احسان علیخانی سالها برنامه «ماه عسل»، یکی از سانتیمانتالترین برنامههای تلویزیون را به صورت زنده اجرا کرد. او بعد از پایان این برنامه چند ساله که بسیار پرمخاطب هم بود، چند برنامه دیگر را هم ساخت. اما هرگز وارد عرصه کمدی نشده بود. این کاری بود که تا به حال نکرده بود. با اینکه در مجریگریاش میشد حدس زد که دوست دارد به عنوان چهرهای طناز هم به مخاطبان معرفی شود. او با آن چشمان رنگی و محاسن، شمایل مورد پسند بسیاری از زنان بهخصوص زنان نسلهای پیشین و دختران نوجوان غالباً مذهبی را در میان جمعیت طرفدارانش داشت. قشر همچنان مخاطب تلویزیون را هم طبعاً به واسطه «ماه عسل» با خود همراه کرده بود. اما قشر مدرنتر را به سختی میتوانست را به خود جلب کند. شبکه نمایش خانگی با بستر آزادتر و یک برنامه کمدی میتوانست جامعه مخاطب او را گستردهتر کند و همین اتفاق هم افتاد. او برنامه «جوکر» با پنهان کردن خودش در فصل اول تا مجریگری در فصل دوم، ساختن جوکر زنان و در نهایت جوکر خانوادگی ادامه داد و بدین ترتیب، از خط قرمزهای زیادی گذشت. اما چطور این کار را انجام داد؟ نقد «جوکر» خانوادگی را در این مطلب بخوانید.
«جوکر» از همان ابتدا بر پایه تکرار و در دامن نوستالژی خودش را معرفی کرد. ایده اولیه که بر اساس یک برنامه ژاپنی است، خنداندن دیگران در عین نخندیدن برای مخاطبان تشنه خنده ایرانی، جذاب بود. شرکتکنندگان برنامه همانهایی بودند که به یکباره تبدیل به ستارگان شبکه نمایش خانگی شدند. بستری که ظاهراً جای تلویزیون و سینما را دارد میگیرد. عمدتاً به این خاطر که ظاهراً بعضی محدودیتهای فضاهای دیگر را ندارند. به طور ویژه تلویزیون را ظاهراً در سیاره دیگری زندگی میکند. سینما بهخصوص سینمای منحصراً در اختیار کمدیهای زرد چندان فرقی با پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی ندارند. بازیگرها همانها هستند و تولیدات غالباً بیکیفیت و ضعیف.
نقد و بررسی «جوکر» خانوادگی؛ نوستالژیبازیهای تکراری
شبکه نمایش خانگی راهی را برای ورود و رونق شکلی از برنامهسازی را با الهام از برنامههای خارجی باز کرد که به رئالیتی شوها یا برنامههای واقعنما (که معادل بدی است) معروفاند. دست باز تهیهکنندگان در فضای پلتفرمها باعث شد امکان ساخت رئالیتی شوها به وجود بیاید؛ جایی که مخاطب با خود واقعی چهرههای غالباً مشهور مواجه میشود. در نسخههای خارجی حتی بعضیها از طریق همین رئالیتی شوها تبدیل به چهره میشوند. نمونه بارزش خانواده کاردشیان. در ایران، برنامه «شبهای مافیا» که تا همین امروز نسخههای رنگارنگش در حال پخش است، بازار رئالیتی شوها را داغ کرد. «جوکر» سوار بر همین موج و با چهرههایی از همان برنامه و گاهی هم چهرههای معروفتری که به واسطه ارتباط با علیخانی و طبعاً دستمزدی هنگفت حاضر به حضور در یک رئالیتی شو (مثلاً امین حیایی)، وارد شبکه نمایش خانگی شد. این چهرهها در کنار سوژه خنداندن «جوکر» را به سرعت تبدیل به برنامهای محبوب کرد.
همانطور که مافیا تبدیل به یک بازی عمومی و مرسوم در کل ایران شد، جوکر هم به عنوان یک بازی وارد به محافل راه پیدا کرد اما چندان پایدار نبود. به هر حال، خنداندن و نخندیدن کار هر کسی نیست. آن هم بدون سناریو. سناریوی «جوکر» بر خلاف تصور بسیاری که برنامه را بداهه میپندارند، با یک گروه نویسندگان بزرگ نوشته میشود. در ترکیبی با بداههپردازی که بسته به توانایی شرکتکنندگان پیش میرود. به هر حال، یک عده کمدین دور هم جمع شدهاند و باید توانایی بداههپردازی را داشته باشد. باقی بخشهای سناریو، اتودهایی که میزنند، عمدتاً از پیش نوشته شدهاند. مشکل اصلی «جوکر» هم دقیقاً در همینجاست. بخش غالب این اتودها تکراری و نخنما هستند و چیزی بیشتر از کمدیهای زرد سالهای اخیر نیستند. رقص مردان با موسیقی بدون کلام خوانندههای «لسآنجلسی»! شوخیهای مثبت هجده، تقلید صدا و لهجه رشتیها و آسیای شرقیها، ادای سیاهبازی در کلیشهایترین شکل ممکن و چیزهایی از این قبیل. بسیاری از شرکتکنندگان تو گویی شوخیهای محافل خصوصیشان را با خودشان به برنامه آوردهاند. گاهی هم استعدادی از کسی دیده میشود. مثلاً سوسن پرور که با وجود محدودیتها دست به کارهای خلاقانه زد.
احسان علیخانی به دنبال استقبال فراوان از «جوکر» توانست پا را فراتر بگذارد و دست به یک تابوشکنی بزرگ بزند. او به طریقی توانست زنان را به برنامهاش بیاورد و یک فرصت استثنایی و بیسابقه در تاریخ برنامهسازی تلویزیونی بعد از انقلاب را رقم بزند. زنان در نقش خودشان کنار هم قرار بگیرند و با تمام محدودیتهای همیشگیشان، کمدی خلق کنند. کار سختی بود که انجام شدنش مبارک بود اما کیفیتش همچون جوکرهای مردانه چندان چنگی به دل نمیزد. اینجا جنسیتزدگی بیشتر توی ذوق میزد، به همان اندازه که شوخیهای جنسی کلیشهای در کل «جوکر» توی ذوق میزند. علیخانی در نهایت قول یک «جوکر» خانوادگی را داد و به قولش عمل کرد. مشخصاً برای انتخاب شرکتکننده محرم (چون در غیر این صورت ساختن برنامه سخت میشد) دچار محدودیت بود؛ چون به زحمت توانست دو زوج و یک پدر و دختر را پیدا کند که در «جوکر» خانوادگی حضور پیدا کنند. همگی پیش از این تجربه حضور در «جوکر» را داشتند و کمابیش با فضا آشنا بودند.
در «جوکر» خانوادگی صمیمیت بین زوجها تصویر خوبی را به ثبت رسانده است. بالاخره این بازیگران (حالا مهم نیست کدامها) توانستند جلو دوربین یکدیگر را لمس کنند. ما بالاخره تصویری از یک رابطه واقعی را بین بازیگران دیدیم که اتفاق خوبی است. همین صمیمیت بهخصوص در زوج اوجی/محمدی بیشتر به فضاسازی برنامه کمک میکند. آنها جوانتر از بقیهاند و شکل ابراز محبتشان همدلیبرانگیزانه است. حتی اگر شوخیهایشان خلاقانه نباشد. این مشکل کل برنامه است. خلاقیت ندارد. روی شانههای شرکتکنندگانش سوار است. دست علی اوجی را باز میگذارد که دائماً تکهپرانی کند. از شوخی با میزان هوش نرگس محمدی که علیخانی در «جوکر» زنان از آن بهره برده بود (نمونه کلیشهای شوخی با خانمها که علیخانی هر دو برنامه «جوکر» زنان را با آن پر کرد)، هم دوباره استفاده لازم را کرد. این باگ اصلی برنامه «جوکر» است؛ استفاده مکرر از شوخیها و موقعیتهای طنزی که پیش از این مخاطب جذب کرده. مثل شوخیهای رضا نیکخواه که دیگر کسلکننده شده است.
«جوکر» خانوادگی یک غافلگیری بزرگ دارد و آن حضور اکبر عبدی است. اکبر عبدی ستاره کمدی سالهای دور سینما البته پا به سن گذاشته و انرژی و خلاقیت گذشته را ندارد، اما میشد از حضورش به شکل دیگری جز زنپوش شدن استفاده کرد. یا لااقل نمایشی خلاقانهتر برای زنپوشی او طراحی میشد. بله، ادای دین به تمام کاراکترهای زنی است که اکبر عبدی به هنرمندی بازی کرده اما آنچه در «جوکر» خانوادگی با او و مجید مظفری رقم خورد، بیشتر آدم را دچار شرم نیایتی میکرد تا جوشش احساس نوستالژیک. آن خاطرهبازی عبدی با همسرش هم احساسی مشابه را منتقل میکرد. اصلاً هدفش چه بود؟
آیتمهای هندی بازی خانمها و حضور مهمانان برنامه در نقش کارآگاههای معروف هم ناموفق درآمدهاند. این آیتم کارآگاهها را بگذارید کنار آیتم خونآشام رضا شفیعی جم در سری دیگری از «جوکر» تا نقطه قوت آن و ضعف نسخه «جوکر» خانوادگی را متوجه شوید. هدف بازی با حس نوستالژی مخاطب است و میشود شخصیتهای خیالی معروف زیادی را زنده کرد اما نویسندگان «جوکر» ترجیح دادهاند شخصیتهای سریالهای خارجی را زنده کنند. به همان اندازه که شفیعی جم در درک شخصیت خونآشام و تبدیلش به نسخهای ایرانی موفق بود، شرکتکنندگان «جوکر» خانوادگی در درک شخصیت کارآگاههای معروف و تبدیلشان به نسخه ایرانی ناموفق بودند. چرا کارآگاه گجت باید لهجه رشتی داشته باشد؟ و آن چه خانم مارپل و هرکول پوآرویی است؟ کجای اینها قرار است مخاطب را به خنده بیندازد؟ اگر قرار بود رضا نیکخواه و ناهید مسلمی خودشان را بازی کنند، دیگر چه نیازی به کارآگاهها بود؟
نکات مثبت
- حضور سوسن پرور
- ارائه تصویری عاشقانه از روابط زوجها
نکات منفی
- فاقد خلاقیت
- نوستالژیبازیهای تکراری
- حضور تمام مهمانان برنامه
- شوخیهای کلیشهای و نخنما
دست سازندگان برنامههای قانونی هنوز بسته است. اما احسان علیخانی امتیازاتی را دریافت کرد که میتوانست از آنها استفاده بهتری بکند. «جوکر» از زمانه خودش عقب است. با وجود شبکههای اجتماعی و دسترسی مخاطبان سرگرمی به آخرین استندآپها و سریالها و برنامههای کمدی، این شکل برنامهسازی چیزی جز سمبل کردن نیست. «جوکر» هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد. بلکه تمام حرفهای کلیشهای و کهنه کمدیهای زرد سالهای اخیر را با همان نمایندهها و همان کیفیت تقدیم مخاطبانش میکند. مخاطبانی که به دنبال اسمها و برای لحظاتی خنده این برنامه را تماشا میکنند و البته بسیاریشان به همین جنس کمدی و خندههای سهلش عادت کردهاند. علیخانی با تمام حامیهای ریز و درشتش، آن دکور پرهزینه و شلوغش، لزومی ندیده برای این مخاطبان دست به نوآوری بیشتری بزند. از همان فرمول شلختگی و هیاهوی مرسوم کمدیهای این روزها که در شبکههای اجتماعی هم زیاد به چشم میخورد، استفاده کرده تا از مخاطبش خنده بگیرد. هم او به شوخیهای تکراری راضی است هم مخاطبانش به خندههای تکراری.
شناسنامه برنامه «جوکر» خانوادگی
پخش: 1401 تا کنون
سازنده: سیدمحمد طاهاحسینی، سیدامیرعلی حسینی
کارگردان: احسان علیخانی
بازیگران: غلامرضا نیکخواه، ناهید مسلمی، امیرحسین رستمی، رؤیا میرعلمی، علی اوجی، نرگس محمدی، مجید مظفری، نیکی مظفری، امین زندگانی، الیکا عبدالرزاقی
خلاصه داستان: تعدادی از چهرههای مشهور از جمله بازیگران، خوانندگان، کمدینها، … در یک استودیو دربسته برای خنداندن یکدیگر رقابت میکنند در شرایطی که خودشان نباید بخندند. «جوکر» با الگوبرداری از نمونههای رئالیتی شو با ایده و اجرای «هیتوشی ماتسوموتو»، کمدین ژاپنی، ساخته شده است.
نقد «جوکر» خانوادگی دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجیکالا مگ نیست
منبع: دیجیکالا مگ
source