همزمان با عرضهی نینتندو سوییچ ۲، یک دورهی پیش از عرضهی پرتنش که شامل تعرفهها، بحثهای داغ پیرامون قیمت نرمافزار و سختافزار و حتی لغو پیشخریدها توسط برخی خردهفروشیها بود، به پایان میرسد. این کنسول پرطرفدار بالاخره به دست طرفداران رسیده و آنها شروع به تجربهی اولین قسمت جدید ماریو کارت پس از بیش از ۱۱ سال کردهاند. در نتیجه همهی این بحثها به خاطرهای دور تبدیل خواهند شد.
همیشه چیزی خاص در مورد عرضهی سختافزارهای نینتندو وجود دارد و دیدن اینکه این شرکت سازندهی کنسول چه خلاقیتی در محصول خود به کار میبرد، جالب است. حتی در مورد وی یو (Wii U) که یکی از بزرگترین شکستهای اخیر این شرکت بود، باز هم چنین حسی وجود داشت. گرچه سوییچ ۲ بیشتر ادامهای بر سوییچ سال ۲۰۱۷ است و تغییر بزرگی در زمینهی فرم یا نحوهی تعامل ایجاد نکرده، اما به نظر میرسد روند موفق نینتندو در عرضهی بازیهای باکیفیت طی هشت سال گذشته ادامه پیدا خواهد کرد. البته برای مصرفکنندگان، بخش منفی ماجرا این است که برای برخی از این بازیها باید مبلغ بسیار بیشتری نسبت به کنسول قبلی بپردازند. در ادامه امیدها و آرزوهای واقعگرایانهی خود را برای سالهای آیندهی سوییچ ۲ با شما در میان خواهیم گذاشت.
نگاهی تازه به آیپیهای انحصاری
چه با مراحل قابل تخریب در Donkey Kong Bananza و چه با جادههای باز در ماریو کارت ورلد، نینتندو پیش از این نشان داده که آمادگی لازم برای تغییر در رویکرد خود نسبت به سریهای نمادین خود را دارد. اما این اشتیاق وجود دارد که همین رویکرد را در ادامهی سریهای محبوبی مثل زلدا، ماریو سهبعدی و پوکمون نیز ببینیم. در حالی که نسخههای ارتقایافتهی Breath of the Wild و Tears of the Kingdom در دسترس خواهند بود و جدیدترین بازی سری پوکمون یعنی پوکمون لجندز نیز پاییز امسال عرضه میشود، نینتندو فرصت دارد با سختافزار قویتر، برخی از آیپیهای محبوب خود را دوباره احیا کند. نه تنها این، بلکه میتواند مسیر را به طور کلی عوض کند و یک آیپی کاملا جدید معرفی کند که هیچ ارتباطی با آثار پیشین نداشته باشد؛ چیزی که با سوییچ ۲ گره بخورد و الهامبخش نسل جدیدی از توسعهدهندگان شود.
پایان پورتهای بد برای سوییچ
در حالی که بازیهایی مانند دووم و ویچر 3 نشان دادند که انجام معجزه با سختافزار محدود نینتندو سوییچ ممکن است، بسیاری از پورتهای دیگر عملکرد مناسبی نداشتند. از کاهش کیفیت گرافیکی بسیار زیاد بتمن: آرکام نایت گرفته تا پورت پر اشکال WWE 2K 2018، بعضی از بازیهای سنگین از نظر بصری با نوعی هشدار غیررسمی «با ریسک خودتان بخرید»، وارد این کنسول شدند. سوییچ ۲ که از همان ابتدا پورتهای چشمگیری از سایبرپانک 2077 و Civilization VII ارائه داده، میتواند و باید از این روند فاصله بگیرد.
البته بدون شک زمانی خواهد رسید که کنسولهای بعدی ایکسباکس و پلیاستیشن از نظر قدرت سختافزاری فاصلهی زیادی با سوییچ ۲ خواهند داشت و ممکن است دوباره شاهد افت کیفیت پورتها باشیم. اما امیدواریم که سطح کیفیای که در این موج اول از بازیها مشاهده میشود، استانداردی بالا برای آینده تعیین کند زیرا تحمل کاربران در برابر نسخههای ضعیف بازیهای چندپلتفرمی در سالهای پایانی عمر سوییچ قبلی بیش از حد آزمایش شده بود.
سوییچ ۲ در مرکز توجهی بازیهای مستقل
سالهای اولیهی کنسول سوییچ، دورهای طلایی برای بازیهای مستقل بود؛ بهطوری که ناشران و توسعهدهندگان زیادی برای عرضهی بازیهای قبلی خود روی این پلتفرم هجوم آوردند. اما با گذشت زمان و پر شدن فروشگاه دیجیتالی نینتندو (eShop) از بازیهای نه چندان باکیفیت و در حالی که نینتندو تا همین اواخر تلاش چندانی برای بهبود قابلیت جستوجو در فروشگاه انجام نداد، استیم بار دیگر به خانهی اصلی بازیهای مستقل تبدیل شد.
با این حال، هنوز هیچ تجربهای مانند بازی کردن یک اثر مستقل روی کنسول سوییچ نیست و قابلیت حمل آسان آن نیز نسبت به سایر دستگاههای مشابه، مانند استیم دک، بهتر است. نینتندو از طریق برنامههایی نظیر Indie World نشان داده که به بازیهای مستقل اهمیت میدهد، اما همچنان فاصلهای میان هدف این برنامهها و واقعیت دشواری کشف بازیهای مستقل در فروشگاه سوییچ وجود دارد. نینتندو باید تلاش کند تا فروشگاه دیجیتالی خود را بهبود دهد. هرچند به نظر نمیرسد که دوران طلایی بازیهای مستقل همانند زمان عرضهی سوییچ 1 تکرار شود و آن فرصت احتمالاً از دست رفته است، اما گزینش منظمتر بازیها ارزش بالایی خواهد داشت.
نینتندو نشان داد که ماوس هنوز جادوی خاص خود را دارد
رونمایی از کنسول سوییچ ۲ نشان داد که نینتندو درسهای زیادی از شکست وی یو که دنبالهی ناموفقی برای کنسول وی (Wii) بود، گرفته است. این بار نینتندو تصمیم گرفته تغییری در ساختار اصلی ایجاد نکند. طراحی کنسول شباهت زیادی به سوییچ اصلی دارد و تمام ویژگیهای نوآورانهی جانبی مانند کنترلهای ماوس مانند جوی کان، در مرکز پیامهای تبلیغاتی قرار نگرفتهاند و این بر خلاف چیزی است که با کنترلر وی یا صفحهی لمسی کنسول دیاس دیدیم.
این تصمیمات مربوط به عدم تغییرات رادیکال نسبت به کنسول قبلی، از جهاتی بسیار منطقی به نظر میرسد و به این معناست که هنگام پورت کردن بازیها برای این کنسول، مشکل زیادی وجود نخواهد داشت و در نتیجه (حداقل روی کاغذ) پشتیبانی مناسبی از سوی شرکتهای دیگر صورت میگیرد. در نتیجه گیمرها، توسعهدهندگان و ناشران دقیقاً میدانند با چه چیزی روبهرو هستند و تجربهی استفاده از این کنسول، تا حد زیادی آشنا خواهد بود. با این حال، امیدواریم که در ادامهی نسل، نینتندو و دیگر توسعهدهندگان راههایی نو و خلاقانه برای استفاده از ویژگی ماوس پیدا کنند. بازی رقابتی بسکتبال با ویلچر Drag x Drive، اولین تلاش نینتندو در این مسیر است، اما سبک بصری نه چندان جذاب آن، امید زیادی ایجاد نمیکند.
فراتر از یک کنسول بازی
سوییچ به عنوان یک کنسول دستی، فراتر از یک کنسول بازی ساده عمل کرده است. خدمات اشتراکی مانند کرانچیرول (Crunchyroll) و اینکیپن (InkyPen) امکان دسترسی به انیمه، کمیک و مانگا را فراهم کردهاند و برنامهی یوتیوب نیز امکان تماشای (هرچند محدود) فیلم و سریال را فراهم میکند. با بهبود وضوح صفحه نمایش در سوییچ ۲، اضافه شدن سرویسهای استریم بیشتر مانند نتفلیکس (Netflix)، دیزنی پلاس (+Disney) و آمازون پرایم (Amazon Prime) میتواند یک مزیت بزرگ باشد.
استفاده از این اپلیکیشنها روی گوشی یا لپتاپ ممکن است، اما داشتن همهی آنها در یک دستگاه، مخصوصاً یک کنسول دستی که همسفر محبوب بسیاری است، خالی از لطف نیست. همچنین حالا که عناصر اجتماعی از ویژگیهای اصلی این کنسول جدید با قابلیت GameChat محسوب میشود، فرصتی برای برگزاری مهمانیهای مرتبط با تماشای گروهی فیلم و سریال، در کنار بازی کردن، به وجود آمده است.
پشتیبانی از آثار کلاسیک
از همان روز اول، Expansion Pack سرویس نینتندو سوییچ آنلاین، بازیهای گیمکیوب را به کنسول سوییچ ۲ میآورد که از میان آنها میتوان به بازیهای The Legend of Zelda: Wind Waker ،F-Zero GX و Soulcalibur 2 اشاره کرد. بازیهای بیشتری هم در راه هستند، اما اگر بخواهیم بر اساس سابقهی نینتندو در قبال اثار کنسولهای کلاسیک قضاوت کنیم، احتمالاً باید انتظار یک روند نه چندان عالی را داشته باشیم.
یکی از مسائلی که ممکن است موضوع را پیچیدهتر کند، این است که برخی از بازیهای کلیدی گیمکیوب مانند Paper Mario: The Thousand-Year Door، پیکمین 1 و 2 و متروید پرایم پیشتر به سوییچ پورت شدهاند. بهترین بازی این کنسول یعنی رزیدنت اویل 4 نیز سالهاست که به طور گسترده روی پلتفرمهای مختلف در دسترس است. در بهترین حالت، نینتندو تصمیم بگیرد بازیهایی غیرمنتظره یا کمتر شناخته شده را به این سرویس بیاورد و افزودن بازی Chibi-Robo، یک اثر کالت از گیمکیوب که برای مدتهاست که به سختی یافت میشود، نشانه خوبی است که نینتندو به گزینههایی فراتر از بازیهای بدیهی مانند ماریو و زلدا فکر میکند.
برداشتی جدید از زلدا، همزمان با اکران فیلم سینمایی
پس از آنکه مجموعهی زلدا با بازیهای جهان باز Breath of the Wild و Tears of the Kingdom بازآفرینی شد، بسیار جالب خواهد بود که ببینیم تیم سازندهی این سری در ادامه چه رویکردی در پیش میگیرد. ایجی آئونومـا (Eiji Aonuma)، تهیهکننده یاین سری، در مصاحبهای در سال ۲۰۲۳ گفت:
فکر میکنم Tears of the Kingdom، تجلی نهایی یا شکل کامل آن رویکرد نسبت به زلدا بود. از این منظر، فکر نمیکنم دنبالهی مستقیمی برای دنیایی که (در این دو قسمت) ساختهایم، تولید کنیم.
همانطور که Super Mario Wonder پس از فیلم Super Mario Bros در سال ۲۰۲۳، تجربهای تازه از یک پلتفرمر دوبعدی کلاسیک ماریو را به بازیکنان ارائه داد، میتوان انتظار داشت که رویکرد مشابهی برای فیلم لایواکشن زلدا در سال ۲۰۲۷ در پیش گرفته شود. یک بازی که در نگاه اول آشنا به نظر میرسد، اما سرشار از ایدههای تازه است، میتواند پل ارتباطی خوبی بین بازیکنان قدیمی نینتندو و مخاطبان جدید باشد.
منبع: Gameindustry.biz
source