پدرو پاسکال اصالتی شیلیایی دارد. چهرهاش از دور فریاد میزند که لاتینتبار است. از سوی دیگر انگلیسی را با لهجهای اسپانیایی حرف میزند. همهی اینها کافی هستند که او را از نقشهای اصلی فیلمهای هالیوودی دور نگه دارند. نه فقط همهی این موارد، فقط یکی از اینها میتوانست کارنامهی کاری او را در حد بازی در قالب چند نقش حاشیهای لاتینتبار در فیلمهای نه چندان مهم نگه دارد و اگر شانس همراهش بود و نقش اصلی اثری لاتینتبار از کار در میآمد و کارگردانی هم او را جایی دیده بود یا ایجنتی باهوش و زرنگ داشت، در آن تک نقش بازی میکرد و کمی بیشتر میدرخشید. این می توانست تمام سرنوشت پدرو پاسکال باشد اما او خیلی زود راهی را رفت که فقط مردان و زنان کمی موفق به طی کردنش شدهاند و به ستارهای بینالمللی تبدیل شد. گفتن از طی طریق او با بررسی بهترین فیلمها و سریالهای پدرو پاسکال میتواند تصویر واضحتری به ما بدهد.
اگر سری به حافظهی خود بزنید و بازیگران بزرگ و ستارههای بینالمللی لاتینتبار را در ذهن مرور کنید، احتمالا اول به نامهایی چون آنتونیو باندراس یا سلما هایک برمیخورید. آنها اما از چیزی برخوردار بودند که پدرو پاسکال از آن بی بهره است؛ چهرهای جذاب. حتی بازیگری چون خاویر باردم یا پنه لوپه کروز هم که چهرههایی بینالمللی هستند، به هالیوود که میرسند بیشتر در قالب مردان و زنان لاتینتبار ظاهر میشوند. اما پدرو پاسکال موفق شده این کلیشهها را بشکند. این درست که هنوز هم گاها در قالب همان نقشها بازی میکند اما همین فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال نشان میدهد که اگر قرار بر انتخاب بازیگر نقش اول مرد در این روزهای سینما باشد، او گزینهی مناسبی به نظر میرسد.
این در حالی است که چهرهی جذاب کسی چون آنتونیو باندراس را هم ندارد. در چنین قابی است که او بیش از هر چیز دیگری به هنر بازیگری خود متکی است و کمتر به چهرهاش که کمی تکیده و جاافتاده و رنگ پریده هم به نظر میرسد، وابسته است. وقتی اول بار در سریال «بازی تاج و تخت» در قالب نقش اوبرین مارتل درخشید، معلوم شد که بازیگر بزرگی در حال ظهور است. مدتها بود که در فیلمهای مختلف نقشهای کم اهمیتی را بازی کرده بود اما حال نقشی به او سپرده شده بود که باید تاثیرگذار از کار درمیآمد؛ چرا که با وجود حضور کوتاهش، سرنوشت شخصت وی نقشی حیاتی در ادامهی روند سریال داشت. در همان مدت کوتاه کاری کرد که سریال «بازی تاج و تخت» با یکی دو جین بازیگر ستاره جایی برای عرض اندامش تبدیل شود و در همان چند قسمت تمام قابها را از آن خود کند. پس فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال شامل چندتایی سریال هم میشود.
اما این سریال «نارکوها» بود که در نهایت قدرت بازیگری او را بر همگان مشخص کرد. در فصل یک و دوی این سریال ایفاگر نقش همان مردان لاتینتبار کلیشهای بود که در سایهی مردان سفید پوست آمریکایی فرصتی برای عرض اندام ندارند. اما در فصل سه و با قرار گرفتن در قالب نقش اصلی چنان درخشید که کسی دلش برای بازیگران فصل قبل تنگ نشود. دیگر حتی نبود شخصیت کاریزماتیکی چون پابلو اسکوبار در دو فصل اول با آن زندگی پر فراز و فرود هم چندان مهم نبود. پدرو پاسکال یک تنه تبدیل به پلیسی شده بود که هر کسی باید از او میترسید؛ حتی کارتلهای بزرگ مواد مخدر کلمبیا. پس بالاخره راهی آغاز شد که به امروز برسد و ما را وادار کند که فهرستی از بهترین فیلمهای پدرو پاسکال تهیه کنیم.
در چنین چارچوبی است که بازی او در فیلمی چون «گلادیاتور 2» در همین سال 2024 میلادی به برگ برندهی اصلی کل فیلم تبدیل میشود. او حال دیگر نه یک لاتینتبار، بلکه ژنرالی رومی است که میتواند حتی سزار یا همان پادشاه باشد. هر جا که قدم میگذارد تمام قاب را از آن خود میکند و فیلم را یک سر و گردن بالا میکشد و هر جا که از قاب خارج میشود، مخاطب را دلتنگ میکند. این هنر بازیگران بزرگ است که مخاطب را تشنهی حضور خود بر پرده نگه دارند. در این دوران او ستارهی اصلی سریال «آخرین بازمانده از ما» هم هست. سریالی که فقط یک فصلش پخش شده و همین الان هم دل بسیاری را برده است. باید به این نکته توجه داشت که فهرست بهترین فیلمها و سریالهای پدرو پاسکال به گونهای است که آثار تلویزیونیاش بیشتر به چشم میآیند. شاید او هنوز نتوانسته به طور جدی خود را روی پرده جا بیاندازد اما در عصر طلایی تلویزیون دیگر کمتر کسی به شکاف بین سینما و تلویزیون فکر میکند.
بهترین فیلمها و سریالهای پدرو پاسکال که باید تماشا کنید
10. زن شگفتانگیز 1984 (Wonder Woman 1984)
- نقش: مکسول لرد
- کارگردان: پتی جنکینز
- دیگر بازیگران: گل گدوت، کریس پاین و کریستن ویگ
- محصول: 2020، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 5.4 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 58٪
اساسا فیلمهای ابرقهرمانی این دوره و زمانه دیگر تبدیل به تکرار مکررات شدهاند و هیچ چیزی برای ارائه کردن ندارند. سال 2020 که «زن شگفتانگیز» اکران شد هنوز میشد امیدوار بود که دست کم کمپانی دی سی کاری کند. از کمپانی مارول که واقعا توقع چندانی دیگر نمیرود و این روزها آثاری تولید میکند که حتی به درد یک بار دیدن هم نمیخورند. مارول در اوج دورانش هم همان کلیشههای سالخورده را بازسازی میکرد. حال امید فقط به کمپانی دی سی و بتمنهایی است که قرار است مت ریورز به جهان سینما اضافه کند. تا ببینیم چه میشود؟
«زن شگفتانگیز 1984» واقعا اثر بی سر و تهی است. پدرو پاسکالش هم چیز چندان جذابی برای ارائه ندارد. او اصلا فرصت عرض اندام پیدا نکرده و روی کاغذ هم چیزی در اختیارش قرار نگرفته تا بتوان سرزنشش کرد. وگرنه میدانیم که او بازیگر بدی نیست. اما وقتی نه پتی جنکینز در مقام کارگردان کارش را خوب انجام داده و نه فیلمنامه چیزی برای رو کردن دارد، دیگر از بازیگران انتظار چندانی نمیرود. حقیقت هم این است که مجموعه کامیکهای زن شگفتانگیز چندان مناسب مدیوم سینما نیستند و خیلی ملات داستانی ندارند. اما خب هالیوود سعی میکند چیزی را از دست ندهد و از هر چه میتواند پولی به جیب بزند. خب در هر صورت در این زمینه موفق هم هستند. تا باز هم در ادامه ببینیم چه میشود؟
در نهایت این که بازی در یک فیلم ابرقهرمانی برای پدرو پاسکال نقطه قوتی اساسی است. این یعنی این که او توانسته وارد چرخهی بازیگران مورد اعتماد کمپانیها شود. پس باید نام فیلم «زن شگفتانگیز 1984» را در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار داد.
«دایانا هنوز کودک است. او در یک مسابقه در برابر آمازونهای بزرگسال تیمیسکیرا قرار میگیرد. او در حین انجام مسابقه اشتباهی مرتکب میشود و یکی از چک پوینتها را رها میکند و در واقع میانبر میزند. همین هم باعث میشود دیگران او را متقلب بدانند و مادرش هم او را تنبیه کند. حال سال 1984 است و دایانا به طور مخفیانه به کارهای ابرقهرمانی هم مشغول است. دایانا دوستی به نام باربارا دارد که به او حسودی میکند. روزی سنگ نوشتهای به دست باربارا میرسد که ادعا میکند میتواند هر آرزویی را برآورده کند. دایانا این موضوع را جدی نمیگیرد اما باربارا که دوست دارد شبیه دایانا شود، از آن استفاده میکند و …»
9. کینگزمن: محفل طلایی (Kingsman: The Golden Circle)
- نقش: جک دنیلز
- کارگردان: متیو وان
- دیگر بازیگران: تارون اجرتون، کالین فرث و جولین مور
- محصول: 2017، بریتانیا و آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 51٪
مجموعه «کینگزمن» مجموعهای اکشن کمدی است که تلاش میکند با المانها و کلیشههای مختلف سینمای اکشن و جاسوسی شوخی کند. به عنوان نمونه در این مجموعه شوخیهای مختلفی با کلیشههای سینمای جیمز باندی وجود دارد و چون اساسا از حال و هوایی بریتانیایی هم برخوردار است، جنس شوخیهایش با نمونه پارودیهای آمریکایی تفاوت بسیار دارد. به عنوان نمونه در پارودیهای آمریکایی بازی با کلیشهها بیشتر در قالب شوخی با سلبریتیها یا بازیگران معروف یا یک کنش سرشناس یا اتفاقی خیلی معروف در فیلمی صورت میگیرد، در حالی که بریتانیاییها اساسا با کلیشههای روایی و بصری یا یک موضوع خاص از یک ژانر یا یک فیلم سینمایی شوخی میکنند. تمام این موارد در «کینگزمن: محفل طلایی» هم وجود دارد.
به عنوان نمونه میتوان از انتخاب سر و شکل جاسوسها نام برد. انتخاب آنها آشکارا یادآور سینمای جاسوسی انگلیسی است و رفتارشان هم به کلیشههای پرتکرار سینمایی از این اشخاص در طول جنگ سرد شباهت دارد. تنها تفاوت در ایا فیلم وجود یک لحن کمدی در داستان و استفاده از فانتزیهای کمیک در شخصیتپردازی است. اصلا این شخصیتها هیچ گاه در موقعیتی واقعا خطرناک قرار نمیگیرند و همین که موقعیتی خطرناک میشود، خیلی زود از طریق همان منطق فانتزی به نحوی رفع و رجوع میشود.
نقشی که پدرو پاسکال هم بازی میکند از همان منطق فانتزی جهان کمدی فیلم بهره میبرد. البته باید این نکته را در نظر داشت که فیلم «کینگزمن: محفل طلایی» اثر چندان خوبی نیست و حتی شخصیتهای محوری آن هم پس از تماشا چندان در ذهن مخاطب باقی نمیمانند اما پدرو پاسکال در همان حضور کوتاهش توانسته بهتر از آنها عمل کند و دست کم گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. در چنین چارچوبی است که باید نام این فیلم در این جای فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار داد.
«اگزی و مرلین پس از آن که ستاد آنها یا همان کینگزمن از بین میرود، عازم آمریکا میشوند. پاپی موفق شده از پس آنها برآید و ظاهرا از بین افراد کینگزمن فقط این دو نفر باقی ماندهاند. قرار است که استیتزمن به آنها کمک کند اما کسی نمیداند که او به قولش عمل خواهد کرد یا خیر …»
8. اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند (If Beale Street Could Talk)
- نقش: پیترو آلوارز
- کارگردان: بری جنکینز
- دیگر بازیگران: رجینا کینگ، اد اسکرین و امیلی ریوس
- محصول: 2018، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 95٪
فیلم «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» از جمله فیلمهایی بود که با وجود استقبال عموم منتقدان در سال 2018، نه فروش بالایی داشت و نه توانست اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی را چندان تحت تاثیر قرار دهد و جز دریافت اسکار نقش مکمل زن توسط رجینا کینگ دستاورد خاصی در شب اهدای جوایز اسکار نداشت. در نگاه اول فیلم تمام آن چه که این روزها آکادمی میپسندد را یک جا دارد؛ هم درباره ظلم و ستم تاریخی به رنگین پوستان است و هم کاراکتر محوریاش زنی است که می خواهد در برابر این ستم بایستد.
«اگر خیابان بیل می توانست حرف بزند» هر آن چه در نشان دادن احساسات شخصیتهایش موفق است در داستانگویی با ضعفهایی اساسی روبه رو است. بری جنکینز آن قدر درگیر موقعیتهای جذاب ساخته و پرداخته ذهنش شده که به نظر میرسد داستانگویی را به طور کامل فراموش کرده است. پدرو پاسکال هم در این فیلم حضور کوتاهی دارد و از آن جایی که نقشش چندان به چشم نمیآید، نباید این حضور را چندان جدی گرفت. امروزه فقط با گذشت چند سال از زمان اکران فیلم، کمتر کسی حتی نامش را شنیده است. در زمان اکران سر و صداهایی پیرامونش به وجود آمد اما گذشت زمان نشان داد که «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» اثر قابل ملاحظهای نیست.
آن چه که میتوانست فیلم را از این یکنواختی خارج کند و مخاطب را با خود همراه، فراموش نکردن خرده داستانهایی است که فیلمساز به درستی در کنار داستان اصلی قرار میدهد اما از جایی به بعد آنها را کنار میگذارد؛ مانند حضور ناگهانی دوست قدیمی شخصیت اصلی که اتفاقا شاهد اصلی ماجرای آزادی او هم هست و میتواند گره از ماجرا بگشاید، اما انگار فقط آمده تا کمی شعار دهد و جنبه سانتیمانتال فیلم را پر رنگ کند یا داستان وکیل سفید پوست که با وجود یک پرداخت مناسب در ابتدا، از جایی به بعد کلا فراموش میشود. در چنین بستری نام فیلم در مکانی بهتر از هشتم در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار نمیگیرد.
«در دهه 1970 میلادی زن سیاه پوست نوزده ساله بارداری در تلاش است تا بیگناهیِ مرد زندگی خود را ثابت کند و او را از زندان بیرون آورد، اما این کار برای یک جوان سیاه پوست در نیویورک آن زمان کار آسانی نیست چرا که…»
7. ربات وحشی (The Wild Robot)
- نقش: فینک
- کارگردان: کریس ساندرز
- دیگر صداپیشگان: لویتا نیونگو، بیل نایی و مارک همیل
- محصول: 2024، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.3 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 97٪
از همین جا است که آثار موجود در فهرست بهترین فیلمها و سریالهای پدرو پاسکال یکی یکی بهتر شده و به فیلمهایی قابل اعتنا تبدیل میشوند. انیمیشن «ربات وحشی» اثری پر حرارت و پر جنب و جوش است که خیلی زود تمام توجه مخاطب را به خود جلب میکند. در مرکزش رباتی قرار دارد که در مکانی پرت سقوط کرده و هیچ چیزی از دنیای اطرافش نمیداند. کار این ربات انجام خدمات روزمره مشتریان و کمک رساندن به آنها است اما حال وسط یک جزیره سقوط کرده و کاری از پیش نمیبرد. طی طریق او و تبدیل شدنش به موجودی دوست داشتنی چنان گرم و گیرا از کار درآمده که آن را نامزد انتخاب به عنوان یکی از دوستداشتنیترین آثار سال 2024 میلادی میکند.
یکی از جذابیتهای هر انیمیشن موفقی کیفیت کار صداپیشگان آن است. در این جا کار همه خوب است اما بیش از هر چیزی صدای پدرو پاسکال در قالب روباهی مکار و در عین حال دوست داشتنی است که به چشم میآید. پدرو پاسکال خیلی خوب توانسته کاری کند که این روباه موجودی دلپذیر از کار درآید و توامان هم مخاطب را بخنداند و هم حرصش را درآورد. این در حالی است که او در تمام مدت در تلاش است که موجود دوست داشتنی دیگری را شکار کرده و بخورد. پر بیراه نیست اگر جذابترین شخصیت این اثر را همین روباه در نظر بگیریم.
از سوی دیگر خود انیمیشن هم در انتها با مخاطب کاری میکند که احتمالا قطره اشکی از سر احساسات برای شخصیتها بریزد. در زمانهایی واقعا این جنبهی احساساتگرایانه بر اثر غالب میشود اما این احساساتگرایی اتفاقا نقطه قوت آن است. هم جذابیت و گرمای انیمیشن و هم حضور دلنشین پدرو پاسکال ما را بر آن میدارد که نام «ربات وحشی» را در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار دهیم.
«یک ربات بسیار پیشرفته که طراحی شده در انجام امور روزمره به خریدار خود کمک کند، بر اثر سانحهای در حین ارسال برای مشتری در جزیرهای خالی از سکنه که فقط حیوانات وحشی در آن زندگی میکنند، فرود میآید. این ربات طوری طراحی شده که خریدار خود را پیدا کند و توان تکلم به زبان انسانها را هم دارد. اما هیچ انسانی دور و برش نیست. در این میان احساس میکند که شاید یک از همین حیوانات او را خریده است تا این که به اشتباه وارد لانه یک پرنده میشود و تخمهای موجود در آن جا را به جز یکی از بین میبرد. او آن تخم سالم را برمیدارد و با خود میبرد تا این که جوجهای از آن متولد میشود. حال این ربات نمیداند با این جوجه چه کند تا این که …»
6. سنگینی طاقتفرسای استعداد فراوان (The Unbearable Weight Of Massive Talent)
- نقش: خاوی گوتیرز
- کارگردان: تام گورمیکن
- دیگر بازیگران: نیکلاس کیج، شارون هورگان و تیفانی هدیش
- محصول: 2022، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 87٪
در فیلم «سنگینی طاقتفرسای استعداد فراوان» با داستانی طرف هستیم که میتواند با الهام از زندگی بازیگر اصلی آن نیکلاس کیج ساخته شده باشد. مخاطب پیگیر سینما میداند که نیکلاس کیج بازیگر بزرگ و درجه یکی در دهههای 1980 و 1990 میلادی و ابتدای قرن حاضر در دنیا بود و با بسیاری از بزرگان هالیوود نظیر برادران کوئن، مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کوپولا در همان دوران کار کرد. او هم میتوانست از پس نقشهای پیچیده برآید و هم در اثری سراسر زد و خورد و اکشن خوش بدرخشد. اما دنیا چنین باقی نماند و او روز به روز از آن دوران فاصله گرفت و آن قدر فیلمهای بد بازی کرد که نه تنها کم کم به بازیگری معمولی تبدیل شد، بلکه امروزه حضورش در فیلمی میتواند به معنای کیفیت پایین آن در نظر گرفته شود. این سقوط آزاد را کمتر بازیگری تجربه کرده است.
حال داستان فیلم «سنگینی طاقتفرسای استعداد فراوان» هم درباره بازیگری است که نقشش را نیکلاس کیج بازی میکند و چندان از کار خود راضی نیست. نام این شخصیت در فیلم هم نیک کیج است که ما را بیشتر به فکر این موضوع میاندازد که این فیلم با الهام از زندگی خود نیکلاس کیج ساخته شده است. نکته این که ابتدای فیلم فقط چنین تصوری را ایجاد میکند و پس از آن که شخصیتی به نام خاوی گوتیرز به داستان اضافه میشود، همه چیز عوض شده و فیلم ناگهان تغییر شکل میدهد و به اثری دیوانهوار و کمدی تبدیل میشود که داستانش از روان آشفتهی شخصیتهای به ته خط رسیدهاش سرچشمه می گیرد.
نقش خاوی گوتیرز را پدرو پاسکال بازی میکند و عملا بعد از نیکلاس کیج بازی در قالب مهمترین شخصیت فیلم را بر عهده دارد. شخصیت او میلیاردری است که عاشق سینما است. گرچه برخی از کلیشههای نژادی اسپانیاییتبارها در شخصیتپردازی او پیدا میشود اما پدرو پاسکال موفق شده از این مرجله عبور کند و کاری کند که امضای خودش پای این نقش ثبت شود. گرچه باز هم در نهایت دست او توسط فیلمنامه بسته شده است. چرا که قرار است داستان فیلم حول شخصیت دیگری جریان داشته باشد و نمیشد بیش از این به خاوی گوتیرز بال و پر داد. به همین دلیل هم نمیتوان فیلم «سنگینی طاقتفرسای استعداد فراوان» را در جایگاهی بهتر از فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار داد.
«نیک کیج بازیگری سرشناس است. او پس از چند موفقیت مدام بد میآورد و نمیتواند نقش خوبی برای خود پیدا کند. در این میان روابط چندان خوبی هم با اعضای خانوادهی خود ندارد و دخترش و همسر سابقش حسابی از دست او عصبانی هستند. در این میان ایجینت نیک با وی تماس میگیرد و از او میخواهد که خودش را در ازای دریافت یک میلیون دلار به مایورکای اسپانیا برساند و با میلیاردری اسپانیایی به نام خاوی گوتیرز ملاقات کند. خاوی گوتیرز از نیک میخواهد که این دو در کنار هم دست به کار شده و از فیلمنامهای که خاوی نوشته، اثری بسازند. در ابتدا نیک با این پیشنهاد مخالف است اما او به یاد میآورد که روزی تا چه اندازه دلبستهی هنر بود و حال این را فرصتی برای رسیدن به آرزوهایش میداند اما …»
5. بازی تاج و تخت (Game Of Thrones)
- نقش: اوبرین مارتل
- سازندگان: دیوید بنیوف و دی. بی. وایس
- دیگر بازیگران: پیتر دینکلیج، کیت هرینگتون و شان بین
- محصول: 2011 تا 2019، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به سریال: 9.2 از 10
- امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز: 89٪
«بازی تاج و تخت» نیازی به معرفی ندارد. بالاخره سریالی است که شاید بیش از هر سریال دیگری در چارسوی عالم طرفدار داشته باشد و بیش از هر سریال دیگری این جا و آن جا دیده شده و دربارهاش کسانی دست به قلم شده و مطلب نوشته باشند. داستان در مکانی غریب و در سرزمینی جریان دارد که زمانی محل جولان دادن اژدهایان بوده و حال مدتها از آن زمان میگذرد. جنگ قدرتی در جریان است و کسانی از خاندانهای مختلف سر این قدرت با یکدیگر درگیر هستند. سریال با توجه به سر و شکل فانتزی و البته تاریخیاش از بودجهای قابل توجه برخوردار است. همهی اینها باعث میشود که نامش در فهرست بهترین فیلمها و سریال پدرو پاسکال قرار بگیرد.
پدرو پاسکال در این جا نقش چندان مفصلی ندارد. «بازی تاج و تخت» 73 قسمت دارد و پدرو پاسکال فقط در چند قسمت محدود و در یک فصل ظاهر شده است. اما نقش او نقشی مهم و اساسی در پیشبرد قصه است که حضورش تا پایان بر سر سریال سنگینی میکند. او نقش شاهزادهای را بازی میکند که به خاطر مرگ عزیزانش از پایتختنشینان دلچرکین است و به خود قول داده که انتقام مرگ آنها را بگیرد. در عین حال خوب بلد است از زندگی لذت ببرد و به قول خودش از ذره ذرهی آن استفاده کند. شخصیت او هم یک قاتل حرفهای است و هم یک عاشق دلخسته که اصول ویژهی خودش را دارد. دست به نیزه هم هست و میتواند به خوبی از آن استفاده کند.
اوج حضورش در سرذال زمانی رقم میخورد که پا به میدان مبارزه میگذارد و عملا باعث به وجود آمدن دیوی میشود که تا پایان یکی از غریبترین شخصیتهای سریال باقی میماند. این دیو هم همان رقیب او در میدان نبرد است که با نام کوه مورد خطاب قرار میگیرد و نگهبان شخصی ملکه است. نکتهای که باید به آن توجه کرد، اهمیت جایگاه سریال «بازی تاج و تخت» در کارنامهی پدرو پاسکال است و همین هم ما را بر آن میدارد که نام آن را در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال ذکر کنیم. «بازی تاج و تخت» عملا اولین مرتبهای بود که بسیاری از ما این بازیگر را دیدیم و از کارش لذت بردیم. پس جایگاه مهمی در کارنامهی این مرد دارد و باید نامش در فهرست بهترین فیلمها و سریال پدرو پاسکال ذکر شود.
«داستان در دو قاره اسوس و وستروس میگذرد. در اسوس آخرین بازماندگان خاندان تارگرین در جستجوی راهی هستند که ارتشی به دست آورند و خود را به وستروس رسانده و تاج و تخت خود را از غاصبان پس بگیرند. در وستروس رابرت براتیون بر تخت نشسته اما برای موضوعی باید نزد ند استارک در شمال پادشاهی برود. او به وینترفل میرسد و به محض رسیدن به آن جا درگیریهای ند با مشکلات پادشاهی آغاز شده و او در مسیری سخت قرار میگیرد. این در حالی است که خاندان ند استارک هم مشکلات متعددی دارند و …»
4. گلادیاتور 2 (Gladiator 2)
- نقش: ژنرال آکاسیوس
- کارگردان: ریدلی اسکات
- دیگر بازیگران: پل مسکال، جوزف کوئین، فرد هچینگر، کانی نیلسن و دنزل واشینگتن
- محصول: 2024، آمریکا و بریتانیا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.8 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 71٪
فیلم اول «گلادیاتور» به سال 2000 میلادی اثری درجه یک بود و بسیاری آن را یک شاهکار مسلم میدانند. در آن جا راسل کرو در قالب قهرمان قصه بازی معرکهای انجام داده بود و عملا نمیشد فیلم را بدون او در نظر گرفت. حضور او موهبتی برای فیلم بود. سالها گذشت و بالاخره نسخهی دو آن فیلم ساخته شد که داستانش در ادامه آن ماجرا میگذشت اما عملا بازسازی دست چندمی از همان فیلم میماند. پس نه شوری برانگیخت و نه هیجانی ایجاد کرد. کسی هم چندان از اثر تازهی ریدلی اسکات استقبال نکرد و فیلم «گلادیاتور 2» با سر زمین خورد. اما نکتهای که ما را بر آن میدارد که نامش را در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال در این جا فهرست قرار دهیم، حسن حضورش در این در فیلم و اجرایی معرکه است که ما را به یاد راسل کرو در فیلم اول میاندازد.
پر بیراه نیست اگر تنها نقطه مثبت فیلم را حضور درخشان پدرو پاسکال بر پرده بدانیم. او رایحهی دلچسب بازی راسل کرو از فیلم اول را با خود آورده و همان گلادیاتور و ژنرال رومی است که ما را در آن دوران شیفتهی خود کرد. به هر میدانی که پا میگذارد همان صلابت را دارد و مانند او میداند چگونه نقش عاشقی دلخسته را بازی کند. در چنین چارچوبی باید فیلم «گلادیاتور 2» را عرصه یکه تازی پدرو پاسکل دانست. فقط این آه و حسرت باقی میماند که ای کاش با فیلمی بهتری روبه رو بودیم تا این حضور درجه یک این نقش را ماندگار کند.
«لوسیوس، فرزند ماکسیموس سالها پس از مرگ پدر در شهری آفریقایی در کنار همسرش زندگی آرامی دارد. روزی رومیها به آن شهر حمله کرده و پس از به قتل رساندن همسر لوسیوس، شهر را تصرف میکنند و بدون آن که از هویت وی باخبر باشند، او را به بردگی میگیرند. لوسیوس کینهی ژنرال آکاسیوس را که فرمان قتل همسرش را صادر کرده به دل میگیرد و قسم میخورد که او را خواهد کشت. خیلی زود لوسیوس را در معرض فروش به عنوان برده میگذارند و وی توسط یک تاجر برده به نام ماکرینوس جهت شرکت در مسابقات گلادیاتوری خریداری میشود. ظاهرا ماکرینوس نقشههای شومی در سر دارد که توسط لوسیوس بهتر تحقق مییابند. این در حالی است که مشخص نیست ماکرینوس از هویت واقعی لوسیوس اطلاع دارد یا نه. اما مادر لوسیوس که امروز همسر ژنرال آکاسیوس است، خیلی زود از بازگشت فرزندش مطلع شده و تلاش میکند که با وی ارتباط برقرار کند اما …»
3. مندلورین (The Mandalorian)
- نقش: مندلورین
- سازنده: جان فاورو
- دیگر بازیگران: کتی سکف، جیانکارلو اسپوزیتو و جیانا کارانو
- محصول: 2019 تا 2023، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به سریال: 8.6 از 10
- امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز: 90٪
جان فاورو بود که با فیلم «مرد آهنی» (Iron Man)، اکران شده در سال 2008 دوران سلطهی فیلمهای ابرقهرمانی مارول بر هالیوود را کلید زد. او خیلی زود نشان داد که توانایی زیادی در ساخت فیلمهای فانتزی دارد و با دنیای ابرقهرمانها میتواند کنار بیاید. به همین دلیل هم گزینهی مناسبی برای سکانداری و هدایت مجموعهای به نام «مندلورین» به نظر میرسید. جرج لوکاس در همان دههی اول قرن تازه تمایل داشت چنین مجموعهای بسازد اما کار به نتیجه نرسید و بعدا جان فاورو کار را بر عهده گرفت و آن را انجام داد. نتیجه اثری بود که در دو فصل ابتدایی خوب به نظر میرسید. اما در فصل آخر افت کرد و گرچه فصلهای بعدی و حتی اسپینآفهایی از آن هم در دست تولید هستند اما قطعا «مندلورین» اثری نیست که بتواند کسی جز طرفداران سینه چاک مجموعه فیلمهای «جنگ ستارگان» را راضی کند.
داستان «مندلورین» چند سالی پس از ماجراهای «جنگ ستارگان: بازگشت جدای» (Star Wars: Return Of The Jedi) ساخته شده در سال 1983 جریان دارد و باید آن را یک وسترن فضایی دانست. پدرو پاسکال نقش اصلی سریال را بر عهده دارد. او یک جایزهبگیر بین سیارهای است و از این سو به آن سو میرود و خلافکارانی که مخفی شدهاند را دستگیر کرده و پولی به جیب میزند. سر و شکل شخصیت به گونهای است که نیاز به بازیگری مسلط دارد تا بتواند از پس جذاب درآوردن نقش برآید؛ چرا که تقریبا در تمام مدت او را با پوششی کامل و حتی ماسکی بر صورت و کلاهی بر سر میبینیم و این موضوع امکان استفادهی بازیگر از صورتش برای انتقال احساس را از وی میگیرد.
از آن سو «مندلورین» این امکان را در اختیار پدرو پاسکال قرار داد که در یک مجموعهی جریان اصلی نقش اصلی را بر عهده داشته باشد؛ پس باید نامش را در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار داد.
«دین جارین یک جایزهبگیر بین سیارهای است که از این سیاره به آن سیاره میرود و خلافکارانی که در مکانهای پرت و دور از کهکشان پنهان شدهاند را دستگیر میکند. او از سوی امپراطوری استخدام میشود تا بچه یودا را پس بگیرد اما …»
2. نارکوها (Narcos)
- نقش: خاویر پنا
- سازندگان: کریس برنکتو، کارلو برنارد و دوگ میرو
- دیگر بازیگران: واگنر مورا، بوید هالبروک و آندره ماتوس
- محصول: 2015 تا 2017، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به سریال: 8.7 از 10
- امتیاز سریال در سایت راتن تویتوز: 89٪
«نارکوها» احتمالا بهترین سریال ساخته شده با محوریت قاچاق مواد مخدر و کارتلهای آمریکای لاتین است. فصل اول و دوم سریال به داستان معروف زندگی پابلو اسکوبار و تلاشهای دولت کلمبیا و ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر آمریکا برای دستگیری او در خاک کلمبیا اختصاص دارد. این دو فصل بیش از هر چیز دیگری به جذبهی حضور کسی چون پابلو اسکوبار و فعالیتهای واقعا غریبش وابسته است. دو فصل شدیدا جذاب که لحظهای از نفس نمیافتند و مخاطب را تا پایان با خود همراه میکنند. می توان این دو فصل را فصلهای «کارتل مدلین» نامید که نام شهری است که پابلو اسکوبار تمام فعالیتهایش را از آن جا رهبری میکرد.
در این دو فصل علاوه بر شخصیت اسکوبار، دیگر شخصیت مهم یک مامور آمریکایی بود که بوید هالبروک نقشش را بازی میکرد. او دستیاری همه فن حریف و محلی داشت با بازی پدرو پاسکال. جذابیت حضور پدرو پاسکال در همین دو فصل از بوید هالبروک بیشتر بود اما فرصت چندانی برای عرض اندام نداشت و سریال این اجازه را به او نمیداد. اما فصل سوم ورق برگشت.
در فصل سوم که میتوان نامش را فصل «کارتل کالی» نامید، داستان پابلو اسکوبار تمام شده و افراد تازهای در شهر کالی وارد بازار شدهاند. حال داستان شبیه به قصهی موش و گربهای بین یک پلیس زبردست و شدیدا باهوش با تشکلاتی است که راه پابلو اسکوبار را طی میکنند. پر بیراه نیست اگر این فصل را حتی از دو فصل قبل بهتر بدانیم. در این جا جذابیت سریال نه به خاطر اعمال یکی از طرفین، بلکه به خاطر قصهگویی بینظیر و شخصیتپردازی درخشانش رقم میخورد. نقش آن پلیس زبردست را هم پدرو پاسکال بازی میکند تا نام «نارکوها» در فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار گیرد.
«پابلو اسکوبار در کلمبیا شروع به فعالیت کرده و بخش عظیمی از امپراطوری خود را به خاطر قاچاق مواد مخدر به آمریکا به دست آورده است. حال ماموران آمریکایی در همکاری با پلیس کلمبیا در به در به دنبال پابلو اسکوبار میگردند. اما دستگیری او به این سادگیها نیست؛ چرا که پشتیبانی مردم شهرش را دارد و البته افراد دولتی را در مشت خود گرفته است و …»
1. آخرین بازمانده ما (The Last Of Us)
- نقش: جول
- سازندگان: کریگ مازن و نیل دراکمن
- دیگر بازیگران: بلا رمزی و نیکو پارکر
- محصول: 2023، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به سریال: 8.7 از 10
- امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز: 96٪
وقتی خبر رسید که قرار است بازی محبوب «آخرین بازمانده از ما» تبدیل به سریالی مفصل شود، فارغ از بحثهای همیشگی پیرامون عدم موفقیت این بازسازیها پرسشی مهم مطرح شد: این که بازیگران اصلی آن چه کسانی هستند؟ دوستداران بازیهای ویدویی میدانستند که «آخرین بازمانده از ما» یک تفاوت اساسی با دیگر بازیها دارد و آن هم شخصیتپردازی و داستانگویی شدیدا سینمایی آن است. وقتی هم خبر رسید که قرار است همان داستان با کمترین تغییر بازسازی شود و سازندگانش هم همان سازندگان هستند، مهمترین پرسش همان انتخاب بازیگران باقی ماند.
قرعه به نام پدرو پاسکال افتاد تا نقش یکی از دو بازیگر اصلی را بازی کند. دیگری بلا رمزی بود که کنارش قرار میگرفت. داستان سریال هم مانند داستان بازی ویدیویی همان داستان مرد زخم خوردهای است که در یک دنیای پساآخرالزمانی ناگهان به دختری برمیخورد که میتواند نسل بشر را نجات دهد اما او از جایی به بعد رابطهای پدر و فرزندی با این دخترک برقرار میکند و او را مانند دختر از دست رفتهی خودش میبیند. سریال هم با یک افتتاحیهی درجه یک آغاز میشود که ترکیبی است از اکشن و ترس؛ سکانس مفصلی که توضیح میدهد این مرد چرا تا این حد تلخ است و چرا تا این حد نمیتواند حضور دختری نوجوان را در کنارش تاب بیاورد؛ به ویژه اگر شبیه به دختر خودش باشد.
در چنین قابی پدرو پاسکال موفق میشود که بازی درجه یکی ارائه دهد. او هم زخمهای مرد را به خوبی نمایان کرده و هم توانسته جنبههای دیگر نقش، مانند تقلاهایش برای پذیرش دختر و دادن شانس زندگی به او را به تصویر بکشد. بلا رمزی هم کم نمیآورد و تمام مدت در کنارش میماند و نمیگذارد وی تمام قاب را از آن خود کند. در چنین قابی است که باید «آخرین بازمانده از ما» را در صدر فهرست بهترین فیلمهای پدرو پاسکال قرار داد.
«سال 2003. شیوع بیماری ناشی از یک قارچ خطرناک باعث میشود که انسانها به موجودات گوشتخوار ترسناکی تبدیل شوند که هر گونه تماس با آنها فرد دیگر را مبتلا میکند. جول مردی است که با دختر نوجوانش سارا در خانهای در حومهی شهر زندگی میکند. ناگهان حاملان بیماری از راه میرسند و جول و سارا پا به فرار میگزارند. اما سارا در جریان فرار کشته شده و جول توسط برادرش نجات داده میشود. حال بیست سال از آن ماجرا گذشته و شهر بوستون به طور کامل قرنطینه شده و جول به عنوان قاچاقچی در آن جا زندگی میکند. گروهی شورشی به این باور رسیدهاند که درمان بیماری قارچی در وجود دختری است که چندباری در تماس با آلودهها بوده اما هر بار خوب شده است. آنها از جول میخواهند که او را به مکانی در آن سوی کشور برساند که گردانندگانش میتوانند این موضوع را ثابت کنند اما …»
منبع: screenrant
source