ژک ماری امیل لکان (۱۹۰۱-۱۹۸۱) یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم در حوزه روانکاوی و فلسفه محسوب میشود. او که گاه «فروید فرانسوی» نامیده میشود، نقش مهمی در تفسیر و گسترش نظریات زیگموند فروید ایفا کرد. لکان با تأکید بر مفهوم ناخودآگاه، نه تنها به بازتعریف روانکاوی پرداخت، بلکه اندیشههای او در حوزههای مختلفی همچون فلسفه، زبان شناسی، نقد ادبی و علوم اجتماعی نیز نفوذ کرد. آموزههای او به ویژه برای کسانی که به ابعاد فلسفی روانکاوی علاقهمندند، از ارزش بسیاری برخوردار است. طی دهههای گذشته، ایدههای لکانی به یکی از ارکان اصلی مطالعات روانکاوی در محافل فلسفی و نظری در اروپا و دیگر نقاط جهان تبدیل شدهاند.
1. زندگینامه حرفهای لکان
ورود به روانپزشکی و روانکاوی
ژاک لکان که در رشته روانپزشکی آموزش دیده بود، نخستین مقالات خود را در اواخر دهه ۱۹۲۰، در دوران دانشجوییاش، منتشر کرد. اما فعالیتهای علمی او در دهه بعدی به اوج رسید. دهه ۱۹۳۰ نقطه عطفی در کارهای اولیه لکان بود: او در سال ۱۹۳۲ پایاننامه دکترای خود را با عنوان روانپریشی پارانوئید و ارتباط آن با شخصیت منتشر کرد، با جنبشهای سوررئالیسم و دادائیسم همکاری داشت و در میان هنرمندان این دو جریان به عنوان یک هم مسیر شناخته میشد.
در همین دوران، تحلیل آموزشی خود را آغاز کرد که شامل دورهای تحت نظر رودلف لوونشتاین بود. او همچنین در سمینارهای الکساندر کوژو درباره پدیدارشناسی روح هگل شرکت کرد و در سال ۱۹۳۶، نظریه معروف مرحله آینهای را در کنفرانس انجمن بینالمللی روانکاوی (IPA) در مارینباد ارائه داد—هرچند این سخنرانی توسط ارنست جونز، رئیس وقت انجمن، نیمه تمام ماند. دو سال بعد، مقالهای مهم با عنوان عقدههای خانوادگی در شکلگیری فرد را در دایرهالمعارف فرانسوی منتشر کرد. این دوران، زمانی بود که تفکر لکان تحت تأثیر تلفیق روانکاوی، روانپزشکی، فلسفه، هنر و ادبیات شکل گرفت و مسیر فکریاش را تعیین کرد.
125,000 110,000 تومان
جنگ جهانی دوم و دوران پس از آن
با آغاز جنگ جهانی دوم، فعالیتهای روانکاوی لکان دچار وقفه شد. تحلیل آموزشیاش ناتمام ماند، چرا که برخلاف نظر لوونشتاین، تصمیم گرفت آن را تمامشده تلقی کند و هرگز به آن بازنگشت. او در این دوره، تجربهای در روانپزشکی نظامی در فرانسه و انگلستان به دست آورد. پس از جنگ، مقالات مهمی را منتشر کرد که بعدها در کتاب اکری (۱۹۶۶) گرد آمدند. از جمله این آثار میتوان به زمان منطقی و تأیید یقین پیشبینیشده (۱۹۴۵)، سخنرانی درباره علیت روانی (۱۹۴۶)، پرخاشگری در روانکاوی (۱۹۴۸) و نسخهای بازبینیشده از مقاله مرحله آینهای اشاره کرد که در کنفرانس ۱۹۴۹ IPA در زوریخ ارائه شد.
دهه ۱۹۵۰: تأثیرگذاری در روانکاوی و نظریه زبان
دهه ۱۹۵۰ دورهای کلیدی در مسیر حرفهای لکان بود. او در این سالها هفت سمینار سالانه برگزار کرد و مقالات مهمی منتشر ساخت که بعدها در اکری گرد آمدند. در همین زمان، با جریان ساختارگرایی آشنا شد و تحت تأثیر فردینان دو سوسور، کلود لوی-استروس و رومن یاکوبسن، تحلیلهای خود را به حوزه زبانشناسی نزدیکتر کرد. او نظریه خود را تحت شعار بازگشت به فروید گسترش داد و اصل معروفش را مطرح کرد: ناخودآگاه مانند یک زبان ساختار یافته است.
لکان با تأکید بر اهمیت زبان در روانکاوی، به شدت با روانشناسی خودِ من، که در آمریکا و بریتانیا رایج بود، مخالفت کرد. در سال ۱۹۵۳، سخنرانی معروف کارکرد و میدان گفتار و زبان در روانکاوی را در رم ارائه داد که به عنوان مانیفست مکتب لکانی شناخته شد. در همان سال، او از مؤسسه روانکاوی پاریس (SPP) جدا شد و همراه با گروهی از همفکرانش، جامعه روانکاوی فرانسه (SFP) را بنیان نهاد.
225,000 200,470 تومان
بحران در انجمن بینالمللی روانکاوی و تأسیس مدرسه فرویدی پاریس
سال ۱۹۶۳ نقطه عطفی دیگر در زندگی حرفهای لکان بود. انجمن بینالمللی روانکاوی (IPA) اعلام کرد که تنها در صورتی عضویت جامعه روانکاوی فرانسه را میپذیرد که لکان از فهرست تحلیلگران آموزشی حذف شود، چرا که جلسات تحلیل او مدتزمانی متغیر داشت و این برخلاف استانداردهای IPA تلقی میشد. با پذیرش این شرط از سوی SFP، لکان موقعیت رسمی خود را از دست داد. در واکنش به این تصمیم، سمینار خود را ناتمام گذاشت، جلساتش را به مدرسه عالی نرمال منتقل کرد و در سال ۱۹۶۴، مدرسه فرویدی پاریس را بنیان نهاد. همان سال، او سمینار چهار مفهوم اساسی روانکاوی را برگزار کرد که تأثیر عمیقی بر اندیشه لکانی گذاشت.
اوج نظریه پردازی: دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰
در سال ۱۹۶۶، مجموعه مقالات اکری منتشر شد که شامل بسیاری از متون اساسی لکان بود. با وجود پیچیدگی و دشواری مفهومی، این کتاب به یکی از پرفروشترین آثار فلسفی و روانکاوی فرانسه تبدیل شد. در دهه ۱۹۷۰، لکان به استفاده از ریاضیات و توپولوژی در نظریات خود گرایش پیدا کرد و مفهومی به نام ماتم (matheme) را برای بیان دقیق اصول روانکاویاش معرفی کرد. او همچنین تحلیلهای خود را درباره امر واقع (Real) و تفاوت جنسی گسترش داد که در سمینار بیستم او (Encore، ۱۹۷۲–۱۹۷۳) به اوج خود رسید. در این سمینار، جمله بحثبرانگیز رابطه جنسی وجود ندارد را مطرح کرد که واکنشهای زیادی را در میان متفکران فلسفی و فمینیستی برانگیخت.
انحلال مدرسه فرویدی پاریس و اختلافات پیروان
در واپسین سالهای زندگی، لکان در اقدامی غیرمنتظره، مدرسه فرویدی پاریس را منحل کرد. او در آخرین سخنرانی رسمیاش اعلام کرد: مدرسهای که تأسیس کردم دیگر مرا راضی نمیکند، پس آن را منحل میکنم. این تصمیم، شکافهای عمیقی در میان پیروانش ایجاد کرد؛ برخی راه خود را جدا کردند و مؤسسات جدیدی بنیان نهادند، در حالی که گروهی دیگر همچنان به آموزههای او وفادار ماندند.
سالهای پایانی و نظاممند شدن نظریات
لکان در سالهای پایانی زندگیاش تلاش کرد تا نظریات خود را به شکلی نظاممندتر ارائه دهد. او بیش از پیش به تحلیلهای ریاضی و توپولوژیک روی آورد و مفاهیمی مانند گره بورومهای را که از ریاضیات وام گرفته بود، برای توضیح رابطه میان سه نظم اصلی روانکاویاش—امر نمادین، امر خیالی، و امر واقع—به کار گرفت.
210,000 184,800 تومان
میراث لکان: تأثیر بر روانکاوی و علوم انسانی
ژاک لکان سرانجام در ۹ سپتامبر ۱۹۸۱ در پاریس درگذشت. با مرگ او، یکی از تأثیرگذارترین چهرههای روانکاوی و نظریههای فرهنگی از میان رفت، اما اندیشههایش همچنان زنده ماند. امروز، لکان نهتنها در روانکاوی، بلکه در مطالعات فرهنگی، نظریه فیلم، ادبیات و حتی سیاست حضوری پررنگ دارد. از اسلاوی ژیژک تا جودیت باتلر، بسیاری از متفکران معاصر از ایدههای او بهره بردهاند.
او تنها بازخوانیکننده نظریات فروید نبود، بلکه با تعریف ناخودآگاه بهعنوان یک ساختار زبانی، مسیر تازهای را در روانکاوی گشود. او چالشهای جدیای را علیه روانشناسی خودِ من مطرح کرد و روانکاوی را به حوزهای پیوند زد که ارتباطی ناگسستنی با فلسفه، زبانشناسی و حتی ریاضیات داشت. با وجود دشواری آثارش، تأثیر او بر تفکر معاصر همچنان انکارناپذیر است.
۲. مفاهیم اساسی روانکاوی لکان
۲.۱ نظریه سه ساحت امر تصویری، امر نمادین و امر واقع
نظریه سه ساحت امر خیالی (تصویری)، امر نمادین و امر واقع، چارچوب اصلی بسیاری از مفاهیم و مراحل مسیر فکری ژاک لکان را شکل میدهد. او در طول سالهای فعالیتش، بارها تعاریف خود از این سه ساحت و روابط میان آنها را مورد بازنگری و اصلاح قرار داد. همانطور که در ادامه بیشتر آشکار خواهد شد، اغلب مفاهیم لکانی در ارتباط با هر سه ساحت تعریف میشوند.
در دهه ۱۹۷۰، لکان با تأملات خود بر گره بورومهای—یک ساختار حلقهای که در نشان خانوادگی خاندان بورومئو دیده میشود و به گونهای تنظیم شده که اگر یکی از حلقهها گسسته شود، همه آنها از هم جدا میشوند—بر وابستگی متقابل این سه ساحت تأکید کرد. به طور کلی، میتوان گفت که ساحتهای خیالی، نمادین و واقعی سه بُعد اساسی در شکلگیری سوژگی روانی در نظریه لکان هستند.
علاوه بر این، برخی پژوهشگران سیر فکری لکان را به سه دوره اصلی تقسیم میکنند که در هر دوره، یکی از این ساحتها در کانون توجه او قرار میگیرد: لکان اولیه و ساحت امر خیالی (دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰)، لکان میانه و ساحت نمادین (دهه ۱۹۵۰)، و لکان متأخر و ساحت واقعی (دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰). با این حال، این تقسیمبندی را نباید بیش از حد قطعی تلقی کرد، چراکه در سراسر آموزههای لکان، پیوستگیها و گسستهایی وجود دارند که همیشه مطابق این الگوی سهمرحلهای نیستند.
۲.۱.۱ امر تصویری
لکان «امر تصویری» را با آگاهی و خودآگاهی مرتبط میداند و آن را نزدیکترین ساحت به تجربهٔ روزمرهٔ ما از واقعیت میداند. این ساحت شامل تصورات ما دربارهٔ خودمان، دیگران و معناهایی است که در تعاملات ارتباطی به آنها نسبت میدهیم. به بیان دیگر، هر آنچه دربارهٔ خود و دیگران در ذهنمان تصویر میکنیم—از جمله نحوهٔ دیدهشدنمان از نگاه دیگران—در حوزهٔ «امر تصویری» قرار میگیرد. این مفهوم نقشی اساسی در شکل گیری ایگو دارد، که لکان آن را در نظریهٔ مرحلهٔ آینهای توضیح داده است.
لکان در نظریههای بعدی خود نشان میدهد که «امر تصویری» کاملاً وابسته به «امر نمادین» است. یعنی برداشتهای ما از خود و دیگران، احساسات و ادراکاتمان همگی تحت تأثیر زبان و ساختارهای اجتماعی شکل میگیرند. به همین دلیل، در این ساحت اغلب اشتباهات شناختی رخ میدهد. برای مثال، گاهی پدیدههای تصادفی و بیمعنای جهان بیرونی را بهاشتباه به عنوان نشانههایی معنادار تفسیر میکنیم یا برعکس، تعارضات ذهنی و ناخودآگاه خود را در قالب مشکلات جسمی تجربه میکنیم.
با این حال، لکان «امر تصویری» را صرفاً یک توهم بی اهمیت نمیداند، بلکه آن را بخشی ضروری و گریز ناپذیر از روان انسان در نظر میگیرد. او معتقد است که این ساحت، با وجود ماهیت خیالیاش، تأثیرات واقعی و عینی بر زندگی ما دارد. همان طور که نمیتوان ناخودآگاه را از بین برد، از میان بردن این توهمات نیز نه ممکن است و نه مطلوب. بنابراین، «امر تصویری» بخشی اساسی از هویت و ادراک ما از جهان است که در تعامل مداوم با سایر ساحتهای روان، یعنی «امر نمادین» و «امر واقعی» قرار دارد.
۲.۱.۲ امر نمادین
لکان «امر نمادین» را ابتدا با تکیه بر نظریههای ساختارگرایانه مطرح میکند. این ساحت نهتنها شامل زبانهای طبیعی، همانطور که سوسور و پیروان او تعریف کردهاند، بلکه دربرگیرندهٔ مجموعهای از هنجارها، قوانین، رسوم، سنتها و ساختارهای اجتماعی نیز هست که همگی به نوعی با زبان گره خوردهاند. لکان از اصطلاح «نظم نمادین» برای اشاره به این مجموعه استفاده میکند، مفهومی که میتوان آن را معادل با «روح عینی» در فلسفهٔ هگل در نظر گرفت. این نظام پیش از تولد هر فرد وجود دارد و او را در چارچوبی از پیش تعیینشده قرار میدهد، بهگونهای که جایگاه و مسیر زندگی او را تا حد زیادی شکل میدهد.
به نظر لکان، سوژه فردی بدون وجود این نظم نمادین امکان شکلگیری ندارد. هر فرد از طریق همین ساختارهای اجتماعی-زبانی بهعنوان یک سوژه تعریف میشود. در دوران «بازگشت به فروید»، لکان ناخودآگاه را شبکهای از دالهای بههمپیوسته میبیند که همان «زنجیرههای دلالتی» را تشکیل میدهند. در این چارچوب، ناخودآگاه، که خود ماهیتی نمادین دارد، تنها از طریق زبان و گفتار قابل بررسی و تحلیل است. او تأکید میکند که ناخودآگاه نه مانند یک زبان خاص (مثلاً فرانسوی یا انگلیسی)، بلکه مانند «ساختار یک زبان» سازمان یافته است؛ یعنی تابع منطق و قواعدی است که به یک زبان خاص محدود نمیشود.
جایگاه محوری امر نمادین
اگرچه اهمیت «امر واقع» از اواخر دههٔ ۱۹۵۰ بیشتر میشود، اما «امر نمادین» همچنان در آموزههای لکان جایگاه محوری خود را حفظ میکند. او در سمینار هفدهم (۱۹۶۹–۱۹۷۰) و مصاحبهٔ «رادیوفونی» نظریهٔ «چهار گفتمان» را مطرح میکند که نحوهٔ شکلگیری روابط اجتماعی را از منظر زبان بررسی میکند. در دورههای بعدی، لکان میان دو بُعد متفاوت از امر نمادین تمایز قائل میشود: یکی دالهایی که صرفاً نشانههای بیمعنا و مادی هستند و دیگری دالهایی که با مدلولهای مشخص پیوند خورده و معنا ایجاد میکنند. به این ترتیب، او ناخودآگاه را نه یک نیروی بیساختار و غریزی، بلکه شبکهای پیچیده از دلالتها و ارتباطات میداند که در چارچوب نظم نمادین عمل میکند.
450,000 401,880 تومان
۲.۱.۳ امر واقع
امر واقع در نظریهٔ لکان بهسختی قابل تعریف است و از هرگونه توصیف صریح و شفاف میگریزد. این دشواری تا حدی به دلیل تغییرات مداوم در دیدگاههای لکان دربارهٔ آن است. اما همین ماهیت گریزان و تعریفناپذیر، بهنوعی خودِ ویژگی ذاتی امر واقع را نشان میدهد. امر واقع آن چیزی است که خارج از محدودهٔ امر تصویری-نمادین قرار دارد، یعنی آن بخشی از واقعیت که فراتر از ادراک آگاهانه و معناهای زبانی است و نمیتوان آن را در قالب نشانههای معمولِ امر تصویری و نمادین بیان کرد. لکان بارها بر این نکته تأکید میکند که امر واقع یک «ناممکن» در برابر واقعیت است.
در نخستین مراحل نظریه پردازی لکان، امر واقع به چیزی شبیه به «شیء در خود» کانتی شباهت دارد، یعنی آن بُعدی از هستی که ورای ادراک پدیداری و تجربهٔ مستقیم فردی قرار دارد. این تعریف در دههٔ ۱۹۵۰، زمانی که لکان نظریهٔ سه ساحت خود را تدوین میکند، همچنان باقی میماند. در این دوره، او امر واقع را به روانپریشی و مفهوم «دیگری» نیز مرتبط میسازد. همچنین، لکان در ابتدا امر واقع را نوعی تمامیت مطلق و بی نقص میداند که در آن هیچ خلأ، تناقض یا کمبودی وجود ندارد. در این نگاه، تنها از طریق زبان است که میتوان گفت چیزی در امر واقع «غایب» است، زیرا در ذات خود، این بُعد از هستی صرفاً همان چیزی است که هست، بدون هیچ کاستی یا افزونی.
مادر به عنوان نمادی از امر واقع
از سال ۱۹۵۹ به بعد، لکان رویکرد جدیدی به امر واقع اتخاذ میکند و آن را به جای یک کلِ مطلق، به عنوان عرصهای از تناقضات و نوسانهای مداوم میان فزونی و کمبود، حضور و غیاب، و شدتهای غیر قابل تحمل توصیف میکند. او در این دوره، مفهوم «مادر» را به عنوان نمادی از امر واقع معرفی میکند: مادر همزمان بیش از حد نزدیک و بیش از حد دور است؛ هم در دسترس و هم غیر قابل دسترس. این وضعیت دوگانه موجب شکلگیری میل سوژه میشود، به گونهای که مادر به «چیز» (das Ding) تبدیل میشود، یعنی مطلوبی که هرگز کاملاً دست یافتنی نیست.
در سالهای بعد، لکان امر واقع را با عواملی مانند لذت نامتعارف (ژوئیسانس)، تفاوت جنسی، رخدادهای تصادفی آسیبزا، اضطراب و مرگ پیوند میدهد. او همچنین نشان میدهد که ناخودآگاه نهتنها ساختاری زبانی دارد، بلکه ابعادی واقعی نیز در آن وجود دارد که از هرگونه نمادسازی سر باز میزنند. با وجود این، تأکید لکان بر امر واقع به معنای پذیرش نوعی عرفان گرایی نیست، بلکه او تلاش میکند تا این مفهوم را با دقت نظری مشخص کند و مرزهای آن را از امر تصویری و نمادین متمایز سازد.
۲.۲ مرحله آینهای، من و سوژه
مرحله آینهای و مفهوم من
مرحله آینهای یکی از مهمترین نظریات لکان است که در دهه ۱۹۳۰ معرفی شد. در این مرحله، لکان به شرح فرایند شکلگیری «من» (Moi) در روانشناسی فرویدی پرداخته است. او در اینجا من را نه به عنوان یک سوژه خودمختار، بلکه بهعنوان یک ابژه معرفی میکند. به عبارت دیگر، من، برخلاف تصور معمول که آن را محل تصمیم گیری و اراده آزاد میداند، یک موجود ثابت و وابسته به دیگران است. لکان بهویژه این دیدگاه را در مقابل روانشناسی من در سنت آنگلوساکسون مطرح میکند، که تلاش دارد تا «من» را تقویت کند و به آن استقلال بدهد. لکان در این رویکرد من را بهعنوان یک ساختار ناپایدار و روانی معرفی میکند که اساساً از ناآگاهی نسبت به ناخودآگاه رنج میبرد.
تفاوت من و سوژه در تئوری لکان
لکان در نظریهاش تمایزی کلیدی میان «من» (Moi) و «سوژه» (Sujet) قائل میشود. من، بر خلاف آنچه که ظاهر آن نشان میدهد، یک مجموعه ثابت از ویژگیها است که در سطح ناخودآگاه برای فرد معنا مییابد. اما سوژه، برخلاف من، یک نیروی در حال حرکت و منفی است که بهطور کامل در هیچ ساختار شناختهشدهای نمیگنجد. این سوژه همواره در تلاش است تا از قالبهای ثابت و از پیشتعریفشده فراتر برود و نمیتوان آن را بهطور کامل در خود من یا هویت فردی گنجاند. به همین دلیل، لکان معتقد است که سوژهای که در ناخودآگاه سخن میگوید، از من جداست و نمیتوان آن را کاملاً به آنچه که در آگاهی فرد است نسبت داد.
مرحله آینهای و کژشناختی
لکان در ادامه توضیح میدهد که در سنین ۶ تا ۱۸ ماهگی، کودکان قادر به شناسایی تصویر خود در آینه میشوند. در این سن، نوزادها بهطور کامل وابسته به دیگران برای بقا هستند و از نظر جسمی و ذهنی ناتواناند. این ناتوانی در کودکان، که فروید آن را «ناتوانی پیش زاد» مینامید، باعث میشود که آنها با اضطراب و نا آرامی روبهرو شوند. در این شرایط، تصویر آینهای که در ابتدا وعده وحدت و هماهنگی میدهد، برای کودک جذاب است، زیرا او امیدوار است که این تصویر به او کمک کند تا از ناتوانیهایش رهایی یابد. با این حال، لکان تأکید میکند که این شناسایی با تصویر آینهای در واقع نوعی «کژشناختی» (méconnaissance) است. این یعنی آنچه که کودک به عنوان «خود» میشناسد، در واقع بازتابی است از خواستهها و تصورات دیگران. در نتیجه، من به جای آنکه خود مختار باشد، در حقیقت بازتابی از دنیای دیگران است.
۲.۳ دیگری، عقده ادیپ و تمایز جنسی
تفاوت دیگری و دیگری بزرگ
در طول تدریسهای خود، لکان از دو اصطلاح «دیگری» (با o کوچک) و «دیگری بزرگ» (با O بزرگ) استفاده میکند. این مفاهیم به راحتی قابل فهم هستند اگر با نظریه لکان در مورد سطوح و مرحله آینهای آشنا باشیم (بخشهای ۲.۱ و ۲.۲). «دیگری کوچک» به «من» تخیلی و آلتریگوهای آن اشاره دارد. لکان با استفاده از واژه «دیگری» برای اشاره به من، به ماهیت بیگانه و بیگانگی من تأکید میکند، که در بخش قبلی توضیح داده شد. این بیگانگی به این معناست که ما معمولاً دیگران را بر اساس تصورات خود از آنها میشناسیم، بهویژه تصوراتی که آنها را شبیه به خود میدانیم. این تصورات، که معمولاً در روابط انتقالی رخ میدهند، تلاش میکنند تا بیگانگی و پیچیدگیهای اجتماعی را قابل فهم کرده و زندگی اجتماعی را قابل تحمل کنند.
دیگری بزرگ و نظریههای نمادین و واقعی
«دیگری بزرگ» به دو نوع دیگری مربوط میشود که با سطوح نمادین و واقعی در ارتباط هستند. اولین نوع، «دیگری بزرگ» به عنوان نظم نمادین است، یعنی روح عمومی و فراشخصی که ساختارهای اجتماعی-زبانی را تشکیل میدهد و زمینه ساز تعاملات میان فردی است. این «دیگری بزرگ» به طور عمده به ایدههایی از قدرت یا دانش مرجعدار (مثلاً خدا، تاریخ، جامعه، یا تحلیلگر به عنوان «سوژهای که باید بداند») اشاره دارد. علاوه بر این، لکان در آثار اولیه خود در دهه ۱۹۵۰، به بعد دیگری از بیگانگی نیز میپردازد که به عنوان بعدی واقعی از دیگری بزرگ ظاهر میشود. این بیگانگی واقعی، که بیشتر در عشق و روانپریشی مورد توجه قرار میگیرد، عبارت است از انبوهی از سوالات و معماهای بیپاسخ که «دیگری» بهعنوان یک «x» غیرقابل شناخت، شکلی از بیگانگی است که به طور همزمان نزدیک و در عین حال غیرقابل درک است.
عقده ادیپ و تمایز جنسی
در روانکاوی فرویدی، عقده ادیپ به عنوان مرحلهای از تلاش کودک برای جایگاه یابی خود در برابر ابعاد مختلف بیگانگی عمل میکند. لکان با استفاده از ساختارگرایی، تلاش میکند تا از بازسازی پنداشتهای نادرست در مورد خانواده هستهای بورژوایی جلوگیری کند. در تفسیر لکان، شخصیتهای مادر و پدر در مجموعه ادیپ، به عنوان نقشهای روانی-ذهنی و اجتماعی (نه زیست شناختی) تعریف میشوند. از نظر لکان، در نسخه ادیپ لکان، مادر ابتدا به عنوان «دیگری واقعی» ظاهر میشود، به عنوان یک حضور مبهم و قدرتمند که منبع عشق است. اما به خاطر همین مبهم بودن و اهمیت مادر، برای کودک اضطرابهای زیادی به وجود میآید. کودک با مواجهه با این بیگانگی، به این سوال میرسد که «مادر چه میخواهد؟»
پدر در نظریه لکان، ترکیبی از «دیگری نمادین» و «دیگری واقعی» است. از جنبه نمادین، پدر جواب سوال کودک در مورد خواسته مادر را ارائه میدهد. لکان از «تشبیه پدر» استفاده میکند تا این را نشان دهد که پدر با حضور خود، خواستههای مادر را به نوعی قابل فهم میکند. در این زمینه، لکان به ویژه به معنای فانوسهای روانی اشاره میکند که به کودک در فهم خواستههای مادر و پدر کمک میکنند. علاوه بر این، در ابعاد واقعی، پدر به عنوان شخصیتی تقریباً «بیپرده» و بینهایت لذت بخش در نظر گرفته میشود که در تضاد با قوانین اجتماعی و نمادین رفتار میکند.
در نهایت، لکان در زمینه تفاوتهای جنسی بر نامتقارنی موجود در عقده ادیپ تأکید میکند. او با معرفی «تمایز جنسی» به عنوان یک واقعیت غیرقابل درک، به بیهمگونی و عدم تطابق این تمایز در دنیای نمادین و تخیلی میپردازد. لکان بر این باور است که تمایز جنسی یک واقعیت است که هیچگاه نمیتواند به طور کامل در قالبهای نمادین و تخیلی بازنمایی شود.
۲.۴ اقتصاد لیبیدویی
متافیزیک روانی فروید دربارهٔ اقتصاد لیبیدویی، یعنی سازوکارهای انگیزشی زیربنایی زندگی روانی، بر نظریهٔ سائق (Trieb، و نه Instinkt، علیرغم بسیاری از ترجمههای نادرست انگلیسی که Trieb را بهعنوان «غریزه» ترجمه کردهاند) استوار است. لاکان این چارچوب نظری فرویدی را بسط و گسترش میدهد. در این فرایند، برخی از مفاهیم فروید را بازنگری کرده و مفاهیم جدیدی به آنها میافزاید.
۲.۴.۱ نیاز، تقاضا، میل و اختگی
در نظریهٔ لاکانی، سه گانهٔ مفهومی-اصطلاحشناختی نیاز، تقاضا و میل وجود دارد. نیازها، الزامات حیاتی زیستی فطری برای انسان به عنوان یک ارگانیسم زنده هستند. انسان از همان آغاز تولد با چنین الزاماتی مواجه است، هرچند که مطابق با مفهوم ناتوانی بنیادین فروید، به تنهایی قادر به تأمین نیازهای بدنی خود نیست و این وضعیت برای مدت طولانیای در دوران کودکی ادامه دارد.
ترکیب ناتوانی رشد نیافته با نیازهای غیرقابل اجتناب بدین معناست که نوزاد در طی رشد جسمانی و روانی خود مجبور است نیازهایش را برای دیگریهای بزرگتر بیان کند. این دیگریها (دیگریهای سه گانه مطابق با نظریهٔ مراتب لاکان) به عنوان افرادی که توانایی کمک به تأمین و فرو نشاندن نیازها را دارند، خطاب میشوند. البته، گریه کردن، جیغ زدن، اشارات بدنی و امثال آن، بیانهای اولیهٔ نیازها هستند و راههاییاند که از طریق آنها نوزادان، پیش از فراگیری زبان، دیگران را از الزامات خود آگاه میکنند. حتی در این مرحلهٔ اولیه، نوزاد ناگزیر است به دیگریهای معنادار خود اتکا کند تا «معنای» گریهها، جیغها و حرکاتش را تفسیر کنند («آه، تو گرسنهای»، «اوه، این یعنی تو خستهای»، «وقت عوض کردن پوشک است» و غیره).
زبان دیگری
با گذر زمان و دستیابی کودک به زبان، تأثیر دیگریها (به ویژه دیگریهای بین ذهنی به عنوان حاملان نشانهها و دالهای دیگری بزرگ به عنوان نظم نمادین بین الاذهانی) در شکلگیری ارتباط بین نیازها و مطالبات افزایش مییابد. به عنوان نمونه، در فرایند اجتماعیشدن و آموزش، والدین معمولاً کودک را وادار میکنند که خواستههای خود را به شیوههای خاصی بیان کند («بگو لطفاً و ممنونم»، «با ادب درخواست کن»، «در این خانه، وقتی گرسنهایم داد نمیزنیم» و غیره). کودک میآموزد که برای به رسمیت شناخته شدن نیازهایش، باید «گفتمان دیگری» را بپذیرد، درونی کند و مطابق با آن سخن بگوید.
لاکان بر این باور است که نیازهای زیستی از طریق پویاییهای بینذهنی و فرا-ذهنی مطالبه، به واسطهٔ دالهای دیگری نمادین، بازنویسی میشوند و در نتیجه، اقتصاد لیبیدویی از حالت طبیعی خارج شده و تحت تأثیر نیروهای اجتماعی-فرهنگی قرار میگیرد. لکان در مکتوب ۱۹۵۸ خود با عنوان «دلالت فالوس»، فرمولی مختصر برای تعریف «میل» در ارتباط با نیاز و مطالبه ارائه میدهد. او تصریح میکند که میل چیزی است که پس از کم کردن نیاز از مطالبه باقی میماند.
125,000 104,030 تومان
در نهایت، هر مطالبهای، در بنیادیترین سطح خود، مطالبهای برای عشق است. در این زمینه، لاکان استدلال میکند که میل هرگز بهطور کامل ارضا نمیشود و همیشه نوعی نارضایتی باقی میماند. این نارضایتی ناشی از آن است که در هر مطالبهای، فرد در جستجوی چیزی فراتر از نیاز اولیه است: عشق دیگری.
۲.۴.۲ سائق و ژوئیسانس
در نظریهٔ سائق فروید، والایش به معنای آن است که سائق بتواند در مواجهه با «بازداری هدف» (یعنی مسدود شدن مسیر قبلی دستیابی به ابژهٔ سائق) راهی برای کسب رضایت پیدا کند. اما لاکان، در مواجهه با این تناقض ظاهری در نظریهٔ فروید، میان «هدف» و «غایت» سائق تمایز قائل میشود: در حالی که هدف سائق ممکن است مسدود شود، غایت آن همواره محقق میشود، زیرا این غایت چیزی جز لذتبردن از حرکت دایرهوار و تکراری حول موانع نیست.
ژوئیسانس مفهومی کلیدی در روانکاوی لاکانی است که از دههٔ ۱۹۵۰ به بعد مطرح شد. این اصطلاح در زبان انگلیسی معمولاً بدون ترجمه باقی میماند، زیرا معادل «لذت» نمیتواند دلالتهای جنسی و فراتر از لذت این واژه در زبان فرانسه را بهدرستی منتقل کند. لاکان ژوئیسانس را نوعی لذت آمیخته با رنج و تجربهای فراتر از اصل لذت فرویدی میداند. او تأکید دارد که ژوئیسانس همواره با محدودیتها و ممنوعیتها گره خورده است.
۲.۴.۳ فانتزی و اُبژهٔ a
مطابق با بحثهای فروید دربارهٔ فانتزی در زندگی روانی، لاکان نیز فانتزی را بهعنوان طرحوارهای برای میل سوژه در نظر میگیرد. او در این زمینه، ریاضیوارهٔ فانتزی ($ ◊ a) را معرفی میکند که در آن، نماد $ نشاندهندهٔ سوژهٔ میل است که تحت تأثیر دیگریها شکل گرفته است، و a نشاندهندهٔ اُبژهٔ کوچک a یا همان «ابژهٔ علت میل» است.
این ابژه در واقع سازهای خیالی است که میل سوژه را به سمت خود جذب میکند. بااینحال، هرگز هیچ ابژهای نمیتواند کاملاً بهعنوان تجسم «آن چیزی» باشد که میل سوژه را بهطور کامل ارضا کند. این شکاف ناگزیر بین اُبژهٔ فانتزی و ابژههای واقعی، همان چیزی است که میل را همیشه ناتمام و ناآرام نگاه میدارد.
در نتیجه، فانتزیها چارچوبی فراهم میکنند که سوژه از طریق آنها میل خود را تجربه میکند، اما درعینحال، این چارچوبها خود مانعی برای تحقق کامل میل هستند. فانتزی، درواقع، همان پردهای است که شکاف بنیادین بین میل و ابژه را پنهان میکند، اما همواره در پسِ این پرده، شکاف باقی میماند.
کتابهای ژاک امیل لاکان
مطالعات پیرامون ژاک لکان، روانکاو برجستهی فرانسوی، بر پایهی دو دستهی کلی از منابع قرار دارد: آثار اصلی خود او و پژوهشهای ثانویهای که به بررسی و تفسیر نظریاتش پرداختهاند.
منابع اصلی (کتابها و سمینارهای لاکان)
یکی از مهمترین منابع برای شناخت اندیشههای لاکان، سمینارهای سالانهی اوست که طی بیش از دو دهه ارائه شدهاند. با این حال، از میان ۲۶ سمینار وی، تاکنون تنها ۱۵ مورد از طریق مجموعهی Champ freudien زیر نظر ژاک-آلن میلر به طور رسمی منتشر شدهاند. تا پایان سال ۲۰۱۲، سمینارهای زیر در نسخههای رسمی در دسترس بودهاند:
- سمینارهای منتشرشده: I، II، III، IV، V، VII، VIII، X، XI، XVI، XVII، XVIII، XIX، XX، و XXIII
- ترجمههای رسمی انگلیسی: از میان اینها، تنها ۷ سمینار (I، II، III، VII، XI، XVII، و XX) با ترجمهی رسمی انگلیسی توسط انتشارات Norton and Company منتشر شدهاند.
علاوه بر این سمینارها، لاکان مجموعهای از مقالات، سخنرانیها و نوشتههای مستقل نیز دارد که برخی از آنها در کتابهایی مانند نوشتهها (Écrits) گردآوری شدهاند.
منابع ثانویه (کتابهایی دربارهی لاکان)
تفسیر و تحلیل نظریات لاکان از سوی متفکران مختلف، زمینهی پژوهشی گستردهای را ایجاد کرده است که به زبانهای گوناگون گسترش یافته است. این مطالعات از حوزههای مختلفی همچون روانکاوی، فلسفه، نقد ادبی، زبانشناسی و علوم اجتماعی به بررسی آثار او پرداختهاند.
با توجه به گستردگی این حوزه، در این فهرست، منابعی که بیشتر جنبهی نظری و فلسفی دارند و به زبان انگلیسی منتشر شدهاند، مورد توجه قرار گرفتهاند. این کتابها، علاوه بر ارائهی شرح و تحلیل مفاهیم کلیدی لکان، درک عمیقتری از جایگاه او در سنت فکری معاصر فراهم میکنند.
کلام آخر
ژاک لکان یکی از برجستهترین نظریهپردازان روانکاوی قرن بیستم بود که تأثیری عمیق بر حوزههای روانکاوی، فلسفه، زبانشناسی و نظریه فرهنگی گذاشت. او با الهام از فروید، ساختار ناخودآگاه را بازتعریف کرد و آن را به یک زبان تشبیه نمود. مسیر فکری لکان از پژوهشهای اولیه در روانپزشکی و ارتباطش با جنبشهای سوررئالیسم و دادائیسم آغاز شد و در دهههای بعدی با گسترش نظریههای او درباره ناخودآگاه، زبان، سه ساحت امر تصویری، نمادین و امر واقع، و همچنین تأثیر ریاضیات و توپولوژی بر روانکاوی، تکامل یافت. وی در دوران فعالیت حرفهایاش، با چالشهایی از سوی نهادهای روانکاوی سنتی روبهرو شد که منجر به تأسیس «مدرسه فرویدی پاریس» شد. آثار لکان، بهرغم پیچیدگی مفهومی، همچنان در حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی الهام بخشاند و متفکرانی همچون اسلاوی ژیژک و جودیت باتلر از ایدههای او بهره گرفتهاند.
منبع: دانشنامه فلسفی استنفورد: مقاله ژاک لکان
source