بازیهای ویدیویی یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین فرمهای سرگرمی در جهان امروز هستند. این صنعت نه تنها مخاطبان گستردهای از هر سن و سلیقه دارد، بلکه با تنوع گستردهای از ژانرها و سبکها، توانسته است نیازها و علاقهمندیهای متفاوت گیمرها را پاسخ دهد. از ماجراجوییهای پرهیجان در دنیاهای فانتزی تا تجربههای واقعگرایانهای که بازیکنان را در محیطهای واقعی غرق میکند، ژانرهای مختلف بازیها هرکدام ویژگیها و خصوصیات خاص خود را دارند و تجربههای متنوعی را به بازیکنان ارائه میدهند. درک بهتر این ژانرها و تفاوتهای میان آنها، به بازیکنان کمک میکند تا بازیهایی که با سلیقه و علاقهشان همخوانی دارد را بهتر بشناسند و تجربهای لذتبخشتر از بازیها داشته باشند.
قبلا در یک سری مقاله به معرفی ژانرهای اصلی بازیهای ویدیویی نظیر اکشن، نقشآفرینی، شبیهساز و غیره پرداختیم و دیدیم که چطور این دستهبندیها پایه و اساس بازیهای مختلف را تشکیل میدهند. حالا در اینجا قصد داریم به ژانرهای فرعی یا ترکیبی بپردازیم؛ دستههایی که با ترکیب ویژگیهای چند ژانر اصلی یا تمرکز روی سبکهای خاص گیمپلی، تجربههای تازهتر و متنوعتری برای بازیکنان فراهم میکنند و از آنجایی که این آثار به قدری هویت مشخصی برای خود پیدا کردهاند که به سختی میتوان آنها را زیرمجموعهی ژانر دیگری قرار داد، آنها را به صورت مستقل معرفی خواهیم کرد. ذکر این نکته مهم است که از آنجایی که ژانرهای فرعی بسیار زیاد و نوظهوری داریم، در اینجا تنها به موارد مهمتر بسنده خواهیم کرد.
ترسناک (Horror)
در طول سالیان سال، ژانر ترس در بازیهای ویدیویی جایگاه منحصربهفردی برای خود ایجاد کرده است؛ جایگاهی که تجربههایی عمیق، احساسی و درگیرکننده ارائه میدهد و بازیکن را هم از نظر روانی و هم فنی به چالش میکشد. برخلاف رسانههای منفعل مانند سینما یا ادبیات، بازیهای ترسناک بازیکن را مستقیماً در قلب موقعیتهای هراسآور قرار میدهند و او را مجبور به تصمیمگیری در لحظه میکنند که همین باعث ایجاد حس آسیبپذیری بیشتری میشود. این تعاملپذیری، ترس را تشدید میکند؛ چرا که بازیکن تنها نظارهگر وقایع نیست، بلکه در حال بقا در میان آنهاست. بازیهایی مانند «رزیدنت اویل» (Resident Evil) و «سایلنت هیل» (Silent Hill) از نخستین آثاری بودند که پایههای این ژانر را بنا گذاشتند و با ترکیب فضای پرتنش و مکانیزمهای بقا، حس دلهره و تعلیق را به خوبی منتقل کردند.
یکی از ویژگیهای کلیدی بازیهای ترسناک، استفاده از روایت محیطی، طراحی صوتی و منابع محدود برای القای ترس است. این بازیها معمولاً دید بازیکن را با تاریکی یا مه محدود میکنند، شخصیت اصلی را در موقعیتهایی تنها قرار داده و با استفاده از صداهای ناآشنا و آزاردهنده، اضطراب را افزایش میدهند. افزون بر این، عناصری مانند کمبود مهمات، رفتار غیرقابلپیشبینی دشمنان و تصاویر وهمآور یا چندشآور، حس خطر و غوطهوری در بازی را تشدید میکنند. بازیهای مدرن مانند «اوتلست» (Outlast)، «آمنزیا: نزول تاریکی» (Amnesia: The Dark Descent) و The Mortuary Assistant از این روشها بهره میبرند و نشان میدهند که ترس واقعی فقط در پرشهای ناگهانی خلاصه نمیشود، بلکه در فشار روانی مداوم نهفته است. این ژانر همچنان در حال تحول است، بهویژه با پیشرفت فناوری واقعیت مجازی که تجربه ترس را عمیقتر و واکنش فیزیکی بازیکن به آن را شدیدتر میکند. این ژانر معمولا به دستههای مختلفی نظیر ترس و بقا (تمرکز روی زنده ماندن با منابع محدود، اتمسفر سنگین و حس تنهایی)، ترسناک اکشن محور (ترکیب عناصر ترس با اکشن زیاد نظیر مبارزات بیشتر)، ترس روانشناختی (تمرکز روی ترس ذهنی و روانی؛ معمولاً با داستان پیچیده، توهم و حس ناپایداری روانی) و ترسناک چندنفره (فرار گروهی از یک قاتل یا بقا در یک محیط ترسناک) تقسیم میشود.
بازی رومیزی یا کارتی (Card Game)
بسیاری از بازیهای رومیزی و کارتی محبوب، نسخههای کامپیوتری نیز دارند و حریفان هوش مصنوعی میتوانند به بهبود مهارت افراد در این بازیهای سنتی کمک کنند. برای مثال، شطرنج، چکرز، مونوپولی و غیره دارای بازیهای کامپیوتری در سطح جهانی هستند. به عنوان مثال بازی ماژونگ و بازیهای مشابه آن در چین و ژاپن بسیار محبوباند. در این میان سبک جمعآوری کارت دیجیتالی (Digital Collectible Card Game) را میتوان زیرمجموعهی سبک بازی رومیزی یا کارتی به حساب آورد. این نوع بازی معمولاً به صورت آنلاین انجام میشود و شبیهسازیای از بازیهای جمعآوری کارت است؛ البته در بسیاری از موارد این بازیها اصلاً از کارتهایی با ظاهر سنتی استفاده نمیکنند، بلکه به جای آن از آیکونها، آواتارها یا نمادهای دیگر برای نمایش مهرهها استفاده میشود. در ابتدا، بازیهای DCCG نسخهی دیجیتال بازیهای فیزیکی مانند Magic: The Gathering بودند، اما بسیاری از آنها از نسخه فیزیکی صرفنظر کردهاند و تنها بهصورت بازی ویدیویی منتشر میشوند، مانند بازی هارتاستون (Hearthstone).
بازیهای استنتاج اجتماعی (Social Deduction) یا نقش مخفی هم با الهام از آثار رومیزی به نوعی در این سبک قرار میگیرند. در این گونه بازیها، بازیکنان تلاش میکنند نقش پنهان یا وابستگی تیمی یکدیگر را کشف کنند. در جریان بازی، بازیکنان میتوانند از منطق و استدلال برای حدس زدن نقش دیگران استفاده کنند، در حالی که برخی دیگر میتوانند نقش بازی کنند و با فریبکاری مانع از شک بردن دیگران به خود شوند. یکی از نمونههای معروف این نوع بازیهای ویدیویی، بازی Among Us است که در سال ۲۰۲۰ به دلیل بازی کردن آن توسط استریمرهای شناختهشدهی توییچ و یوتیوبرها، با موج بزرگی از محبوبیت روبهرو شد.
گاچا (Gacha)
بازیهای گاچا، آثاری هستند که در آنها بازیکنان با استفاده از ارز درونبازی، آیتمها یا شخصیتهای تصادفی دریافت میکنند. این سیستم که برگرفته از دستگاههای فروش اسباببازی شانسی ژاپنی است، معمولاً در بازیهای موبایلی رایگان استفاده میشود و نقش مهمی در درآمدزایی آنها دارد. بازیکنان میتوانند ارز درونبازی را از طریق انجام مأموریتها بدست آورند یا با پول واقعی آن را خریداری کنند که این موضوع اغلب باعث تشویق به خریدهای مکرر میشود. طراحی اعتیادآور و عنصر شانس در بازیهای گاچا، آنها را به یکی از پرمخاطبترین و در عین حال بحثبرانگیزترین سبکهای بازی تبدیل کرده است. از جمله آثار این سبک میتوان به بازیهایی نظیر گنشین ایمپکت یا Honkai: Star Rail اشاره کرد.
پارتی (Party)
بازیهای مهمانی یا مخصوص دورهمیها، آثاری هستند که بهطور خاص برای تجربهی چندنفره بین تعداد زیادی بازیکن طراحی شدهاند. معمولاً این بازیها شامل مجموعهای از مینیگیمها هستند که در آنها بازیکنان باید مثلاً تعداد بیشتری از یک آیتم را نسبت به دیگران جمعآوری کنند یا کاری را در سریعترین زمان ممکن انجام دهند. از جمله این بازیها میتوان به مجموعهی ماریو پارتی (Mario Party) اشاره کرد. البته بهتر است بدانید که بازیهای چندنفرهی رقابتی بهطور کلی جزو بازیهای مهمانی محسوب نمیشوند.
source