از زمانی که آمازون ام‌جی‌ام امتیاز ساخت و تولید مجموعه «جیمز باند» را از خانواده براکلی گرفت، چند سوال مهم برای طرفداران و سینما دوستان ایجاد شد: چه کسی پس از دنیل کریگ، نقش جیمز باند را برعهده می‌گیرد؟ و چه کسی کارگردان این پروژه خواهد بود؟ ما حالا جواب سوال دوم را داریم و البته نمی‌توان نام دنی ویلنوو را شنید و هیجان‌زده نشد، اما این انتخاب با مشکلاتی نیز همراه خواهد بود.

همین مدتی قبل بود که اعلام شد دنی ویلنوو، کارگردان «تلماسه» و «بلید رانر 2049»، برای بازگرداندن باند به پرده‌ی سینما قرارداد امضا کرده است. این فیلمساز فرانسوی-کانادایی که «زندانیان»، «سیکاریو» و «ورود» را هم در کارنامه دارد، اگر بهترین فیلمساز دهه‌ی گذشته نبوده باشد، یکی از بهترین‌هاست. فراموش نکنید که دنی ویلنوو نه تنها چند کار غیرممکن انجام داده، بلکه اصلا تاکنون فیلم بد هم نساخته است.

آیا دنی ویلنوو بهترین انتخاب برای «جیمز باند» بود؟

واقعا چه کسی جز ویلنوو شجاعت داشت تا دنباله‌ای برای بلید رانر بسازد؟ احتمالا هیچکس اما او این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده است. اگر نسخه‌ی اصلی ریدلی اسکات، ژانر سایبرپانک را در کانون توجه قرار داد، بلید رانر 2049 ویلنو آن را مدرن‌تر و در سطح تازه‌ای از کیفیت به مخاطبان نسل جدید معرفی کرد. این فیلم چه از نظر بصری و چه از نظر محتوا، قدرت ایستادگی در مقابل نسخه‌ی اصلی را داشت و حتی در بعضی از بخش‌ها، آن را کنار می‌زد. او اما در ادامه به سراغ یک پروژه‌ی به مراتب چالش‌برانگیزتر رفت؛ «تلماسه» رمانی بود که به خاطر پیچیدگی‌هایش، پیشبینی می‌شد هرگز به فیلم قابل‌قبولی تبدیل نشود (حتی دیوید لینچ افسانه‌ای هم از پس آن برنیامد) اما دنی ویلنوو معجزه کرد، آن‌هم نه یک بار، بلکه دو بار!

ویلنوو در پیامی به طرفداران اطمینان داد که همیشه یک طرفدار «دوآتشه» باند بوده است، و قصد دارد «به سنت» این مجموعه «احترام بگذارد». این کارگردان با هیجان گفت: «من از کودکی فیلم‌های جیمز باند را با پدرم تماشا می‌کردم، از دکتر نو با شان کانری به بعد. برای من، او مقدس است.»

کارگردانی جیمز باند بعدی به «دنی ویلنوو» سپرده شد

مطابق انتظار، واکنش‌ها به انتخاب ویلنوو کاملا مثبت بوده است. آجی چودهوری (سخنگوی باشگاه بین‌المللی طرفداران جیمز باند) در مصاحبه‌ای گفت که انتصاب او «از نظر هنری مهم‌ترین پیشرفتی» است که این فرنچایز در سال‌های اخیر به خود دیده. نمی‌توان با این ادعا مخالفتی داشت، دنی ویلنوو کارگردانی صاحب‌سبک است که شن در دستانش به طلا تبدیل می‌شود، و با توجه به علاقه‌ی قلبی‌اش به «جیمز باند»، مثل همیشه همه‌ی تلاش خود را می‌کند تا یک فیلم بی‌نقص بسازد.

بنابراین، حداقل روی کاغذ، ویلنوو بهترین انتخاب برای کارگردانی باند است، زیرا قبلا ثابت کرده که می‌تواند فیلم‌های بسیار موفق -اما کاملا هنری- در مقیاس بزرگ بسازد که با مخاطبان ارتباط برقرار کند. در واقع، اگر آمازون نتوانست کریستوفر نولان را -که گزینه اول طرفداران بود- برای کارگردانی فیلم بعدی انتخاب کند، پس ویلنوو انتخاب منطقی بعدی است. او قطعا نسبت به دیگر فیلمسازانی که شایعه شده بود برای فیلم در نظر گرفته شده‌اند هم گزینه بهتری است: ادگار رایت («بیبی راننده»)، پل کینگ («وانکا») و جاناتان نولان (سریال «فال‌اوت»).

این اما تمام ماجرا نیست. پیش از آنکه مارک فورستر، سم مندس و کری جوجی فوکوناگا قسمت‌های مدرن فرنچایز را بسازند، «باند» هرگز مجموعه‌ای نبود که از کارگردانانش بخواهد مولف باشند.در واقع، خانواده براکلی، کارگردانان کهنه‌کاری را استخدام می‌کرد که حاضر بودند خودشان را با مجموعه وقف بدهند، نه اینکه بخواهند آن را به مسیر جدیدی ببرند. به همین دلیل است که برخی از محبوب‌ترین فیلم‌های مجموعه را ترنس یانگ، گای همیلتون، لوئیس گیلبرت و جان گلن جلوی دوربین برده‌اند.

اگر لوئیس گیلبرت را کنار بگذاریم، باقی به جز «جیمز باند» اثر ماندگار و خوش‌ساخت چندانی در کارنامه‌ی هنری خود ندارند. با وجود این، 15 فیلم «باند» ساخته‌اند که شامل کلاسیک‌هایی مثل «دکتر نو»، «گلدفینگر»، «گلوله آتشین»، «زندگی کن و بگذار بمیرند» و «جواز قتل» می‌شود. حتی زمانی که مجموعه وارد مسیر تازه‌ای شد و نقش اصلی به پیرس برازنان و دنیل کریگ رسید، خاندان براکلی به سراغ یک نفر رفت: مارتین کمپبل، فردی قابل اعتماد که همیشه فیلم‌های اکشن و هیجان‌انگیز خوبی ساخته است.

تحسین برانگیز است که آمازون به سراغ کارگردانی در حد و اندازه دنی ویلنوو برای «جیمز باند» رفته است، اما آیا آن‌ها به این فیلمساز آزادی کامل خواهند داد تا سبک و سیاق خاص -و نسبتا نامتعارف- خود را به این جهان بیاورد؟ اینکه «بلید رانر 2049» و «تلماسه» موفق شدند، تنها به این دلیل نیست که فیلم‌های خوش‌ساختی هستند، آن‌ها از چاشنی ویژه ویلنوو بهره می‌برند. ساختار فیلم‌های «جیمز باند» شاید چندان با این چاشنی سازگار نباشد. و از طرف دیگر، اگر ویلنوو اصلا بخواهد فیلم «جیمز باندی خودش» را بسازد، آیا آمازون به او اجازه چنین کاری را می‌دهد؟ فراموش نکنید که ما تنها با یک فیلم روبه‌رو نیستیم، ویلنوو پایه‌گذار چیزی خواهد بود که قرار است توسط فیلمسازان دیگر ادامه پیدا کند.

جاسوس یا پرنده‌شناس؛ جیمز باند واقعی که بود؟

و یک سوال دیگر هم ایجاد می‌شود، آیا مخاطبان عام از فیلمی همچون «جیمز باند» چنین چیزی می‌خواهند؟ ویلنوو برای سینه‌فیل‌ها (علاقه‌مندان جدی سینما) جذاب است اما آیا تماشاگران عادی هم پیوند هیپنوتیزم‌کننده‌ی او با باند را درک خواهند کرد؟ بیشتر مردم شاید دلشان بخواهد به مبل یا صندلی تکیه بدهند، استراحت کنند و یک ماجراجویی ساده باند را تماشا کنند، و ما می‌دانیم که ویلنوو فیلم معمولی نمی‌سازد. در هر صورت، اگر ویلنوو این پروژه را پذیرفته، ایده‌ی خاصی در نظر دارد و باید دید در نهایت چه اثر متفاوتی تحویل می‌دهد.

منبع: faroutmagazine

source

توسط chehrenet.ir