روانشناسی اجتماعی، مطالعهای نظام مند دربارهی چگونگی تأثیر حضور واقعی، فرضی یا ضمنی دیگران بر افکار، احساسات و رفتارهای انسان است. روانشناسان اجتماعی معمولاً رفتار انسان را نتیجهی تعامل میان حالات ذهنی و شرایط اجتماعی میدانند و بررسی میکنند که افکار، احساسات و رفتارها در چه شرایط اجتماعیای شکل میگیرند و چگونه این متغیرها بر تعاملات اجتماعی تأثیر میگذارند.
این شاخه از روانشناسی علمی، به بررسی نحوهی شکل گیری افکار، احساسات، باورها، نیات و اهداف افراد در یک بستر اجتماعی میپردازد که از طریق تعاملات واقعی یا فرضی با دیگران شکل میگیرند. به همین دلیل، روانشناسی اجتماعی رفتار انسان را در چارچوب تأثیر دیگران و شرایطی که در آن رفتارها و احساسات اجتماعی بروز میکنند، مورد مطالعه قرار میدهد.
بارون، بیرن و سالز (۱۹۸۹) روانشناسی اجتماعی را به عنوان «دانشی علمی که به درک ماهیت و علل رفتار فرد در موقعیتهای اجتماعی میپردازد» تعریف کردهاند. از جمله موضوعات مورد بررسی در روانشناسی اجتماعی میتوان به خود پنداره، شناخت اجتماعی، نظریهی اسناد، تأثیر اجتماعی، فرآیندهای گروهی، تعصب و تبعیض، فرآیندهای میان فردی، پرخاشگری، نگرشها و کلیشهها اشاره کرد.
هدف روانشناسی اجتماعی چیست؟
روانشناسی اجتماعی علمی است که به مطالعهی تأثیرات متقابل فرد و جامعه میپردازد. این رشته بررسی میکند که چگونه عوامل اجتماعی مانند گروهها، هنجارها و روابط بین فردی بر افکار، احساسات و رفتار انسان تأثیر میگذارند. همچنین، روانشناسان اجتماعی فرآیندهای شناختی و ادراکی را که در شکل گیری نگرشها، قضاوتها و تصمیم گیریهای اجتماعی نقش دارند، مورد مطالعه قرار میدهند.
یکی از اهداف اصلی روانشناسی اجتماعی، درک رفتارهای گروهی و پویاییهای اجتماعی است. این علم بررسی میکند که چگونه عضویت در گروهها، تعاملات اجتماعی و نقشهای اجتماعی بر رفتار افراد تأثیر میگذارند. همچنین، پدیدههایی مانند رهبری، همکاری، رقابت و تعارضهای اجتماعی از جمله موضوعات مورد توجه در این حوزه هستند. علاوه بر این، روانشناسی اجتماعی به تحلیل علل و پیامدهای تعصب، تبعیض و کلیشههای اجتماعی میپردازد و راهکارهایی برای کاهش آنها ارائه میدهد.
این علم نه تنها جنبهی نظری دارد، بلکه در حل مشکلات اجتماعی نیز نقش مهمی ایفا میکند. این علم به بهبود روابط بینفردی، کاهش خشونت، افزایش کارایی گروهها و رفع نابرابریهای اجتماعی کمک میکند. همچنین، یافتههای آن در حوزههایی مانند سیاست، آموزش، سلامت روان و کسب و کار کاربرد دارد و در جهت ارتقای تعاملات انسانی و درک متقابل در جوامع مختلف به کار گرفته میشود.
345,000 186,590 تومان
اصول روانشناسی اجتماعی
روانشناسی اجتماعی بر مجموعهای از مفروضات اساسی استوار است که چارچوبی برای نظریه پردازی، پژوهش و تفسیرهای علمی فراهم میکنند. این اصول بنیادی، ماهیت تعامل انسان با محیط اجتماعی و تأثیرات متقابل آن را توضیح میدهند.
۱. تعامل فرد و جامعه
یکی از باورهای کلیدی در روانشناسی اجتماعی این است که ذهن فرد و بستر اجتماعی در یک تعامل پیوسته قرار دارند. افکار، احساسات و رفتارهای فرد به طور مداوم تحت تأثیر تعاملات اجتماعی قرار میگیرند و در عین حال، افراد نیز بر جوامعی که در آن زندگی میکنند تأثیرگذارند. این رابطه دو سویه نشان میدهد که انسان نه در خلأ بلکه در بستر اجتماعی رشد میکند و تغییر مییابد.
۲. رفتار تحت تأثیر موقعیت شکل میگیرد
یکی از مفروضات بنیادین این است که رفتار انسان به شدت تحت تأثیر موقعیت و زمینهی اجتماعی قرار دارد. اگرچه ویژگیهای شخصیتی و خصوصیات فردی اهمیت دارند، اما شرایط محیطی و اجتماعی معمولاً نقش تعیینکنندهای در شکل گیری رفتار ایفا میکنند. این اصل توضیح میدهد که چرا افراد ممکن است در موقعیتهای مختلف، رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهند.
۳. درک واقعیت بهطور کامل ممکن نیست
واقعیتی که افراد تجربه میکنند، تحت تأثیر باورهای شخصی، هنجارهای اجتماعی و تجربیات گذشتهی آنان قرار دارد. به همین دلیل، درک ما از واقعیت میتواند ذهنی، تحریف شده و گاه نادرست باشد. این اصل بر اهمیت بررسیهای علمی و رویکردهای عینی در تحلیل رفتارهای اجتماعی تأکید دارد.
۴. واقعیت اجتماعی ساخته میشود
روانشناسی اجتماعی بر این باور است که افراد به طور فعال دنیای اجتماعی خود را میسازند. از طریق فرایندهایی مانند دسته بندی اجتماعی، انتساب علی و سوگیریهای شناختی، افراد درکی از دیگران و هنجارهای اجتماعی ایجاد میکنند. این بدان معناست که واقعیت اجتماعی، نه یک امر ثابت، بلکه نتیجهی تعاملات ذهنی و فرهنگی افراد است.
۵. انسانها ذاتاً اجتماعی هستند و نیاز به تعلق دارند
یکی از مفروضات بنیادین این است که انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است. افراد به طور طبیعی تمایل دارند با دیگران ارتباط برقرار کنند، روابط معنادار بسازند و در گروههای اجتماعی عضویت داشته باشند. این نیاز به تعلق بر طیف وسیعی از رفتارها و احساسات، از دوستی و همدلی گرفته تا ترس از طرد شدن، تأثیر میگذارد.
۶. نگرشها بر رفتار تأثیر دارند
این اصل بیان میکند که نگرشهای ما، که ترکیبی از باورها و احساسات ما نسبت به موضوعات مختلف هستند، نقش مهمی در شکلگیری رفتارهایمان دارند. با این حال، این رابطه همیشه یک سویه نیست و گاهی رفتار نیز میتواند نگرشها را تغییر دهد. به عنوان مثال، فردی که در یک فعالیت اجتماعی مشارکت میکند، ممکن است به مرور زمان نگرش مثبتی نسبت به آن پیدا کند.
۷. افراد به دنبال هماهنگی شناختی هستند
انسانها تمایل دارند که میان باورها، نگرشها و رفتارهای خود هماهنگی ایجاد کنند. نظریهی ناهماهنگی شناختی نشان میدهد که وقتی فردی با باورهای متناقض روبهرو میشود، نوعی ناراحتی روانی را تجربه میکند و برای کاهش این تنش، یا باورهای خود را تغییر میدهد یا رفتار خود را اصلاح میکند. این اصل توضیح میدهد که چرا افراد در مواجهه با تضادهای فکری، به دنبال توجیه یا تغییر نگرش خود هستند.
۸. انسانها تمایل دارند خود را در دیدگاه مثبتی ببینند
خود پنداره و عزت نفس نقش مهمی در روانشناسی اجتماعی دارند. بیشتر افراد به طور طبیعی تلاش میکنند تصویری مثبت از خود حفظ کنند و از طریق مقایسههای اجتماعی، خود را در موقعیتی مطلوبتر ببینند. این میل به حفظ خود انگارهی مثبت میتواند بر رفتارهای اجتماعی، از جمله واکنش به انتقاد، انتخابهای شغلی و تعاملات بینفردی، تأثیر بگذارد.
۹. رفتار انسان قابل پیشبینی و مطالعه است
یکی از اصول بنیادین در هر شاخهای از علم، از جمله روانشناسی اجتماعی، این است که پدیدهها را میتوان بررسی، تحلیل و پیشبینی کرد. روانشناسان اجتماعی بر این باورند که رفتارهای انسانی، اگرچه پیچیده و متأثر از عوامل متعدد هستند، اما با استفاده از روشهای علمی قابل درک و در بسیاری از موارد قابل پیشبینی و حتی هدایت هستند.
۱۰. عوامل فرهنگی و زیستی نقش تعیینکنندهای دارند
در گذشته، روانشناسی اجتماعی گاهی نقش فرهنگ و زیست شناسی را نادیده میگرفت، اما امروزه تأثیر هر دو عامل پذیرفته شده است. از یک سو، عوامل زیستی مانند ژنتیک، هورمونها و فرآیندهای مغزی در شکلگیری رفتارهای اجتماعی نقش دارند. از سوی دیگر، فرهنگ، ارزشها و هنجارهای اجتماعی نیز بر نحوهی تعاملات اجتماعی تأثیر گذارند. درک این دو عامل به پژوهشگران کمک میکند تا رفتارهای اجتماعی را به طور جامعتری تحلیل کنند.
روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟
علم روانشناسی اجتماعی به بررسی رفتارهای اجتماعی انسانها و فرآیندهای ذهنی و احساسی که این رفتارها را شکل میدهند، میپردازد. این علم به ویژه در حل مشکلات اجتماعی که نیاز به تغییر نگرشها و رفتارها دارند، اهمیت ویژهای دارد. روانشناسان اجتماعی کاربردی به شناسایی عواملی که باعث بروز رفتارهای خاص میشوند و همچنین به بررسی روشهای مؤثر مداخله برای اصلاح این رفتارها توجه میکنند. این شاخه از روانشناسی با استفاده از مفاهیم و نظریههای علمی، سعی در درک و حل مشکلات اجتماعی از طریق مداخلههای هدفمند دارد.
روانشناسی اجتماعی کاربردی به طور سیستماتیک از مفاهیم، اصول و تکنیکهای روانشناسی اجتماعی برای حل و فهم مشکلات اجتماعی استفاده میکند. این علم به ویژه از مفاهیمی مانند نگرشها، ارزشها و هنجارها و همچنین اصولی مانند نا هماهنگی شناختی و روشهای شناختی برای درک رفتار انسان در موقعیتهای اجتماعی بهره میبرد. روانشناسان اجتماعی کاربردی با رویکرد استقرایی، از مشکلات خاص شروع کرده و بهترین نظریهها برای درک آنها را انتخاب میکنند. این در حالی است که روانشناسان اجتماعی پایه از رویکرد قیاسی برای توسعه و آزمایش نظریهها استفاده میکنند.
روانشناسان اجتماعی کاربردی علاوه بر پژوهش، در زمینههای مشاورهای و سیاست گذاری نیز فعالیت دارند. آنها در زمینههایی مانند آموزش، بازاریابی، مدیریت و مشاوره در سازمانها و دولتها به فعالیت میپردازند و برای حل مسائل اجتماعی به ارائه مشاورههای عملی میپردازند. تحقیقات این حوزه در قالب پروژههای میدانی انجام میشود که نتایج آنها مستقیماً بر بهبود شرایط اجتماعی تأثیر میگذارد. همچنین این روانشناسان در فرایندهای تصمیم گیری برای تغییر نگرشها و رفتارهای اجتماعی با سیاست گذاران همکاری میکنند تا راهکارهای مؤثری برای بهبود وضعیت اجتماعی پیشنهاد دهند.
تاریخچه روانشناسی اجتماعی
از ابتدا تا پایان قرن نوزدهم
روانشناسی اجتماعی به عنوان شاخهای از علم روانشناسی، از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. ارسطو انسان را ذاتاً موجودی اجتماعی میدانست که برای ادامهی حیات ناگزیر از تعامل با دیگران است. اما افلاطون معتقد بود که جامعه و دولت نقش تعیین کنندهای در هدایت فرد دارند و مسئولیت پذیری اجتماعی را در افراد تقویت میکنند.
با آغاز دوران جدیدتر، فیلسوف آلمانی، هگل (۱۷۷۰–۱۸۳۱) ایدهی ذهن اجتماعی را مطرح کرد و بر پیوند میان جامعه و شکل گیری تفکر فردی تأکید داشت. در ادامه، لازاروس و اشتاینتهال در سال ۱۸۶۰ نظریهی روانشناسی قومی (Volkerpsychologie) را ارائه کردند که تأثیر فرهنگ و زبان را بر شخصیت انسان بررسی میکرد. این دیدگاه بعدها توسط ویلهلم وونت (۱۹۲۰-۱۹۰۰) توسعه یافت و بر مطالعهی علمی زبان و تأثیر آن بر ذهن اجتماعی تأکید شد.
در قرن نوزدهم، روانشناسی اجتماعی به تدریج از دل علم روانشناسی شکل گرفت. در آن دوران، روانشناسان تلاش میکردند برای جنبههای مختلف رفتار انسانی توضیحاتی علمی و مبتنی بر روابط علت و معلولی ارائه دهند. آنها برای بررسی تعاملات اجتماعی، روش علمی را به کار گرفتند. یکی از نخستین پژوهشهای علمی در این زمینه، آزمایش نورمن تریپلت در سال ۱۸۹۸ دربارهی تسهیل اجتماعی بود که زمینهساز بسیاری از مطالعات بعدی در این حوزه شد.
ابتدای قرن بیستم: شکلگیری روانشناسی اجتماعی مدرن
طبق گفتهی ولفگانگ استروبه، روانشناسی اجتماعی مدرن را میتوان از سال ۱۹۲۴ و انتشار کتاب فلوید آلپورت دانست. آلپورت این شاخه را به عنوان مطالعهی تجربی رفتار اجتماعی تعریف کرد و بر اهمیت روشهای علمی در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی تأکید داشت.
یکی از نخستین و تأثیرگذارترین پژوهشها در این حوزه، توسط کورت لوین و شاگردانش انجام شد. در جریان جنگ جهانی دوم، تمرکز روانشناسان اجتماعی بر مطالعات مربوط به اقناع و تبلیغات برای ارتش ایالات متحده بود. پس از جنگ، پژوهشها به سمت بررسی مسائل اجتماعی گستردهتر، از جمله تبعیض جنسیتی و نژادی سوق پیدا کرد. در همین دوره، مفهوم انگ اجتماعی (Social Stigma) که به بی اعتنایی یا تبعیض نسبت به افراد بر اساس تفاوتهای ادراک شده اشاره دارد، به طور گستردهای مورد مطالعه قرار گرفت.
آزمایشهای اولیه در روانشناسی اجتماعی
دربارهی نخستین آزمایش واقعی در این حوزه اختلاف نظرهایی وجود دارد، اما آزمایشهای زیر بی شک از مهمترین مطالعات اولیه محسوب میشوند:
- تریپلت (۱۸۹۸) از روشهای تجربی برای بررسی عملکرد دوچرخه سواران و دانش آموزان استفاده کرد تا نشان دهد که حضور دیگران چگونه بر عملکرد کلی افراد تأثیر میگذارد. این پژوهش یکی از اولین مطالعات در زمینهی تأثیر شرایط اجتماعی بر رفتار فرد بود.
- شریف (۱۹۳۵) مطالعهی هنجارهای اجتماعی را پیش برد و بررسی کرد که افراد چگونه بر اساس قواعد و هنجارهای جامعه رفتار میکنند.
- لوین و همکاران (۱۹۳۹) پژوهشهای تجربی خود را دربارهی رهبری و فرآیندهای گروهی آغاز کردند و به بررسی شیوههای مختلف رهبری و تأثیر آنها بر اخلاق کاری پرداختند.
تحولات بعدی
بخش عمدهای از پژوهشهای کلیدی در روانشناسی اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم توسعه یافت، زمانی که محققان به بررسی رفتار افراد در گروهها و موقعیتهای اجتماعی علاقهمند شدند. مطالعات مهمی در حوزههای مختلف انجام گرفت:
- برخی پژوهشها به این موضوع پرداختند که نگرشها چگونه شکل میگیرند، چگونه تحت تأثیر محیط اجتماعی تغییر میکنند، و چگونه میتوان این تغییرات را سنجید.
- یکی از مشهورترین مطالعات روانشناسی اجتماعی، آزمایش اطاعت میلگرم بود که نقش قدرت و اقتدار را در شکلدهی رفتار بررسی کرد. در این آزمایش، شرکتکنندگان تحت نفوذ یک فرد صاحباختیار، حاضر به وارد کردن شوک الکتریکی به دیگران شدند.
- آزمایش زندان زیمباردو نیز نشان داد که افراد چگونه در موقعیتهای اجتماعی، خود را با نقشهای دادهشده وفق میدهند و تا چه حد ممکن است در این فرایند، رفتارهای غیرمنتظره از خود نشان دهند.
پس از این مطالعات، موضوعات گستردهتری مانند ادراک اجتماعی، پرخاشگری، روابط اجتماعی، تصمیمگیری، رفتارهای نوعدوستانه و نظریهی اسناد مطرح شد. بسیاری از این مباحث هنوز از موضوعات محوری روانشناسی اجتماعی مدرن محسوب میشوند. به این ترتیب، دهههای پس از ۱۹۴۰ را میتوان دوران رشد و شکوفایی روانشناسی اجتماعی دانست.
پس از جنگ
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، همکاریهای گستردهای میان روانشناسان و جامعه شناسان شکل گرفت. با این حال، در سالهای اخیر این دو حوزه علمی به تدریج از یکدیگر فاصله گرفتهاند؛ جامعه شناسان عمدتاً به بررسیهای کلان اجتماعی میپردازند، در حالی که روانشناسان اجتماعی بیشتر بر رفتارهای فردی تمرکز دارند.
دههی ۱۹۶۰
شاهد افزایش علاقه به موضوعاتی نظیر ناهمخوانی شناختی، مداخلهی شاهدان و پرخاشگری بود. در این دوران، آزمایشهای علمی پیشرفتهتر و روشهای آماری دقیقتری مانند تحلیل واریانس در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به کار گرفته شد.
دههی ۱۹۷۰
با چالشهای جدیدی همراه بود. مسائل اخلاقی در آزمایشهای آزمایشگاهی، میزان تأثیر نگرشها در پیشبینی رفتار، و نقش فرهنگ در روشهای تحقیق، از جمله موضوعاتی بودند که مورد بحث قرار گرفتند. در این دوره، نظریهی موقعیتگرایی (Situationism) مطرح شد که بر تأثیر شرایط محیطی در تغییر رفتار تأکید داشت و نقش شخصیت و خود را در روانشناسی به چالش کشید.
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، روانشناسان اجتماعی توانستند با بهبود نظریهها و روشهای تحقیقاتی، راهحلهایی برای این چالشها ارائه دهند و این حوزه را بیش از پیش به سمت علمی دقیقتر سوق دهند.
توسعه نشریات روانشناسی اجتماعی
- دههی ۱۹۵۰ – نشریهی روانشناسی غیرعادی و اجتماعی (Journal of Abnormal and Social Psychology)
- ۱۹۶۳ – نشریهی شخصیت (Journal of Personality)، نشریهی بریتانیایی روانشناسی اجتماعی و بالینی (British Journal of Social and Clinical Psychology)
- ۱۹۶۵ – نشریهی شخصیت و روانشناسی اجتماعی (Journal of Personality and Social Psychology)، نشریهی تجربی روانشناسی اجتماعی (Journal of Experimental Social Psychology)
- ۱۹۷۱ – نشریهی کاربردی روانشناسی اجتماعی (Journal of Applied Social Psychology)، نشریهی اروپایی روانشناسی اجتماعی (European Journal of Social Psychology)
- ۱۹۷۵ – نشریهی فصلی روانشناسی اجتماعی (Social Psychology Quarterly)، نشریهی بولتن شخصیت و روانشناسی اجتماعی (Personality and Social Psychology Bulletin)
- ۱۹۸۲ – شناخت اجتماعی (Social Cognition)
- ۱۹۸۴ – نشریهی روابط اجتماعی و بینفردی (Journal of Social and Personal Relationships)
قرن بیست و یکم: روانشناسی اجتماعی در دنیای معاصر
در دوران معاصر، استانداردهای اخلاقی سختگیرانهای برای پژوهشهای روانشناسی اجتماعی تعیین شده و دیدگاههای چندفرهنگی و کثرت گرایانه در علوم اجتماعی مورد توجه قرار گرفتهاند.
امروزه پژوهشگران به موضوعاتی نظیر اسناد، شناخت اجتماعی و خود پنداره علاقه مند هستند. در دوران همه گیری کووید-۱۹، روانشناسان اجتماعی به بررسی تأثیر انزوای اجتماعی، ترس و انتشار اطلاعات نادرست بر رفتار جمعی پرداختند. همچنین، پژوهشهای متعددی دربارهی تأثیر استرس ناشی از همهگیری بر سلامت روان و همبستگی اجتماعی انجام شد.
علاوه بر این، روانشناسان اجتماعی در حوزهی روانشناسی کاربردی نیز نقش بسزایی دارند و یافتههای خود را در زمینههای سلامت، آموزش، حقوق و محیطهای کاری به کار میگیرند. با گسترش فناوری و تأثیر شبکههای اجتماعی بر روابط انسانی، پژوهشهای روانشناسی اجتماعی در قرن بیست و یکم بیش از هر زمان دیگری به بررسی نقش رسانهها، تأثیر گروههای مجازی و پدیدههایی همچون قطبی شدن اجتماعی پرداختهاند.
مهمترین موضوعات روانشناسی اجتماعی معاصر
روانشناسی اجتماعی، شاخهای از علم روانشناسی است که به مطالعهی تأثیرات متقابل فرد و جامعه میپردازد. در این میان، پژوهشگران برجستهای همچون ویلیام مکدوگال، روانشناس بریتانیایی، سهم بسزایی در این حوزه داشتهاند. وی در سال ۱۹۰۸، با انتشار کتاب «مقدمهای بر روانشناسی اجتماعی»، غریزهی انسانی را بهعنوان عامل اصلی تعاملات اجتماعی مطرح کرد.
در دههی ۱۹۲۰، با تحقیقات گستردهی برادران فلوید هنری آلپورت و گوردون ویلارد آلپورت، دامنهی روانشناسی اجتماعی بیش از پیش گسترش یافت. این دو برادر، با بهرهگیری از روشهای علمی و آزمایشگاهی، رویکردی نوین به این رشته بخشیدند. مطالعات آنها در زمینهی شکلگیری نگرشها، باورهای دینی و دیگر جنبههای روانشناختی، همچنان مورد توجه محافل علمی است.
موضوعات مورد توجه در روانشناسی اجتماعی قرن 21
روانشناسی اجتماعی، علمی پویاست که با گذشت زمان، ابعاد تازهای به خود میگیرد. در سالهای اخیر، تحقیقات در این حوزه، طیف گستردهای از رفتارهای انسانی را در بر گرفته است. برخی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در این حوزه عبارتند از:
- رهبری – ویژگیهای شخصیتی یک رهبر چیست؟ نقش یک رهبر در گروه چگونه تعریف میشود؟ روشهای تأثیرگذاری رهبران بر افراد و گروهها کدامند؟
- پرخاشگری – رفتار پرخاشگرانه چگونه تعریف میشود؟ چه عواملی در بروز رفتارهای پرخاشگرانهی مداوم نقش دارند؟ پرخاشگری چه تأثیری بر حفظ بقا دارد؟
- ادراک اجتماعی – خودادراکی چگونه در فرد شکل میگیرد؟ چه عوامل محیطی بر درک فرد از خود تأثیرگذارند؟ تفاوت میان “خودِ وجودی” و “خودِ مقولهای” چیست؟
- رفتار گروهی – گروهها چه ویژگیهایی دارند؟ چه عواملی ساختار گروه را تعیین میکنند؟ علت جذب افراد به گروههای خاص چیست؟
- رفتار غیرکلامی – حرکات غیرزبانی چگونه مفاهیم و احساسات را منتقل میکنند؟ نشانههای غیرکلامی چگونه درک و تفسیر میشوند؟ حالات چهره، حرکات دست و سایر رفتارهای غیرکلامی چه پیامهایی را منتقل میکنند؟
- همنوایی (Conformity) – چه عواملی باعث میشود فرد دیدگاه خود را مطابق با گروه یا فردی دیگر تغییر دهد؟ افراد چگونه تصمیم میگیرند که از دیگران تأثیر بپذیرند؟ تفاوت میان همنوایی ظاهری و همنوایی درونی چیست؟
- تعصب – عوامل ایجاد تعصب نسبت به گروههای اجتماعی دیگر چیست؟ تفاوت میان تعصب و تبعیض چیست؟ کلیشهها چگونه بر شکلگیری ادراک افراد تأثیر میگذارند؟
حوزههای پژوهشی جدید در قرن ۲۱
روانشناسی اجتماعی در قرن ۲۱ به طرز چشمگیری گسترش یافته و با سایر حوزههای علمی تلفیق شده است. این حوزه به مطالعهی تعاملات اجتماعی، تأثیرات فرهنگی، شناخت اجتماعی، و تأثیرات تکاملی بر رفتار انسانی پرداخته است. و نه تنها به بررسی رفتارهای فردی و گروهی پرداخته، بلکه به حوزههایی مانند علوم اعصاب، سیاست، رسانههای اجتماعی، و محیط زیست نیز گسترش یافته است. دستاوردهای این حوزه به درک بهتر تعاملات انسانی کمک کرده و نقش مهمی در حل چالشهای اجتماعی و جهانی ایفا میکند. با پیشرفت تکنولوژی و گسترش تحقیقات، انتظار میرود که این رشته همچنان به تکامل خود ادامه دهد و به درک بهتر از رفتار اجتماعی بشر کمک کند. در ادامه، برخی از مهمترین موضوعات و دستاوردهای این حوزه بررسی میشود.
۱. عصب روانشناسی اجتماعی
یکی از مهمترین پیشرفتهای قرن ۲۱، ادغام علوم شناختی و علوم اعصاب با روانشناسی اجتماعی بوده است. پژوهشهای انجامشده در این زمینه نشان دادهاند که فرآیندهای اجتماعی مانند همدلی، تصمیم گیری اخلاقی، و تأثیرات گروهی در مغز ما ریشه دارند. برای مثال، استفاده از تصویر برداری مغزی (fMRI) نشان داده است که شبکههای خاصی در مغز مسئول پردازش تعاملات اجتماعی هستند.
۲. روانشناسی تأثیرات رسانههای اجتماعی
با ظهور رسانههای اجتماعی، روانشناسی اجتماعی به بررسی تأثیر این پلتفرمها بر هویت فردی، روابط بین فردی، و رفتارهای گروهی پرداخته است. پدیدههایی مانند اتاقهای پژواک (Echo Chambers)، قطبی شدن سیاسی، و اثرات فومو (FOMO – Fear of Missing Out) از جمله موضوعات پژوهشی مهم در این زمینه بودهاند.
17,000 13,600 تومان
۳. نقش تکامل و فرهنگ در رفتار اجتماعی
در قرن ۲۱، پژوهشهای زیادی به بررسی تعامل میان زیست شناسی تکاملی و فرهنگ پرداختهاند. نظریههای جدید نشان دادهاند که بسیاری از رفتارهای اجتماعی، مانند همکاری، پرخاشگری، و وابستگی عاطفی، حاصل تعامل میان ژنتیک و تجربههای فرهنگی هستند.
۴. تأثیرات نابرابری و هویت اجتماعی
تحقیقات جدید نشان دادهاند که نابرابریهای اجتماعی، از جمله تبعیض نژادی، جنسیتی و اقتصادی، تأثیرات عمیقی بر سلامت روان و رفتار اجتماعی افراد دارند. مفهوم “هویت اجتماعی” در مطالعات بسیاری مورد بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که تعلق به گروههای مختلف میتواند بر نحوهی تصمیم گیری و تعاملات اجتماعی تأثیر بگذارد.
۵. روانشناسی محیطی و تغییرات اقلیمی
یکی از موضوعات نوظهور در روانشناسی اجتماعی، بررسی رفتارهای مرتبط با محیط زیست و تغییرات اقلیمی است. مطالعات اخیر نشان دادهاند که عوامل اجتماعی و شناختی میتوانند بر نگرشها و رفتارهای زیست محیطی تأثیر بگذارند. برای مثال، تحقیقات نشان دادهاند که تأثیر گروههای اجتماعی بر نگرشهای افراد نسبت به تغییرات اقلیمی بسیار قویتر از اطلاعات علمی است.
150,000 135,000 تومان
۶. تأثیرات روانشناسی اجتماعی بر سیاست و تصمیم گیری جمعی
روانشناسی اجتماعی در قرن ۲۱ نقش مهمی در درک رفتار رأی دهندگان، تصمیم گیریهای سیاسی، و پدیدههایی مانند اخبار جعلی (Fake News) داشته است. پژوهشها نشان دادهاند که احساسات، تعصبات شناختی، و فشارهای اجتماعی میتوانند بر تصمیمات سیاسی تأثیر بگذارند.
رشته روانشناسی اجتماعی چیست؟
رشته روانشناسی اجتماعی بسیار گسترده و متنوع است و موضوعات آن نشان دهندهی پیوندهای پیچیدهی میان عوامل اجتماعی با شناخت و رفتار فردی است. اصول و یافتههای این شاخهی علمی در تمامی ابعاد تعامل انسانی اثر گذار بوده و به عنوان ابزاری کارآمد برای شناخت و بهبود تجربهی انسانی مورد توجه قرار گرفته است.
روابط بینفردی
این رشته به بررسی عواملی میپردازد که در شکل گیری و تداوم روابط میان افراد تأثیرگذار هستند. موضوعاتی مانند جاذبهی اجتماعی، عشق، حسادت، دوستی و پویاییهای گروهی در این بخش جای میگیرند. مطالعهی این مفاهیم به درک بهتر نقش هیجانها، انتظارات اجتماعی و هنجارهای فرهنگی در روابط انسانی کمک میکند.
شکلگیری و تغییر نگرشها
یکی از موضوعات کلیدی رشته روانشناسی اجتماعی، بررسی چگونگی شکل گیری نگرشها و تأثیر پذیری آنها از محیط اجتماعی است. این حوزه شامل مطالعهی شیوههای متقاعدسازی، تأثیر تبلیغات و رسانهها، نقش باورهای شخصی و اجتماعی و پدیدههایی همچون ناهماهنگی شناختی است که بیانگر تعارض میان باورها و رفتارهای فردی است.
شناخت اجتماعی
این بخش به تحلیل فرآیندهای شناختی مرتبط با پردازش، ذخیره سازی و تفسیر اطلاعات دربارهی دیگران میپردازد. بررسی ادراک اجتماعی، تأثیر کلیشهها و میانبرهای ذهنی در تصمیمگیریها، نظریههای اسناد و شیوههای شناختی که افراد برای درک رفتار دیگران به کار میگیرند، از موضوعات مهم این حوزه محسوب میشوند.
تأثیر اجتماعی
روانشناسی اجتماعی به مطالعهی میزان تأثیرپذیری افراد از محیط پیرامون میپردازد. این تأثیرات ممکن است به شکل همنوایی با گروه، پیروی از هنجارهای اجتماعی، اطاعت از افراد صاحب قدرت یا پذیرش نظرات اکثریت ظاهر شوند. بررسی این پدیدهها به شناخت مکانیزمهای اجتماعی مؤثر بر رفتارهای فردی کمک میکند.
پویاییهای گروهی
این بخش به بررسی رفتارهای گروهی، روابط میان گروهی، فرآیندهای تصمیم گیری جمعی و نقش رهبری در گروهها اختصاص دارد. مفاهیمی همچون تفکر گروهی که به تمایل گروهها به اجماع و پرهیز از دیدگاههای مخالف اشاره دارد و قطبی شدن گروهی که نشاندهندهی تقویت دیدگاههای افراطی در محیطهای گروهی است، از جمله مباحث این حوزه هستند.
تعصب و تبعیض
شناخت ریشههای شکل گیری تعصب و تبعیضهای اجتماعی، همچون نژادپرستی و تبعیض جنسیتی، از جمله دغدغههای اصلی روانشناسی اجتماعی است. این حوزه به بررسی چگونگی شکلگیری نگرشهای تبعیضآمیز، نقش آموزش و رسانهها در تداوم یا کاهش آنها و راهکارهای مؤثر برای مقابله با این پدیدهها میپردازد.
خود و هویت
این بخش از روانشناسی اجتماعی به مطالعهی خود پنداره، عزت نفس، راهبردهای مدیریت تصویر فردی و نقش فرهنگ در شکل گیری هویت اجتماعی اختصاص دارد. بررسی نحوهی تأثیر محیط اجتماعی بر برداشت افراد از خود و شیوههای ارائهی خود در تعاملات اجتماعی از مباحث کلیدی این حوزه است.
رفتارهای نوع دوستانه و ایثارگرایانه
یکی از پرسشهای بنیادین در روانشناسی اجتماعی این است که چرا برخی افراد بدون چشم داشت شخصی و حتی به قیمت متحمل شدن هزینهای، به دیگران کمک میکنند؟ این حوزه به بررسی انگیزههای زیربنایی، نقش همدلی، تأثیرات اجتماعی و شرایطی که موجب بروز رفتارهای نوعدوستانه و همکاری جویانه میشوند، میپردازد.
پرخاشگری
این بخش به تحلیل عوامل مؤثر در بروز رفتارهای پرخاشگرانه، از جمله عوامل زیستی، اجتماعی و شناختی میپردازد. بررسی نقش تربیت، محیط اجتماعی، رسانهها و یادگیری در شکلگیری و کنترل پرخاشگری، همچنین تأثیر عوامل اجتماعی مانند ناکامی و رقابت، از موضوعات کلیدی این حوزه است.
ابعاد فرهنگی و میانفرهنگی
در دنیای مدرن، با گسترش تعاملات جهانی، بررسی تفاوتهای فرهنگی در رفتار، شناخت و هیجان اهمیت زیادی یافته است. این حوزه به مقایسهی رفتارها و نگرشها در فرهنگهای مختلف پرداخته و نقش ارزشها، هنجارها و ساختارهای اجتماعی را در شکلگیری رفتارهای فردی و گروهی بررسی میکند.
کاربردهای محیطی و عملی
یافتههای روانشناسی اجتماعی در حوزههای مختلفی از جمله روانشناسی سلامت، رفتارهای زیستمحیطی، رفتارهای سازمانی و تصمیمگیریهای مصرفکنندگان مورد استفاده قرار میگیرند. این بخش به بررسی تأثیر متقابل فرد و محیط و شیوههایی برای بهبود تعاملات انسان با محیط پیرامون خود میپردازد.
مسائل اجتماعی
روانشناسان اجتماعی به مطالعهی تأثیر ساختارهای اجتماعی بر رفتارهای فردی میپردازند. موضوعاتی همچون فقر، استرسهای شهری، جرم و بزهکاری و تأثیر نابرابریهای اجتماعی بر سلامت روان، از جمله محورهای اصلی پژوهش در این حوزه محسوب میشوند.
آموزش
اصول روانشناسی اجتماعی در توسعهی روشهای آموزشی، بهبود پویاییهای کلاس درس، کاهش تعارضات میان دانشآموزان و ارتقای فرایند یادگیری نقش مهمی ایفا میکنند. شناخت تأثیرات متقابل معلمان و دانشآموزان و راهکارهای مؤثر برای افزایش تعاملات سازنده در محیطهای آموزشی از دیگر موضوعات این حوزه است.
رسانه و فناوری
در عصر دیجیتال، بررسی تأثیر رسانهها، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بر افکار و رفتار افراد از اهمیت زیادی برخوردار است. این حوزه به مطالعهی نحوهی تأثیرگذاری رسانهها بر نگرشها، شیوههای ارتباطی آنلاین و پدیدههایی همچون شکلگیری جوامع مجازی میپردازد.
حقوق
یافتههای روانشناسی اجتماعی در زمینههای حقوقی همچون تصمیمگیری در هیئتمنصفه، ارزیابی شهادت شاهدان عینی، شیوههای بازجویی و تأثیرات اجتماعی بر روندهای قضایی مورد استفاده قرار میگیرند. این حوزه به درک بهتر تعاملات میان قوانین و فرایندهای شناختی-اجتماعی کمک میکند.
سلامت
اصول روانشناسی اجتماعی در طراحی و اجرای برنامههای ارتقای سلامت، درک روابط پزشک و بیمار، تغییر رفتارهای پرخطر و مقابله با مشکلاتی مانند اعتیاد و سلامت روان مورد استفاده قرار میگیرند. این حوزه به بررسی نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری رفتارهای مرتبط با سلامت پرداخته و راهکارهایی برای بهبود آن ارائه میدهد.
نمونهای از نظریههای روانشناسی اجتماعی
آلپورت (۱۹۲۰) – تسهیل اجتماعی
آلپورت مفهوم تأثیر حضور دیگران (گروه اجتماعی) بر عملکرد فرد را مطرح کرد. تحقیقات نشان داد که حضور تماشاگران میتواند باعث بهبود عملکرد در وظایف ساده یا آموخته شده شود، اما در مقابل، در وظایف دشوار یا تازه آموخته شده، عملکرد فرد کاهش مییابد که به این پدیده بازداری اجتماعی گفته میشود.
باندورا (۱۹۶۳) – نظریه یادگیری اجتماعی
باندورا بیان کرد که رفتار در دنیای اجتماعی میتواند از طریق مشاهده مدلسازی شود. در یکی از آزمایشهای معروف او، سه گروه از کودکان فیلمی را مشاهده کردند که در آن یک بزرگسال به عروسک بوبو حمله میکرد. در یک گروه، این رفتار بدون هیچ نتیجهای مشاهده شد، در گروهی دیگر، فرد بزرگسال برای این رفتار پاداش دریافت کرد، و در گروه سوم، وی تنبیه شد. نتایج نشان داد که کودکانی که شاهد دریافت پاداش بودند، بیشتر این رفتار را تقلید کردند.
فستینگر (۱۹۵۰) – ناهماهنگی شناختی
فستینگر، شَختر و بلَک ایدهای را مطرح کردند که بر اساس آن، زمانی که افراد باورها، نگرشها یا شناختهای متناقضی دارند، نوعی ناراحتی روانی را تجربه میکنند که ناهماهنگی شناختی نامیده میشود. افراد برای کاهش این ناهماهنگی، یا یکی از باورهای خود را تغییر میدهند، یا اطلاعاتی را که از باور آنها حمایت میکند گزینشی انتخاب کرده و اطلاعات متناقض را نادیده میگیرند (فرضیه مواجهه انتخابی). ناهماهنگی شناختی معمولاً در شرایطی مانند تصمیمگیریهای دشوار، انجام رفتاری مخالف نگرش فردی، یا توجیه تلاش برای رسیدن به یک هدف متوسط (توجیه تلاش) ایجاد میشود.
تاجفل (۱۹۷۱) – نظریه هویت اجتماعی
تاجفل نشان داد که حتی زمانی که افراد بهطور تصادفی در گروههای مصنوعی (حداقلی) قرار داده میشوند، نوعی تعصب درونگروهی ایجاد میشود. در آزمایش او، پسران نوجوان باید به دیگران امتیاز اختصاص میدادند که میتوانست به جوایز واقعی تبدیل شود. نتایج نشان داد که افراد به اعضای گروه خود امتیاز بیشتری نسبت به گروههای دیگر اختصاص میدهند. این یافتهها پایهی نظریه هویت اجتماعی تاجفل و ترنر را شکل داد، که بر اساس آن، افراد برای حفظ یک هویت اجتماعی مثبت، تمایل دارند گروه خود را برتر از سایر گروهها بدانند و تفاوتهایی میان خود و گروههای دیگر قائل شوند.
واینر (۱۹۸۶) – نظریه اسناد
واینر علاقهمند به بررسی چگونگی اسناد (توضیح) افراد برای موفقیت و شکستهایشان بود. او بیان کرد که این اسناد بر اساس سه بعد شکل میگیرند:
۱. مکان (درونی یا بیرونی) – آیا علت درونی است (مثلاً تلاش فردی) یا بیرونی (مثلاً شانس)؟
۲. ثبات – آیا علت ثابت است یا در طول زمان تغییر میکند؟
۳. کنترلپذیری – آیا فرد میتواند علت را کنترل کند یا خیر؟
میگرام (۱۹۶۳) – آزمایش شوک الکتریکی
در این آزمایش، به شرکتکنندگان گفته شد که در یک مطالعهی یادگیری شرکت میکنند و نقش «معلم» را داشتند. آنها موظف بودند که در صورت پاسخ نادرست یادگیرنده (که در واقع همکار آزمایشگر بود) به او شوک الکتریکی وارد کنند. هرچند شوک واقعی نبود، اما شرکتکنندگان این موضوع را نمیدانستند. میزان ولتاژ با هر پاسخ اشتباه افزایش مییافت. نتایج نشان داد که تمامی شرکتکنندگان تا سطح ۳۰۰ ولت شوک دادند و ۶۵٪ آنها تا حداکثر سطح ۴۵۰ ولت پیش رفتند.
این آزمایش نشان داد که اطاعت از قدرت در محیطهای ناآشنا و در حضور یک مقام مقتدر افزایش مییابد. همچنین، فشار اجتماعی و حس عدم مسئولیت فردی در افزایش میزان اطاعت نقش مهمی داشت.
هانی، بنکس و زیمباردو (۱۹۷۳) – آزمایش زندان استنفورد
در این مطالعه، داوطلبان بهطور تصادفی در نقشهای «زندانی» یا «نگهبان» قرار گرفتند و در محیطی شبیه به زندان در زیرزمین دانشگاه استنفورد قرار داده شدند. زندانیان با کاهش برخی از حقوق خود مواجه شدند، لباس زندان پوشیدند و تنها با یک شماره شناسایی میشدند که این وضعیت فردیتزدایی آنها را تقویت کرد.
نتایج نشان داد که شرکتکنندگان بهسرعت خود را با نقشهایشان تطبیق دادند. زندانیان منفعل، مطیع و مستأصل شدند، درحالیکه نگهبانان رفتارهای سلطهجویانه، خشن و تحقیرآمیز از خود نشان دادند. این مطالعه نشان داد که تطبیق پذیری با نقشهای اجتماعی و تأثیرات هنجاری و اطلاعاتی میتواند به بروز رفتارهای افراطی منجر شود.
نقاط قوت روانشناسی اجتماعی
ارائه پیشبینیهای روشن و مشخص
روانشناسی اجتماعی به عنوان یک علم، بر تدوین فرضیههای روشن و قابل آزمون تأکید دارد. این شفافیت، امکان آزمایش تجربی را فراهم کرده و اطمینان میدهد که یافتههای این حوزه بر پدیدههای قابل مشاهده و اندازهگیری استوار هستند.
- مثال: در آزمایشهای معروف اَش دربارهی همرنگی با گروه، فرض بر این بود که افراد در برابر قضاوت نادرست گروه تسلیم میشوند. این پیش بینی روشن، امکان طراحی یک آزمایش کنترل شده را فراهم کرد تا میزان و شرایط این همرنگی مورد بررسی قرار گیرد.
تأکید بر اندازهگیری عینی
روانشناسی اجتماعی بر روشهای تجربی تأکید داشته و تلاش میکند تا نتایج تحقیقات خود را عینی و قابل اتکا نگه دارد. این رویکرد باعث کاهش تأثیر سوگیریهای شخصی و تفاسیر ذهنی در مطالعات میشود.
- مثال: در بسیاری از آزمایشهای روانشناسی اجتماعی از روشهای دو سویه کور، محیطهای کنترل شده و معیارهای استاندارد استفاده میشود. این اقدامات، قابلیت تکرار پذیری نتایج را افزایش داده و احتمال تأثیر سوگیریهای آزمایشگر را کاهش میدهد.
پشتوانهی شواهد تجربی
در طول سالها، تعداد زیادی از آزمایشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات و تقویت نظریههای این حوزه کمک کردهاند. این تأیید تجربی، اعتبار یافتههای روانشناسی اجتماعی را افزایش میدهد.
- مثال: نظریه ناهماهنگی شناختی، از نخستین مطالعات فستینگر گرفته تا پژوهشهای جدیدتر، همواره با شواهد تجربی گستردهای حمایت شده است. این استمرار در تأیید نظریه نشاندهندهی استحکام و کارایی آن در تبیین رفتارهای انسانی است.
محدودیتهای روانشناسی اجتماعی
روانشناسی اجتماعی، به عنوان شاخهای از علوم رفتاری، تلاش میکند تا نقش عوامل اجتماعی را در شکل گیری رفتارهای انسانی بررسی کند. اما در کنار تمام مزایا و یافتههای ارزشمند این حوزه، محدودیتهایی نیز وجود دارد که نباید از نظر دور داشت.
نادیده گرفتن تفاوتهای فردی؛ آیا همه یکسان رفتار میکنند؟
یکی از نقدهای مهم به روانشناسی اجتماعی، نگاه کلینگر و توجه به الگوهای رفتاری عمومی است که گاهی تفاوتهای فردی را نادیده میگیرد. همهی افراد در موقعیتهای اجتماعی مشابه، رفتار یکسانی نشان نمیدهند. برخی به فشار گروهی تن میدهند و برخی مقاومت میکنند؛ اما روانشناسی اجتماعی بیشتر بر روی اکثریت تمرکز دارد و ویژگیهای فردی را کمتر بررسی میکند.
نمونهی بارز این مسئله در آزمایش میلگرم دیده میشود: در این پژوهش، بسیاری از افراد در برابر اقتدار علمی تسلیم شدند و از دستورات پیروی کردند، اما تعدادی نیز مقاومت کردند. بررسی این افراد و دلایل ایستادگی آنها، به اندازهی خود نتایج کلی آزمایش اهمیت دارد.
بیتوجهی به عوامل زیستی؛ آیا روان انسان فقط تحت تأثیر جامعه است؟
یکی دیگر از نقدهای وارد بر روانشناسی اجتماعی، کم توجهی به عوامل زیستی و بیولوژیکی در تحلیل رفتارهای انسانی است. اگرچه این علم بر تأثیر محیط اجتماعی تأکید دارد، اما مطالعات جدید نشان دادهاند که هورمونها، ژنتیک و ساختار عصبی نیز نقش تعیین کنندهای در رفتارهای انسانی دارند. به عنوان مثال، هورمون تستوسترون با بروز رفتارهای پرخاشگرانه مرتبط است. اگر تنها نقش جامعه را در شکل گیری پرخاشگری بررسی کنیم و تأثیر عوامل زیستی را نادیده بگیریم، تصویری ناقص از واقعیت خواهیم داشت.
بررسی سطحی فرآیندهای اجتماعی؛ آیا رفتارهای انسانی در یک لحظه خلاصه میشوند؟
یکی از چالشهای دیگر روانشناسی اجتماعی، بررسی پدیدههای رفتاری در لحظات خاص و بی توجهی به روندهای تاریخی و تکاملی آنهاست. نگرشهای اجتماعی همواره در حال تغییرند و مطالعات مقطعی نمیتوانند تحولات بلند مدت را به خوبی بازتاب دهند. برای نمونه، بررسی نگرش جامعه نسبت به یک مسئلهی اجتماعی در یک بازهی زمانی خاص، ممکن است تأثیر عوامل تاریخی، فرهنگی و تحولات آینده را در نظر نگیرد. از این رو، برای درک عمیقتر رفتارهای اجتماعی، باید نگاهی فراتر از مطالعات کوتاه مدت داشت.
کلام آخر
روانشناسی اجتماعی شاخهای از علم روانشناسی است که به بررسی تأثیرات حضور واقعی، فرضی یا ضمنی دیگران بر افکار، احساسات و رفتارهای انسان میپردازد. این حوزه علمی نشان میدهد که تعامل میان حالات ذهنی فرد و شرایط اجتماعی چگونه موجب شکلگیری نگرشها، رفتارها و باورها میشود. اصول بنیادین روانشناسی اجتماعی شامل تأثیر موقعیتهای اجتماعی بر رفتار، نیاز انسان به تعلق، نقش نگرشها در شکلگیری رفتار، و تلاش افراد برای ایجاد هماهنگی شناختی در باورهای خود است. درک این اصول به تحلیل و پیشبینی رفتارهای اجتماعی در محیطهای مختلف کمک میکند.
تاریخچه روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که این رشته از زمان فیلسوفانی چون ارسطو و افلاطون مطرح بوده و در قرن نوزدهم بهطور علمی مورد مطالعه قرار گرفته است. نخستین پژوهشها در این حوزه، مانند آزمایش نورمن تریپلت، بر بررسی تأثیر حضور دیگران بر عملکرد فرد متمرکز بودند. در قرن بیستم، روانشناسانی همچون فلوید آلپورت و کورت لوین، روانشناسی اجتماعی را به عنوان علمی تجربی توسعه دادند و نقش آن در مسائل اجتماعی، از جمله تعصب، پرخاشگری، تأثیر اجتماعی و فرآیندهای گروهی، برجسته شد.
در دنیای معاصر، روانشناسی اجتماعی علاوه بر پژوهشهای نظری، در حوزههای کاربردی نیز نقش بسزایی دارد. بررسی تأثیر شبکههای اجتماعی، تبلیغات، قطبی شدن اجتماعی و مسائل ناشی از بحرانهای جهانی مانند همه گیری کووید-۱۹ از جمله موضوعات مورد توجه این علم است. یافتههای روانشناسی اجتماعی در زمینههایی چون آموزش، سلامت روان، روابط بین فردی و تعاملات گروهی به کار گرفته میشود و همچنان به درک بهتر رفتارهای انسانی و بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی کمک میکند.
منابع
source