تئاتر ژاپنی یکی از کهنترین و پیچیدهترین شاخههای هنرهای نمایشی جهان است که همچنان با شور و هیجان بسیار در ژاپن اجرا میشود و در واقع یکی از جاذبههای توریستی این کشور تماشای یکی از این اجراها از نزدیک و در اصیلترین حالت خود است. در دل این سنت غنی، سه فرم نمایشی اصلی جایگاهی ویژه دارند: تئاتر نو (Noh)، کابوکی (Kabuki) و بونراکو (Bunraku). هرکدام از این گونهها سبک اجرایی و زیباییشناختی خاص خود را دارند و بازتابی از ساختارهای اجتماعی، ارزشهای فرهنگی و تحولات تاریخی ژاپن نیز هستند.
تئاتر نو با حرکات کند و صورتکهای اسرارآمیزش، کابوکی با اجراهای پرزرقوبرقاش و بونراکو با فن عروسکگردانی پیچیدهاش شناخته میشود و این اشکال نمایشی هرکدام ترکیبی منحصربهفرد از هنر، موسیقی، ادبیات و آیینهای مذهبی هستند. با توجه به فرهنگ ژاپن که به خاص بودنش معروف است، مطالعهی تئاتر ژاپنی یکی از بهترین راهها برای پی بردن به این است که تئاتر در بستر فرهنگهای مختلف چگونه گسترش پیدا کرده است.
در این مقاله به بررسی و معرفی همهجانبهی هر یک از این سه فرم اصلی تئاتر ژاپنی خواهیم پرداخت: پیشزمینهی تاریخی آنها، ویژگیهای نمایشی و زیباییشناختیشان، تفاوتها و شباهتها و نقش آنها در میراث فرهنگی و جامعهی ژاپن.
تئاتر نو (Noh): مرموز، ساکن، اساطیری
تئاتر نو پیشزمینهی تاریخی طولانیای داشت، اما در قرن چهاردهم میلادی کانامی (Kan’ami) و پسرش زئامی (Zeami) هویت آن را رسماً بهعنوان یک فرم هنری جدید تثبیت کردند و در دورهی موروماچی (Muromachi) (۱۳۳۶ تا ۱۵۷۳) به اوج شکوفایی رسید. این سبک از تئاتر ژاپنی با حرکات کند و سنجیدهی بازیگران، موسیقی سنتی، صورتکها یا نقابهای چوبی و متون شاعرانهاش شناخته میشود. نو نهفقط یک نمایش، بلکه نوعی تشریفات آیینی است؛ سفری مینیمالیستی در قلمروی میان دنیای مردگان و زندگان.
در ساختار یک نمایش نو، معمولاً شخصیت اصلی یا «شیته» (Shite) یک روح، ایزد یا قهرمان اسطورهای است که با راهب یا مسافر یا «واکی» (Waki) روبرو میشود. نمایش در دو بخش اجرا میشود: ابتدا شیته به شکل انسانی ظاهر میشود و گذشتهاش را روایت میکند، سپس در بخش دوم، با ظاهر واقعیاش بازمیگردد و حقیقت پنهان شدهی داستان را آشکار میسازد. روایتها اغلب مبتنی بر اسطورهها، متون بودایی یا اشعار کلاسیکاند.

شمایی از صحنهی اجرای تئاتر نو. در مرکز: شیته / در قسمت جلو، سمت راست: واکی / گروه هشتنفرهی سمت راست: جیوتای (گروه کر یا همسرایان) / چهار نفر پشتی در وسط و سمت راست: نوازندگان / دو نفر پشتی در سمت چپ: دستیاران صحنه
موسیقی در تئاتر نو از اهمیت بالایی برخوردار است. نوازندگان طبل (کوتسوزومی، اوتسوزومی و تایکو) و فلوت (نوکان)، همراه با آوازهای گروه کر، فضایی صوتی خلق میکنند که به ایجاد حالوهوایی عرفانی و سورئال کمک میکند. موسیقی هم از لحاظ احساسی صحنه را زمینهسازی میکند، هم به بازیگر سرنخی برای بیان حالت درونی شخصیت ارایه میدهد.
یکی از ویژگیهای منحصربفرد تئاتر نو، استفاده از صورتکهای چوبی (Noh-men) است که شیته یا بازیگر اصلی آن را روی چهره میگذارد. این نقابها ویژگیهای ظاهری شخصیت را مشخص میکنند و با کمترین تغییر زاویه، توانایی انتقال طیفی از احساسات را دارند. مهارت بازیگر تئاتر نو این است که با حرکت آرام سر و بدن، روح نهفته در نقاب را زنده کند و به تماشاچی انتقال دهد.
در مجموع، تئاتر نو با تاکید روی زبان بدنی بازیگر، ایجاد فضایی مینیمالیسنی و نگرشی آیینی/اسطورهای به زندگی و مرگ، نوعی مراقبهی زیباییشناختی است که ریشه در سنتهای کهن دارد و تا امروز نیز به شکل زنده در ژاپن اجرا میشود، هرچند مخاطبانش محدود و خاصپسندند.
تئاتر کابوکی (Kabuki): نمایش پرشور رنگ و حرکت
کابوکی، برخلاف جو ساکن، خلوت و اقلیتپسند نو، تبلور تئاتر ژاپنی در اوج رنگارنگ بودن، جنبوجوش و عامهپسندی است. این سبک از تئاتر در اوایل قرن هفدهم و دورهی ادو (۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸) پدید آمد و بهسرعت در میان طبقات متوسط شهرنشین محبوب شد. بنیانگذار آن، ایزومو نو اوکونی (Izumo no Okuni)، زنی از کیوتو بود که با ترکیب هنر رقص، بازیگری و نمایشهای مذهبی، فرم تازهای از هنر نمایشی را خلق کرد.
کابوکی از همان آغاز نوعی نگاه جسورانه و پرانرژی به موضوعات اجتماعی، تاریخی و حتی سیاسی داشت. نمایشهای کابوکی دربارهی قهرمانان و ضدقهرمانان، عاشقان تراژیک، ساموراییهای فداکار و دسیسهگران بیرحم در بستر روایتهایی پرکشمکش بودند. نمایشهای کابوکی سه زیرشاخهی اصلی دارند:
- جیدایمونو (Jidaimono): نمایشهایی دربارهی حوادث تاریخی
- سوامونو (Sewamono): نمایشهایی دربارهی زندگی روزمرهی مردم
- شوساگوتو (Shosagoto): نمایشهایی با محوریت رقص
یا وجود تفاوت موضوع، هرکدام از آنها به عناصر اغراقآمیز، فانتزی و اغلب کمدی آمیخته شدهاند.

800,000
720,000 تومان
ویژگیهای فرمی کابوکی، آن را به یکی از بصریترین و پویاترین گونههای تئاتر ژاپنی تبدیل کرده است. صحنهی اجرای کابوکی معمولاً مجهز به پل متحرک (هانامیچی) است که بازیگران روی آن از میان تماشاگران حرکت میکنند و صحنهگردان (مَواریبوتای) نیز وظیفهی تعویض سریع دکور و تنوع بخشیدن به فضا را بر عهده دارد.
در اجراهای کابوکی، بازیگران مرد تمامی نقشها، حتی شخصیتهای زن (اونّاگاتا) را ایفا میکنند و این محدودیت حتی تا به امروز برداشته نشده است، هرچند که نکتهی کنایهآمیز و شاید غمانگیز ماجرا این است که تئاتر کابوکی را گروهی زن برای نخستین بار به وجود آوردند. بازیگران این تئاتر با مهارت در زبان بدن، لحن، حرکات نمایشی اغراقشده و چهرهپردازیهای خاص، تقریباً میتوانند هر نقشی را اجرا کنند. سبک چهرهپردازی موسوم به «کومادوری»، با خطوط رنگی بر صورت که نشانهی ویژگیهای اخلاقی شخصیت است، از شاخصترین مولفههای ظاهری کابوکی است.

نقاشیای از اجرای نمایشنامهی کابوکی «شیباراکو» (Shibaraku) در سال ۱۸۵۸. شلوغ بودن صحنهی کابوکی را با خلوت بودن نو مقایسه کنید.
از دیگر عناصر مهم کابوکی، موسیقی زندهی همراه اجراست که با سازهایی چون شامیسن، کوتو و گاهی سازهای کوبهای نواخته میشود. این موسیقی، همراه با صداهای سنتی (که اکنون با حالتی کلیشهای با فضای شرقی ارتباط پیدا کردهاند) حالوهوای نمایشی خاصی به هر صحنه میدهد. همچنین «میه» (Mie) یکی از حرکات نمادین کابوکی است که طی آن، بازیگر در میانهی صحنه، در حالتی ثابت و اغراقشده متوقف میشود و در سکوت نگاهش را به تماشاگر خیره میکند، گویی لحظهای سرشار از حس شکوه یا خشم در او متجلی شده است.
با گذر قرنها، کابوکی به نمادی از فرهنگ ملی ژاپن تبدیل شد. اگرچه در دورههای تاریخی خاصی، از جمله دورهی میجی، محدودیتهایی برای آن ایجاد شد، اما امروزه با وجود برخی مدرنسازیها، همچنان در قالب سنتی خود در سالنهای معتبر توکیو و کیوتو اجرا میشود و در فهرست میراث فرهنگی یونسکو نیز به ثبت رسیده است.
تئاتر بونراکو (Burnaku): عروسکهایی با روح انسانی
بونراکو، یکی از شگفتانگیزترین شکلهای تئاتر سنتی ژاپنی، هنری است که در آن عروسکها، با مهارتی خیرهکننده، زندگی و احساس را به نمایش میگذارند. این گونهی نمایشی در قرن هفدهم و همزمان با شکوفایی کابوکی، در منطقهی اوساکا پدید آمد و بهسرعت به یکی از پیچیدهترین اشکال نمایش عروسکی در جهان بدل شد.
ویژگی اصلی بونراکو، ترکیب دقیق سه عنصر نمایشی است: عروسکگردانها، راوی (تایو) و نوازندگان شامیسن. هر یک از این عناصر، سهمی اساسی در شکلگیری تجربهی تماشاگر دارند. برخلاف آنچه در نمایشهای عروسکی دیگر متداول است، در بونراکو، عروسکگردانها بهطور کامل روی صحنه دیده میشوند. هر عروسک اصلی را سه نفر هدایت میکند: یکی سر و دست راست، دومی دست چپ و سومی پاها. هماهنگی بین سه عروسکگردان، حاصل سالها تمرین و ممارست سختگیرانهای است که بر کارگردانی حرکات دقیق و هماهنگ تمرکز دارد.
راوی یا «تایو»، که معمولاً روی سکو مینشیند و تمامی دیالوگها و توصیفات را برای همهی شخصیتها ادا میکند. لحن، صدا، ریتم و بیان احساسی او، حالوهوای درونی شخصیتها را منتقل میکند و قلب روایت را میسازد. کنار او نوازندهی شامیسن مینشیند که با ساز سهسیمی خود، موسیقی متن را مینوازد و همگام با راوی، ریتم و تنش داستان را به جریان درمیآورد.
عروسکهای بونراکو از لحاظ اندازه تقریباً به اندازهی نیمتنهی انسان هستند و اجزای صورت، چشمها، دهان و ابروهای آنها بهصورت مکانیکی طراحی شدهاند تا با ظرافتی چشمگیر احساسات را بیان کنند. لباسها و ظاهر این عروسکها اغلب با دقت بسیار زیاد از پارچههای مجلل و سنتی ساخته شدهاند و نشانههایی از جایگاه اجتماعی، جنسیت یا خاستگاه فرهنگی شخصیت را در خود دارند.

نوازندگان نقش مهمی در روح بخشیدم به تئآتر بونراکو دارند.
موضوعات بونراکو اغلب مشابه کابوکی هستند: عاشقانههای تراژیک، داستانهای ساموراییمحور یا ماجراهای خانوادگی. اما آنچه بونراکو را متمایز میکند، رویکرد احساسی عمیق و روایتمحور آن است. داستانهایی مانند «عشقهای خنجرزن در آمیجیما» ( The Love Suicides at Amijima) یا «پیک جهنم» (The Courier for Hell) نمونههایی از درامهای تأثیرگذار بونراکو هستند که با پرداختی شاعرانه، تنش اخلاقی و درونی شخصیتها را به تصویر میکشند.
تئاتر بونراکو نیز همانند نو و کابوکی، در دورههای مختلف تاریخی با چالشهایی روبرو بوده، اما همچنان در قالبی سنتی اجرا میشود. امروزه سالن ملی بونراکو در اوساکا یکی از مراکز اصلی اجرای آن است و این هنر نیز در فهرست میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسیده است.
مقایسهی تطبیقی میان نو، کابوکی و بونراکو
تئاتر سنتی ژاپن با سه شاخهی اصلی نو، کابوکی و بونراکو، تصویری جامع از زیباییشناسی، باورها و دگرگونیهای فرهنگی این کشور ارایه میدهد. هر یک از این گونهها، سبک و ساختار خاص خود را دارند، و نمایندهی طیفی از ذائقهها، طبقات اجتماعی و نگرشهای فلسفی نیز هستند.
از نظر زیباییشناسی و اجرا، تئاتر نو با سادگی و مینیمالیسم خود بر سکون، نمادپردازی و معنویت تأکید دارد. صحنهی تقریباً خالی، حرکات کند بازیگر و موسیقی عرفانی آن، مخاطب را به درونپویی تشویق میکند. در نقطهی مقابل، کابوکی مملو از رنگ، حرکت، صدا و نمایش بیرونی است. طراحی صحنهی پرجزئیات، آرایش اغراقآمیز بازیگران و جلوههای دراماتیک، آن را به نمایشی بهشدت بصری تبدیل کرده است. بونراکو نیز با تمرکز بر مهارت فنی عروسکگردانی و روایتگری، جایی بین این دو قرار میگیرد: نه به سادگی نو است و نه بهاندازهی کابوکی گزاف.
از نظر مشارکت بازیگران و روایت، نو به اجرای فردی نزدیکتر است؛ شخصیتها اندکند و نقشها غالباً با نقاب اجرا میشوند. در کابوکی، بازیگران نقش محوری دارند، بهویژه بازیگران مردی که نقش زنان را ایفا میکنند (اُنّاگاتا). در بونراکو تعامل میان سه نفر برای کنترل هر عروسک، همراه در کنار همکاری با راوی و موسیقیدان، تجربهای جمعی است.
از لحاظ مخاطب و کارکرد اجتماعی، مخاطب اصلی نو اشرافزادگان و مقامات مذهبی بود، در حالیکه کابوکی و بونراکو در میان طبقات متوسط و عامهی مردم تماشاچی داشتند و حتی اشرافزادگان دید تحقیرآمیز نسبت به این نمایشنامهها داشتند و محل برگزاریشان را پاتوق اراذل و فاحشهها میدیدند. این تفاوتها حاکی از گوناگونی فرهنگی ژاپن هستند و تعامل میان سنت و نوآوری را در بستر هنرهای نمایشی آشکار میکنند.
تئاتر ژاپنی در ساختار قدرت چه نقشی داشت؟
تئاترهای سنتی ژاپن همواره بازتابی از ساختارهای اجتماعی و سیاسی دوران خود بودهاند. مثلاً تئاتر نو ریشههای اشرافی و آیینی داشت، کابوکی خاستگاه مردمی داشت بونراکو نوعی جهانبینی اخلاقگرایانه را ترویج میداد و هرکدام رابطهی منحصربفرد با قدرت و نظم اجتماعی داشتند.
تئاتر نو، بهواسطهی حمایت شوگونها و اشرافزادگان نظامی، شکلی از هنر رسمی، درباری و نخبهگرا شد که با آیینهای شینتو (Shintoism) و ذنبودایی (Zen Buddhism) – دو مذهب اصلی ژاپن – پیوند نزدیکی داشت. مضمونهای آن، اغلب روایتهایی از ارواح جنگجویان، بزرگان و درگذشتگان بود که در ساختاری آرام و مینیمال به اجرا درمیآمد؛ گویی که اقتدار سیاسی، بازتاب خود را در سکون و تأمل هنری یافته بود.
در مقابل، کابوکی با وجود خاستگاه مردمیاش، همواره تحت کنترل حکومت قرار داشت. سانسور شدید، محدودیت برای بازیگران زن و تاکید بر نمایشهای اخلاقی و وفادار به نظم عمومی، نشان میدهد که حکومت، کابوکی را هم تهدیدی برای خود و هم ابزار هدایت افکار عمومی میدید. از همین رو، گاه در دل داستانهای پرزرقوبرق کابوکی، نقدهایی پنهان نسبت به نابرابری اجتماعی یا فساد وجود داشت، گرچه زیر نقاب طنز یا اغراق.
بونراکو نیز که اغلب برای طبقهی متوسط شهری در دوره ادو اجرا میشد، بهگونهای خاص، تنش میان فرد و قدرت را برجسته میکرد. نمایشنامههای چیکاماتسو مونزائمون (Chikamatsu Monzaemon) اغلب تراژدیهایی دربارهی افراد عادی هستند که در برابر فشارهای ساختار اجتماعی، قانون یا هنجارهای اخلاقی دست به انتخابهایی دردناک میزنند. این تئاتر، از زبان عروسکها، نقدی عمیقتر و انسانیتر نسبت به محدودیتهای جامعه ارایه میداد.
منبع: دیجیکالا مگ
source