معدود استودیوهای انیمه‌‌ هستند که مانند استودیو جیبلی تا این اندازه با واژه‌هایی مثل کمال و استادی در هنر انیمیشن، گره خورده باشند. این استودیو با خلق مجموعه‌ای از آثار ماندگار، به نماد والای آنچه انیمه‌ی بلند سینمایی می‌تواند باشد، تبدیل شده است. از شاهکارهایی چون همسایه‌ی من توتورو، مدفن کرم‌های شب‌تاب، شاهزاده مونونوکه و شهر اشباح گرفته تا آثار درخشان دیگر، جیبلی جایگاه خود را به عنوان چهره‌ی برجسته‌ی انیمه‌ی سینمایی در میان مخاطبان سراسر جهان تثبیت کرده است. بنابراین منطقی است که شبیه -و با الهام از- آثار استودیو جیبلی، ده‌ها انیمه ساخته شود.

به‌دلیل موفقیت بی‌سابقه‌ی استودیو جیبلی در میان منتقدان و محبوبیت گسترده‌اش نزد مخاطبان، بسیاری از تماشاگران، آشنایی‌شان با دنیای انیمه‌های سینمایی را تنها به آثار این استودیو محدود می‌کنند. اما حقیقت این است که جیبلی تنها نوک کوه یخ دنیای انیمه‌های خوش‌ساخت است. در طول سال‌ها، فیلم‌های درخشانی ساخته شده‌اند که از نظر کیفیت و تأثیرگذاری، در حد و اندازه‌ی شاهکارهای جیبلی ظاهر شده‌اند. چه آن انیمه‌هایی که به‌ناحق زیر سایه‌ی پروژه‌های بزرگ‌تر نادیده گرفته شدند، و چه آثار جدیدتری که با الهام از بهترین‌های جیبلی پا به عرصه گذاشته‌اند، همگی نشان می‌دهند که جیبلی تنها استودیوی شایسته‌ی خلق انیمه‌های بزرگ نیست.

این 10 انیمه جذاب شبیه آثار استودیو جیبلی را از دست ندهید

۱۰. نقاب میوتارو (A Whisker Away)

نقاب میوتارو (A Whisker Away)

  • سال اکران: ۲۰۲۰
  • کارگردان: جونیچی ساتو، تاموتاکو شیبایاما
  • زمان فیلم: ۱۰۴ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۶.۷ از ۱۰

پیوندی خیال‌انگیز میان آدم‌های معمولی و زندگی ساده و دوست‌داشتنی حیوانات، یکی از مضامینی‌ست که ما بارها در دنیای انیمه‌های سینمایی با آن مواجه شده‌ایم. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های مدرن این نوع داستان، انیمه «نقاب میوتارو» است. این انیمه داستان دختر عجیبی را روایت می‌کند که برای جلب توجه کسی که دوستش دارد، خود را به گربه تبدیل می‌کند. اما خیلی زود متوجه می‌شود که این تغییر شکل‌ها پیامدهایی دارند و رفت‌وآمد مداوم میان دو هویت انسانی و حیوانی، مرز میان آن‌ها را برایش کم‌رنگ و مبهم می‌کند.

در حالی‌که فضای فانتزی انیمه به‌خوبی مخاطب را جذب و درگیر خود می‌کند، نقطه‌ قوت اصلی «نقاب میوتارو» در ساختار محکم و تعادل ظریفی است که به‌عنوان یک انیمه‌ی عاشقانه دارد. ایده‌ی تبدیل شدن به گربه، در واقع بازتابی از احساس تنهایی و تردیدهای درونی شخصیت اصلی است؛ احساسی که کم‌کم به هسته‌ی داستان تبدیل می‌شود و روایتی گیرا از شکستن حصار درونی خود و روبه‌رو شدن با هویت واقعی‌اش را شکل می‌دهد.  این انیمه به خوبی انیمه «بازگشت گربه»، یکی از انیمه‌های استودیو جیبلی، است و بی‌شک برای طرفداران «بازگشت گربه» اثری دیدنی و دلنشین خواهد بود.

۹. بلادونای غم و اندوه (Belladonna of Sadness)

انیمه به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی و بلادونای غم و اندوه

  • سال اکران: ۱۹۷۳
  • کارگردان: ایچی یاماتومو
  • زمان فیلم: ۸۶ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷.۴ از ۱۰

انیمه درام تجربی «بلادونای غم و اندوه» که حتی پیش از نخستین آثار استودیو جیبلی ساخته شده، در زمان خود انقلابی به‌پا کرد و نشان داد که انیمه می‌تواند بستری باشد برای روایت داستان‌هایی تلخ، عمیق و مخصوص بزرگسالان. این انیمه روایت‌گر زندگی دختر روستایی‌ای‌ است که پس از مورد آزار قرار گرفتن توسط یک ارباب فئودال شرور، همه‌چیزش را از دست می‌دهد و در نهایت از روستا رانده می‌شود. او که سرشار از خشم و درد است، برای انتقام گرفتن از کسانی که زندگی‌اش را نابود کردند، با شیطان پیمانی می‌بندد تا قدرت‌های جادویی به دست آورد.

«بلادونای غم و اندوه» از زمان اکرانش تاکنون، به‌دلیل موضوعات آزاردهنده و تلخ خود همواره با جنجال و بحث همراه بوده است. با این‌حال، یکی از دلایل ماندگاری و تأثیرگذاری این انیمه، توانایی آن در آفرینش زیبایی و تصاویری رمزآلود از دل موقعیتی هولناک و دردناک است. این انیمه، بیشتر از هر چیز با سبک بصری منحصر‌به‌فردش شناخته می‌شود؛ تصاویری که نه‌تنها جنبه‌ی تزئینی ندارند، بلکه مستقیماً به خدمت روایت درمی‌آیند و به هر گره داستانی و هر لحظه‌ی احساسی، سنگینی و عمق بیشتری می‌بخشند. به همین دلیل، «بلادونای غم و اندوه» را می‌توان نه‌فقط یک انیمه، بلکه یک تجربه‌ی هنری منحصربه‌فرد دانست که در مرز میان زیبایی و رنج حرکت می‌کند.

غم‌انگیزترین انیمه‌های تاریخ برای وقت‌هایی که دلتان یک گریه‌ی حسابی می‌خواهد

۸. پرومر (Promare)

پرومر (Promare)

  • سال اکران: ۲۰۱۹
  • کارگردان: هیرویوکی ایمائیشی
  • زمان فیلم: ۱۱۱ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷ از ۱۰

انیمه «پرومر» از استودیو مدرن و پیشرو تریگر (Trigger)، در واقع یک نامه‌ی عاشقانه به انیمه‌های اکشن پرزرق و برق و پرشور است که با سبک و ظاهری خیره‌کننده، خود را به رخ می‌کشد. داستان در آینده‌ای جایگزین روایت می‌شود؛ جایی که بخشی از انسان‌ها به توانایی‌های آتش‌افروزانه (pyroknetic) مجهز شده‌اند و به همین دلیل توسط جامعه طرد می‌شوند، موضوعی که به شورش آن‌ها علیه مردم عادی منجر می‌شود. برای مقابله با این آتش‌سوزی‌ها و هرج‌ومرج‌های ناشی از آن، تیمی حرفه‌ای و درجه یک از آتش‌نشانان به میدان فرستاده می‌شود تا اوضاع را کنترل کنند.

ساخت دنیای خلاقانه و جذاب «پرومر» تنها آغاز چیزی است که باعث می‌شود این انیمه تا این حد موفق و تأثیرگذار باشد. هر سکانس اکشن در فیلم، به شکلی چشم‌نوازتر و هیجان‌انگیزتر از قبلی طراحی شده است. فیلم با آگاهی کامل تصمیماتی می‌گیرد که به سرگرم‌کننده‌ترین و اوج‌گیری‌های هیجانی ممکن منجر می‌شود؛ از مبارزات عظیم شخصیت‌ها با ربات‌های غول‌پیکر گرفته تا تمرکز ویژه‌ای که روی ترکیب انیمیشن دو بعدی و سه ‌بعدی دارد. این عناصر همه دست به دست هم می‌دهند تا تجربه‌ای بصری و احساسی بی‌نظیری برای تماشاگر رقم بخورد.

۷. وقتی جانکرز آمد (Junkers Come Here)

انیمه به خوبی استودیو جیبلی و وقتی جانکرز آمد

  • سال اکران: ۱۹۹۴
  • کارگردان: جونیچی ساتو
  • زمان فیلم: ۱۰۵ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷.۱ از ۱۰

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که به داستان‌گویی و جایگاه ماندگار بسیاری از انیمه‌های استودیو جیبلی قدرت می‌بخشد، این است که شخصیت‌های جوان و در حال رشد، از دل مفاهیم فانتزی عجیب و جادویی، با چالش‌ها و مشکلات واقعی زندگی‌شان روبه‌رو می‌شوند. یکی از انیمه‌هایی که به‌خوبی همین ساختار را دنبال می‌کند و می‌توانیم آن را به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی بدانیم، انیمه «وقتی جانکرز آمد» است؛ داستان دختری که با افسردگی و بحران‌های خانوادگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، و در این مسیر، یک سگ سخنگوی جادویی به کمکش می‌آید تا او بتواند با زخم‌های درونی‌اش روبه‌رو شود.

این انیمه‌ی کمتر دیده‌شده از دهه‌ی ۹۰، داستان هیرو‌می جوان را روایت می‌کند؛ دختری که به‌ظاهر قوی و بالغ به نظر می‌رسد، اما در درون، زیر فشار تنهایی و مشکلات خانوادگی کم‌کم در حال فروپاشی‌ست. نقطه‌ی عطف زندگی او زمانی رقم می‌خورد که سگ‌ش، جانکرز، به شکلی غیرمنتظره به تکیه‌گاهش تبدیل می‌شود؛ سگی که نه‌تنها توانایی صحبت کردن دارد، بلکه می‌تواند سه آرزوی او را هم برآورده کند. جانکرز با روش‌های گوناگون تلاش می‌کند تا صاحبش را از دل ناامیدی بیرون بکشد. با اینکه این انیمه از چشم بسیاری از مخاطبان پنهان مانده، اما «وقتی جانکرز آمد» همان صداقت لطیف، درک عاطفی عمیق و بلوغ احساسی‌ای را دارد که در بهترین آثار استودیو جیبلی دیده می‌شود.

۶. بل (Belle)

بل (Belle)

  • سال اکران: ۲۰۲۱
  • کارگردان: مامورو هوسودا
  • زمان فیلم: ۱۲۱ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷ از ۱۰

«بل» یک بازآفرینی مدرن و خیره‌کننده از افسانه‌ی کلاسیک دیو و دلبر است که آن را به دنیای دیجیتال و فضاهای آنلاین امروز منتقل می‌کند؛ روایتی پخته، امروزی و از نظر بصری درخشان که فقط در قالب انیمه می‌توانست به این شکل بدرخشد. داستان درباره‌ی دختری نوجوان به نام سوزو است؛ دختری گوشه‌گیر که پس از مرگ مادرش در کودکی، به سختی با دنیای واقعی کنار می‌آید. اما همه‌چیز زمانی تغییر می‌کند که او وارد جهانی آنلاین به نام «U» می‌شود؛ فضایی مجازی که در آن با نام کاربری «بل» به شهرت می‌رسد و به پرنسسی محبوب تبدیل می‌شود. درست وقتی که نگاه همه‌ی دنیا به او دوخته شده، موجودی مرموز و اژدهاگونه وارد می‌شود و مسیر داستان را برای همیشه تغییر می‌دهد.

«بل» چیزی فراتر از یک بازگویی ساده و مدرن از افسانه‌ی دیو و دلبر است؛ این انیمه با الهام از عناصر آشنا و کلاسیک آن داستان، مسیر تازه‌ای می‌سازد تا به موضوعاتی عمیق‌تر چون افسردگی، سواستفاده و روند بهبود زخم‌های روانی بپردازد. با در نظر گرفتن تجربه‌ی قبلی مامورو هوسودا، کارگردان انیمه‌هایی چون «جنگ‌های تابستانی» و «ماجراهای دیجیمون»، طبیعی است که جهان مجازی «بل» پر از تصاویر خلاقانه و مفاهیم هیجان‌انگیز باشد. اما این جلوه‌های بصری صرفاً زرق‌وبرق نیستند؛ بلکه هر کدام در خدمت روایت هستند و لایه‌های احساسی داستان را پررنگ‌تر می‌کنند.

۵. می‌خوام پانکراست رو بخورم (I Want to Eat Your Pancreas)

انیمه به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی و می‌خوام پانکراست رو بخورم

  • سال اکران: ۲۰۱۸
  • کارگردان: شین ایچیرو اوشیجیما
  • زمان فیلم: ۱۰۸ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۸ از ۱۰

با وجود عنوان عجیب و کمی گیج‌کننده‌اش، «می‌خوام پانکراست رو بخورم» یکی از تأثیرگذارترین و پرقدرت‌ترین انیمه‌های اشک‌آور مدرن به‌شمار می‌رود. این فیلم داستان دانش‌آموزی دبیرستانی را روایت می‌کند که ناگهان با این حقیقت روبه‌رو می‌شود که دختر موردعلاقه‌اش به بیماری لاعلاجی مبتلا شده است. در واکنش به این خبر، و از سر محبت و احترام به او، تصمیم می‌گیرد که هر کاری از دستش برمی‌آید انجام دهد تا آخرین روزهای زندگی‌اش، به بهترین و شادترین شکل ممکن سپری شود.

اینکه بگوییم «می‌خوام پانکراست رو بخورم» به موضوعاتی سنگین و عاطفی می‌پردازد، کم‌لطفی است. این انیمه عمیقاً به مفاهیمی مانند اجتناب‌ناپذیری مرگ و غم از دست دادن می‌پردازد و همزمان یادآور می‌شود که زندگی کوتاه است و باید از آن بیشترین بهره را برد. اما چیزی که داستان را این‌قدر تأثیرگذار می‌کند و باعث می‌شود این انیمه را به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی ببینیم، فقط موضوع غم‌انگیزش نیست؛ بلکه تلاش فیلم برای ساختن شخصیتی پیچیده و سرزنده از ساکورا، بدون اینکه او صرفاً به بیماری‌اش محدود شود، بار احساسی داستان را چندین برابر می‌کند.

۴. سوزومه (Suzume)

سوزومه (Suzume)

  • سال اکران: ۲۰۲۲
  • کارگردان: ماکوتو شینکای
  • زمان فیلم: ۱۲۲ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷.۶ از ۱۰

«سوزومه» یکی دیگر از آثار پرفروش و موفق ماکوتو شینکای است، کارگردان مشهور انیمه‌هایی مانند «نام تو» و «فرزند آب و هوا». این انیمه بیشتر از هر چیز دیگری به دنیای فانتزی و داستان‌های بلوغ شخصیتی شبیه به آثار استودیو جیبلی نزدیک شده است. داستان درباره‌ی دختری نوجوان به نام سوزومه است که در مسیر رفتن به مدرسه با مرد جوان مرموزی روبه‌رو می‌شود. این دیدار، او را به ماجرایی پرماجرا می‌کشاند؛ بستن درهایی که اگر باز بمانند باعث فاجعه‌ای در سراسر ژاپن خواهند شد. پیچیدگی داستان زمانی بیشتر می‌شود که این مرد جوان به یک صندلی کودکانه تبدیل می‌شود و سوزومه باید به‌تنهایی وظیفه‌ی بستن درها را انجام دهد.

یکی از دلایلی که انیمه «سوزومه» به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی به شمار می رود این است که از نظر ساختار داستانی شباهت زیادی به بسیاری از آثار بزرگ استودیو جیبلی دارد؛ داستان دختری جوان که زندگی ساده‌اش را ترک می‌کند و به سفری جادویی و پرماجرا می‌رود. اما چیزی که «سوزومه» را فراتر از یک داستان ساده و تخیلی می‌کند، پیام‌های عمیق و معانی نهفته در دل داستان است. این انیمه از تصویر بلایای طبیعی مهارنشده و ترس‌های ناشی از آن‌ها استفاده می‌کند تا به‌طور موازی، فاجعه‌ی ویرانگر زلزله و سونامی سال 2011 ژاپن را بازتاب دهد؛ احساسات درد، ترس و ویرانی در سراسر فیلم موج می‌زند و تأثیری عمیق بر بیننده می‌گذارد.

۳. جین پابرهنه (Barefoot Gen)

  • سال اکران: ۱۹۸۳
  • کارگردان: موری ماساکی
  • زمان فیلم: ۸۳ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۸ از ۱۰

با وجود ظاهر ساده و شاد «جین پا برهنه»، این فیلم یکی از تکان‌دهنده‌ترین و احساسی‌ترین روایت‌های جنگ در دنیای انیمه است. داستان، زندگی پسری جوان و جامعه‌اش را پس از بمباران اتمی هیروشیما دنبال می‌کند. این انیمه با بی‌رحمی و تلخی، رنج‌ها و ویرانی عظیمی که این بمباران به همراه داشت را به تصویر می‌کشد. اوج تاثیرگذاری «جین پا برهنه»، سکانس بمباران است که با جزئیاتی عمیق و دردناک، فاجعه‌ای واقعی را جلوی چشم مخاطب می‌آورد.

انیمه «جین پا برهنه» از نظر داستان‌گویی بسیار شبیه و البته به خوبی یکی از انیمه‌های استودیو جیبلی یعنی «مدفن کرم‌های شب‌تاب» است. هر دو داستان، واقعیت‌های جنگ جهانی دوم را از نگاه کودکی بی‌گناه روایت می‌کنند. این دو فیلم با ترس نداشتن از نمایش تلخی‌های جنگ، موفق می‌شوند داستان‌هایی عمیق و تاثیرگذار خلق کنند، مخصوصاً از طریق به تصویر کشیدن تاثیر جنگ بر کودکان. با این وجود، در حالی که «مدفن کرم‌های شب‌تاب» به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و ماندگارترین انیمه‌ها شناخته شده، «جین پا برهنه» که حتی پنج سال زودتر ساخته شد، متاسفانه از یادها رفته و کمتر دیده شده است.

۱۰ انیمیشن تلخ و آزاردهنده که حتی بزرگسالان هم تاب دیدنشان را ندارند

۲. پدرخوانده‌های توکیو (Tokyo Godfathers)

پدرخوانده‌های توکیو (Tokyo Godfathers)

  • سال اکران: ۲۰۰۳
  • کارگردان: ساتوشی کن
  • زمان فیلم: ۹۲ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷.۸ از ۱۰

«پدرخوانده‌های توکیو» یکی از چهار شاهکار موفق و تحسین‌شده‌ی ساتوشی کن است که حتی با وجود اینکه به موضوعات جدی و بزرگسالانه می‌پردازد، بدون شک صمیمی‌ترین و گرم‌ترین اثر او محسوب می‌شود. داستان درباره‌ی سه بی‌خانمان با دل و جرات است که در ایام تعطیلات در خیابان‌های توکیو پرسه می‌زنند و ناگهان نوزادی رهاشده را میان زباله‌ها پیدا می‌کنند. این سه نفر تصمیم می‌گیرند خودشان مسئولیت مراقبت از نوزاد را به عهده بگیرند و در دل شهر به دنبال والدین اصلی او بگردند. داستانی پر از امید، مهربانی و ماجراجویی که دل هر مخاطبی را گرم می‌کند.

برخلاف دیگر آثار ساتوشی کن که بیشتر با عناصر روان‌شناختی و تداخل واقعیت و خیال شناخته می‌شوند، موفقیت «پدرخوانده‌های توکیو» بیشتر به جذابیت ذاتی شخصیت‌هایش و انیمیشن بی‌نظیر آن بازمی‌گردد. حتی وقتی فیلم به موضوعات دردناک می‌پردازد، همواره انرژی آرام‌بخش و دلنشینی دارد که آن را به تجربه‌ای سرگرم‌کننده و دل‌چسب برای ایام تعطیلات تبدیل می‌کند. اگر بخواهیم بهترین انیمه‌ای که روحیه‌ی جشن و تعطیلات را منتقل می‌کند و در عین حال به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی باشد را انتخاب کنیم، «پدرخوانده‌های توکیو» بدون شک یکی از بهترین‌هاست.

چرا «پدرخوانده‌های توکیو» بهترین انیمه برای کریسمس است؟

۱. شب کوتاه، دختر پیاده (Night Is Short, Walk On Girl)

انیمه به خوبی انیمه‌های استودیو جیبلی و شب کوتاه دختر پیاده

  • سال اکران: ۲۰۰۳
  • کارگردان: ساتوشی کن
  • زمان فیلم: ۹۲ دقیقه
  • امتیاز کاربران IMDB به انیمه: ۷.۸ از ۱۰

«شب کوتاه، دختر پیاده» داستانی فوق‌العاده خلاقانه و پرجنب‌وجوش است که در هر فریم، شخصیت و جذابیت خاص خود را دارد و از ابتدا تا انتها سرگرم‌کننده است. این انیمه کمتر شناخته‌شده، ماجرای گروهی از دانشجویان دانشگاه را در یک شب دیوانه‌وار و پر از اتفاقات پیش‌بینی‌نشده در شهر دنبال می‌کند. شخصیت اصلی داستان که با عنوان ساده‌ی «دختر مو سیاه» شناخته می‌شود، در مرکز بسیاری از ماجراهای عجیب و غریب قرار می‌گیرد؛ از مسابقه نوشیدن پرهیجان گرفته تا جستجوی یک کتاب قدیمی دوران کودکی و اجرای مکرر نمایش‌های تئاتر خیابانی غیرمنتظره.

انیمه «شب کوتاه، دختر پیاده» درست همانطور که انتظار می‌رود، با هر صحنه‌اش یک قدم به دنیایی از سرگرمی و دیوانگی برمی‌دارد و حتی برای لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد. این داستان که مدام از یک ماجرای عجیب به ماجرایی دیگر می‌پرد، با طراحی خلاقانه و شخصیت‌های منحصر‌به‌فرد، بیننده را در فضایی غیرقابل‌پیش‌بینی غرق می‌کند. اما چیزی که این فیلم را از دیگر آثار متمایز می‌کند، صرفاً طنز و جنونش نیست، بلکه ارتباط ساده و عمیق شخصیت‌ها و نگاهی شاعرانه به زودگذر بودن و در عین حال زیبایی زندگی است.

منبع: collider

source

توسط chehrenet.ir