برای درک بهترِ جهان، گاهی لازم است از آن فاصله بگیریم. از زمینِ پرهیاهو، جو آشفته و محدودیتهای دید نوری جدا شویم و از جایی فراتر، به هستی بنگریم. تلسکوپهای فضایی همین نقش را برای ما ایفا میکنند؛ چشمهایی که فراتر از جو زمین، در خلأ ساکت فضا، به نظارهی کیهان نشستهاند. اگرچه بشر قرنهاست که با تلسکوپ به آسمان نگاه میکند، اما چیزی که تلسکوپهای فضایی را متمایز میکند، جایگاهشان در ورای جو زمین است؛ جایی که دیگر نور ستارهها از لایههای متلاطم جو عبور نمیکند و تصویرها واضحتر، دقیقتر و خالصتر ثبت میشوند. این تلسکوپها انقلابی در علم نجوم ایجاد کردند، از آشکارسازی نخستین کهکشانها گرفته تا بررسی جو سیارات فراخورشیدی.
در این مقاله، هر آنچه لازم است دربارهی تلسکوپهای فضایی بدانید، به زبان ساده اما دقیق بررسی خواهد شد. از اولین نمونههای این ابزارهای شگفتانگیز گرفته تا جدیدترین مأموریتها، از چشماندازهای آینده گرفته تا رازهایی که هنوز در دل تاریکی نهفتهاند.
انواع تلسکوپ فضایی
وقتی نام «تلسکوپ فضایی» را میشنویم، شاید نخستین تصویر ذهنی، ابزاری باشد که نور مرئی را دریافت میکند؛ چیزی شبیه به تلسکوپهایی که روی زمین هم وجود دارند، فقط در مدار زمین. اما واقعیت این است که تلسکوپهای فضایی بر اساس نوع پرتوهایی که آشکار میکنند، به انواع گوناگونی تقسیم میشوند و هر کدام برای هدفی خاص طراحی شدهاند.
تلسکوپهای نوری (Optical Telescopes) رایجترین نوع تلسکوپهای فضایی هستند. آنها نوری را که در طیف مرئی قرار دارد جمعآوری کرده و تصویری واضحتر و بدون اعوجاج جوی ثبت میکنند. تلسکوپ فضایی هابل معروفترین نمونه از این دسته است که در دهه ۹۰ میلادی به فضا پرتاب شد و تا امروز تصاویر خارقالعادهای از کیهان برای ما به ارمغان آورده است.
در کنار آنها، تلسکوپهای فروسرخ (Infrared Telescopes) قرار دارند. این تلسکوپها برای مشاهدهی اجرامی طراحی شدهاند که در طیف فروسرخ تابش میکنند، مانند سحابیهای سرد، قرصهای سیارهساز و کهکشانهای دور. در فضا، این تلسکوپها عملکرد بهتری دارند چون در زمین، بخار آب موجود در جو مانع عبور پرتوهای فروسرخ میشود. تلسکوپ جیمز وب (JWST) بزرگترین و پیشرفتهترین نمونه از این نوع است.
نوع دیگری از تلسکوپهای فضایی، تلسکوپهای پرتو ایکس (X-ray Telescopes) هستند. این تلسکوپها برای رصد پدیدههای بسیار پرانرژی مانند سیاهچاله، انفجارهای ابرنواختری و خوشههای کهکشانی به کار میروند. از آنجا که جو زمین تقریباً تمام پرتوهای ایکس را جذب میکند، مشاهدهی آنها فقط از فضا ممکن است. تلسکوپ چاندرا از برجستهترین مأموریتها در این حوزه است.
در کنار اینها، تلسکوپهای ماوراءبنفش (Ultraviolet Telescopes) و تلسکوپهای رادیویی فضایی نیز وجود دارند. اولیها برای مطالعهی ستارگان جوان، داغ و بسیار پرانرژی بهکار میروند و دومیها برای دریافت امواج رادیویی کیهانی با طولموج بلند، مخصوصاً از اجرامی که بسیار دور یا قدیمی هستند.
جالب اینجاست که برخی از مأموریتهای فضایی، تلسکوپهایی چندمنظورهاند و میتوانند در چندین طولموج کار کنند. این ترکیب به دانشمندان امکان میدهد تا تصویری جامع و چندلایه از ساختار و رفتار اجرام آسمانی بهدست آورند. در حقیقت، هر نوع تلسکوپ فضایی بخشی از طیف عظیم کیهانی را رمزگشایی میکند. اگر تلسکوپهای نوری مانند چشمان ما هستند، دیگر تلسکوپها گوشها، پوست و حتی ذهنی هستند که برای درک پدیدههایی طراحی شدهاند که با چشم انسان هرگز دیده نمیشوند. بدون آنها، تصویر ما از جهان، چیزی بسیار ناقص و گمراهکننده بود.
اولین تلسکوپ فضایی
درک اینکه چرا بشر به فکر ساخت تلسکوپهایی افتاد که باید از زمین جدا شوند و در مدار فضا قرار گیرند، ما را به اواسط قرن بیستم میبرد؛ زمانی که نجوم رادیویی و پرتوی ایکس تازه متولد شده بود و محدودیتهای شدید جو زمین مانعی جدی برای رصد دقیق آسمان بهحساب میآمد. تلاطم جو، جذب بسیاری از پرتوها توسط لایههای بالایی جو، آلودگی نوری و محدود بودن دسترسی به طیفهای الکترومغناطیسی، باعث شد ایدهی ساخت «تلسکوپ فضایی» بهعنوان راهحلی جسورانه، اما ضروری مطرح شود.
هرچند بیشتر مردم فکر میکنند که «هابل» نخستین تلسکوپ فضایی جهان است، اما واقعیت این است که اولین تلسکوپ فضایی عملیاتی، تلسکوپ «اوهورو» (Uhuru) بود؛ ماهوارهای علمی که در سال ۱۹۷۰ توسط ناسا به فضا پرتاب شد و نخستین مأموریت رسمی برای مطالعهی پرتوهای ایکس کیهانی را انجام داد. نام Uhuru، که در زبان سواحلی و بومی بهمعنای «آزادی» است، بهافتخار روز استقلال کنیا – کشوری که سکوی پرتاب این ماهواره در آن قرار داشت – انتخاب شد.
اوهورو موفق شد منابع متعددی از پرتو ایکس را شناسایی کند که از اجرام بسیار پرانرژی مانند ستارههای نوترونی، سیاهچالهها و هستههای فعال کهکشانی ساطع میشدند. تا پیش از آن، بشر هیچ ابزاری برای دیدن این جنبهی پنهان و خشن جهان در اختیار نداشت.
پس از اوهورو، مأموریتهای دیگری نیز دنبال شدند؛ از جمله «کاپلا» و «اینس» که همگی به حوزههای خاصی از طیف الکترومغناطیسی پرداختند. اما تلسکوپی که نقطه عطف واقعی را رقم زد، تلسکوپ فضایی هابل بود که در سال ۱۹۹۰ پرتاب شد. هابل نخستین تلسکوپی بود که در طیف نوری (و فراتر از آن) تصویری بیسابقه، واضح و ماندگار از کیهان ارائه داد.
جالب اینجاست که مأموریت هابل با اشتباه بزرگی آغاز شد. آینهی اصلی آن بهدلیل خطای ساخت، دچار انحنای نادرستی بود که تصاویر اولیهاش را تار میکرد. این خطا که در آن زمان بهعنوان یکی از پرهزینهترین اشتباهات علمی شناخته شد، با مأموریتی دشوار و تاریخی توسط فضانوردان ناسا اصلاح شد؛ اقدامی که نهتنها تلسکوپ را نجات داد، بلکه اعتماد به مأموریتهای تعمیر در فضا را نیز تقویت کرد.
هابل نهتنها با تصاویر شگفتانگیزش جایگاه ویژهای در حافظهی عمومی پیدا کرد، بلکه از نظر علمی، منشأ اکتشافات بزرگی بود: از تخمین دقیقتر سن جهان گرفته تا تأیید وجود انرژی تاریک. اگر Uhuru آغاز راه بود، هابل سکوی پرتاب بود برای آیندهای که بعدها به نام JWST و دیگر پروژههای عظیم فضایی گره خورد.
میتوان گفت اولین تلسکوپهای فضایی، افق دید ما را نهفقط وسیعتر، بلکه عمیقتر کردند. آنها نشان دادند که اگر بخواهیم واقعاً جهان را درک کنیم، باید از ورای زمین به آن نگاه کنیم؛ بیواسطه، مستقیم و بدون فیلتر جو.
بزرگترین تلسکوپ فضایی جهان
در دنیای نجوم، هرچه ابزار دقیقتر و بزرگتر باشد، نگاهمان به کیهان ژرفتر میشود. سالها، تلسکوپ فضایی هابل با آینهی ۲.۴ متریاش، نماد برترین فناوری رصد فضایی بود. اما این عنوان حالا به نام دیگری گره خورده؛ تلسکوپ فضایی جیمز وب (James Webb Space Telescope)، پروژهای که از دل بلندپروازیهای ناسا، آژانس فضایی اروپا (ESA) و آژانس فضایی کانادا (CSA) برخاست و تبدیل شد به بزرگترین تلسکوپ فضایی جهان.
جیمز وب تنها یک تلسکوپ بزرگتر نیست؛ یک جهش نسلی است. این تلسکوپ با آینهای ۶.۵ متری، بیش از دو برابر قطر آینهی هابل را دارد. اما موضوع فقط در ابعاد خلاصه نمیشود. آینهی آن از بیریلیوم روکششده با طلا ساخته شده تا بازتاب بهتری در طیف فروسرخ داشته باشد؛ طیفی که برای رصد کهکشانهای نخستین، سحابیهای تاریک و حتی سیارات فراخورشیدی بسیار حیاتی است.
برخلاف هابل که در مدار پایینی زمین قرار دارد، جیمز وب در نقطهای بسیار دورتر مستقر شده: نقطهی لاگرانژ ۲ (L2)، جایی در فاصلهی ۱.۵ میلیون کیلومتری از زمین. این فاصلهی زیاد، اجازه میدهد تا تلسکوپ از گرما و نور زمین و خورشید در امان بماند، و دمای فوقالعاده پایین موردنیاز برای رصد دقیق فروسرخ را حفظ کند.
دستگاههای علمی جیمز وب شامل دوربینهای تصویربرداری، طیفسنجها و حسگرهای حرارتی بسیار پیشرفته هستند که به آن امکان میدهند اجرامی با فاصلهی بیش از ۱۳ میلیارد سال نوری را رصد کند؛ اجرامی که نورشان از دوران آغازین جهان بهسمت ما حرکت کرده است. این تلسکوپ همچنین میتواند جو سیارات فراخورشیدی را بررسی کرده و بهدنبال نشانههایی از مولکولهای آلی، بخار آب یا حتی اکسیژن بگردد.
نصب، بازشدن و راهاندازی جیمز وب یکی از پیچیدهترین و حساسترین عملیاتهای فضایی تاریخ بود. برخلاف هابل، امکان ارسال مأموریت تعمیر برای آن وجود ندارد؛ پس همهچیز باید در همان پرتاب اول کامل و بینقص عمل میکرد. فرآیند بازشدن آینهها، سایهبان عظیم آن و فعالسازی ابزارهای علمی، بیش از ۶ ماه طول کشید و لحظهبهلحظه با دلهره و دقت مهندسان و دانشمندان همراه بود.
جیمز وب فقط بزرگترین تلسکوپ فضایی نیست؛ دقیقترین، سردترین، و دورترین تلسکوپ فعال بشر نیز هست. این ابزار نهفقط به کاوش در آغاز جهان میپردازد، بلکه در بررسی ساختار کهکشانها، تولد ستارگان و ترکیب جو سیاراتی که شاید زیستپذیر باشند، نقش کلیدی ایفا میکند.
تا پیش از جیمز وب، مشاهدهی جهان آغازین بیشتر بر پایهی تخمین و مدلسازی بود. اما حالا، با تصاویر مستقیم و دقیق آن، نظریهها به آزمون نهایی گذاشته میشوند. این تلسکوپ، نهفقط آیندهی علم که حتی گذشتهی کیهان را بازمینویسد. و در مسیر خود، هرچه بیشتر نشان میدهد که چرا «تلسکوپ فضایی» فقط یک ابزار نیست؛ بلکه چشم انسان است در تاریکی بیانتهای هستی.
6,900,000 تومان
تلسکوپ فضایی معروف
در تاریخ علم، برخی ابزارها تنها وسیلهای برای مشاهده نیستند؛ بلکه خودشان به نماد تبدیل میشوند. تلسکوپ فضایی هابل یکی از همین موارد است. ابزاری که آنقدر فراتر از نقش فنیاش رفت که نامش به بخشی از فرهنگ عمومی، مستندها، جلد کتابهای درسی و حتی تخیلات هنری بدل شد. اما هابل تنها تلسکوپ فضایی معروف نیست. دنیای تلسکوپهای فضایی، پر از نامهایی است که هرکدام فصل تازهای در درک ما از جهان گشودهاند.
بیایید از همان هابل شروع کنیم. تلسکوپ فضایی هابل (Hubble Space Telescope) در سال ۱۹۹۰ به مدار زمین پرتاب شد و حالا بیش از سه دهه است که بیوقفه در حال کار است. آنچه هابل را در ذهنها جاودانه کرد، ترکیب خارقالعادهای از وضوح تصویر، وسعت میدان دید، طول عمر عملیاتی و توانایی رصد در طیفهای نوری و فرابنفش بود. تصاویری که این تلسکوپ از سحابی عقاب، ستونهای آفرینش یا خوشههای کهکشانی ثبت کرد، نهتنها زیبا، بلکه از لحاظ علمی نیز انقلابی بودند.
اما اگر هابل چشم ما در طیف نوری بود، برای دیدن کیهان در پرتوهای مرئینشده، به ابزارهایی دیگر نیاز داشتیم. یکی از این ابزارها، تلسکوپ فضایی چاندرا (Chandra X-ray Observatory) است. این تلسکوپ که در سال ۱۹۹۹ به فضا رفت، برای رصد پرتوهای ایکس طراحی شد؛ پرتوهایی که تنها از پرانرژیترین پدیدههای کیهانی منتشر میشوند. چاندرا نقشی اساسی در مطالعهی سیاهچالهها، ستارههای نوترونی، و گازهای داغ بینکهکشانی ایفا کرده است. اطلاعات آن مکمل بسیار مهمی برای دادههای نوری هابل بود و درک ما را از ساختار پویا و خشن جهان عمیقتر کرد.
همچنین نباید از تلسکوپ فرمی (Fermi Gamma-ray Space Telescope) غافل شد. این تلسکوپ برای آشکارسازی پرتوهای گاما – پرانرژیترین نوع تابش در کیهان – طراحی شده و نقش مهمی در شناسایی منابع اسرارآمیز گسیل پرتو گاما، از جمله تپاخترها، هستههای کهکشانی فعال و انفجارهای عظیم ابرنواختری ایفا کرده است.
در طیف فروسرخ، تلسکوپ فضایی اسپیتزر (Spitzer Space Telescope) جایگاهی ویژه دارد. این تلسکوپ که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ فعال بود، موفق شد سحابیهای پنهان، قرصهای سیارهساز، و حتی برخی از اجرام سرد در منظومهی شمسی را با دقتی مثالزدنی رصد کند. اسپیتزر در کنار هابل و چاندرا، یکی از اعضای «سهگانه بزرگ ناسا» بود که در دوران پیش از جیمز وب، پایههای نجوم مدرن را بنا کردند.
در اروپا نیز، پروژههایی مانند تلسکوپ فضایی هرشل در طیف فروسرخ و پلانک در نقشهبرداری از تابش زمینهی کیهانی، نقطهعطفهای علمی مهمی بهشمار میروند. این مأموریتها به فهم ما از ساختار جهان اولیه، چگونگی شکلگیری ستارگان و فرآیندهای بنیادین فیزیکی کمک شایانی کردند. بنابراین، اگرچه هابل مشهورترین تلسکوپ فضایی جهان است، اما «معروف» بودن تنها در نام خلاصه نمیشود. هر یک از این مأموریتها، پنجرهای تازه به روی کیهان گشودهاند و تصویری از جهان به ما نشان دادهاند که پیش از آن حتی تصورش را نمیکردیم. در دنیای تلسکوپهای فضایی، هر ابزار معروف، پاسخی بوده به پرسشی عمیق – یا مقدمهای بر یک سؤال تازه.
جدیدترین تلسکوپ فضایی
در دنیای نجوم، هر تلسکوپ جدید، پاسخی است به سؤالاتی که ابزارهای پیشین از پاسخ به آنها ناتوان بودند. گاهی هم خودِ این تلسکوپها هستند که پرسشهای تازهای خلق میکنند و مرزهای دانش بشر را جابهجا میسازند. جدیدترین تلسکوپ فضایی که به میدان آمده، دقیقاً از همین جنس است؛ تلسکوپی که در سال ۲۰۲۳ با هدفی بلندپروازانه روانهی فضا شد و حالا در حال بازنویسی دانش ما از سیارات فراخورشیدی است: تلسکوپ فضایی اقلیدس (Euclid Space Telescope)، پروژهای از آژانس فضایی اروپا.
اقلیدس نهتنها جدیدترین عضو باشگاه تلسکوپهای فضایی است، بلکه مأموریتی کاملاً منحصربهفرد دارد؛ بررسی ماهیت ماده تاریک و انرژی تاریک. دو عنصری که نزدیک به ۹۵ درصد از جهان را تشکیل میدهند، اما ماهیت آنها هنوز از دید بشر پنهان است. این تلسکوپ با کمک دوربینهایی که در دو طیف نوری و فروسرخ فعالیت میکنند، میلیاردها کهکشان را در آسمان رصد میکند تا با بررسی نحوهی توزیع آنها، به الگوهایی برسد که میتوانند ما را به پاسخ معمای انرژی تاریک نزدیکتر کنند.
از لحاظ فنی، اقلیدس مجهز به دوربین «VIS» برای تصویربرداری بسیار دقیق از شکل کهکشانها و طیفسنج «NISP» برای تحلیل نور در طیف فروسرخ است. آنچه اقلیدس را به ابزار بیمانندی تبدیل کرده، تواناییاش در نقشهبرداری کیهانی در مقیاسی بیسابقه است. این تلسکوپ قرار است در طول ۶ سال مأموریت خود، بیش از ۱۵ میلیارد کهکشان را ثبت کند و با خلق یک نقشهی سهبعدی از توزیع آنها، سرنخهایی دربارهی تأثیر گرانش ماده تاریک بر ساختار کیهان ارائه دهد.
در کنار اقلیدس، پروژههای دیگری نیز در راهاند. یکی از آنها تلسکوپ فضایی رومن (Nancy Grace Roman Space Telescope) است؛ تلسکوپی که ناسا در حال آمادهسازی آن برای پرتاب در نیمه دوم دهه ۲۰۲۰ است. این ابزار که گاهی از آن بهعنوان «خواهر هابل» یاد میشود، مجهز به دوربینی با زاویه دید صد برابر بیشتر از هابل است و تمرکزش روی بررسی انرژی تاریک، سیارات فراخورشیدی و ساختار کهکشانهای دوردست خواهد بود.
در ژاپن نیز پروژههایی مانند XRISM (برای رصد اشعه ایکس) در حال توسعهاند که قرار است جایگزین تلسکوپهایی مانند Hitomi شوند و چشم بشر را به انرژیهای بسیار بالاتر در جهان باز کنند.
جدیدترین تلسکوپهای فضایی، تنها جانشین نسلهای پیشین نیستند؛ آنها ابزارهایی برای ورود به فصل تازهای از علم هستند. دانشی که نهفقط دربارهی آنچه میبینیم، بلکه دربارهی آنچه نمیتوانیم ببینیم – مانند ماده و انرژی تاریک – نیز گسترش مییابد. و در این مسیر، علم به یاری فناوری میآید تا آنچه قرنها رؤیا بود، امروز در قالب دادهها و تصاویر ملموس در دسترس بشر قرار گیرد.
8,000,000 7,397,000 تومان
قویترین تلسکوپ فضایی جهان
قدرت در دنیای تلسکوپها تنها به بزرگی آینه یا ارتفاع مدار آنها از سطح زمین خلاصه نمیشود. «قویترین تلسکوپ فضایی جهان» تلسکوپی است که ترکیبی از وضوح، حساسیت طیفی، دامنهی دید و توانایی پردازش دادههای بسیار پیچیده را در خود جمع کرده باشد. تلسکوپی که بتواند نور ضعیفترین کهکشانهای جهان اولیه را تشخیص دهد، از دل ابرهای کیهانی، ستارههای نوزاد را بیرون بکشد و نشانههای حیات را در جو سیارات فراخورشیدی شناسایی کند. همهی این ویژگیها امروز در یک نام خلاصه میشوند: تلسکوپ فضایی جیمز وب.
پیشتر دربارهی عظمت فیزیکی جیمز وب و آینه ۶.۵ متری آن صحبت کردیم، اما چیزی که این تلسکوپ را به «قویترین» بدل میکند، فناوری منحصربهفرد آن در رصد فروسرخ کیهانی است. برخلاف طیف مرئی که با غبار کیهانی و فواصل طولانی تضعیف میشود، نور فروسرخ میتواند از میان ابرهای گاز عبور کند و به ما اجازه دهد تا آن سوی پردهی تاریک کیهان را ببینیم. این یعنی جیمز وب قادر است کهکشانهایی را ببیند که تنها چند صد میلیون سال پس از مهبانگ شکل گرفتهاند؛ اجرامی که حتی هابل هم موفق به رصد آنها نشده بود.
در کنار وضوح بینظیر، جیمز وب به حسگرهای بسیار پیشرفتهای مجهز است: NIRCam برای تصویربرداری فروسرخ نزدیک، NIRSpec برای طیفسنجی، MIRI برای فروسرخ میانی، و FGS/NIRISS برای تثبیت و تصویربرداری دقیق. این ابزارها در کنار هم به آن توانایی تحلیل ساختار جو سیارات فراخورشیدی، بررسی سیارات کوتوله، و حتی رصد اجرام در منظومهی شمسی مانند دنبالهدارها را میدهند.
اما یکی از انقلابیترین قابلیتهای جیمز وب، بررسی مولکولی جو سیارات فراخورشیدی است. این تلسکوپ میتواند حضور گازهایی چون بخار آب، متان، دیاکسید کربن و حتی ازون را در جو این سیارات شناسایی کند؛ و این همان چیزی است که احتمال وجود حیات را در دنیایهای دیگر بهطور جدیتر مطرح میکند.
از منظر مهندسی نیز، جیمز وب در قلهی توان فنی بشر ایستاده است. ساخت آینههای ششضلعی، طراحی سایهبان خورشیدی چندلایه، سیستمهای سرمایش غیرفعال در نقطهی L2 و کنترلهای دقیق پرتاب، همگی نشاندهندهی سطح پیچیدگی این مأموریت هستند. و اگرچه سالها تأخیر در ساخت و میلیاردها دلار هزینه، آن را به یکی از پرهزینهترین پروژههای ناسا بدل کرد، اما حالا تمام این سرمایهگذاریها به نتیجه رسیدهاند.
تصاویر و دادههای اولیه جیمز وب از جمله کهکشان SMACS 0723، سحابی کارینا، حلقههای نپتون و ستارگان در حال تولد، نهتنها تحسین جامعه علمی را برانگیختند، بلکه دروازههایی تازه به روی فهم کیهان گشودند. بهعبارت دیگر، جیمز وب فقط یک تلسکوپ قدرتمند نیست؛ نقطهی اوج فناوری، آرزوی دیرینهی اخترشناسان و شاید بهترین نمایندهی کنجکاوی بشر در دل سکوت فضاست.
تلسکوپ فضایی چگونه کار میکند؟
وقتی از تلسکوپهای فضایی صحبت میکنیم، تصویر ذهنی اغلب ما به سمت سازهای عظیم با آینههای براق و بازوهای مکانیکی در دل تاریکی فضا میرود. اما کارکرد این ابزارهای خارقالعاده، بسیار پیچیدهتر از ظاهرشان است. تلسکوپ فضایی، در سادهترین تعریف، دستگاهی برای جمعآوری و تحلیل نور یا امواج الکترومغناطیسی اجرام آسمانی است؛ اما آنچه آن را از تلسکوپهای زمینی متمایز میکند، جایگاه و دقت بینظیرش در ثبت دادههایی است که از سطح زمین هرگز نمیتوان به آنها دست یافت.
برای درک عملکرد تلسکوپ فضایی، ابتدا باید به سه بخش کلیدی در ساختار آن توجه کرد: سامانهی نوری، حسگرهای علمی، و پلتفرم پرتاب و کنترل مداری.
در قلب هر تلسکوپ فضایی، یک سامانهی نوری قدرتمند قرار دارد. این سامانه معمولاً شامل آینهی اولیهای با قطر قابل توجه است که وظیفهی آن، جمعآوری نور بازتابشده یا تابششده از اجرام آسمانی است. هرچه این آینه بزرگتر باشد، تلسکوپ میتواند نورهای ضعیفتری را تشخیص دهد؛ نورهایی که از کهکشانهایی میآیند که میلیاردها سال نوری از ما فاصله دارند. در تلسکوپهایی مانند جیمز وب، آینهها از چندین بخش ششضلعی تشکیل شدهاند که با دقت نانومتری تراز شدهاند تا سطحی یکنواخت بسازند. این بخش، مسئول شکلدهی به تصویر و تمرکز نور است.
مرحلهی بعد، آشکارسازی یا همان تشخیص و تحلیل نور است. نور جمعآوریشده توسط سامانهی نوری، به حسگرهای بسیار حساس الکترونیکی منتقل میشود؛ حسگرهایی که بسته به نوع تلسکوپ، در طولموجهای مختلف طراحی شدهاند. مثلاً تلسکوپهایی مثل «هابل» بیشتر در طیف نور مرئی و فرابنفش کار میکنند، درحالیکه تلسکوپی مثل «جیمز وب» در طیف فروسرخ فعالیت دارد. این تفاوت در طولموج باعث میشود هر تلسکوپ بتواند پدیدههای خاصی را با دقت بیسابقه بررسی کند؛ از سحابیهای تاریک و ستارگان نوزاد گرفته تا کهکشانهایی که در نخستین روزهای پس از مهبانگ شکل گرفتهاند.
اما چیزی که عملکرد یک تلسکوپ فضایی را ممکن میکند، فقط به تجهیزات نوری و حسگرها محدود نمیشود. محل قرارگیری تلسکوپ در فضا، مسیر مداری، و فناوریهای پشتیبانیکننده مانند سیستمهای کنترل حرارتی، مخابراتی، و موقعیتیابی دقیق همگی در دقت دادههای نهایی نقش اساسی دارند. تلسکوپهایی مثل «هابل» در مدار پایین زمین (LEO) مستقر هستند و میتوانند نسبتاً راحت توسط شاتلهای فضایی تعمیر شوند، اما تلسکوپهایی مثل «جیمز وب» در نقطهی لاگرانژی L2 قرار دارند؛ نقطهای بسیار دورتر از زمین که به آنها امکان رصد پایدارتر و دمای پایینتر برای ابزارهای فروسرخ را میدهد.
برای عملکرد درست، دما نقش حیاتی دارد. حسگرهای فروسرخ باید در دماهای بسیار پایین فعالیت کنند تا دمای خود دستگاه، تداخل در دادهها ایجاد نکند. به همین دلیل، جیمز وب به سایهبان خورشیدی عظیمی مجهز است که مانند یک سپر چندلایه، دمای ابزارها را تا منفی ۲۳۰ درجه سانتیگراد کاهش میدهد.
در نهایت، تمامی دادههای جمعآوریشده از طریق آنتنهای قدرتمند به ایستگاههای زمینی مخابره میشوند. تیمهای متخصص روی زمین، دادهها را رمزگشایی میکنند، تصاویر خام را پردازش مینمایند، و تحلیلهای علمی روی آنها انجام میدهند. بدین ترتیب، آنچه در قالب تصویر یا نمودار به دست ما میرسد، نتیجهی یک فرآیند بسیار پیچیده، دقیق و چندمرحلهای است که حاصل سالها کار مشترک میان دانشمندان، مهندسان و آژانسهای فضایی است.
4,900,000 4,371,000 تومان
آینده تلسکوپهای فضایی
هرچه علم پیش میرود، تلسکوپهای فضایی نهفقط به ابزارهای دقیقتری تبدیل میشوند، بلکه تبدیل به ادامهی چشم انسان در دل هستی میشوند؛ چشمی که اکنون نهفقط برای کشف کهکشانهای دور، بلکه برای یافتن نشانهای از «دیگری» به آسمان دوخته شده است.
آیندهی تلسکوپهای فضایی، همزمان با پیشرفت فناوریهای محاسباتی و مهندسی، به سمتی میرود که ردپای حیات در فراسوی منظومهی شمسی دیگر رؤیایی دور نباشد. پروژههایی نظیر تلسکوپ فضایی لوییجیانا (LUVOIR) یا هاباکس (HabEx)، طراحی شدهاند تا با دقتی هزار برابر بیشتر از هابل، جوّ سیارات فراخورشیدی را برای یافتن زیستنشانها بررسی کنند؛ از حضور اکسیژن و متان گرفته تا ویژگیهای نوری خاصی که تنها در اثر فرایندهای زیستی ایجاد میشوند.
در عین حال، مسیر آینده تنها به یافتن حیات محدود نمیشود. تحلیل امواج گرانشی، تصویربرداری از سیاهچالهها، مطالعهی دقیق ماده تاریک، و شبیهسازی ساختار کیهان در مقیاسهای غیرقابل تصور، همگی در دستور کار نسل آینده تلسکوپهاست. شاید در آیندهای نهچندان دور، تلسکوپهای فضایی بتوانند بهصورت شبکهای در فضا با هم تعامل کنند، دادههای آنی تبادل نمایند و تصویری یکپارچه از کیهان ارائه دهند.
در جهانی که هنوز نیز میلیاردها کهکشان کشفنشده در دل تاریکی آن پنهاناند، تلسکوپهای فضایی آینده قرار نیست تنها رازگشای آسمان باشند؛ آنها قرار است آیینهای باشند که انسان در آن تصویر آیندهی خودش را نیز تماشا میکند.
سخن آخر
تلسکوپهای فضایی، فقط ابزارهای علمی نیستند؛ آنها تجلی بلندپروازی بشر برای فهم جایگاهش در هستیاند. از نخستین نگاهها به آسمان گرفته تا ثبت دورترین کهکشانها، هر تلسکوپ فضایی داستانی از کنجکاوی، پشتکار و امید است. در جهانی که هنوز بیشترش برای ما ناشناخته مانده، این ابزارهای معلق در سکوت فضا، چراغهایی هستند که تاریکی را میشکافند و راه را برای پرسشهای بزرگتری هموار میکنند. آیندهی تلسکوپهای فضایی، آیندهی شناخت ما از خودمان و جهان اطرافمان است.
منبع: دیجیکالا مگ
سوالات متداول
تلسکوپ فضایی چیست؟
تلسکوپ فضایی ابزاری است که در خارج از جو زمین برای رصد اجرام آسمانی مستقر میشود.
چرا تلسکوپهای فضایی از تلسکوپهای زمینی دقیقترند؟
چون از مزاحمتهای جوی و نوری زمین در امان هستند و وضوح بهتری ارائه میدهند.
قویترین تلسکوپ فضایی جهان کدام است؟
تلسکوپ فضایی جیمز وب قدرتمندترین تلسکوپ فعلی جهان است.
آیا تلسکوپهای فضایی میتوانند حیات فرازمینی را کشف کنند؟
بله، با تحلیل جو سیارات فراخورشیدی میتوان به نشانههایی از حیات دست یافت.
source