هالیوود مدتی است که سود خود را در چرخهی بیپایان بازسازیها و فرنچایزها میبیند و این بار سراغ یکی از محبوبترین فرنچایزهای نوجوانان، یعنی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (How to Train Your Dragon) آمده است. اگر نسخهی اصلی را ندیده بودیم – که در این دوره زمانه با تمام کارتونها و فیلمهایی که پس از فیلم ۲۰۱۰ در این فرنچایز بیرون آمده امر دشواری است – اقتباس تازه میتوانست در زمرهی اقتباسهای خوشساخت از کتابهای کودکان قرار گیرد. اما برای فیلمی که فریم به فریم از روی فیلم اصلی ساخته چه ارزشی میتوان قائل شد؟ حتی دین دبلوا، کارگردان تمام فیلمهای «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»، برای لایواکشن تازه به مقام کارگردان بازگشته و کار خود را عینا تکرار کرده است! در نقد فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» ۲۰۲۵ به عدم لزوم ساخت بازسازیهای موبهمو میپردازم که دیدنشان برای هیچ مخاطبی لزومی ندارد.
هشدار! در نقد فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»؛ سوار بر بادهای آشنا
فیلم لایواکشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» یک بازسازی موبهمو از انیمیشن ۲۰۱۰ است که نویسنده و کارگردان نسخهی اصلی را هم برایش آوردهاند. اگر با فیلم سابق آشنا نیستید، باید بگویم که داستان «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» ۲۰۲۵ دقیقا از فیلم اول تبعیت میکند که آن هم اقتباسی از کتاب کودکان ۲۰۰۳ کرسیدا کاول به حساب میآید. ماجرا در شهری خیالی به نام برک میگذرد که مدام تحت حملات ویرانکنندهی اژدهایان است. شهروندان برک وایکینگهایی هستند که از کودکی برای مقابله با این اژدهایان آموزش میبینند. یکی از این وایکینگها پسری است به نام هیکاپ (که نقش او را در فیلم تازه میسون تیمز بازی میکند) که میخواهد قدم در مسیر پدرش و رهبر مردم برک، استوییک (جرارد باتلر) بگذارد؛ اما از خودش ضعف نشان میدهد.
در یکی از حملات، هیکاپ بالاخره موفق میشود یکی از ترسناکترین انواع اژدهایان را، که به نام خشم شب (Night Fury) شناخته میشود، به زانو درآورد. اما در مواجهه با خشم شب، ارتباطی دوستانه بین هیکاپ و پسرک شکل میگیرد که اجازه نمیدهد هیکاپ کار اژدها را تمام کند. با پیشرفت دوستی بین او و خشم شب (که دیگر بیدندان نام میگیرد)، دشواریهایی برای هیکاپ پیش میآید که ناشی از تعصبات، باورها و سنتهای سختگیرانهای است که در میان مردم برک مرسوم است و به آنها اجازه نمیدهد اژدهایان را به عنوان دوست تلقی کنند.
همانطور که انتظار دارید، داستان در ادامه روند دوستی هیکاپ و بیدندان و ایجاد همزیستی بین وایکینگها و اژدهایان را نشان میدهد. همچون فیلم اصلی، داستان با صحنههای اکشن پرسروصدا و با پیامی از همدلی، دوستی و مسالمت به پایان میرسد؛ یک داستان نوجوانانهی استاندارد با پیامهای اخلاقی مرسوم که البته در فیلم تازه با حضور بازیگران متفاوت برای نقشهای فرعی، پیامی از مسالمت با گروهها و اقشار مختلف را هم در پی دارد. بهخاطر همینها هم نیمساعتی به زمان فیلم اضافه شده است. البته نمیدانم برای فیلمی که اساسا باید کودکان و نوجوانانی را مخاطب قرار دهد که بازهی توجهشان بهخاطر محتواهای امروزی محدود شده، کش دادن فیلم برای نیمساعت دیگر چه سودی دارد.
نمیتوان انکار کرد که «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» یک فیلم نوجوانانهی خوشساخت با جلوههای ویژهای بسیار خوب است که اگر تاکنون گذرتان به فیلم اصلی نیفتاده باشد، احتمالا از فیلم ۲۰۲۵ لذت خواهید برد. دکورها، لباسها و طراحی کاراکترها و اژدهایان در فیلم تازه، دقیقا از روی نسخهی اصلی ساخته شدهاند؛ بازسازیای که حتما دشواریهای خود را داشته و در قالب لایواکشن هم زیباییهایش را دارد. اما تکرار دقیق همهی اینها در فیلم ۲۰۲۵ به جز دشواری کار تیم دکور و CGI، ثابت میکند که انیمیشن اصلی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» یک فیلم همهچیز تمام است و بیدلیل نیست که پس از گذشت سالها همچنان محبوبیت زیادی دارد. اما نمیتوان به سادگی از این سوال عبور کرد که اگر نقصی در فیلم ۲۰۱۰ نیست، چه لزومی به بازسازی آن وجود دارد؟ اگر حرف تازهای برای گفتن نیست، چه نیازی به تکرار فریم به فریم انیمیشن است؟ تازه آن هم پس از گذشت تنها ۱۵ سال از نسخهی اصلی!
همین امسال بازسازیهای لایواکشن دیگری از انیمیشنهای محبوبی مثل «لیلو و استیچ» و «سفیدبرفی» داشتهایم؛ بازسازیهایی که توجیهی برای ساختشان وجود ندارد. اما اگر این دو لایواکشن کمی داستان اصلی را تغییر دادهاند (و البته خرابش کردهاند!)، «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» ۲۰۲۵ موبهمو همان فیلم اصلی را بازسازی کرده است؛ از داستان و شخصیتها بگیر، تا حتی اداواطوار کاراکترها و قابهای کلیدی فیلم.
با اینکه میسون تیمز انگار برای نقش هیکاپ ساخته شده، اما چگونه میتوان اجرای او را مجزا از نسخهی انیمیشنی در نظر گرفت؛ مخصوصا که تیمز میکوشد دقیقا هر اکت و اطوار هیکاپ انیمیشنی را بازسازی میکند. جرارد باتلر و نیک فراست نیز اجرای قابل قبولی دارند که به خودی خود قابل تحسین است؛ اما استقلال یا تازگی ندارد. حتی صرف حضور باتلر هم تازگی ندارد؛ چراکه خودش در فیلم نخست دوبلهی استوییک را برعهده داشت و حالا صرفا دوباره به این نقش بازگشته است.
تنها تفاوت را میتوان در کاراکترهای فرعیای مثل استرید (نیکو پارکر) و فیشلگز (جولین دنیسن) دید که دیگر خیلی شبیه وایکینگها نیستند (البته در دنیایی مملو از اژدهایان رنگارنگ، کاراکترهای رنگینپوست تخیلیترین چیزی نیستند که میتوانید تصور کنید) و حالا زمان بیشتری به آنها و روابطشان با هیکاپ اختصاص داده شده. البته این شخصیتپردازیها به نفع رسیدن به بخشهای مهیج و اکشن، به سرعت کنار گذاشته میشوند و تأثیر چندانی در تغییر روند داستان ایجاد نمیکنند. میتوان گفت به جز این بازیگران، که همچنان میکوشند اجراهای غلیظشدهای شبیه به انیمیشن ارائه دهند، «چگونه میتوانیم اژدهای خود را تربیت کنیم» با نسخهی اولیه هیچ مو نمیزند؛ مخصوصا که سازندگان فیلم، برای بازسازی تصاویر، لوکیشنها و اساسا هرچیزی جز بازیگران، کاملا به جلوههای ویژهی کامپیوتری متکی بودهاند.
«چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» چیزی جز یک بازسازی بیهوده نیست
روزهای ابتدایی که تب لایواکشن شروع شد، فیلمهایی مثل «آلیس در سرزمین عجایب» تیم برتون، «سیندرلا» و «کتاب جنگل» توانستند با استفاده از قابلیتهای این مدیوم، دیدگاههای تازهای از داستانهای آشنا ارائه دهند. موفقیت این بازسازیها، به مرور به فرمول پولسازی بیدغدغهای برای استودیوهای بزرگ (مشخصا دیزنی) تبدیل شد که میخواهند کمترین ریسک و بیشترین سود را محقق کنند.
بازسازیهای لایواکشن امروزی اما ارزشی بر منبع اصلی نمیافزایند و حتی دیدنشان برای مخاطبان جوانتری که فیلمهای اصلیاشان را ندیدهاند هم موضوعیتی ندارد. مشخصا چه چیز مانع میشود بچهها فیلمهایی از دهههای پیشین را ببینند؟ جز این است که پدرمادرهایشان که در دام نوستالژی گیر افتادهاند، بچههایشان را بهانه میکنند تا دوباره خودشان سری به این آیپیها بزنند؟ برخی هم که سناشان به بچهدارشدن نرسیده، اما خودشان با فرنچایز «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» بزرگ شدهاند، این مسئولیت را بر شانههایشان احساس میکنند که هرچیزی که در آن هیکاپ و بیدندان هست را ببینند.
اما یک فرق اساسی بین فیلم تازه و هر محتوای دیگری است که تاکنون در این فرنچایز بیرون آمده. از کتابها گرفته، تا کارتونها و فیلمهای مختلف «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»، هرکدام دنیای هیکاپ و اژدهایان را بسط میدهند. لایواکشن ۲۰۲۵ اما با بازگرداندن تمام مهرههای اصلی، ماهیت مستقلی ندارد، هیچ عنصر تازهای بر این فرنچایز نمیافزاید و چیزی نیست جز یک بازسازی صرف که عین آن را پانزده سال پیش دیده بودیم.
ممکن است برخی کیفیت پایینتر انیمیشن ۲۰۱۰ را بهانه قرار داده و آن را تاریخگذشته بدانند که بهانهای دست استودیو بدهد تا فیلم را بازسازی کند. اما فیلم اصلی آن و عناوین قدیمیتر دیگری چون «لیلو و استیچ» و «سفیدبرفی» همچنان بهخاطر کارگردانی و سبک بصری خاص خود، جذابیت بالایی دارند. برای کودکان، که اکثریت مخاطبان این فیلمها را تشکیل میدهند، چه فرقی میکند که انیمیشن فیلم تاچه حد واقعگرایانه هست یا نیست. آنها دنبال یک داستان پرهیجان و بامزهاند و کاری به کیفیت انیمشینها ندارند. فیلمهایی که نام بردم داستانهایی عالی دارند و تازه بهخاطر خلاقیت هنری و نقاشی و انیمیشن خاص خودشان، از لایواکشنهای سریکاری شدهی امروزی واقعا جذابترند.
نکات مثبت
- جلوههای ویژهی خوب
نکات منفی
- بازسازی فریم به فریم از فیلم اصلی
- طولانی کردن بیهودهی فیلم با پرداختن به حواشی و شخصیتهای فرعی
فیلم ۲۰۲۵ «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» اولین بازسازی لایواکشن شرکت «دریمورکس» است که الگوی خوبی برای بازسازیهای احتمالی دیگر در آینده فراهم نمیکند. دریمورکس به جای آنکه با دیدگاه تازهای به سراغ دنیای برک و وایکینگها برود، مثل دیزنی به سواری روی موج نوستالژی و بازسازیهای صرف هالیوود ادامه میدهد و سران استودیوهای هالیوودی هم انگار از کشیدن شیرهی این فرمول خسته نشدهاند. اما تا چندسال دیگر آیا عنوان تازهای باقی خواهد ماند که نسخهی لایواکشناش را بسازند؟ حتی همین حالا بازسازی «موانا» در دست ساخت است. به نظر میرسد آن روزی که ایدههای تازهی هالیوود ته بکشند آنقدرها هم دور نیست.
شناسنامه فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (How to Train Your Dragon)
کارگردان: دین دبلوا
نویسنده: دین دبلوا براساس کتاب «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» از کرسیدا کاول
بازیگران: میسون تیمز، نیکو پارکر، گابریل هاول، نیک فراست، جرارد باتلر
محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۷۷٪
خلاصه داستان: شهروندان برک از حملات بیرحمانهی اژدهایان در امان نیستند و از همان نوجوانی، برای مقابله با تهدیدات بزرگ شهرشان آموزش میبینند. هیکاپ یکی از وایکینگهای جوان برک است که باوجود تلاشهایش، نمیتواند مانند پدر افسانهایاش (که رهبری مردم برک را برعهده دارد) تواناییهای مبارزهای خود را در مقابل اژدهایان نشان دهد. حتی در اولین تلاش موفقیتآمیزش، هیکاپ نمیتواند کار اژدها را تمام کند و به مرور پی میبرد شاید اژدهایان آن موجودات خونخوار و بیرحمی که همیشه از آنها ترس داشته نیستند…
نقد فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجیکالا مگ نیست.

5,444,000
4,730,000 تومان

5,150,000
4,950,000 تومان
منبع: دیجیکالا مگ
source