درست زمانی که هیچ چیز نبود، ناگهان از یک نقطهی بسیار کوچک، بیگ بنگ با گسترشی انفجار-مانند روی داد که سرآغاز شکلگیری کیهان شد و گسترش ناشی از این انفجار تا کنون هم ادامه دارد.
بیگ بنگ چیست؟
نظریهی «بیگ بنگ» (Big Bang) یا در فارسی «مهبانگ» (انفجار بزرگ) به عنوان پذیرفتهشدهترین توضیح برای منشأ جهان هستی مطرح میشود. بر پایهی این نظریه، کیهان از یک نقطهی بینهایت کوچک، داغ و چگال آغاز شده است که به سرعت منبسط شد و در طول 13.8 میلیارد سال به گسترش خود ادامه داد. این دورهی اولیهی تورم سریع، زمینه را برای ایجاد کیهان وسیع و در حال رشدی که امروزه مشاهده میکنیم، فراهم کرد.

بیگ بنگ
Credit: USRA/ADNET
ستارهشناسان نمیتوانند مستقیم شکلگیری کیهان را ببینند، اما بخش زیادی از آنچه دربارهی نظریهی بیگ بنگ میدانیم نتیجهی مدلها و شبیهسازیهای پیشرفتهی ریاضی است. از جمله شواهدی که از این نظریه پشتیبانی میکنند، میتوان به تابش پسزمینهی کیهانی اشاره کرد؛ پژواکی ضعیف از انبساط اولیهی جهان که دانشمندان میتوانند آن را به تفصیل مطالعه کنند.
در حالی که نظریهی مهبانگ به طور گسترده در جامعهی علمی پذیرفته شده است، برخی از پژوهشگران ایدههای جایگزینی مانند تورم ابدی یا یک جهان چرخهای و نوسانی را پیشنهاد میکنند. هدف از این نظریهها پرداختن به پرسشهایی است که بیگ بنگ به طور کامل به آنها پاسخ نمیدهد و بدین ترتیب بحث دربارهی منشأ جهان همچنان داغ باقی مانده است.
بیگ بنگ و آغاز جهان
حدود 13.8 میلیارد سال پیش بود که همه چیز در کل جهان در یک تکینگی بینهایت کوچک، نقطهای با چگالی و گرمای بینهایت، متراکم شده بود. ناگهان یک انبساط انفجاری آغاز شد و جهان ما را با سرعتی حتی بیش از سرعت نور به بیرون پرتاب کرد. این دورهای از تورم کیهانی بود که تنها حدود 10 به توان منفی 32 ثانیه طول کشید؛ طبق نظریهی فیزیکدان «آلن گوث» (Alan Guth) در سال 1980 که طرز فکر ما را دربارهی بیگ بنگ برای همیشه تغییر داد.
هنگامی که تورم کیهانی به یک پایان ناگهانی و همچنان مرموز رسید، توصیفات کلاسیکتر از بیگ بنگ به کار گرفته شد. سیلی از ماده و تابش، که به عنوان «گرمایش مجدد» شناخته میشود، جهان ما را با چیزهایی که امروزه میشناسیم پر کرد. ذرات، اتمها و چیزهایی که به ستارهها و کهکشانها تبدیل میشوند.

طرحی گرافیکی از بیگ بنگ
Credit: Getty Images
اینها تنها در نخستین ثانیه پس از آغاز جهان روی داد. زمانی که دما هنوز به طرز دیوانهواری داغ، در حدود 5.5 میلیارد درجهی سانتیگراد بود و کیهان شامل طیف وسیعی از ذرات بنیادی مانند نوترونها، الکترونها و پروتونها بود؛ مواد خامی که به بلوکهای سازندهی هر چیزی که امروزه وجود دارد، تبدیل شدند. این ساختار به «سوپ» (Soup) اولیه معروف است.
دیدن این سوپ اولیه عملا غیرممکن است، چون نمیتوانست نور مرئی را در خود نگه دارد. الکترونهای آزاد باعث میشدند، نور فوتونها مانند نور خورشید که بر اثر قطرات آب در ابرها پراکنده میشود، پراکنده شوند. با این حال به تدریج الکترونهای آزاد با هستهها برخورد کردند و اتمهای خنثی (دارای بار الکتریکی مثبت و منفی برابر) ایجاد کردند. بدین ترتیب سرانجام حدود 380 هزار سال پس از انفجار بزرگ، نخستین نور درخشید.

پستاب بیگ بنگ
Credit: NASA / WMAP
این نور گاهی اوقات «پستاب» (Afterglow) بیگ بنگ هم نامیده میشود و به طور صحیحتر عنوان آن «تابش پسزمینه کیهانی» (CMB) است. این پدیده نخستین بار توسط «رالف آلفر» (Ralph Alpher) و دیگر دانشمندان در سال 1948 پیشبینی شد، اما تقریبا 20 سال بعد به طور تصادفی کشف شد. طبق مقالهای از ناسا، این کشف تصادفی زمانی روی داد که «آرنو پنزیاس» (Arno Penzias) و «رابرت ویلسون» (Robert Wilson) هر دو از آزمایشگاههای تلفن بل در نیوجرسی، در سال 1965 در حال ساخت یک گیرندهی رادیویی بودند و دمایی بالاتر از حد انتظار را ثبت کردند. در ابتدا فکر میکردند که این ناهنجاری به دلیل تلاش کبوترها برای لانه کردن در داخل آنتن و فضولات آنهاست، اما حتی با پاک کردن آن کثیفی و کشتن کبوترها، این ناهنجاری همچنان ادامه داشت.
همزمان با آنها، تیمی از دانشگاه پرینستون به سرپرستی «رابرت دیک» (Robert Dicke) در تلاش برای یافتن شواهدی از CMB بود و دریافت که پنزیاس و ویلسون با مشاهدات عجیب خود به طور اتفاقی به آن برخوردهاند. این دو گروه هر کدام در سال 1965 مقالاتی را در «نشریهی اخترفیزیک» (Astrophysical Journal) منتشر کردند.
نامگذاری بیگ بنگ
برای نخستین بار «فرد هویل» (Fred Hoyle) در سال 1949 اخترفیزیکدان بریتانیایی، در یک برنامهی رادیویی در BBC از این اصطلاح استفاده کرد که به تدریج با استقبال گسترده در جامعهی علمی و فرهنگ عامه مواجه شد. در زبان فارسی هم اصطلاح «مهبانگ» بر این اساس انتخاب شده است که یکی از معانی «مِه»، «بزرگ» است و «بانگ» هم به معنی آوای بلند به کار میرود.

نظریه بیگ بنگ
مفهوم نظریه بیگ بنگ که به طور گسترده دربارهی تکامل کیهان پذیرفته شده و به ایجاد جهان از حالتی با دما و چگالی بسیار بالا اشاره دارد بر اساس دو فرض بنا شده است. نخست نظریهی نسبیت عام آلبرت اینشتین به درستی برهمکنش گرانشی همهی مواد را توصیف میکند. دوم اینکه دیدگاه ناظر از جهان، نه به جهت نگاه او و نه به مکان او بستگی دارد؛ موضوعی که «اصل کیهانشناسی» (Cosmological Principle) نامیده میشود.
این اصل فقط دربارهی خواص بزرگ مقیاس جهان صدق میکند و دلالت بر این دارد که جهان هیچ لبهای ندارد و بدین ترتیب منشأ بیگ بنگ نه در یک نقطهی خاص از فضا، بلکه در سراسر فضا به طور همزمان رخ داده است. این دو فرض، محاسبهی تاریخ کیهان را پس از دورهی خاصی به نام «زمان پلانک» (Planck Time) امکانپذیر میکند. یک زمان پلانک، مدتی است که نور در خلأ مسافت یک طول پلانک را میپیماید. دانشمندان اما هنوز مشخص نکردهاند که پیش از زمان پلانک چه چیزی غالب بوده است.
طبق نظریه بیگبنگ، جهان از یک حالت اولیهی بسیار فشرده به سرعت گسترش یافت که منجر به کاهش قابل توجه چگالی و دمای شد. کمی پس از آن، ممکن است غلبهی ماده بر پادماده توسط فرآیندهایی که واپاشی پروتون را هم پیشبینی میکنند، ایجاد شده باشد. احتمال میرود که در این مرحله، انواع زیادی از ذرات بنیادی وجود داشته باشند. پس از چند ثانیه، جهان به اندازهی کافی سرد شد تا امکان تشکیل هستههای خاص عناصر فراهم شود.
این نظریه پیشبینی میکند که در این هنگام مقادیر مشخصی از هیدروژن، هلیوم و لیتیوم تولید شده باشد. فراوانی آنها طبق این نظریه، با آنچه که امروزه مشاهده میشود، مطابقت دارد. حدود یک میلیون سال بعد، جهان به اندازهی کافی سرد شد تا اتمها تشکیل شوند. سپس تابشی که جهان را هم پر کرده بود، آزادانه در فضا حرکت کرد. این تابش بازمانده از کیهان اولیه، ریزموج پسزمینه کیهانی یا تابش پسزمینه سه درجه (در واقع 2.728 کلوین) است که در سال 1965 توسط فیزیکدانان آمریکایی «آرنو ای. پنزیاس» (Arno A. Penzias) و «رابرت دبلیو. ویلسون» (Robert W. Wilson) کشف شد.
این مدل کیهانشناسی، علاوه بر در نظر گرفتن وجود ماده و تابش معمولی، پیشبینی میکند که جهان کنونی باید مملو از نوترینوها، به عنوان ذرات بنیادی بدون جرم و بار الکتریکی باشد. این احتمال وجود دارد که در نهایت ذرات دیگری هم از جهان اولیه هم کشف شود.
نظریه بیگ بنگ از کیست؟
اگرچه این نوع جهان که بر اساس تئوری بیگ بنگ شکل گرفته باشد، توسط ریاضیدان روسی «الکساندر فریدمن» (Aleksandr Friedmann) و ستارهشناس بلژیکی «ژرژ لومتر» (Georges Lemaître) در دههی 1920 میلادی پیشنهاد شد، اما نسخهی مدرن آن توسط فیزیکدان آمریکایی متولد شوروی، «جورج گاموف» (George Gamow) و همکارانش در دههی 1940 میلادی توسعه پیدا کرد.

جورج گاموف در سال 1961
Credit: Associated Press; Evening Standard/Getty Images
بیگ بنگ چگونه اتفاق افتاد؟
حدود 13.8 میلیارد سال پیش، کل جهان در یک نقطهی فوقالعاده داغ و چگال به نام تکینگی فشرده بود. زمان، فضا و ماده به شکلی که ما میشناسیم وجود نداشتند. سپس، در رویدادی ناگهانی به نام بیگ بنگ، این تکینگی به سرعت شروع به انبساط کرد. این رویداد یک انفجار در فضا نبود، بلکه انبساطِ خود فضا بود. در کسری از ثانیه، جهان به صورت تصاعدی رشد کرد و مرحلهای را طی کرد که به عنوان تورم کیهانی شناخته میشود. همزمان با انبساط، کیهان به اندازهای سرد شد که برای تشکیل نخستین ذرات زیر اتمی مانند کوارکها و الکترونها کافی بود.
در عرض چند دقیقه، کوارکها با هم ترکیب شدند تا پروتونها و نوترونها را تشکیل دهند و پس از آن به نخستین هستههای اتمی ساده، عمدتا هیدروژن و هلیوم تبدیل شدند. پس از حدود 380 هزار سال، جهان به اندازهای سرد شد که الکترونها با این هستهها پیوند خوردند و اتمهای خنثی را شکل دادند. بدین ترتیب نور برای نخستین بار آزادانه امکان حرکت پیدا کرد و این نور باستانی هنوز هم به عنوان تابش پسزمینه کیهانی قابل تشخیص است. در طول میلیونها سال، گرانش ماده را به مناطق متراکمی کشاند که ستارهها و کهکشانها را تشکیل داد. این ستارگان اولیه مشتعل شدند و در هستههای خود، عناصر سبکتر را به عناصر سنگینتر تبدیل کردند تا جهان را با بلوکهای سازندهی سیارات و حیات پر کنند.

روند تشکیل اجرام کیهانی پس از بیگ بنگ
Credit: David A. Aguilar
تقریبا 9 میلیارد سال بعد، منظومهی شمسی از بقایای ستارگان اولیه تشکیل شد. زمین حدود 4.6 میلیارد سال پیش شکل گرفت و در نهایت به شکلگیری حیات رسید. امروزه، جهان همچنان در حال گسترش است و کهکشانها از هم دورتر میشوند. داستان بیگ بنگ یک چارچوب علمی است که توسط شواهد گسترده، از جمله انبساط فضا، تابش زمینهی کیهانی و فراوانی عناصر سبک، پشتیبانی میشود. این آغاز هر چیزی است که امروز میبینیم و تجربه میکنیم.
مدلسازی بیگ بنگ
با توجه به اینکه نمیتوانیم مهبانگ را مستقیما ببینیم، دانشمندان با پژوهشهای زیادی به دنبال سنجش بیگ بنگ توسط معیارهای دیگر بودهاند. در یک مورد، کیهانشناسان با شبیهسازی 4 هزار نسخه از جهان فعلی در یک ابررایانهی عظیم، برای رسیدن به نخستین لحظه پس از انفجار بزرگ، به عقب برمیگردند. چنانکه به گفتهی «ماساتو شیراساکی» (Masato Shirasaki) کیهانشناس رصدخانه ملی نجوم ژاپن (NAOJ) و سرپرست این پژوهش، به نوعی در تلاشیم بر اساس آخرین تصویر، عکس نوزادی جهان خود را حدس بزنیم.

نمودار روند تکامل کیهان از تورم تا امروز
Credit: The Institute of Statistical Mathematics
پژوهشگران دیگر مسیرهای متفاوتی را برای بررسی آغاز جهان ما انتخاب کردهاند. برای نمونه در سال 2020 یک تیم با بررسی شکاف بین ماده و پادماده به دنبال ساختار کیهان در بیگ بنگ بود. در این مطالعه آنها پیشنهاد کردند که نبود تعادل در مقدار ماده و پادماده در جهان، به مقادیر عظیم ماده تاریک در جهان بازمیگردد؛ مادهای ناشناخته که بر گرانش اثر میگذارد اما تعامل نوری ندارد. به گفتهی آنها در لحظات حیاتی بلافاصله پس از مهبانگ، ممکن است جهان به سمت تولید ماده بیشتر از پادماده پیش رفته باشد که در نتیجه میتواند به تشکیل ماده تاریک انجامیده باشد.
تابش پسزمینه کیهانی
«ریزموج پسزمینه کیهانی» (Cosmic Microwave Background) توسط پروژههای متعدد علمی مشاهده شده است. یکی از شاخصترین مأموریتهای فضایی، ماهوارهی «کاوشگر پسزمینه کیهانی» (COBE) ناسا بود که در دههی 1990 میلادی از آسمان نقشهبرداری کرد. چندین مأموریت دیگر هم راه COBE را دنبال کردهاند که از جمله آنها میتوان به آزمایش «بومرنگ» (BOOMERanG) برای مشاهدات بالونی از تابش فراکهکشانی میلیمتری و ژئوفیزیکی، کاوشگر ناهمسانگردی مایکروویو ویلکینسون ناسا (WMAP) و ماهوارهی پلانک آژانس فضایی اروپا اشاره کرد.
مشاهدات ماهوارهی پلانک، تابش پسزمینه کیهانی را با جزئیات بیسابقهای نقشهبرداری کرد و هرچند در 23 اکتبر 2013 (9 مهر 1392) خاموش شد، اما دادههای جمعآوریشده توسط آن همیشه مورد بررسی قرار میگیرد.

نقشه CMB
Credit: ESA/AFP/Getty Images
نقشهها اسرار تازهای را هم مطرح میکنند، مانند اینکه چرا نیمکرهی جنوبی کیهان کمی قرمزتر (گرمتر) از نیمکره شمالی به نظر میرسد اما طبق نظریه بیگ بنگ تابش پسزمینه کیهانی جدای از اینکه به کجا نگاه میکنید، در همه جا یکسان خواهد بود.
بررسی CMB به ستارهشناسان سرنخهایی دربارهی ترکیب جهان ارائه میدهد. پژوهشگران معتقدند که بیشتر کیهان از نوعی ماده و انرژی تشکیل شده است که نمیتوان آن را با ابزارهای مرسوم ما حس کرد و به همین دلیل «ماده تاریک» و «انرژی تاریک» نام گرفتهاند. تصور میشود که تنها 5 درصد جهان از مادهای مانند سیارات، ستارهها و کهکشانها تشکیل شده باشد.

یک انفجار؟
بیگ بنگ اغلب به عنوان یک «انفجار» توصیف میشود، اما شاید این یک تصویر گمراهکننده محسوب شود. در یک انفجار، قطعات از یک نقطهی مرکزی به فضایی که از قبل وجود داشته، پرتاب میشوند و تمام قطعات را با سرعت تقریبا یکسان در حال دور شدن از مرکز هستند. اما مِهبانگ اینگونه نبود.
این رویداد کیهانی، خودِ انبساط فضا بود؛ مفهومی که از معادلات نسبیت عام اینشتین ناشی میشود اما هیچ معادلی در فیزیک کلاسیک زندگی روزمره ندارد. بنابراین فاصلهها در جهان با سرعت یکسانی در حال گسترش هستند. هر دو کهکشانی که با فاصلهی x از هم جدا شدهاند، با سرعت یکسانی از یکدیگر دور میشوند، در حالی که یک کهکشان در فاصله 2x با دو برابر این سرعت دور میشود.

قیف مهبانگ
Credit: NASA, Illustrator: Britt Griswold (Maslow Media Group)
نرخ انبساط کیهان
سرعت انبساط کیهان به عنوان ثابت هابل شناخته میشود و قطعهای کلیدی از پازل درک چگونگی تغییر جهان در طول زمان است. اما یک راز دیرینه به نام «کشش هابل» (Hubble Tension) هست که دانشمندان بسته به شیوهی اندازهگیری ثابت هابل، چه با نگاه به پستاب بیگ بنگ و چه با استفاده از روشهای دیگر برای اندازهگیری فاصلههای کیهانی، مقادیر کمی متفاوتی برای آن به دست میآورند.
به عبارت ساده اندازهگیریهای سرعت انبساط جهان، که توسط خاصیتی به نام «ثابت هابل» (Hubble Constant) تعریف میشوند با هم سازگار نیستند. تفاوت بین دو روش اندازهگیری انبساط کیهان که به عنوان کشش هابل شناخته میشود، دانشمندان را گیج کرده است. هیچ کس با اطمینان نمیداند چه چیزی باعث این تطابق نداشتن گیجکننده میشود، اما برخی فکر میکنند که ممکن است به فیزیک جدیدی اشاره داشته باشد که ایدههایی را فراتر از آنچه در حال حاضر میدانیم، شامل شود.
آیا بیگ بنگ ثابت شده است؟
این را نمیتوان به طور دقیق بیان کرد اما میتوان گفت که شواهد محکمی برای نظریهی بیگ بنگ وجود دارد و همهی آزمایشها، این نظریه را تأیید میکند. ریاضیدانان چیزهایی را اثبات میکنند، اما فیزیکدانان تنها میتوانند بگویند که شواهد موجود از یک نظریه با چه درجهای از اطمینان پشتیبانی میکنند که همیشه کمتر از 100 درصد است.

تشکیل پلاسما پس از بیگبنگ
Credit: Getty Images
تا کنون تمام شواهد رصدی با پیشبینیهای نظریه بیگ بنگ سازگار است. سه مشاهدهی مهم عبارتند از:
- قانون هابل نشان میدهد که اجرام دوردست با سرعتی متناسب با فاصلهشان از ما دور میشوند و این زمانی روی میدهد که انبساط یکنواخت در همهی جهات وجود داشته باشد.
- خواص تابش پسزمینه کیهانی نشان میدهد که جهان از یک گاز یونیزه شده (پلاسما) و یک گاز خنثی عبور کرده است. چنین گذاری به معنای یک جهان اولیهی داغ و متراکم است که بر اثر انبساط، سرد شده است.
- فراوانی نسبی عناصر سبک که در چند دقیقهی اول و در طول دوران هستهزایی بیگ بنگ (BBN) شکل گرفتهاند نشان میدهد که جهان در گذشته واقعا داغ و بسیار متراکم بوده است.
بیگ بنگ و جیمز وب
یک تلسکوپ تقریبا مانند یک ماشین زمان به شمار میرود که به ما امکان میدهد به گذشتههای دور نگاه کنیم. ناسا با کمک تلسکوپ فضایی هابل، کهکشانها را آنطور که میلیاردها سال پیش بودند به ما نشان داده است و جانشین هابل، یعنی تلسکوپ فضایی جیمز وب هم توانایی نگاه عمیقتر به گذشته را دارد.

طرحی گرافیکی از تلسکوپ فضایی جیمز وب
Credit: NASA
ناسا امیدوار است که بتواند تمام راه را تا زمان شکلگیری نخستین کهکشانها یعنی تقریبا 13.6 میلیارد سال پیش ببیند و برخلاف هابل که عمدتا در فرکانس مرئی رصد میکند، جیمز وب یک تلسکوپ فروسرخ است که برای مشاهدهی کهکشانهای بسیار دوردست کاربردی است. انبساط جهان به این معنی است که امواج ساطع شده از اجرام مختلف کشیده میشوند و بدین ترتیب نوری که در طول موجهای مرئی ساطع میشد، در واقع در طول موج فروسرخ به ما میرسد. پدیدهای که به آن قرمزگرایی گفته میشود.
تئوری بیگ بنگ: یک نام آشنا
نام «نظریه بیگبنگ» برای دههها روشی رایج برای صحبت در مورد این مفهوم در بین اخترفیزیکدانان بوده است، اما در سال 2007 زمانی که یک سریال کمدی تلویزیونی با همین نام از شبکه CBS پخش شد، به موضوعی متداول تبدیل شد.
سریال «نظریه بیگ بنگ» (Big Bang Theory) که در 12 فصل و با 279 قسمت پخش شد، زندگی گروهی از دانشمندان، شامل فیزیکدانان، اخترفیزیکدانان و مهندسان هوافضا را دنبال میکند و به بررسی دوستیها، روابط عاشقانه و مشاجرات این گروه میپردازد. فصل اول آن در 24 سپتامبر 2007 پخش شد و سریال رسما در 16 می 2019 به پایان رسید.

صحنهای از سریال تئوری بیگ بنگ
به گزارش نشریه «ساینس» (Science)، هرچند خود سریال خیلی به علم واقعی نپرداخت، اما گردانندگان آن «دیوید سالتزبرگ» (David Saltzberg) اخترفیزیکدان دانشگاه UCLA را به عنوان مشاور علمی برای کل سریال استخدام کردند. مشاوران علمی، اغلب برای سریالها و فیلمهای علمی-تخیلی و مرتبط با علم استخدام میشوند تا به نگه داشتن جنبههای خاصی از آن طبق واقعیت کمک کنند.
به لطف سالتزبرگ، دایرهی لغات شخصیتها شامل مجموعهای از اصطلاحات علمی بود و علاوه بر این روی تختههای سفید در پسزمینهی آزمایشگاهها، دفترها و آپارتمانها در طول برنامه، معادلات و اطلاعات متنوعی نوشته شده بود. این موضوع به اندازهای مهم بود که در طول برنامه، پژوهشگران کارهای تازهای را که امیدوار بودند در آنجا نمایش داده شوند، برای سالتزبرگ میفرستادند.
جمعبندی
بیگ بنگ یا مهبانگ را باید بهترین توصیف موجود از آغاز جهان دانست. طبق این نظریه جهان حدود 13.8 میلیارد سال پیش از نقطهای بینهایت داغ، چگال و کوچک آغاز شد و با انبساطی شدید، فضا-زمان شکل گرفت. این انبساط در کسری از ثانیه روی داد و پس از آن، ماده، تابش و ذرات بنیادین پدید آمدند. در دقایق نخست، عناصر اولیه مانند هیدروژن و هلیوم شکل گرفتند و پس از حدود 380 هزار سال، با تشکیل اتمهای خنثی، نور آزادانه در فضا حرکت کرد؛ که امروزه به عنوان تابش پسزمینهی کیهانی قابل مشاهده است. این نظریه با شواهد متعددی پشتیبانی میشود و نظریهای مستحکم برای آغاز همه چیز است.
عکس کاور: طرحی گرافیکی از نخستین نور پس از بیگ بنگ
Credit: Shutterstock
منابع: Space, Britanica, Phys.Org
پرسشهای متداول دربارهی بیگ بنگ
بیگ بنگ چیست؟
بیگ بنگ به عنوان نقطهی آغاز جهان و همهی فضا-زمان، پذیرفتهشدهترین نظریه برای آغاز کیهان است.
بیگ بنگ چند سال پیش اتفاق افتاد؟
بیگ بنگ تقریبا 13.8 میلیارد سال پیش اتفاق افتاد. این رویداد، آغاز زمان، فضا و انبساط کیهان را به شکلی که میشناسیم ، رقم زد.
دمای بیگ بنگ چقدر بود؟
در لحظهی بیگ بنگ، دمای جهان بسیار بالا در 10 به توان 32 کلوین بوده است. این دما بسیار فراتر از هر چیزی است که میتوانیم روی زمین بازسازی کنیم. در این حالتِ به شدت داغ، ماده نمیتوانست به صورت اتم یا حتی ذرات زیر اتمی وجود داشته باشد. در عوض، جهان یک سوپ متراکم و پرانرژی از ذرات بنیادی و تشعشع بود. با انبساط جهان، این سوپ به سرعت خنک شد و به ذراتی مانند کوارکها و الکترونها امکان داد تا در کسری از ثانیه تشکیل شوند.
source