگدان و هرمها را برای تحقیقات بیشتر و بازجویی به سازمان سیا منتقل میکند. وارن بلامی آرشیتکت ساختمان کنگره و یکی از دوستان فراماسون پیتر سولومون به زیرزمین میرود. ساتو و رئیس حراست ساختمان را به کناری میانندازد و رابرت لانگدان را همراهاش میبرد.
در بخشی از کتاب «نماد گمشده» یکی از بهترین کتابهای دن براون که با ترجمهی حسین شهرابی توسط نشر افق منتشر شده، میخوانیم:
«من کجام؟ هر جا که بود، تاریک بود. به تاریکی یک غار و همراه با سکوتی مرگآور. به پشت دراز کشیده بود؛ درحالیکه دستانش در کنار بدنش قرار داشتند. کوشید تا انگشتان دست و پایش را تکان بدهد و با آسودگی دریافت که میتواند به آزادی و بدون احساس هیچ دردی آنها را تکان دهد. چه اتفاقی افتاد؟ صرف نظر از تاریکی و سردرد زجرآورش، همهچیز کمابیش عادی بهنظر میرسید.»

منبع: دیجیکالا مگ
source