سال 2025 برای ژانر اکشن تا اینجا درخشان بوده است. از یک طرف، فیلمهایی داشتیم که با تشکر از فیلمسازانی همچون پل توماس اندرسون و رایان کوگلر، اکشن را در تلفیق با درام و فلسفه، از آن حالت پاپکورنی خالص خارج کردند. و از طرف دیگر، فیلمهای سرگرمکننده و عامهپسندی داشتیم که همهی نیازهای شما از یک اثر اکشن بلاکباستری را برآورده میکنند. اما بهترین فیلمهای اکشن 2025 کدامند؟
اینکه فیلمهای اکشن 2024 بهتر بودند یا 2025، جای بحث دارد اما نمیتوان از کنار این حقیقت عبور کرد که امسال، با آثار به شدت متنوعی روبهرو شدیم. فیلمهایی که هم جذابیت بالایی داشتند و هم در آنها خلاقیت به چشم میخورد.
بهترین فیلمهای اکشن 2025 که باید تماشا کنید
12- جنگ بدوی (Primitive War)
- کارگردان: لوک اسپارک
- بازیگران: رایان کوانتن، تریشا هلفر، نیک وکسلر، جرمی پیون، آنتونی اینگروبر، کارلوس سنسان، مارکوس جانسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 5.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 56 از 100
دهههاست که زیرژانر فیلمهای دایناسوری در تسخیر «پارک ژوراسیک» و «دنیای ژوراسیک» است. با این حال، نباید فراموش کرد که حق امتیاز دایناسورها به کسی تعلق ندارد و البته این موجودات همیشه آمادهاند تا یک فیلم اکشن علمی-تخیلی را هیجانانگیزتر کنند. لوک اسپارک در «جنگ بدوی»، تلاش میکند تا تصویری متفاوت نسبت به آنچه در مجموعه «ژوراسیک» دیدهایم عرضه کند و برداشتی متفاوت ارائه دهد.
ماجراها در در دوران جنگ ویتنام رخ میدهد و درباره چند سرباز است که به یک جنگل دورافتاده فرستاده میشوند تا یک دسته از نیروهای مفقود شده را پیدا کنند. آنها خیلی زود میفهمند که تنها نیستند و در این جنگلها دایناسورها پرسه میزنند. «جنگ بدوی» با بودجهی کوچکی ساخته شده و اگر صادق باشیم، ضعفهای فراوانی دارد، اما هرگز شبیه به یک فیلم ارزانقیمت به نظر نمیرسد. این یک فیلم «درجه دو» (B-Movie) است که اگر سختگیر نباشید، از تماشای آن لذت خواهید برد. واقعا چیزی شبیه به این فیلم نداریم.
تعداد دایناسورهای فیلم، باعث میشود تا «تولد دوباره دنیای ژوراسیک» در مقایسه با آن شوخی به نظر برسد. اینجا خبری از ممیزی و دایناسورهای مهربان هم نیست، همهچیز به خشونت ختم میشود. بازیگران فیلم قرار نیست صاحب جایزه شوند و انتظار یک فیلم باکیفیت در حدواندازهی آثار پرخرج 200 میلیون دلاری را نداشته باشید اما همانطور که هریسون فورد یک بار در حین ساخت «جنگ ستارگان» به مارک همیل گفت: «بچهجان، این از آن مدل فیلمها نیست.»
11- کمینگاه دزدان 2: پنترا (Den of Thieves 2: Pantera)
- کارگردان: کریستین گودگاست
- بازیگران: جرارد باتلر، اوشی جکسون جونیور، اوین احمد، سالواتوره اسپوزیتو، میدو ویلیامز، سوئن تمل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 62 از 100
«کمینگاه دزدان» (2018) بار دیگر ثابت کرد که جرارد باتلر، از پادشاهان فیلمهای اکشن مصرفی است. فیلم البته یک کپیبرداری بیشرمانه از «مخمصه» مایکل مان بود اما شاید کثیفتر و با غافلگیریهای متفاوت. قسمت دوم، آن جهان را گسترش میدهد، فیلمی مملو از سرقتهای هیجانانگیز و سکانسهای اکشن خوب؛ موفقیت اصلی فیلم اما این است که به این مجموعه هویت میبخشد؛ «کمینگاه دزدان» حالا چیزی فراتر از یک کپی بیارزش است.
«کمینگاه دزدان 2: پنترا» برای اینکه به نقطهی اوج برسد، عجلهای ندارد اما وقتی که این کار را انجام میدهد، قطعا راضی خواهید شد. سکانسهای تعقیب و گریز فیلم که بهصورت میدانی و بدون جلوههای ویژه رایانهای تولید شدهاند، به راستی تحسینبرانگیزند. این فیلم که سکانسهای اکشن خود را بسیار جدی گرفته، مثل نسخه اصلی، دربارهی رابطه عجیب پلیس یاغی، بیگ نیک (باتلر) و متخصص سرقت الماس و راننده حرفهای، دانی ویلسون (اوشی جکسون جونیور) است.
متاسفانه بیگ نیک در قسمت دوم، مثل آن صحنهی ماندگار قسمت اول، از صحنهی جرم دونات نمیدزدد، اما حداقل کروسانهای خوشمزهی کارآگاهان فرانسوی را برمیدارد. در واقع عشق او به شیرینی و نانهای قندی پابرجا باقی مانده است، و همچنین علاقهاش به نوشیدن و سیگار کشیدن و فحاشی. «کمینگاه دزدان 2: پنترا» همانچیزی است که باید باشد و حالا تنها سوال این است که قسمت سوم چه زمانی از راه میرسد.
10- غارتگر: قاتل قاتلان (Predator: Killer of Killers)
- کارگردان: دن تراختنبرگ
- صداپیشگان: لیندسی لاوانشی، لوئی اوزاوا چانگ چیان، ریک گونزالس، مایکل بین، داگ کاکل، جف لیچ، لورن هولت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
یکی از انیمیشنهای شاخص سالهای اخیر که از قضا از بهترین فیلمهای اکشن 2025 هم هست. معمار جدید این فرنچایز، دن تراختنبرگ، با «شکار» (2022) همه را غافلگیر کرد اما کسی انتظار نداشت که در قدم بعدی، یک انیمیشن آنتولوژی درخشان برای مجموعه بسازد. ایدهی یک فیلم اپیزودیک که موجودات درنده و حیوانی یائوتجا (Yautja) را در دورههای مختلف تاریخ بشر نشان میدهد و آنها با بزرگترین دشمنان هر زمان مبارزه میکنند، چیزی بود که مخاطبان دههها آرزویش را داشتند. اما حتی بزرگترین طرفداران «غارتگر» هم نمیتوانستند پیشبینی کنند که این ایده قرار است به یکی از بهترین و اکشنترین فیلمهای مجموعه تبدیل شود.
«غارتگر: قاتل قاتلان» داستان جنونآمیزی دارد. اپیزود اول به قرنها پیش و به جایی در اسکاندیناوی میرود، اپیزود دوم چند صد صالی این سوتر میآید و سراغی از ژاپنیها و عصر ساموراییها و نینجاهایش میگیرد. اپیزود سوم به دوران جنگ جهانی دوم میرود و خلبان جوانی اهل میامی آمریکا را بر فراز دریا و ارتش آلمان نازی نشان میدهد. نکته این که همهی این سربازان جان بر کف، همهی این مردان و زنان نخبه از حضور «غارتگر» معروف اطلاع ندارند؛ نمیدانند موجودی نادیدنی به تماشایشان نشسته و منتظر است که قدرتمندترین آدمکش را شناسایی کند.
«قاتل قاتلان» هم با انیمیشن باکیفیتش، چشمانتان را نوازش میدهد و هم صحنههای اکشن ماندگاری دارد که به راحتی از حافظه پاک نمیشوند. همکاری دن تراختنبرگ و استودیوی انیمیشن ترد فلور، به یک انیمیشن آدرنالینساز منجر شده است؛ از سکانس خونین دهکده وایکینگها تا نبرد حماسی ساموراییها روی پشتبام و آن درگیری هوایی جنگ جهانی دوم، تکتک این لحظات با عشق و علاقه ساخته شدهاند. و درست زمانی که ممکن است تماشاگر از یک لحن یا سبک خاص خسته شود، یک سبک کاملا متفاوت از راه میرسد تا از خلاقیت نامحدود این مدیوم حداکثر استفاده را ببرد. «غارتگر: قاتل قاتلان» یک نمونهی خوب از گسترش هوشمندانهی فرنچایزهای قدیمی است و حالا باید دید فیلم «غارتگر: سرزمینهای بد» چه میکند.
9- سوپرمن (Superman)
- کارگردان: جیمز گان
- بازیگران: دیوید کورنسوت، ریچل بروزناهان، نیکلاس هولت، ادی گاتگی، آنتونی کریگن، ناتان فیلیون، ایزابلا مرسد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از 100
در نقد فیلم «سوپرمن» به این نکته اشاره کردم که گاه وفاداری به قواعد، دشمن خلاقیت است. جیمز گان در این فیلم، برخلاف آن روح سرکش و نترس که در آثار پیشینش دیده بودیم، تصمیم گرفته روی زمین امن قدم بگذارد. «سوپرمن» فیلمی منظم، حسابشده و باکیفیت است. هرچند که تماشاگر را هرگز شگفتزده نمیکند. گان، که همیشه استاد تلفیق شوخطبعی نامتعارف و خشونت هوشمندانه بود، این بار رنگها را نگه داشته، اما شور و جسارت گذشته را ندارد. فقط در چند صحنه است که جرقهای از همان دیوانگی دوستداشتنیاش را میبینیم، اما خیلی زود دوباره به نظم و انضباطِ ساختار بازمیگردد. اما حتی این ضعفهای کوچک هم باعث نمیشود تا «سوپرمن» را یکی از بهترین فیلمهای اکشن 2025 در نظر نگیریم.
البته چالش واقعی گان نه در ساخت اکشن، بلکه در انسانیکردن اسطورهای بود که همواره بیش از حد کامل به نظر میرسید. او میداند مشکل تاریخی سوپرمن، همین آسیبناپذیریاش است؛ قهرمانی که نمیترسد، نمیلرزد و در نتیجه، نمیتواند در ما اضطراب یا همدلی برانگیزد. بنابراین، از همان لحظهی نخست، او را در وضعیت ضعف قرار میدهد: زخمی، درمانده، و قابل لمس. گان بارها بر این آسیبپذیری تاکید میکند تا تماشاگر حس کند که این بار، واقعا ممکن است سوپرمن شکست بخورد. این تصمیم، در سطح ایده تحسینبرانگیز است؛ اما در اجرا، چیزی کم دارد. زیرا آسیبپذیری جسمی، بهتنهایی جایگزین عمق عاطفی نمیشود. ما هنوز نمیدانیم در درون کلارک چه میگذرد، از چه میترسد، برای چه میجنگد.
«مرد پولادین» زک اسنایدر فیلمی پر از تناقض بود، اما حداقل جسارت داشت سوپرمن را از درون تکهتکه کند. او مردی را نشان داد که نمیدانست قهرمان بودن چه بهایی دارد، کسی که در پی معنا میگشت و در مسیرش خطا میکرد. گان، در نقطهی مقابل، میخواهد به ریشه بازگردد: سوپرمنِ خیرخواه، بخشنده، اخلاقمحور و نمادین. او میخواهد همان قهرمان کامل کلاسیک را زنده کند، همان که «نجات دادن» را هدف نهایی خود میبیند. اما همین کمالگرایی، مانع از جذابیت دراماتیک او میشود. شاید هدف گان این بوده که یادمان بیاورد چرا سوپرمن، از ابتدا نماد امید و عدالت بود، اگر هدف این بوده، پس او کارش را درست انجام داده است. سوپرمن» فیلمی شسته و رفته و سرگرمکننده است اما شاهکار نیست؛ تماشاگر را خسته نمیکند اما همزمان، هیچ رد پایی هم در ذهنش باقی نمیگذارد. با وجود این، از لحاظ فنی بسیار کمنقص است.
8- بالرین (Ballerina)
- کارگردان: لن وایزمن
- بازیگران: آنا د آرماس، آنجلیکا هیوستون، گابریل بیرن، لنس ردیک، نورمن ریدس، ایان مکشین، کیانو ریوز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 75 از 100
بهترین ویژگی «بالرین» این است که واقعا یک فیلم «جان ویک» نیست. بله، در همان دنیای سینمایی اتفاق میافتد و حتی جناب ویک، اسطورهی آدمکشها در آن حضوری افتخاری دارد. با این حال، به شکلی هوشمندانه از قرار دادن ویک (یا شخصیتهای نزدیک به ویک) در مرکز توجه اجتناب میکند. در عوض، با تمرکز بر یک آدم جدید که بهتدریج دارد یاد میگیرد در این دنیای فزاینده پیچیدهی آدمکشها و اسرارشان حرکت کند، فرنچایز را به مسیر تازهای میبرد.
«بالرین» به بخشی از دنیای فیلمهای «جان ویک» میپردازد که طرفداران با آن آشنا هستند اما قبلا جزئیاتش را ندیدهاند. رویدادها بین «جان ویک: بخش 3 – پارابلوم» و «جان ویک: بخش 4» اتفاق میافتد و در برههای رخ میدهد که همه در تعقیب جان ویک هستند و او با «های تیبل» در جنگ است. «بالرین» اما علیرغم ارتباطش با مجموعه «جان ویک»، شکل بسیار متفاوتی به خود میگیرد. نام فیلم به یک آدمکش ماهر اشاره دارد که عضوی از یک خط نخبه از رقصندگان است که هم در استفاده از سلاح گرم و هم در ژستهای تمرین شدهی خود به یک اندازه ماهر هستند. این بالرینها را قبلا در «جان ویک: بخش 3 – پارابلوم» به شکل اجمالی ملاقات کرده بودیم.
فیلم داستان ایو ماکارو (آنا د آرماس) را روایت میکند که در مسیری خونین برای انتقام قرار دارد. پس از قتل خانوادهاش، ایو تصمیم میگیرد عدالتی را که احساس میکند شایستهاش است، به دست آورد. با این حال، او تجربهی آدمکش بزرگی مثل ویک را ندارد. بنابراین با مجموعهای از سکانسهای مبارزهی پیچیده روبهرو میشویم که قهرمان داستان به سختی از آنها جان سالم به در میبرد. ساخت چنین فیلمی آسان هم نبود، خصوصا وقتی بیوقفه با نسخههای اصلی مقایسه میشوی. مقایسهای ناعادلانه که در آن، فیلمهای اصلی «جان ویک» به راحتی از «بالرین» پیشی میگیرند. اما اگر به این ساختهی لن وایزمن، به شکل مستقل نگاه کنیم، قابل قبول است و طرفداران آثار اکشن را راضی میکند.
7- نووکائین (Novocaine)
- کارگردان: دن برک، رابرت اولسن
- بازیگران: جک کواید، امبر میدتاندر، ری نیکلسون، بتی گابریل، مت والش، جیکوب باتالون، کریگ جکسون، لو بیتی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از 100
سریال «پسران» به جک کواید کمک کرد تا دیده شود و در کانون توجه قرار بگیرد. با این حال، یک نقش فرعی تلویزیونی به تنهایی کافی نیست تا شما را تبدیل به یک ستاره کند. اما یک اثر سینمایی اکشن خونین مثل «نووکائین»، میتواند این کار را انجام دهد. در این فیلم خشن اما بامزه، کواید نقش نیتن کین، یک مسئول بانک را بازی میکند که وقتی سارقان، معشوقهی جدیدش، شری (امبر میدتاندر) که صندوقدار بانک است را گروگان میگیرند، تصمیم میگیرد شخصا برای بازپسگیری او اقدام کند.
واقعیت این است که نیت هیچ مهارت خاصی در مبارزه با خلافکاران ندارد، او حتی در پیدا کردن سرنخها هم خوب نیست اما یک توانایی منحصربهفرد دارد. به دلیل یک اختلال، او هیچ دردی احساس نمیکند، حتی از جراحات وحشتناکی مانند ضربات چاقو، سوختگی و غیره. (به همین دلیل است که نام فیلم برگرفته از یک داروی بیحسی است.)
نیت را میتوانیم با ولورین مقایسه کنیم اما میان آنها یک تفاوت کلیدی وجود دارد: جراحات وی التیام نمییابند. او هنوز آسیب میبیند و میتواند بمیرد، فقط نمیتواند آن را احساس کند. این ممکن است برای بعضی از ما که هر روز با درد زندگی میکنیم، عالی به نظر برسد، اما «نووکائین» نشان میدهد که این در واقع یک نقطهی ضعف است، زیرا نیت نمیتواند تشخیص دهد که چه زمانی در خطر واقعی قرار دارد. اینجاست که ما با یک فیلمنامهی اکشن هوشمندانه روبهرو میشویم؛ تبدیل فاکتوری که میتوانست قهرمان را شکستناپذیر جلوه دهد، به یک آسیبپذیری کلیدی.
توانایی نیت در بیاعتنایی به درد، او را به یک کیسهی بوکس تبدیل میکند و به «نووکائین» اجازه میدهد تا اکشن را به شکلی یکپارچه با کمدی -و خون و خونریزی- ترکیب کند. صحنهای را به یاد بیاورید که نیت بسته شده و شکنجه میشود؛ این سکانس کلیشهای را بارها در فیلمهای اکشن دیدهایم اما اینجا کاملا متفاوت است، چون او چیزی حس نمیکند و تنها مجبور است وانمود کند که در عذاب است.
6- جنگاوری (Warfare)
- کارگردان: ری مندوزا، الکس گارلند
- بازیگران: دیفَرو وون-ا-تای، ویل پولتر، کوسمو جارویس، کیت کانر، فین بنت، جوزف کوئین، چارلز ملتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
اینکه «جنگاوری» را یک فیلم اکشن بنامیم، کاملا درست نیست. به هر حال، هدف سینمای اکشن اغلب این است که مخاطب را با خشونتی فانتزی، هیجانزده، شاد و سرگرم کند. هیچ انسان درستی از خشونت واقعی لذت نمیبرد. از این منظر، کارگردانان یعنی الکس گارلند و ری مندوزا با این فیلم جنگی، ماهیت خود ژانر را به چالش میکشند؛ جایی که هر ضربآهنگ و هر لحظه، مستقیما از حافظهی مردانی گرفته شده که از اتفاقات واقعی مشابه جان سالم به در بردهاند.
پس از بخشهای ابتدایی که عمدا عذابآور است و نشان میدهد جنگ چقدر میتواند خستهکننده باشد، صدای تیراندازی شروع میشود و دیگر متوقف نمیشود. ما خود را در یک خانهی واحد، در کنار یک جوخهی سرباز، گرفتار میبینیم که برای بقا حمله میجنگند؛ و اینجا نیروی کمکی هم در راه نیست. ما شاهد قهرمانی و شجاعت هستیم، اما همچنین شاهد بزدلی و بدخواهی. گارلند و مندوزا هیچ قضاوتی نمیکنند؛ آنها صرفا حقایق را بیپرده به نمایش میگذارند و به تماشاگر اجازه میدهند با افکار خودش بجوشد و بسوزد.
اینکه همهی اینها تحت آتش گلولهی مداوم و بیپایان رخ میدهد (و میکس صدا به گونهای بلند، ناخوشایند و ترسناک طراحی شده)، قطعا «جنگاوری» را به یک فیلم اکشن تبدیل میکند. اما این فیلمی است که از ما میپرسد اصلا چرا از اکشن لذت میبریم، و همچنین فیلمی است که ما را به یک مقایسهی مستقیم بین واقعیت و برداشتهای سینما از جنگ، دعوت میکند. دیدن این فیلم سخت است، اما اگر از طرفداران آثار اکشن جنگی هستید، نباید فرصت تماشای آن را از دست بدهید.
5- اف1 (F1)
- کارگردان: جوزف کوشینسکی
- بازیگران: برد پیت، کری کندن، خاویر باردم، توبیاس منزیس، کیم بودنیا، سارا نایلز، ویل مریک، عبدول سالیس، سایمون کونز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 82 از 100
ماجراهای «اف1» از همان ابتدا یادآور سنتیترین الگوهای سینمای ورزشی است؛ روایتی از بازگشت، رستگاری و مواجهه با گذشته. سانی هیز (برد پیت)، رانندهی میانسالی که روزگاری قهرمان بوده و حالا با سایهی شکست و یک تصادف مرگبار زندگی میکند، تجسم مردی است که با خاطرات خودش مسابقه میدهد. روبن، مدیر تیم (خاویر باردم) او را از انزوا بیرون میکشد تا دوباره در میادین ظاهر شود؛ اما نه برای شکوه گذشته، بلکه برای نجات تیمی شکستخورده و الهام بخشیدن به جوانی که هنوز معنی شکست را نمیداند. جاشوا (دامسون ایدریس)، رانندهی تازهکار و مغروری است که احساس میکند نیازی به کمک هیچکس ندارد. جوزف کوشینسکی آگاه است که این روایت بارها گفته شده، اما به جای فرار از کلیشهها، تصمیم میگیرد آنها را پالایش کند و به هر کدام عمق انسانی تازهای ببخشد. او به جای فریب تماشاگر با صحنههای پرزرقوبرق، وقت میگذارد تا شخصیتهایش نفس بکشند، شکست بخورند و بهتدریج رشد کنند.
فیلم روایت کلاسیک مسیر رستگاری است. همان چرخهی آشنا: تمرینهای طاقتفرسا، بحرانهای درونی، جدالهای درونتیمی، شکستهای اجتنابناپذیر و در نهایت پیروزیای که بیش از آنکه فیزیکی باشد، روحی است. اما راز موفقیت «اف1» در این است که هیچگاه حس تکرار را القا نمیکند. ریتم آن دقیق و حسابشده است؛ تدوین، نبض هیجان را درست در لحظهای که ممکن بود فروکش کند، دوباره بالا میکشد. کوشینسکی درک میکند که در سینمای ورزشی، زمانبندی همهچیز است؛ همانطور که در مسابقهی واقعی. شاید فیلمنامه نوآوری نداشته باشد، اما انرژیاش اصیل است. فیلم نه عجول است و نه کشدار، بلکه مثل یک رانندهی ماهر، دقیق میداند کجا گاز بدهد و کجا ترمز کند.
در بُعد شخصیتی، سانی و جاشوا دو قطب متضاد هستند که قرار است در میانهی مسیر، به درک متقابل برسند. سانی در جستجوی آشتی با گذشتهای است که هنوز او را رها نکرده، و جاشوا در تلاش برای اثبات خویش در جهانی است که به تجربه بیش از استعداد بها میدهد. آنها دو نسل متفاوتند که باید یاد بگیرند بدون دیگری نمیتوانند برنده شوند. «اف1» از کلیشهها فرار نمیکند؛ بلکه آنها را میپذیرد و در چارچوبی صادقانه بازآفرینی میکند. زیرا سینمای ورزشی از اساس دربارهی تکرار است؛ تکرار تلاش برای رسیدن به نقطهای که میدانیم سخت به دست میآید، اما ارزشش را دارد.
اما نقطهی درخشان فیلم جایی دیگر است: در اجرا و جنبههای فنیاش. فیلمبرداری کلادیو میراندا، معجزهی تکنیکی است. هر فریم از فیلم، بوی لاستیک داغ و آدرنالین میدهد. دوربینهایی که روی بدنهی ماشینها نصب شدهاند، ما را مستقیما به داخل کابین میبرند؛ جایی که موتور میغرد، جاده میلرزد و دستها روی فرمان میلغزند. هیچ لحظهای نیست که حس کنیم تصاویر مصنوعی یا حاصل جلوههای ویژهی دیجیتالاند. برعکس، فیلم چنان تجربهای فیزیکی میسازد که تماشاگر را عملا پشت فرمان مینشاند. مسابقه در «اف1» فقط مسابقه نیست؛ نوعی رقص با مرگ و زمان است. «اف1» نمیخواهد ژانر ورزشی را از نو تعریف کند. ماموریتش سادهتر است: جشن گرفتن سینمای سرعت و انسانیت در دل رقابت.
4- یک نبرد پس از دیگری (One Battle After Another)
- کارگردان: پل توماس اندرسون
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، شان پن، بنیسیو دل تورو، رجینا هال، تیانا تیلور، چیس اینفینیتی، آلانا هایم، وود هریس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
پل توماس اندرسون فیلمسازی نیست که انتظار داشته باشیم آثارش را در فهرست بهترین فیلمهای اکشن ببینیم اما انرژی و هیجان نهفته در «یک نبرد پس از دیگری»، آن را به یک اثر اکشن درجهیک تبدیل کرده است. این از آن دسته فیلمهایی است که سکانسهای اکشن در هر قدم، در خدمت شخصیتها هستند. همچنین طراحی صداها به شکلی انجام شده که وزن ترسناک هر تصادف ماشین، شلیک گلوله و انفجار را تقویت میکند. کافی است به سکانس هلیکوپتری ردیابی نگاه بندازید که پرفیدیا (تیانا تیلو)، انقلابی بیپروا، را در یک تعقیب و گریز پیاده از خیابانها و داخل یک پارکینگ دنبال میکند و باعث میشود قلبتان به تپش بیفتد. در این فیلم، همیشه یک تهدید بزرگ وجود دارد که ناگهان بیخبر از راه میرسد.
پل توماس اندرسون، کارگردان فیلمهایی چون «بوگی نایتس»، «مگنولیا» و «استاد»، یکی از برترین فیلمسازان نسل خود شناخته میشود، اما فیلمهای او معمولا از نظر تجاری موفق نیستند و به نظر هم نمیرسد که «یک نبرد پس از دیگری» هم به اثر پرفروشی تبدیل شود اما مشخصا در فصل جوایز حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. دیکاپریو در این فیلم که آزادانه از رمان «واینلند» (1990) نوشتهی توماس پینچن اقتباس شده، نقش باب فرگوسن، یک انقلابی شکستخورده را برعهده دارد که با دخترش، ویلا، به طور مخفیانه زندگی میکند تا اینکه یکی از دشمن قدیمیاش (شان پن) دوباره ظاهر میشود و خانواده آنها را تهدید میکند.
پس از هر سکانس هیجانانگیز، درست زمانی که فکر میکنید «نبردی پس از نبردی دیگر» نمیتواند هیجانانگیزتر شود، یک سکانس اکشن یا تعقیبوگریز دیگر از راه میرسد تا غافلگیر شوید و به این فکر کنید که شاید پل توماس اندرسون باید در آینده، بیشتر در ژانر اکشن فعالیت کند. نسخه دیجیتالی فیلم هنوز عرضه نشده اما انتظار میرود که اواسط نوامبر (حدود 3 الی 4 چهار دیگر) در دسترس قرار بگیرد.
3- گناهکاران (Sinners)
- کارگردان: رایان کوگلر
- بازیگران: مایکل بی. جردن، هیلی استاینفلد، مایلز کاتن، جک اوکانل، وونمی موساکو، جیمی لاسون، عمر بنسون میلر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از 100
«گناهکاران» فیلمی است که با قاطعیت نمیتوان گفت به کدام ژانر تعلق دارد. اثری است که مرز میان سینمای عامهپسند و هنری را محو میکند؛ فیلمی که هم سرگرمکننده است و هم بهشکلی عمیق، دغدغهمند. شاید دلیل غافلگیری تحلیلگران همین باشد: این که فیلمی با چنین ماهیت پرخطر -یک موزیکال ترسناک اورجینال- نهتنها شکست نخورد، بلکه به پدیدهای فرهنگی تبدیل شد. در روزگاری که استودیوهای بزرگ هالیوودی به ندرت ریسک ساخت آثار غیرفرنچایزی را میپذیرند، موفقیت «گناهکاران» برای برادران وارنر، یک پیروزی بزرگ به شمار میرود. اما اهمیت فیلم فراتر از اقتصاد سینماست؛ «گناهکاران» با داستان دو برادر سیاهپوست، اسموک و استک (هر دو با بازی خیرهکنندهی مایکل بی. جوردن)، به ریشههای درد و رهایی در جامعهی آمریکا سرک میکشد. این دو برادر که از دل خشونت و فقر شیکاگو برخاستهاند، به زادگاهشان بازمیگردند تا از طریق موسیقی، زندگی متفاوتی را در پیش بگیرند.
رایان کوگلر با «گناهکاران»، بیش از هر زمان دیگر، فیلمسازی را به شکل آیینی و تجربهگرایانهاش بازمیگرداند. این فیلم از نظر بصری یک سفر است؛ سفری در تاریکی و نور، گناه و رستگاری، خشم و موسیقی. کوگلر از همان لحظهی نخست، قواعد ژانر را میشکند: فیلم به اندازهی یک موزیکال پرانرژی است، به اندازهی یک تریلر روانشناختی پرتنش و به اندازهی یک درام اجتماعی تلخ و انسانی. او میخواهد تماشاگر، موسیقی و ترس را نه فقط بشنود و ببیند، بلکه با پوست و استخوان حس کند.
کوگلر در «گناهکاران» دست به کاری پرخطر میزند: تلفیق دهها مضمون سنگین در یک پیکر سینمایی واحد. او میخواهد دربارهی میراث نژادپرستی سخن بگوید، دربارهی نقش موسیقی در شکلگیری هویت سیاهپوستان، دربارهی ایمان، گناه، خانواده، و رهایی. چنین جاهطلبیای تحسینبرانگیز است، اما گاه به قیمت از دست دادن تمرکز تمام میشود. برخی سکانسها بیش از حد شلوغاند؛ ایدهها یکی پس از دیگری میآیند بیآنکه فرصت کافی برای تنفس بیابند. فیلم در نیمهی پایانی، بهویژه در سکانسهای مربوط به درگیری نهایی، کمی شتابزده به نظر میرسد؛ گویی کوگلر میخواهد پیش از پایان، تمام حرفهایش را یکجا بگوید. برخی شخصیتهای فرعی هم پتانسیل بیشتری برای پرداخت داشتند و حذف بخشی از داستان آنها حس میشود.
با این حال، حتی در لحظات پرخطای خود، فیلم چنان پرشور و زنده است که ضعفهایش در برابر جسارت فرمی و قدرت احساسیاش رنگ میبازد. «گناهکاران» شاید کاملترین فیلم کوگلر نباشد، اما بدون تردید جسورانهترین و شخصیترین اثر اوست؛ فیلمی که مرز میان ایمان و وحشت، موسیقی و خشونت را درهم میشکند. کوگلر در اینجا بیش از هر زمان، به ریشههای فرهنگی خود بازمیگردد و با زبانی شاعرانه و گاه کابوسوار، تاریخ سرکوب و مقاومت را از نو بازگو میکند.
2- حسابدار 2 (The Accountant 2)
- کارگردان: گوین اوکانر
- بازیگران: بن افلک، جان برنثال، سینتیا آدای-رابینسون، دنیلا پیندا، جی. کی. سیمونز، دنیلا پیندا، اندرو هاوارد، رابرت مورگان
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 75 از 100
همهی ژانرها دورهی اوج و فرود دارند. اغلب هم یک یا دو فیلم از راه میرسند که به پدیده تبدیل میشوند و سپس همهی آثار میخواهند شبیه آنها باشند؛ مثل چند سال اخیر که همهی استودیوها تلاش کردند تا «جان ویک» خودشان را بسازند و عمدتا شکست خوردند. در میان انبوه فیلمهای اکشن سالهای اخیر اما چند اثر موفق هم داشتهایم، از جمله «حسابدار»، فیلمی که تلاش کرد با ایدههای جدید وارد میدان شود و توجهات را جلب کرد.
تقریبا یک دهه بعد، «حسابدار 2» با بازگشت بخش عمدهای از بازیگران و عوامل فیلم اول اکران شد. با این حال، به جای اینکه صرفا نسخهی بن افلک از فرنچایز «بورن» باشد، یا ایدههای قسمت اول را تکرار کند، نشان داد که این جهان سینمایی پتانسیل بالایی دارد، جهانی که در آن، سندرمها میتوانند یک قدرت باشند.
این دنباله، با پررنگتر کردن نقش برکس (جان برنثال)، تفاوتهای واضحی با قسمت اول دارد؛ اینجا خبری از فضای سنگین سابق نیست و با یک اکشن نقسگیر روبهرو هستیم که با تشکر از شیمی خوب افلک و برنثال، ارزش تماشای بالایی دارد. «حسابدار 2» فیلم متمایزی است، نمیخواهد صرفا به کلیشهها تکیه کند و تا آخرین لحظه در تلاش است تا ما را سرگرم کند و البته تیرهایش هم کاملا به هدف میخورد.
1- ماموریت: غیرممکن – روزشمار نهایی (Mission: Impossible – The Final Reckoning)
- کارگردان: کریستوفر مککوری
- بازیگران: تام کروز، هایلی اتول، وینگ ریمز، سایمون پگ، هنری چرنی، آنجلا باست، هولت مککالانی، نیک آفرمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از 100
هیچ فهرستی از بهترین فیلمهای اکشن تاریخ بدون فرنچایز «ماموریت: غیرممکن» کامل نیست و قسمت جدید آنهم از بهترین آثار سینمایی 2025 است. «روزشمار نهایی» اما یک تفاوت ویژه با نسخههای پیشین دارد: فیلم بیش از آنکه به دنبال ساختن یک روایت تازه باشد، در حال نوشتن فصل پایانی قصهی یک شخصیت افسانهای است؛ درست همان کاری که «زمانی برای مردن نیست» در برای جیمز باندِ دنیل کریگ انجام داد. آنچه به فیلم رنگی خاص میدهد هم مثل همیشه، حضور تام کروز است. شخصیت ایتن هانت فقط و فقط با چهرهی کروز معنا پیدا میکند.
«روزشمار نهایی» سرشار از لحظات اکشن درخشان است و اولین لحظه اکشن بزرگ آن، با غواصی خطرناک ایتن از راه میرسد. اینجا دیگر فقط با اکشنی پرهیجان طرف نیستیم، بلکه با نوعی تعلیق اگزیستانسیالیستی روبهروییم. ایتن، در دل آبهای تاریک، قدرت و کنترل همیشگیاش را از دست میدهد، و تلاش او برای نفس کشیدن، استعارهای از تلاشش برای رهایی از گذشتهای است که مدام او را پایین میکشد. و پس از آن، فیلم به مسیر همیشگیاش بازمیگردد: تعقیبوگریزها، بدلکاریها، و صحنههایی که با وجود عظمتشان، هیچگاه حس مصنوعی بودن ندارند. زیرا هنوز هم، تام کروز همان مردی است که از برجهای بلند بالا میرود، روی موتورسیکلت از صخرهها میپرد، و خطر را در آغوش میگیرد. او آخرین بازماندهی نسلی است که بدلکاری واقعی را به جلوهی ویژه ترجیح میدادند.
اما «روزشمار نهایی» فقط دربارهی هیجان نیست؛ دربارهی پایان است. فیلم میکوشد حس فداکاری، مرز میان وظیفه و احساس، و مفهوم ازخودگذشتگی را به مرکز روایت بیاورد. مککوری با ظرافت، از ایتن چهرهای انسانیتر میسازد؛ مردی که برای نخستینبار، خستگی را در چشمانش میبینیم و ترس از دست دادن را در تصمیمهایش حس میکنیم. برخی از این لحظات احساسی به زیبایی کار میکنند، بهویژه در تعامل او با اعضای تیم و یادآوری گذشتهی تلخش.
«ماموریت: غیرممکن – روزشمار نهایی» شاید عظمت بصری و ریتم جنونآمیز قسمتهای پیشین را نداشته باشد، اما وداعی باشکوه است با مردی که بیش از سه دهه، قلب تپندهی سینمای اکشن بود. این فیلم نه به دنبال نمایش انفجارهای تازه است، نه رکوردشکنی در بدلکاری؛ بلکه به دنبال یافتن معنا در خداحافظی است. مککوری و کروز با هم، نامهای عاشقانه به سینمای اکشن نوشتهاند که هم تلخ است و هم خوشایند.
منبع: slash/film
source