«گناهکاران» فیلمی جنون‌آمیز و جسور است. کارگردان تصویری در برابر ما قرار داده که در آن از هر ژانری چیزی پیدا می‌شود؛ کمی از سینمای وحشت گوتیک در آن یافت می‌شود، از بلکسپلویتیشن‌های (Blaxploitation) دهه‌ی 1970 چیزهایی در خود دارد، چشم‌اندازهای آن ما را به یاد سینمای وسترن می‌اندازد، یک اکشن سراسر زد و خورد و خونریزی است، گاهی موزیکال می‌شود و با موسیقی بلوز یا کانتری گوش‌های ما را نوازش می‌دهد، گنگستری است و نشانه‌هایی از سینمای جنایی در خود دارد و در انتها اثری است درباره‌ی درگیری ازلی ابدی سیاه پوستان و سفید پوست‌ها در جغرافیایی به اندازه‌ی کشور آمریکا. چیزهایی آن میانه‌ها وجود دارند که توازن بین این جنون و جسارت فیلم‌ساز را به هم می‌زنند اما می‌توان نقد فیلم «گناهکاران» (Sinners) را با تکیه بر تلاش فیلم‌ساز جهت ادغام تعدادی ژانر در ظاهر به هم بی‌ارتباط، آغاز کرد.

هشدار: در نقد فیلم «گناهکاران» خطر لو رفتن داستان وجود دارد!

فیلم «گناهکاران» شبیه به یک اثر ترسناک شروع می‌شود. گرچه زمان وقوع اتفاقات و محل آن‌ها خبر از یک قصه در باب ضدیت با نژادپرستی می‌دهد اما حضور همان نریشن ابتدایی و گفتن از تمایل حضور شیطان در کنار نوازنده‌ای چیره دست و سپس پیدا شدن سر و کله‌ی پسرکی نوجوان دم در کلیسایی که پدرش در آن مشغول موعظه است، خبر از حضور پر رنگ المان‌های سینمای وحشت دارد. پسرک گویی به انتهای شب سفر کرده و بازگشته و همان چند ثانیه‌ای که در قالب فلاش‌بک در قاب فیلم‌ساز قرار می‌گیرند، نشانه‌هایی از حضور تعدادی خون آشام دارند که شبی را به شکار گذرانده‌اند و پسرک حال توانسته از دست آن‌ها فرار کند.

نقد فیلم گناهکاران

مخاطب اهل سینمای وحشت می‌داند که سال‌ها پیش کارگردانی به نام جان کارپنتر فیلمی به نام «خون‌آشامان» (Vampires) ساخت که جیمز وودز در آن نقش اصلی را بازی می‌کرد. نقش مردی را که در دل چشم‌اندازهایی شبیه به سینمای وسترن و در دل دشت و صحرا به دنبال آشیانه‌ی خون‌آشام‌ها بود و هر جا می‌رسید، دمار از روزگار آن‌ها در می‌آورد. جان کارپنتر استاد این بود که همواره از المان‌های هر ژانری به نفع تبدیل کردن آن به اثری وسترن استفاده کند. در آن جا هم موفق شده بود اثری خون‌آشامی و ترسناک بسازد که بیش از آن که ترسناک باشد، وسترن بود و فقط جای قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌هایش با اشخاص و هیولاهای دیگری عوض شده بود.

حال رایان کوگلر، خالق «گناهکاران» تلاش کرده از مولفه‌های ژانرهای دیگری بهره برده و آن را در دل چشم‌اندازهایی شبیه به فیلم‌های وسترن به کار گیرد. یکی از آن‌ها همان راهی است که جان کارپنتر بزرگ طی کرده؛ یعنی استفاده از المان‌های سینمای وحشت اما او به این مقدار راضی نیست و خیلی زود پای سینمای جنایی و گنگستری، آن هم از نوع کلاسیکش را به فیلم باز می‌کند. در این جا با دو برادر دو قلو سر و کار داریم که نقش هر دو را مایکل بی جوردن، در بهترین نقش‌آفرینی عمر خود (گرچه هنوز هم بازیگر خوبی نیست. فقط نگاه کنید که چگونه نقش دو شخصیت کاملا متفاوت را طوری بازی می‌کند که گویی یک نفر هستند و فقط از طریق نحوه‌ی لباس پوشیدن آن‌ها است که می‌توان پی به هویت نقش برد) ایفا می‌کند. این دو برادر پولی از راه خلاف به جیب زده‌اند و حال قصد دارند خلاف را کنار گذاشته و رابین هودوار سالن رقصی راه بیاندازند که فقط مخصوص سیاه پوستان است. نکته این که این سالن هم خیلی زود ما را به یاد سالن‌های معروف فیلم‌های وسترن می‌اندازد.

نقد فیلم «زنی در محوطه»؛ کمی سرگرم‌کننده، کمی ترسناک!

از این پس آن چه از پی می‌آید قصه‌ای جنون‌آمیز از درگیری مردمانی است که تمایل دارند مکانی برای خود داشته باشند اما هجومیانی این اجازه را به آن‌ها نمی‌دهند. نکته این که این مردم به تمامی سیاه پوست هستند و هجومیان سفید پوستانی که تنها به کشتن یا بهره کشی از سیاه پوست‌ها راضی نیستند. آن‌ها تا خون این مردمان بخت برگشته را نخورند کنار نمی‌نشینند. احتمال دارد که مخاطب از همین نقطه کمی از فیلم فاصله بگیرد و آن را شعاری تلقی کند. این خط کشی واضح بین سفید پوست‌ها و سیاهان و عدم نمایش یکی سفید پوست درستکار قطعا توی ذوق می‌زند. به ویژه که پای سرخ پوست‌ها هم جایی در فیلم باز می‌شود و فیلم‌ساز روی خیرخواه بودن آن‌ها هم تاکید می‌کند. تنها زن سفید پوست ماجرا هم که بویی از خیر برده و به تمامی شر نیست، رگ و ریشه و تباری منتسب به سیاه پوستان در اجدادش دارد.

نقد فیلم گناهکاران

اما اجازه دهید این خط کشی‌ها را فراموش کنیم و به تمامی شخصیت‌های حاضر در قاب فیلم‌ساز را فارغ از رنگ پوست آن‌ها، آدم‌هایی گرفتار در بند ببینیم. همه‌ی شخصیت‌های فیلم – چه سفید پوست و چه سرخ پوست و چه سیاه پوست – به نحوی گرفتار گذشته‌ای هستند که دست از سر آن‌ها بر نمی‌دارد. نکته این که فیلم‌ساز این گذشته را نه از تاریخ مکتوب، بلکه از سینما قرض می‌گیرد. یکی از نقاط قوت اصلی فیلم هم درست در همین جا است. از همان شهری که خریدهای اصلی برای راه اندازی سالن رقص در آن اتفاق می‌افتد که یادآور شهرهای وسترن با خیابانی در میانه و مغازه‌هایی در دو طرف است، تا قهرمانانی که گویی از دل سینمای گنگستری بیرون آمده‌اند و خون‌آشام‌هایی که تا پیش از تبدیل شدن به چنین هیولاهایی محصول سینمای وسترن هستند و ما را به یاد مزرعه‌داران زحمتکش و آسیب‌دیده‌ی آن سینما می‌اندازند و پس از تبدیل شدن به هیولا، وامدار کارهای کسانی چون جان کارپنتر و فیلم «خون‌آشامان» وی به نظر می‌رسند.

در چنین چارچوبی اگر قرار باشد «گناهکاران» را بیش از همه منتسب به یک ژانر بدانیم، آن ژانر بی شک، ژانر وحشت است. نزدیک به نیمی از زمان فیلم به درگیری بین مردمانی گرفتار در یک سالن با خون‌آشام‌هایی اختصاص دارد که مدام می‌رقصند و می‌زنند و می‌خوانند. همین فصل مفصل هم باز خبر از آشنازدایی کارگردان می‌دهد. او تمایلی ندارد یک سکانس خون و خونریزی مفصل بسازد که از کلیشه‌ها پیروی می‌کند. کمی حال و هوای موزیکال به آن می‌بخشد، خون‌آشام‌ها را به رقص و پایکوبی وا می‌دارد تا طرحی نو در اندازد. اتفاقا در این کار هم بسیار موفق است و این شیوه‌ی اجرای آهنگ که ما را به یاد موسیقی مخصوص سفید پوستان می‌اندازد، در تضاد با موسیقی ویژه‌ی سیاهان قرار می‌گیرد که در فصل پیش از این نمایش داده شده بود. این جدال میان سفید پوست‌ها و سیاه پوست‌ها در همین فصل رقص و پایکوبی و نزدیک شدن مردمان دو فرهنگ متفاوت تا حدودی رنگ می‌بازد و از آن جایی که شیوه‌ی رقصیدن آن‌ها هم سرخ پوستی است (نگاه کنید که چگونه این سه نژاد در این سکانس یکی می‌شوند) پای آن‌ها هم به این فصل باز می‌شود.

نقد فیلم «نوسفراتو»؛ بهترین فیلم ترسناک سال یا یک بازسازی متوسط؟

موضوع این جا است که این تنوع نژادی و تاکید روی آن تا حد شعارزدگی به اندازه‌ی فصل‌های زائد به فیلم لطمه نمی‌زنند. شیوه‌ی قصه‌گویی فیلم‌ساز روند ثابتی دارد و از یک الگوی ثابت پیروی می‌کند؛ شخصی (هر کدام از شخصیت‌ها) قرار است کاری انجام دهد، سر راهش به شخص دیگری برخورد می‌کند، این دو مدتی طولانی با یکدیگر حرف می‌زنند و سپس اتفاقی شکل می‌گیرد. موضوع این جا است که این سکانس‌های دیالوگ طولانی مدام فیلم را از ریتم می‌اندازند و گاهی اطلاعاتی بیش از حد به مخاطب می‌دهند که هیچ نیازی به وجودشان نیست. به این معنا که گویی قرار فیلم‌ساز بر این است که مخاطبش را حسابی از انگیزه‌ی شخصیت‌ها باخبر کند و اجازه ندهد که او خودش برخی چیزها را حدس بزند. این چنین آن جنون جاری در فیلم و تلاش فیلم‌ساز برای ادغام مولفه‌های ژانرهای گوناگون گاهی کار نمی‌کند و مخاطب را از خود می‌راند؛ چرا که اثری جنون‌آمیز نیاز دارد کمی هم رازآلود جلوه کند و توضیح همه چیز در تناقض با این رازآمیزی است.

در بالا اشاره شد که فیلم «گناهکاران» چیزهایی هم از سینمای بلکسپلویتیشن دهه‌ی 1970 دارد. بلکسپلویتیشن نوعی از سینمای ارزان قیمت و به اصطلاح لو باجت در دهه‌ی 1970 بود که داستان‌هایی لاغر داشت و شخصیت‌هایش عموما سیاه پوستانی انتقامجو بودند که در راه انداختن خون و خونریزی چیزی کم نمی‌گذاشتند. فیلم‌ساز هم آن میانه‌ها سکانس‌هایی از رقص و آواز و تمایلات جنسی قرار می‌داد و شیوه‌ی نورپردازی و رنگ‌بندی قاب‌ها هم بسیار اغراق شده و با تاکید بر رنگ‌های گرم و تند بود. داستان هم چفت و بست خاصی نداشت و انگیزه‌ی شخصیت‌ها هم کاملا عیان بود. می‌توان نشانه‌هایی از هر کدام را در این جا هم دید؛ حضور غالب شخصیت‌های سیاه پوست در کنار بهره بردن از رقص و نور و آواز و استفاده از المان‌های عامه‌پسند در قصه‌گویی، یکراست از آن سینما به این جا راه افتاده است.

نقد فیلم گناهکاران

به عنوان نمونه نمایش بی‌پروای خشونت در آن نوع سینما هم وجود دارد. یا استفاده از موسیقی یکی از راه‌های قصه‌گویی در آن نوع فیلم‌ها است؛ به این معنا که موسیقی از عنصری غیرداستانی به عنصری داستانی تبدیل شده و بیان کننده‌ی بخشی از محتوا یا حتی قصه‌ی فیلم می‌شود. این موضوع اتفاقا یکی از موارد مهم در فیلم «گناهکاران» است؛ هر چقدر هم تمایل نداشته باشیم از رنگ پوست شخصیت‌ها سخن بگوییم، فیلم «گناهکاران» در ستایش فرهنگ سیاه پوستان آمریکایی ساخته شده و از آن جایی که آن‌ها سبکی چون بلوز در موسیقی خود دارند که نوایش آمیخته با رنج و درد تاریخی آن‌ها است و البته بسیار گوش‌نواز، بخشی از زمان قصه‌گویی و هم‌چنین بخشی از پیام نهفته پشت قصه از طریق این موسیقی پیش می‌رود.

این شاید مهم‌ترین دستاورد فیلم پس از آن جنون در هم آمیختن ژانرهای سینمایی مختلف باشد. قطعا بهترین سکانس‌های فیلم هم زمانی رقم می‌خورند که کسی سازی در دست گرفته و در آن سالن نمور و نیمه تاریک قطعه‌ای می‌نوازد و از درد رفته بر خود و هم نژادهایش می‌گوید. اما نکته‌ای وجود دارد که باز هم توی ذوق می‌زند و اجازه نمی‌دهد که «گناهکاران» را یکی از شگفتی‌های بزرگ سال بدانیم؛ این موضوع به روابط نه چندان متقاعد کننده‌ی شخصیت‌ها باز می‌گردد. از همان رابطه‌ی پدر و پسری بین موسیقیدان با پدر کشیش خود تا رابطه‌ی «اسموک» با زنی که فرزندی از او داشته و ناگهان تنهایش گذاشته تا رابطه‌ی «استک» با زنی سفیدپوست، هیچ‌کدام چندان جذاب از کار درنیامده‌ایند.

نقد فیلم گناهکاران

همین باعث می‌شود که مخاطب چندان نگران سرنوشت شخصیت‌ها نشود. در ضمن همه چیز در جمع سیاه پوستان فیلم چنان خوب و بی‌نقص است و آن‌ها چنان منشا هر گونه کمال و دوستی تصویر می‌شوند که از هر کدام در نهایت اشخاصی بی‌هویت و شبیه به هم می‌سازد. اما از همه‌ی این‌ها بدتر زمان طولانی فیلم و آن یک ربع اضافی پایانی است. اگر تا این فصل نهایی و سر زدن سپیده‌دم می‌شد نژاد اشخاص را نادیده گرفت و صرفا از تماشای فیلمی لذت برد که در آن یک سمت مردمانی بخت برگشته قرار دارند و در سمت دیگر هیولاهایی خونخوار، این فصل پایانی همه چیز را بر باد می‌دهد.

نکات مثبت

  • ترکیب دلنشین کلیشه‌های ژانرهای مختلف
  • استفاده از یک تصویربرداری مناسب برای پیشبرد داستان

نکات منفی

  • پایان‌بندی نه چندان مناسب
  • عدم انسجام بین سکانس‌های دیالوگ‌محور و سکانس‌های اکشن


چرا که فیلم‌ساز گمان می‌کند پیام نهفته در فیلمش (که چندان هم پنهان نیست) درست منتقل نشده و تازه پای دار و دسته‌های نژادپرست سفید پوست را هم به قصه باز می‌کند تاسیاه پوستی دمار از روزگار همه‌ی آن‌ها در آورد و دل همه را خنک کند. اما اگر تصور می‌کنید این انتهای بازی است و فیلم قرار است تمام شود، باز هم اشتباه می‌کنید. فیلم کش می‌آید و کش می‌آید و دوران پا به سن گذاشتن آن نوازنده‌ی جوان را هم به ما نشان می‌دهد تا ثابت شود که فیلم‌سازان امروزی فراموش کرده‌اند که باید قصه‌ی خود را چه زمانی تمام کنند و فقط دوست دارند مدام حرف بزنند و حرف بزنند.

شناسنامه فیلم «گناهکاران» (Sinners)

کارگردان: رایان کوگلر
بازیگران: مایکل بی جوردن، هیلی استنفیلد، مایلز کاتن، جک او کانل و دلروی لیندو
محصول: 2025، آمریکا
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8 از 10
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 97٪
خلاصه داستان: دو برادر دوقلو و سیاه پوست در سال 1932 به دلتای می‌سی‌سی‌پی بازمی‌گردند تا سالنی برای سیاه پوستان محل زندگی خود راه بیاندازند. سالن مد نظر آن‌ها قرار است محلی برای خوشگذرانی و شنیدن موسیقی باشد و مردم پس از یک روز کار سخت از آن لذت ببرد. این دو سراغ پسر عموی خود می‌روند که نوازنده‌ و خواننده‌ی چیره دستی است اما چون هنوز بسیار جوان است، پدر کشیشش او را کنترل می‌کند. پدر از پسر می‌خواهد که با پسرعموهایش ارتباط نداشته باشد، چرا که آن‌ها سابقه‌ای بدنام در خلافکاری و همکاری با تشکیلات جنایی سازمان یافته‌ی شهر شیکاگو دارند. پسرک گوش نمی‌دهد و با آن‌ها راه می‌افتد. خیلی زود بساط سالن چیده می‌شود و با سررسیدن شب رقص و آواز هم آغاز می‌گردد. اما خطری آن بیرون در قالب سه خون آشام لانه کرده که قصد دارند تمام افراد حاضر در سالن را به مسلخ بفرستند و …

نقد فیلم «گناهکاران» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست!

منبع: دیجی‌کالا مگ

source

توسط chehrenet.ir