سینمای هالیوود در حال حاضر در سلطه چند ژانر مشخص است؛ ژانرهایی که در گذشته‌ای نه چندان دور در جذب مخاطب دچار مشکل بودند. با پیشرفت فناوری و دستاوردهای فنی در سینما به واسطه کامپیوترها و ابرکامپیوترها ژانرهای مثل اکشن-ماجراجویی، ابرقهرمانی، انیمیشن و ترسناک به محبوب‌ترین و رایج‌ترین ژانرها تبدیل شده‌اند. این‌ها بیشترین فروش گیشه را به خود اختصاص می‌دهند و چنان قدرتمند هستند که بسیاری از ژانرهای محبوب دیروز تقریباً فقط در پلتفرم‌های پخش آنلاین و تلویزیون دیده می‌شوند. ژانر فراموش‌شده کمدی عاشقانه به عنوان مثال در دهه نود و اوایل 2000، عروس سینمای هالیوود بود اما حالا سخت بتوان فیلم کمدی عاشقانه شاخصی میان همین تولیدات محدود یافت.

به این فکر کنید که آخرین باری که فیلمی جز بلاک‌باستر، ترسناک یا کودکانه را در خانه یا شبکه‌های پخش آنلاین دیدید، کی بود؟ فکر می‌کنید اصلاً روزی این فیلم‌ها را روی پرده‌ی سینما ببینید؟ احتمالاً جواب «نه چندان زیاد» است، و این واقعاً برای جهان سینما که زمانی تنوع زیادی داشت، اتفاقی ناراحت‌کننده است. دلایل زیادی برای کمرنگ شدن بعضی ژانرها وجود دارد. گاهی به خاطر تغییر نگاه جامعه، گاهی به خاطر مسائل مالی، و گاهی هم چون مد و سلیقه‌ها عوض می‌شود. اما اگر بخواهیم دوباره تنوع را به سینما برگردانیم، باید تغییری ایجاد شود. در ادامه به پنج ژانر فراموش‌شده سینمایی می‌پردازیم که زمانی محبوب بودند، اما حالا کمتر دیده می‌شوند و قطعاً شایسته‌اند که دوباره به سینما برگردند.

چگونه فیلمسازان زن ژانر ترسناک را به مسیر تازه‌ای بردند؟

پنج ژانر فراموش‌شده سینما که لیاقت بازگشت دارند

۱. وسترن

وسترن

در بیست و پنج سال اخیر، فقط دو فیلم وسترن موفق در گیشه جهانی داشته‌ایم. نسخه بازسازی‌شده فیلم «شهامت واقعی» (True Grit) برادران کوهن در سال 2010 و «جنگوی زنجیرگسسته» (Django Unchained) کوئنتین تارانتینو در 2012. البته هنوز فیلم‌های وسترن ساخته می‌شوند. مثل پروژه جدید کوین کاستنر به نام «افق: حماسه آمریکایی» (Horizon: An American Saga) که قسمت اولش سال 2024 منتشر شد و سه قسمت دیگرش در سال‌های آینده پخش خواهد شد یا وسترن‌های کم‌بودجه‌ای هر ماه که در پلتفرم‌های پخش آنلاین پخش می‌شوند.

اما مسئله این است که آن‌قدر فیلم وسترن موفق در سینما کم شده که ناکامی‌های سنگینی مثل همین پروژه آخر کاستنر در گیشه می‌توانند باعث شوند استودیوها برای سال‌ها دست از سرمایه‌گذاری روی این ژانر بردارند. اگر سرمایه‌گذاران ببیند مردم دیگر برای تماشای ژانر فراموش‌شده وسترن زحمت آمدن به سالن سینما را به خود نمی‌دهند، این ژانر به فیلم‌های کم‌بودجه پلتفرم‌های دیجیتال که فقط طرفداران سرسخت آن‌ها را دنبال می‌کنند، محدود می‌شود. یا اینکه ژانر به‌کل به تلویزیون محدود می‌شود و هرگز سر از سالن‌های سینما درنخواهد آورد.

البته اگر بخواهیم صادق باشیم اینکه ژانر وسترن هنوز در تلویزیون زنده است، اتفاق خوبی است. سریال‌هایی مثل «یلوستون» (Yellowstone)، «۱۸۸۳» و «نخستین آمریکایی» (American Primeval) در واقع دارند این ژانر را برای نسل‌های آینده زنده نگه می‌دارند. اما همچنان تماشای فیلم وسترن بر پرده بزرگ، کیف دیگری دارد. امید آنکه یک وسترن حماسی و پرفروش در سال‌های پیش‌رو دوباره بتواند این ژانر را احیا کند.

۲. پارودی یا فیلم هجو

 پارودی

جریان فیلم‌های پارودی را که به هجو فیلم‌های دیگر گفته می‌شود، نابغه‌هایی مثل مل بروکس با آثاری همچون «زین‌های شعله‌ور» (Blazing Saddles) و «فرانکشتاین جوان» (Young Frankenstein) یا برادران زاکر با مچموعه «سلاح عریان» (The Naked Gun) و «هواپیما» (Airplane) در سینمای هالیوود راه انداختند. در دهه ۲۰۰۰، فیلم‌هایی مثل مجموعه «فیلم ترسناک» (Scary Movie) برادران وایانز تا حدی این ژانر را زنده نگه داشت، اما کمی بعدتر با مجموعه‌های ضعیفی مثل «فیلم حماسی» (Epic Movie) و «فیلم فاجعه‌ای» (Disaster Movie) جیسون فرایدربرگ و آرون سلتزر، این سبک فیلمسازی کاملاً سقوط کرد. در این دوره دیگر ژانر پارودی دمده به نظر می‌آمد.

پرسشی که مطرح می‌شود این است؛ در سینمای مدرن که سقوط ژانر کمدی به معضلی جدی تبدیل شده، آیا بازگشت پارودی خوب می‌تواند چاره‌ساز باشد؟ مشکل اصلی اینجاست که ساختن یک فیلم تقلیدی خوب کار ساده‌ای نیست؛ این فیلم‌ها شاید احمقانه به‌نظر برسند، اما ساخت‌شان نیاز به هوش و طنز قوی دارند. حالا که ژانر کمدی در سینمای امروز هالیوود خیلی کم‌رنگ شده است، شاید زمان خوبی باشد که یک فیلم پارودی هوشمندانه و بامزه دوباره روی پرده بیاید و تعادلی در ژانرهای سینمایی ایجاد کند. البته فعلاً امید زیادی نیست، مگر اینکه بازسازی جدید «سلاح عریان» با بازی لیام نیسون بتواند مسیر را باز کند.

۳. ژانر شمشیر و صندل 

 شمشیر و صندل 

در طول تاریخ هالیوود، زیرژانر شمشیر و صندل، سبک خاصی از فیلم‌های تاریخی و حماسی، فراز فرود زیادی داشت. با فیلم‌هایی مثل «اسپارتاکوس» و «بن‌هور» بزرگ‌ترین ژانر دنیای سینما بود که تماشاگران را با صحنه‌های عظیم و نبردهای قهرمانانه مجذوب خود می‌کرد. فیلم‌های شمشیر و صندل با الهام از حماسه‌های تاریخی یا کتاب مقدس بیشتر در دوره یونان-روم یا قرون وسطایی اتفاق می‌افتند. این ژانر از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۵ بر صنعت فیلم ایتالیا سلطه داشت و سرانجام در ۱۹۶۵ جایش را به فیلم‌های وسترن اسپاگتی و جاس‌اروپایی جایگزین داد. ژانر شمشیر و صندل با نمونه‌های کلاسیک موفقش در دوران طلایی هالیوود حالا جای خود را به ژانرهایی مثل فیلم‌های ابرقهرمانی یا بلایای طبیعی داده است.

با این حال، هر از چند گاه با فیلم‌هایی مثل «گلادیاتور» ریدلی اسکات یا بازسازی سال 2010 «نبرد تایتان‌ها» (Clash of the Titans) توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند، اما نه مثل گذشته. تلاش‌های خود اسکات برای تکرار موفقیت گذشته با فیلمی مثل «آخرین دوئل» (The Last Duel) هم با شکست مواجه شد. «گلادیاتور 2» هم که یک دنباله ضعیف از فیلم خوب اصلی بود، نتوانست موفقیت اسکات را تکرار کند. با این حال، حتی اگر آن فیلم شاهکار هم نبوده، باز هم نشان می‌دهد که تماشای گلادیاتورها با شمشیر در کلوسئوم همچنان جذاب و نفسگیر است. شاید وقت آن رسیده که جنگجویان باستانی دوباره در برابر ابرقهرمان‌ها بایستند.

۴. درام‌های دادگاهی

ژانر فراموش‌شده درام‌های دادگاهی

یکی از اتفاق‌های خوب سینمای هالیوود در سال 2024 فیلم «هیئت منصفه شماره ۲» (Juror #2) کلینت ایستوود بود؛ یک درام دادگاهی جمع و جور که هم حس و حال فیلم‌های کلاسیک را داشت و هم تازه بود. امروز دیگر سال‌هاست که درام‌های دادگاهی و به طور کلی تریلرهای حقوقی را بر پرده سینما نمی‌بینیم. در واقع، دهه 2020، تنها همین یک درام دادگاهی را به خود دیده است و در دهه 2010، سه فیلم «آب‌های سیاه» (Dark Waters) با بازی مارک رافالو، «قاضی» (The Judge) با بازی رابرت داونی جونیور و «وکیل لینکلن» (The Lincoln Lawyer) با بازی متیو مک‌کانهی، تنها نمونه‌های شاخص این ژانر بودند. برخلاف دهه هشتاد و نود میلادی که دارم‌های دادگاهی موفقی مثل «چند مرد خوب» (A Few Good Men)، «شرکت» (The Firm)، «ترس اولیه» (Primal Fear) و «زمانی برای کشتن» (A Time To Kill) را بر پرده سینما دید.

این فیلم‌ها با قصه‌ها و فیلمنامه‌های خوبشان که هیچ شباهتی به فضای دادگاه‌ها در زندگی واقعی نداشتند اما بدون شک سرگرم‌کننده بودند، توانست مخاطبان زیادی را به سالن‌های سینمای بکشاند. حتی این ژانر هم در سال‌های اخیر به تلویزیون محدود شد. مثلاً سریال کوتاه «بی‌گناه فرضی» ( Presumed Innocent) با بازی جیک جلینهال که سال 2024 از اپل تی‌وی پلاس پخش شد، نمونه خوب و موفقی در تلویزیون بود. چند سال قبل‌تر، جیمی فاکس و تامی لی جونز با فیلم «خاکسپاری» (The Burial) محصول آمازون پرایم، یک تریلر حقوقی خوب را به پرده سینما آوردند. با توجه به تجربه موفق ایستوود در سال گذشته، شاید زمان خوبی برای شنیدن «اعتراض دارم»های هیجانی و «پذیرفته شد»های دلهره‌آور از پرده سینما باشد.

۵. کمدی‌های عاشقانه (رمانتیک-کمدی)

کمدی‌های عاشقانه ژانر فراموش‌شده

و بالاخره ژانر محبوب اما مهجورمانده کمدی عاشقانه که در دهه نود و 2000 کسی فکرش را هم نمی‌کرد یک روز به چنین سرنوشتی مبتلا شود. این ژانر دوست‌داشتنی که زمانی گیشه را به سلطه خود درآورده بود، امروز دیگر به زحمت می‌تواند مخاطب را به سینماها بکشاند. حالا بیشتر فیلم‌های کمدی عاشقانه بی‌سروصدا وارد پلتفرم‌ها می‌شوند. فیلم‌هایی مثل «عروسی ناگزیر» (Shotgun Wedding)، «همیشه شایدم باش» (Always Be My Maybe) یا «خوشحال‌ترین فصل» (Happiest Season) شاید برای برطرف کردن تشنگی مخاطبان ژانر بد نباشند اما با آثار ماندگار دهه نود مثل «وقتی هری با سالی آشنا شد» (When Harry Met Sally) یا «بی‌خواب در سیاتل» (Sleepless in Seattle) قابل مقایسه نیستند.

هر تلاشی هم که در این سال‌ها برای بازگشت ژانر به دوران اوج خود شده، با شکست مطلق مواجه بوده است. چطور می‌شود مگ رایان را در «آنچه بعداً اتفاق می‌افتد» (What Happens Later) دید و حسرت روزهای طلایی‌اش را نخورد؟ رایان که کارگردانی فیلم خودش را بر عهده داشت، به هیچ وجه نتوانست از تجربیاتش در ژانر کمدی عاشقانه در مقام کارگردان بهره ببرد. بازیگری‌اش هم چندان تعریفی نداشت. وضع فیلم‌های کمدی عاشقانه دیگر هم بهتر از این نیست. همه‌شان فقط برای خالی نبودن عریضه خوب‌اند.

با توجه به این شرایط، ژانر خوب کمدی عاشقانه باید دست به چه تمهیداتی بزند که دیگر از دسته ژانر فراموش‌شده فاصله بگیرد. در وهله نخست، مخاطبان نقش بسیار مهمی در حل این معضل ایفا خواهند کرد. مثلاً با رفتن به سال‌های سینما هر بار که یک کمدی عاشقانه اکران می‎‌شود، کمک بزرگی به ژانر خواهند کرد. «بلیت به بهشت» (Ticket to Paradise) و «هر کسی جز تو» (Anyone but You) از کمدی عاشقانه‌های پرفروش سال‎‌های اخیر بوده‎‌اند که نشانه خوبی است. اما شاید اگر بازیگرهای جوانی مثل سیدنی سوئینی و گلن پاول چند فیلم موفق دیگر با هم بازی کنند، هالیوود متوجه شود که ژانر کمدی عاشقانه هنوز می‌تواند پولساز باشد.

منبع: faroutmagazine

source

توسط chehrenet.ir