اپل‌تی‌وی این روزها با سریال‌های خود حسابی خوش درخشیده است؛ از «سیلو» و «جداسازی» بگیر، تا «استودیو» و سریال تازه‌ی «ربات قاتل». اما فیلم‌های تولیدی این پلتفرم انگار هر کار کنند، نمی‌توانند به پای سریال‌هایش برسند و اغلب چیز درست و درمانی از آب درنمی‌آیند؛ مثل «گرگ‌ها» (Wolfs) یا «آرگایل» (Argylle) و «آشوبگران» (The Instigators). «چشمه جوانی» (Fountain of Youth) فیلم تازه‌ی این پلتفرم است که اتفاقا گای ریچی هم کارگردانی‌اش کرده. با پروژه‌هایی مثل «سرزمین اوباش» (Mobland) و «آقایان» (The Gentlemen) که مدام از اینجا و آنجا سربرمی‌آورند، ریچی این روزها بدون نفس گرفتن سرگرم تولید محتوا برای پلتفرم‌های مختلف است؛ «چشمه جوانی» هم بیشتر از فیلم، به محتوایی می‌ماند که اپل‌تی‌وی برای پر کردن لیست پخش‌اش ساخته و نام ریچی را پایش زده باشد. در نقد «چشمه جوانی» به داستان و نویسندگی کلیشه‌ای فیلم اشاره می‌کنم که بخش اعظم ایراداتش به آن بازمی‌گردد.

هشدار! در نقد فیلم «چشمه جوانی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

نقد فیلم «چشمه جوانی»؛ دور دنیا در دو ساعت

نقد فیلم «چشمه جوانی»

جیمز وندربیلت، نویسنده‌ی فیلم که در کارنامه‌اش عناوینی چون «زودیاک» (Zodiac) هم دیده می‌شود، در «چشمه جوانی» فرصت را مغتنم شمرده و شجره‌نامه‌ی خانوادگی خودش را منبع الهام داستان قرار داده. البته الهام که چه عرض کنم، ویکیپدیای خاندان وندربیلت را در داستان «چشمه جوانی» پیاده کرده که با یک شکارچی گنج به نام لوک پوردو (جان کرازینسکی) آغاز می‌شود. او خواهرش، شارلوت (ناتالی پورتمن)، را مجبور می‌کند که همراهش به سفری برای یافتن چشمه‌ی جوانی بیاید؛ چشمه‌ای که وعده‌اش در تمام فرهنگ‌ها و کتب تاریخی و دینی آمده و می‌تواند عمر جاودان به یابنده‌اش عطا کند. بانی مالی این ماجراجویی گران‌قیمت نیز (شبکه‌ی اپل‌تی‌وی!) میلیاردی به نام اوون کارور (دامنل گلیسن) است که سرطانی لاعلاج، او را دست به دامن افسانه‌ها و خرافات کرده است.

شکارچیان گنج برای پیدا کردن یک نقاشی از رامبرانت، راهی وسط دریا می‌شوند تا آن را در کشتی پیدا کنند که پدرِ پدربزرگ جیمز وندربیلت (الفرد کویین وندربیلت سینیور) در ۱۹۱۵ در آن غرق شده است! با این حساب، نویسنده‌ی «چشمه جوانی» نکته‌ای تاریخی را در داستان گنجانده که به جدوآباد خودش مربوط می‌شود و تنها به طولانی شدن زمان فیلم کمک می‌کند؛ وگرنه به‌راحتی می‌شد آن را از داستان حذف کرد و چیزی هم از دست نداد!

نقد فیلم «چشمه جوانی»

در ادامه‌ی فیلم، شارلوت در بگومگوهای خواهر-برادری مدام به لوک گوشزد می‌کند که وسط پروسه‌ی طلاق قرار دارد و حضانت فرزندش از همه چیز برایش مهم‌تر است؛ یعنی عملا یک خط داستانی بی‌فایده‌ی دیگر برای طولانی‌تر کردن فیلم! این چالش بلافاصله و با سرمایه‌ی میلیارددلاری اوون حل می‌شود و پسر شارلوت همپای مادر و دایی‌اش به سفر دور دنیا می‌پیوندد. ازآنجا که هیچ گنج باستانی نیست که یک‌ربطی به اهرام مصر نداشته باشد، در دنبال کردن ماجراجویی خانوادگی پوردوها، پای ما هم به اتریش و واتیکان و در نهایت مصر باز می‌شود. یادم رفت بگویم این وسط تمام مدت یک زن اغواگر (آیزا گونزالس) و یک پلیس بی‌خاصیتی (آرین مؤید) هم دنبال لوک و تیم دزدان آثار هنری او هستند که همیشه چندقدم عقب‌تر از آن‌ها حرکت می‌کنند؛ مبادا مداخله‌اشان مانع پیشرفت داستان و رسیدن لوک به چشمه‌ی جوانی شود!

گروه بالاخره این چشمه‌ی جوانی را در ته اهرام جیزه در مصر پیدا می‌کنند و معلوم می‌شود هرکس آب زندگانی را بنوشد، این مساوی است با مرگ عزیزترین آدم‌های زندگی‌اش. ازاین‌رو، لوک از نوشیدن آن صرف نظر می‌کند، اما اوون، که شیادی از آب درمی‌آید که حتی بیمار هم نیست، با خودخواهی آب را می‌نوشد. با سرعت‌عمل پلیس و زن اغواگر، که نگهبان چشمه از آب درمی‌آید، اوون به‌خاطر طمع خود در اعماق اهرام گرفتار می‌شود و دیگران به سلامت می‌گریزند. البته در طول دو ساعت فیلم، هرگز حتی احتمال نمی‌دهیم که پایان‌بندی دیگری جز این در انتظار لوک و دوستانش است. وندربیلت با وعده‌ی یک ماجراجویی دیگر، زمینه را برای دنباله‌ای بر «چشمه جوانی» باز می‌گذارد که البته امیدوارم هرگز ساخته نشود.

10 فیلم ماجراجویی‌ برتر درباره‌ جستجوی گنج

یک فیلمنامه‌ی بد دست بازیگران را بسته است

جان کرازینسکی و ناتالی پورتمن

با اینکه ذکر خاطرات خاندانی وندربیلت در فیلم، کمی خودخواهانه به نظر می‌رسد، اما این بخش عملا تنها نکته‌ی جالبی است که از دیدنش دستگیرتان می‌شود. فیلمنامه‌ای که جیمز وندربیلت تحویل بازیگران داده، کاملا سطحی و قابل پیش‌بینی است و هیچ کمکی به درخشش بازیگران نمی‌کند. درحالی که از فیلمی که نام‌هایی چون جان کرازینسکی، ناتالی پورتمن و استنلی توچی را در خود جای داده توقع بیشتری می‌رود، این بازیگران از خودِ همیشگی‌اشان کم‌فروغ‌ترند.

«چشمه جوانی» شخصیت‌هایی دارد که حتی خودشان برای سرنوشت خود اهمیتی قائل نمی‌شوند، چه رسد به بیننده. لوک، قهرمانی است که عملا هیچ انگیزه‌ای در داستان برای او تعریف نشده و هیچ خطری هم در طول فیلم او را تهدید نمی‌کند. کرازینسکی که در نقش باستان‌شناسی که قدم در مسیر پدر گذاشته، نسخه‌ی آب‌رفته‌ی خود از نیتن دریک بازی‌های «آنچارتد» (Uncharted) را تحویل می‌دهد. لوکِ کرازینسکی مثل قهرمان این بازی‌های «ناتی داگ» (Naughty Dog)، روحیه‌ی ماجراجو و بذله‌گویی دارد، اما هیچکدام از شوخی‌هایش به هدف نمی‌خورند. متأسفانه، کرازینسکی از کسی مثل تام کروز هم عبرت نگرفته که اگر می‌خواهی ستاره‌ی اکشن باشی، باید اول روی دویدن‌ات تمرین کنی!

کاراکتر پورتمن هم در داستان گذاشته شده تا بدیهی‌ترین اطلاعات ممکن را هر پنج دقیقه به بیننده یادآور شود؛ حتی آیزا گونزالس هم که معمولا در هر فیلمی جذابیتی خدادادی دارد، در «چشمه جوانی» مجبور به ایفای نقش کاراکتری گُنگ شده که رابطه‌اش با لوکِ کرازینسکی از صحرای افریقا خشک‌تر است. استنلی توچی هم تنها در یک صحنه سروکله‌اش در واتیکان پیدا می‌شود تا کلید قفل چشمه‌ی جوانی را به کاراکتر گونزالس بدهد. البته هرچه فیلمنامه‌ی وندربیلت برای مای بیننده حوصله‌سربر است، برای بازیگرانش، که آن‌ها را به بانکوک و وین و لندن می‌برد بیشتر به یک تعطیلات با حقوق می‌ماند.

فیلم‌های مجموعه «ایندیانا جونز» از بدترین تا بهترین

ماشین فیلم‌سازی گای ریچی ترمز ندارد

ناتالی پورتمن و جان کرازینسکی

«چشمه جوانی»‌ معلوم است که بودجه‌ی دویست میلیون دلاری خود را کجا خرج کرده؛ فیلم جلوه‌های ویژه کم ندارد و کیفیت‌اشان هم در حدواندازه‌های پلتفرم استریمینگ واقعا خوب هستند. کلی هم صحنه‌های اکشن تعقیب و گریز و گلوله‌پراکنی در فیلم هست که همانطور که از یک فیلم گای ریچی توقع دارید، کارگردانی‌اشان با استاندارد معقولی انجام شده؛ هرچند پس از چندتا صحنه‌ی دنبال‌بازی، دیگر حقه‌های آن تکراری می‌شوند. ریچی فیلم را با یک دنبال‌بازی طولانی از خیابان‌های بانکوک روی اسکوتر شروع می‌کند و سپس به بازار و فرودگاه آن می‌رسد. این دنبال‌بازی به‌سرعت تبدیل به بزن‌بزنی در قطاری در حال حرکت می‌شود، اما فیلم روی آن توقف نمی‌کند و با یک تعقیب و گریز دیگر در لندن ادامه می‌یابد. در طول فیلم، صحنه‌های اکشن این‌چنینی مدام تکرار می‌شوند، اما در هیچکدام خطری متوجه قهرمانان ما نیست.

مشخصا اپل‌تی‌وی برای ظواهر فیلم کم خرج نکرده است، اما ظواهر همیشه در برابر یک فیلمنامه‌ی آب‌دوغ‌خیاری کم می‌آورند. «چشمه جوانی» فیلمی است که روی کلیشه‌های ژانر ماجراجویی مانور می‌دهد؛ عنصر گنج حیات‌بخش «آنچارتد ۲» و فیلم «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» را که دارد، بگومگوهای دوتا نقش اصلی آن هم یادآور کاراکترهای برندن فریزر و ریچل وایس در «مومیایی» هستند، پیدا کردن رمزهای نهان در آثار باستانی هم که یک کلیشه‌ی تکراری دیگر است که از «کد داوینچی» بگیر، تا بازی‌های «آنچارتد» و «توم ریدر» (Tomb Raider) مانندش را دیده‌ایم.

نکات مثبت

  • جلوه‌های ویژه خوب
  • طراحی صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریز

نکات منفی

  • فیلمنامه‌ی سطحی و کلیشه‌ای
  • اجرای فراموش‌شدنی کرازینسکی و پورتمن
  • به‌کارگیری بیش از حد از دیالوگ‌های اکسپوزیشن
  • فقدان خلاقیت در هر جنبه‌ی فیلم، از نویسندگی تا کارگردانی و….


آخرسر مشکل فیلم، تکراری یا کلیشه‌ای بودن آن نیست (که هست)؛ مشکل اینجاست که از هر گوشه‌اش معلوم است که «چشمه جوانی» بدون ذوق هنری ساخته شده که نه حتی به فیلم‌های «ایندیانا جونز»، که به تقلیدی از تقلیدِ «ایندیانا جونز» می‌ماند و نسخه‌ی بهترش را در فرنچایز «مومیایی» و «گنجینه ملی» (National Treasure) و بازی‌های «آنچارتد» پیدا خواهید کرد.

این کمبود ذوق هنری اخیرا به معضلی در آثار گای ریچی تبدیل شده که نام او بیشتر حکم برندینگ پیدا کرده است. «چشمه جوانی»، مثل همین سریال «سرزمین اوباش» در پلتفرم پارامونت (Paramount+) که نام گای ریچی پایش خورده، با پیش‌فرضی جالب شروع می‌شود، اما به‌سرعت مسیری فرمولی را طی می‌کند که ردی از روزهای اوج ریچی در خود ندارد. با این سناریوها و کارگردانی‌های تکراری، شاید وقتش شده گای ریچی نفسی بگیرد، خودش را و سبک‌اش را پیدا کند و با ایده‌های تازه دوباره به میدان بازگردد.

شناسنامه فیلم «چشمه جوانی» (Fountain of Youth)

کارگردان: گای ریچی
نویسنده: جیمز وندربیلت
بازیگران: جان کرازینسکی، ناتالی پورتمن، استنلی توچی، آیزا گونزالس، دامنل گلیسن
محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز:  ۳۹٪
خلاصه داستان: لوک، باستان‌شناس و شکارچی گنج، با خواهر خود، شارلوت، و چند دوست حرفه‌ای دیگرش دنبال گنجی می‌گردد که وعده‌ی جاودانگی می‌دهد. حامی مالی این قضیه اوون کارور میلیاردر است که بیماری لاعلاج‌اش، او را دست به دامن گنج‌های نهانی کرده که سالیان سال به نظر می‌رسید چیزی جز افسانه و خرافه نیستند. اما پیدا شدن نقشه‌هایی که رمزهایی مخفی در آن‌ها گنجانده شده، ظن شکارچیان گنج را به یافتن این سرچشمه‌ی اسرارآمیز تقویت می‌کند…

نقد فیلم «چشمه جوانی» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

source

توسط chehrenet.ir