«گربه روی شیروانی داغ» (Cat on a Hot Tin Roof) یکی از مهمترین آثار نمایشی معاصر آمریکا و یکی از بهترین آثار تنسی ویلیامز است. این نمایشنامه که در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد، تصویری عمیق و پرتنش از خانواده، دروغ، سرکوب احساسات و زوال ارزشهای سنتی ارائه میدهد. ویلیامز با نگاهی بیرحمانه اما انسانی، روابط پیچیده میان اعضای یک خانواده ثروتمند جنوبی را به تصویر میکشد و آن را به بستر درامی پر از تنشهای روانشناختی و اجتماعی تبدیل میکند. پیش از نقد کتاب «گربه روی شیروانی داغ»، کمی به نویسنده آن میپردازیم.
درباره نویسنده، تنسی ویلیامز
توماس لانیر ویلیامز سوم که بیشتر با نام مستعار تنسی ویلیامز شناخته میشود، نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی قرن بیستم بود که جوایز برتر تئاتری بسیاری را برای آثارش دریافت کرد. او در سال ۱۹۳۹ به نیواورلئان نقل مکان کرد و نام خود را به “تنسی”، ایالتی که پدرش در آن متولد شده بود، تغییر داد.
ویلیامز که در سنت لوئیس، میسوری بزرگ شد، پس از سالها گمنامی، در سن ۳۳ سالگی با موفقیت نمایش «باغ وحش شیشهای» (۱۹۴۴) در نیویورک سیتی به شهرت رسید. این نمایشنامه از نزدیک پسزمینه ناخوشایند خانوادگی خود او را منعکس میکرد. این اولین نمایش از یک سری موفقیتها بود، از جمله «تراموایی به نام هوس» (۱۹۴۷)، «گربه روی شیروانی داغ» (۱۹۵۵) و «شب ایگوانا» (۱۹۶۱). او در آثار بعدی خود، سبکی جدید را امتحان کرد که مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت. نمایشنامه «تراموایی به نام هوس» اغلب در فهرستهای کوتاه بهترین نمایشنامههای آمریکایی قرن بیستم، در کنار «سفری طولانی از روز به شب» اثر یوجین اونیل و «مرگ فروشنده» اثر آرتور میلر قرار میگیرد.
بسیاری از آثار تحسینشده ویلیامز برای سینما اقتباس شدهاند. او همچنین داستانهای کوتاه، شعر، مقاله و یک جلد خاطرات نوشت. در سال ۱۹۷۹، چهار سال قبل از مرگش، ویلیامز به تالار مشاهیر تئاتر آمریکا راه یافت.
خلاصه و نقد کتاب «گربه روی شیروانی داغ»
«گربه روی شیروانی داغ» یکی از شناختهشدهترین نمایشنامهها و بهترین کتابهای تنسی ویلیامز است که به موضوعاتی مانند دروغ، حقیقت، مرگ، جنسیت، هویت جنسی، اعتیاد، و پوچی زندگی میپردازد. این نمایشنامه به بررسی پیچیدگیهای روابط خانوادگی، میل به پذیرش اجتماعی و مشکلات هویتی اشخاص در دوران پس از جنگ جهانی دوم آمریکا میپردازد.
این اثر تصویری از خانوادهای پرتنش است که در آن عشق، نفرت، رقابت و فریب در هم تنیده شدهاند. شخصیتها، بهویژه بریک و بیگ دَدی، در دنیایی از دروغها و توهمات زندگی میکنند. بریک نمیتواند با احساسات واقعیاش کنار بیاید و بیگ ددی نیز از حقیقت بیماریاش بیخبر است. رابطه بریک با دوستش اسکیپر و برخورد جامعه با این رابطه، یکی از مهمترین جنبههای نمایشنامه است. ویلیامز به ظرافت، اما با جسارت، به مسئله تمایلات جنسی سرکوبشده میپردازد.
رقابت میان گوپر و می با بریک و مگی، برای تصاحب ارثیه بیگ ددی، طمع، حرص و بیرحمی انسانها را به نمایش میگذارد.
نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» ساده و خطی است و به سه پرده تقسیم شده است. هر کدام به ترتیب بر روی موقعیتهای فزاینده تنش، بحران و حل و فصل تمرکز دارند. ویلیامز از تکنیکهای دراماتیک استفاده میکند که شامل دیالوگهای پرشور، فلاشبکهای ذهنی، و نمایش تعارضات درونی و بیرونی شخصیتها میشود. این ساختار به خوبی تنشهای عاطفی و روانی را به تصویر میکشد.
- پرده اول، مقدمهای بر درگیریهای درونی و بیرونی شخصیتهاست.
- پرده دوم، نقطه اوج درگیریهای روانی و مواجهه با حقایق دردناک است.
- پرده سوم، جایی است که شخصیتها در برابر دروغهای خود قرار میگیرند و مجبور به تصمیمگیری میشوند.
یکی از نقاط قوت این نمایشنامه، ریتم تند و دیالوگهای پرتنش آن است که تئاتری پویا و احساسی خلق میکند. روایت سوم شخص و لحن واقعگرایانه نویسنده، فضایی صمیمی و در عین حال تلخ ایجاد میکند که با درونمایههای داستان کاملاً هماهنگ است.
ویلیامز از نمادهای بسیاری برای تقویت مفاهیم نمایشنامه استفاده میکند. نماد اصلی این نمایشنامه، گربه روی شیروانی داغ، به مگی اشاره دارد که به دنبال نجات رابطهاش با بریک است و همچنین میتواند نمادی از عدم آرامش و نیاز به حفظ ظاهر در برابر مشکلات باشد. شیروانی داغ همان وضعیت ناپایدار و خطرناک زندگی شخصیتها، به خصوص مگی است.
منتقدان در نقد کتاب «گربه روی شیروانی داغ» تفسیرهای مختلفی را ارائه نمودند. برخی آن را نقدی بر جامعهای دیدهاند که از روبرو شدن با حقیقت واهمه دارد، در حالی که دیگران به آن به عنوان یک داستان شخصی درباره بحرانهای درونی و خانوادگی نگاه میکنند.
نقاط ضعف نمایشنامه
با وجود قدرت دراماتیک و عمق روانشناختی، نمایشنامه، پایان باز و عدم قطعیت در سرنوشت شخصیتها که برخی آن را یک نقطه قوت دانسته، برخی آن را یک ضعف میدانند. از طرفی بریک شخصیتی منفعل است؛ برخلاف مگی که برای تغییر سرنوشتش تلاش میکند، بریک تا انتها در لاک خود باقی میماند و کمتر تحول واقعی را در او شاهدیم. در برخی بخشها، دیالوگها طولانی و بیش از حد توصیفی میشوند که ممکن است ریتم اجرا را کند کند. فضای سنگین و ناامیدکننده داستان هم ممکن است برای برخی خوانندگان آزاردهنده باشد.
چرا «گربه روی شیروانی داغ» را بخوانیم؟
این نمایشنامه در زمان انتشار، با استقبال فوقالعادهای روبهرو شد اما موضوعات جنجالی آن، مانند همجنسگرایی ضمنی بریک و فساد خانوادگی، باعث سانسورهایی در اجراهای اولیه شد. اقتباس سینمایی آن در سال ۱۹۵۸ با بازی الیزابت تیلور و پل نیومن بسیار محبوب شد، اما تغییراتی در داستان (مانند حذف ارجاعات به تمایلات بریک) باعث شد که تنسی ویلیامز از آن ناراضی باشد.
این کتاب به دلیل زبان ساده و جذاب، مضامین عمیق و داستانهای موازیاش، توانسته توجه طیف وسیعی از خوانندگان را جلب کند. در ایران نیز این کتاب با استقبال خوبی مواجه شده و به یکی از پرفروشترین کتابها تبدیل شده است.

«گربه روی شیروانی داغ» اثری است که با ترکیب داستانهای موازی، مفاهیم عمیق فلسفی و زبانی ساده و جذاب، توانسته توجه خوانندگان زیادی را به خود جلب کند. این کتاب نه تنها داستانی جذاب و خواندنی است، بلکه خواننده را به تفکر درباره زندگی، مرگ و معنای وجود دعوت میکند. اگرچه ممکن است از نظر برخی منتقدان، عمق لازم را نداشته باشد، اما بدون شک «گربه روی شیروانی داغ» اثری است که ارزش خواندن و تأمل دارد.
منبع: دیجیکالا مگ
source