انیمه یکی از مدیومهایی است که انگار ساخته شده برای ژانر ترسناک. آنقدر دست سازندگان در این رسانه باز است که مانندش را نمیتوانید به راحتی در دنیای فیلم و سریال لایواکشن ببینید. انیمههای ترسناک تنها به این اکتفا نمیکنند که حالتان را با خشونت فراوان به هم بزنند و این قضیه برای بهترین انیمههای سینمایی هم صدق میکند که بیش از خشونتهای سطحی، به عمق ترسناکترین وحشتهای روانی میزنند. این انیمهها گاه از ترسهای فراطبیعی میگویند، گاه از بحرانهای هویتی، اما همیشه همذاتپنداری شما را برمیانگیزانند و رد خود را بر ذهن برجا میگذارند.
ترسناکترین انیمههای سینمایی، که ده تا از آنها را در ادامه برمیشماریم، از جنس وحشت متفاوتی هستند و از زوایای گوناگون به این ژانر نگاه میکنند؛ برخی از آنها با بیماریهای روانی سروکار دارند، برخی با خون و خونریزی، برخی هم با داستانی سورئال و کابوسوار. اما همهاشان میتوانند به زیر پوستتان نفوذ کرده و تا مغز استخوانتان را بترسانند.
۱۰. امپراتوری اجساد (The Empire Of Corpses)
- کارگردان: ریوتارو میکاهارا
- سال انتشار: ۲۰۱۵ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶ از ۱۰
فیلم «امپراتوری اجساد» یکی از بهترین داستانهای آشنا را از ادبیات ترسناک را برداشته و آن را از نگاه تازهای به دنیای انیمههای ترسناک آورده است. «امپراتوری اجساد» ساختهی شرکت انیمهسازی «ویت استودیو» (Wit Studio)، داستانی را در قرن نوزدهم میلادی و در دنیایی روایت میکند که اجساد در آن برای نیروی کار، دوباره به زندگی بازمیگردانده میشوند. نقش اصلی داستان جان واتسون نام دارد؛ یک دانشجوی پزشکی و مأمور مخفی که دنبال پیدا کردن یادداشتهای ویکتور فرانکنشتاین مشهور است. او میخواهد با کمک این نوشتهها، بفهمد چطور میتواند روح را به اجساد این مردگان بازگرداند.
واتسون برای یافتن پاسخی به پرسشاش، از هند تا امریکا را میپیماید و با شخصیتهای تاریخی نامآشنایی مثل توماس ادیسون و یولیسیز اس. گرنت دیدار میکند. انیمشین زیبا و اتمسفر گوتیک «امپراتوری اجساد»، این انیمه را به یکی از خاصترین عناوین این فهرست تبدیل کرده است.
۹. پادشاه خارها (King of Thorn)
- کارگردان: کازویوشی کاتایاما
- سال انتشار: ۲۰۰۹ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶.۳ از ۱۰
«پادشاه خارها» یک فیلم انیمهای ترسناک است که به داستان گروهی از افراد میپردازد که تحت خواب مصنوعی قرار میگیرند تا از ویروس کشندهای جان سالم به در ببرند. این ویروس خطرناک، که مدوسا نام دارد، قربانیان خود را به سنگ تبدیل میکند. قهرمانان داستان «پادشاه خارها» از این خواب بیدار شده و خود را در جهانی مییابند که هیولاها و خارها از سروکولاش بالا میروند؛ تصویری جهنمی که با دنیایی که پیش از خوابیدن آن را وداع گفتند، تفاوتی عظیم دارد.
پروتاگونیست «پادشاه خارها» دختری است به نام کاسومی که خودش تصمیم میگیرد به پروژهی خواب مصنوعی بپیوندد و پس از بیدار شدن، میفهمد در کنار مبارزی با اراده به نام مارکو اوون، یکی از معدود کسانی هستند که هنوز به دام ویروس مدوسا نیفتادهاند.
در میان انیمههای سینمایی این فهرست، «پادشاه خارها» یکی از ترسناکترین آنهاست؛ چراکه جوی علمی-تخیلی شبیه به فرنچایز «بیگانه» (Alien) به داستانی دربارهی بیماری میآورد که برای ما که دوران کرونا را از سر گذراندهایم، از همیشه ملموستر است.
۸. میدوری (Midori: The Girl in the Freakshow)
- کارگردان: هیروشی هارادا
- سال انتشار: ۱۹۹۲ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶.۳ از ۱۰
فیلم «میدوری» اوج وحشت روانی را به تصویر میکشد و حتی در کشورهای زیادی ممنوع شده است. با اینکه این انیمه کیفیت ساخت بالایی ندارد، اما چنان خشونتی با خودش میآورد که دیدنش پای خودتان. داستان «میدوری» دربارهی دختری به همین نام است که در یک سیرک استخدام میشود. در طول فیلم، ما ارتباط میدوری با اعضای سیرک را تماشا میکنیم که بهسرعت مسیر وحشتناکی به خود میگیرد؛ بهطوری که هر لحظه از خودتان میپرسید چرا اصلا پای این فیلم نشستم!
پروتاگونیست داستان، میدوری، بدترین و ترسناکترین اتفاقاتی را که یک دخترک میتواند در زندگی تجربه کند، از سر میگذراند که مانندش را انیمههای سینمایی زیادی پیدا نخواهید کرد. برای همین، دیدن «میدوری» را به هرکسی توصیه نمیکنیم. اما اگر میخواهید خودتان را آزار دهید و غرق شدن دخترک در سندرم استکهلم را ببینید، این انیمهی وحشتناک برای شماست.
۷. شهر شیطان شینجوکو (Demon City Shinjuku)
- کارگردان: یوشیاکی کاواجیری
- سال انتشار: ۱۹۸۸ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶.۳ از ۱۰
در این فهرست چندین بار به نام یوشیاکی کاواجیری برخواهید خورد. او کارگردان پشت چندی از ترسناکترین انیمههای سینمایی ژاپنی است که در دههی هشتاد و نود میلادی گل کرد و اخیرا هم روی استوریبورد انیمههای معروفی مثل «کره زمین» (Orb: On the Movements of the Earth)، «فریرن» (Frieren: Beyond Journey’s End)، «جوجوتسو کایسن» (Jujutsu Kaisen) و «حماسه وینلند» (Vinland Saga) کار کرده است.
داستان «شهر شیطان شینجوکو» در یک توکیوی پساآخرالزمانی اتفاق میافتد؛ جایی که روزگاری بروبیایی داشت، اما حالا به خرابهای پر از هیولاهای شیطانی تبدیل شده است. قهرمان داستان، کیویا ایزایویی است، مرد جوانی که مهارتهای رزمی بالایی دارد و میخواهد دنیا را از دست جادوگر شروری به نام ربیرا نجات دهد؛ جادوگری که تمام این هیولاها را به دنیای انسانی آورده است. همراه کیویا، دختری است به نام سایاکا راما که دنبال پدرش میگردد که ربی را او را تحت تسلط خود گرفته.
«شهر شیطان شینجوکو» المانهای ترسناک و ماورایی را با هم ترکیب میکند؛ ولی بیش از اینها به خاطر انیمیشن جذاب خود شناخته میشود. صحنههای اکشن در این انیمهی سینمایی با توجه به دورهای که اکران شده (دههی هشتاد میلادی) واقعا کمنظیرند.
۶. خون: آخرین خونآشام (Blood: The Last Vampire)
- کارگردان: هیرویوکی کیتاکوبو
- سال انتشار: ۲۰۰۰ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶.۶ از ۱۰
با اینکه فقدان انیمههای سینمایی خونآشامی در عصر کنونی عمیقا احساس میشود، اما انیمههای این ژانر همیشه از ترسناکترین و بهترین عناوین ترسناک بودهاند. «خون: آخرین خونآشام» یکی از این فیلمهای برجسته است که سبک نقاشی و کارگردانی متفاوتی دارد. داستان فیلم، به کارگردانی هیرویوکی کیتاکوبو، در دههی شصت میلادی در ژاپنی اتفاق میافتد که در بحبوحهی جنگ با ویتنام قرار گرفته است. نقش اصلی سایا نام دارد که از بیرون شبیه همهی دختران نوجوان غرغرویی است که میشناسید؛ اما در واقع، یک خونآشام چندصدساله است که بهعنوان مأمور مخفی برای دولت کار میکند. او وظیفه دارد خونآشامهای دیگری را که در پوشش انسانها فعالیت میکنند، بکشد.
سایا برای کشتن این خونآشامها از مهارتهای رزمی فوقالعادهی خود بهره میبرد. برای طراحی صحنههای اکشن این مهارتهای رزمی از ترکیبی از نقاشی دوبعدی و انیمیشنهای CGI استفاده شده است که «خون: آخرین خونآشام» را به نمونهی متفاوتی در میان انیمههای اکشن دیگر در این فهرست تبدیل میکند.
۵. خاطرات (Memories)
- کارگردان: کوجی موریموتو
- سال انتشار: ۱۹۹۵ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۵ از ۱۰
«خاطرات» یک انیمهی سینمایی است که از سه فیلم مجزا تشکیل شده: «رز مغناطیسی» (Magnetic Rose)، «بمب بدبو» (Stink Bomb) و «گوشت دمتوپ» (Cannon Fodder). هرسه جذابیت خودشان را دارند، اما برای این فهرست، به بخش «رز مغناطیسی» اشاره داریم که یکی از ترسناکترین داستانهای اتمسفریک در انیمههای سینمایی را روایت میکند.
در «رز مغناطیسی» دو مهندس فضانورد سروکارشان به یک سفینهی فضایی میخورد که به نظر رها شده. با ورود به این سفینه، فضانوردان با معماری باشکوه سفینه مواجه میشوند که در بطن خود رازی دارد. با جلو رفتن در سفینه، فضانوردان کمکم باید به رازهای درون آن (یا خودشان!) پی ببرند. «رز مغناطیسی» بیشتر از آنکه با خشونت و ترسهای فیزیکی سروکار داشته باشد، با داستان خود شما را به وحشت میاندازد. وحشت روانی این انیمهی سینمایی به گونهای است که حتی ممکن است روی ترسها و تراماهای شخصی خودتان دست بگذارد و بیشک، سوالاتی را در ذهنتان برمیانگیزاند که تا مدتها شما را درگیر میکند.
۴. شهر آشوب (Wicked City)
- کارگردان: یوشیاکی کاواجیری
- سال انتشار: ۱۹۸۷ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶.۷ از ۱۰
«شهر آشوب» انیمهی سینمایی است که نام یوشیاکی کاواجیری را به عنوان یک کارگردان برجسته سر زبانها انداخت و تازه این دومین فیلمی است که کاواجیری در عمرش روی آن کار کرده است! داستان «شهر آشوب» در یک دنیای موازی اتفاق میافتد که موجودات فراطبیعی آن را تسخیر کردهاند. این دنیا تحت عنوان «دنیای سیاه» (Black World) شناخته میشود که موازی با جهان انسانها وجود دارد. ما ماجرای تاکی رنزابورو و ماکیه را دنبال میکنیم که دو مأمور مخفی هستند که وظیفه دارند صلح و آرامش را بین جهان انسانها و این بُعد موازی حفظ کنند.
اولین فیلم کاواجیری شاهکاری در میان ترسناکترین انیمههای سینمایی است که حتی عناصر نوآر و کارآگاهی در خود دارد. مهمتر از آن، سبک بصری خاص فیلم است که با دیدن یک قاب آن، میتوانید مطمئن باشید یوشیاکی کاواجیری آن را ساخته است. به جز سبک نقاشی، «شهر آشوب» را به خاطر صحنههای اکشن پیچیدهی آن نیز میشناسند که کاواجیری دوباره یک سال بعد، مانندش را در «شهر شیطان شینجوکو» پیاده کرد.
۳. دی، شکارچی خونآشام: تشنه خون (Vampire Hunter D: Bloodlust)
- کارگردان: یوشیاکی کاواجیری
- سال انتشار: ۲۰۰۰ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۷ از ۱۰
«تشنه خون» دنبالهی فیلم خونآشام دیگری به نام «دی، شکارچی خونآشام» است که سال ۱۹۸۵ منتشر شده بود؛ اما چندین بار از فیلم اول بهتر است و تازه کارگردانیاش را هم کاواجیری خودمان برعهده داشته. «تشنه خون» در یک آیندهی دیستوپیایی اتفاق میافتد که در آن انسانها و موجودات فراطبیعی با هم در یک دنیا زندگی میکنند. قهرمان داستان، دی نام دارد. او یک دامپیر قدرتمند است که او را به خاطر تواناییهایش در شکار خونآشامها میشناسند. دامپیرها (Dhampir) موجوداتی نیمهخونآشام و نیمهانسان هستند که در دنیای «دی، شکارچی خونآشام» بهخاطر دورگه بودن خود تحقیر میشوند. در «تشنه خون» دی استخدام شده تا شارلوت البورن را نجات دهد که به دست خونآشامی گیر افتاده است. اما دی بهزودی متوجه میشود که همهچیز به همین سادگی که به نظر میرسد نیست!
دی در «تشنه خون» مثل تفنگدار تنهایی از فیلمهای وسترن است؛ همزمان، عناصر مختلفی از فیلمهای ترسناک ژاپنی هم در آن گنجانده شده. سبک نقاشی این انیمه شبیه آثار دیگر کاواجیری میماند. داستان و کاراکترهای آن هم براساس رمانهای هیدیوکی کیکوچی هستند کاواجیری، «شهر آشوب» و «شهر شیطان شینجوکو» را هم براساس آثار او ساخته بود.
۲. آبی تمامعیار (Perfect Blue)
- کارگردان: ساتوشی کن
- سال انتشار: ۱۹۹۸ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۸ از ۱۰
چه کسی فکرش را میکرد که ساتوشی کن بتواند در اولین کارگردانی کارنامهی خود، فیلمی مثل «آبی تمام عیار» بسازد. فیلمی که نهتنها یکی از بهترین انیمههای سینمایی تمام ادوار است، که یکی از ترسناکترین بازنماییها از وحشت روانشناختی را ارائه میدهد. با داستان «آبی تمامعیار» قدم به ماجرای دختری به نام میما میگذاریم که روزگاری آیدول بوده است؛ اما تصمیم میگیرد حرفهی بازیگری را دنبال کند. دنیای بازیگری، میما را تحت فشارهای روانی غیرمنتظرهای میگذارد که موجب میشود روز به روز واقعیت را پس بزند. هرچه میما بیشتر در جنون پیش میرود، دست به اعمال عجیب و غریبی میزند که سرنوشت او را تحتالشعاع قرار میدهند.
«آبی تمامعیار» بهخاطر داستانپردازی فوقالعاده تأملبرانگیزش به اثری برجسته در ژانر وحشت روانشناختی تبدیل شده و همیشه ذکر خیرش در زمرهی بهترین و ترسناکترین انیمههای سینمایی میآید. شیوهای که دنیای حقیقی و واقعیت کجومعوج ذهن میما در نقاشی «آبی تمامعیار» به هم گره میخورند، بینظیر است. با دیدن فیلم، هر لحظه شک میکنید که چه چیز واقعی است و چه چیز محصول ذهن بیمار میما. بهخاطر شیوهی روایی که ساتوشی کون برای «آبی تمامعیار» به کار گرفته، انگار مای بیننده هم قدم به دنیای میما میگذاریم و زندگی را از زاویه دید او تجربه میکنیم.
۱. بلادونای غم و اندوه (Belladonna of Sadness)
- کارگردان: ایچی یاماموتو
- سال انتشار: ۱۹۷۳ میلادی
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۳ از ۱۰
«بلادونای غم و اندوه» قدیمیترین عنوان این فهرست است که سال ۱۹۷۳ منتشر شده، یعنی قریب به ۵۰ سال پیش. داستان آن در یک جامعهی روستایی فقیر در فرانسهی قرون وسطی اتفاق میافتد؛ دوره ای که همچنان جادوگری و خرافات در آن خریدار دارد. «بلادونای غم و اندوه» ماجرای اندوهناک یک زوج تازهمزدوج، جین و ژان، را دنبال میکند. این دو عهدی با ارباب شیطانی میبندند که یک شرط دارد: ژان باید آیینی را از سر بگذراند که روحش را تا آخر عمر عذاب خواهد داد. پس از این مراسم، ژان به نمادی از شورش علیه نمادهای اجتماعی سرکوبگر آن زمان تبدیل میشود. ژان برای بازپسگیری کنترل بدنش نبردی را آغاز میکند که از زن بودن او رنجی مادامالعمر میسازد.
داستان فیلم «بلادونای غم و اندوه» اقتباسی از کتاب La Sorcière نوشتهی مورخ فرانسوی ژول میشله است که به سال ۱۸۶۲ میلادی بازمیگردد. این فیلم هم، مثل «آبی تمامعیار»، وحشتی از نوع روانیاش به تصویر میکشد و نقاشی سورئال و بسیار خاصی دارد. فرم فیزیکی ژان پیوسته متحول میشود و بدنش مثل پروانهای از مراحل مختلف میگذرد. «بلادونای غم و اندوه» از ترسناکترین انیمههای سینمایی است که تجربهی دردناک خشونت علیه زنان را، به جای آنکه با وحشیگری به تصویر بیاورد، به شیوهای انتزاعی و استعاری ترسیم میکند.
منبع: Collider
source