فصل دوم سریال لست آو آس (The Last of Us) دو سه هفتهای است که آغاز شده و چند خط داستانی مهم را برای ادامهی سریال پایهگذاری کرده است. ادامهی این متن شامل افشای داستان سریال و بازیهای لست آو آس است.
فصل دوم درست از همان جایی شروع میشود که فصل اول به پایان رسیده بود. جوئل و الی که بهترتیب توسط پدرو پاسکال (Pedro Pascal) و بلا رمزی (Bella Ramsey) بازی میشوندرا روی تپهای نزدیک جکسون میبینیم. الی به چشمان جوئل خیره میشود و میگوید: «قول بده که هرچی دربارهی فایرفلایها گفتی راست بوده.» و جوئل در پاسخ میگوید: «قول میدم.» اما برخلاف فصل اول، همراه با حس ناآرامی و شکی که در هردوی آنها وجود دارد، این بار ادامهی راه آنها را هم میبینیم.
اما این موضوعی نیست که بخواهیم به آن بپردازیم. در واقع موضوعی که میخواهیم به آن بپردازم، مربوط به چیزی است که سریال بعد از این صحنه به ما نشان میدهد و این که چه کسی را وارد داستان میکند. سریال به جای آن که مثل بازی دوم مجموعه، ما را مستقیماً به جکسون ببرد، به گذشته و به شهر سالت لیک سیتی بازمیگردد؛ جایی که خورشید میتابد و زرافهها هنوز در محوطه قدم میزنند. دوربین روی گروهی از جوانان که بالای چند صلیب ایستادهاند حرکت میکند. اینها بازماندگان فایرفلای هستند که از قتلعام جوئل در پایان فصل اول جان سالم به در بردهاند.
در این صحنهی نسبتاً کوتاه، بینندگان برای اولین بار با ابی، که نقش او را کیتلین دیور (Kaitlyn Dever) بازی میکند، آشنا میشوند. در حالی که دوستانش به وضوح در حال تجربهی اندوه ناشی از آنچه بر سرشان آمده هستند، احساسات ابی کاملاً متفاوت است و خشم در وجودش دیده میشود. او مصمم است که جوئل را پیدا کند. جای او را نمیداند، اما بهقدر کافی دربارهاش میداند که بتواند دنبال او برود. ابی میگوید: «پنجاه ساله، موهای خاکستری، ریش، قدش حدود شش فوت، یه جای زخم رو شقیقهی راستش و میگن که خوشقیافهس.» در حالی که دوستانش سعی میکنند قانعاش کنند که بهتر است به سیاتل بروند، جایی که مردی به نام آیزاک آنها را خواهد پذیرفت، او با اصرار دنبال نشانههایی از جوئل است.
در نهایت، ابی قبول میکند که با دوستانش به سیاتل برود، به این امید که هم منابع بیشتری بدست بیاورند و هم سرنخی از مکان جوئل پیدا کنند اما پیش از آنکه صحنه به تیتراژ ابتدایی برسد، گروه به ابی قول میدهند که در پیدا کردن جوئل کمکش کنند و وقتی پیدایش کردند، او را خواهند کشت. سپس ابی گردنبند فایرفلای را روی یک صلیب میاندازد و با اشک در چشمانش و خشم در دلش میگوید: «آروم. وقتی میکشیمش، آروم میکشیمش.»
این صحنهی کوتاه دو کار مهم انجام میدهد. اول اینکه شخصیت ابی را خیلی زودتر از آنچه در بازی لست آو آس 2 اتفاق میافتد به بیننده معرفی میکند، و دلایل رفتارش را هم تا حدودی آشکار میسازد. در بازی، ما تا مدتها از انگیزههای ابی برای کشتن جوئل خبر نداریم. افشای این موضوع که او یکی از فایرفلایها بوده و با قربانیان جوئل ارتباط شخصی داشته، یک شوک بزرگ برای بازیکن است و ناگهان دیدگاه بازیکن نسبت به او که تا آن لحظه دشمن اصلی دنبالهی داستان به نظر میرسید، کاملاً تغییر میکند.
در حالی که میفهمم چرا سازندگان سریال تصمیم گرفتهاند ابی را از همین ابتدا وارد داستان کنند، این انتخاب باعث شده تا بخشی از تعلیق و ضربهی عاطفیای که بازیکنان بازی در ادامهی روایت تجربه میکردند، از بین برود. خیلی دوست دارم واکنش کسی را ببینم که بازیها را تجربه نکرده و حالا با این صحنه مواجه میشود؛ مخصوصاً حالا که میداند زندگی جوئل بیش از چیزی که خودش متوجه است، در خطر قرار دارد. این صحنه همچنین نزدیکی رابطهی ابی با اوون که نقش او را اسپنسر لرد (Spencer Lord) بازی میکند را نسبت به دیگر اعضای گروه نشان میدهد. این اوون است که اول از همه به ابی اطمینان میدهد که همراه او برای پیدا کردن جوئل خواهد رفت، در حالی که با مهربانی دستش را میگیرد. این اوون است که خشم اولیهی ابی را آرام میکند. و این اوون است که ابی مطمئن است میتواند روی او حساب کند.


پس وقتی در پایان قسمت، ابی، اوون و بقیهی گروه را در نزدیکی جکسون میبینیم، دقیقاً میدانیم چرا آنجا هستند و وفاداریشان به چه کسی است. دومین نکتهی مشخصی که میخواهم از قسمت اول فصل دوم برجسته کنم، معرفی شخصیت گیل، با بازی کاترین اوهارا (Catherine O’Hara) است. گیل روان درمانگر ساکن جکسون است، اما شخصیتش پیچیدهتر از چیزی است که تریلرها نشان میدادند. او فقط وسیلهای برای بازتاب آشفتگی درونی جوئل نیست؛ بلکه خودش گذشته و داستانهایی دارد.
وقتی با گیل آشنا میشویم، میفهمیم که این اولین تولد او بدون همسرش در بیش از ۴۰ سال گذشته است. او ماریجوانا میکشد، الکل مینوشد و برخلاف تصور رایج از یک زن مهربان و مادرگونه، با جوئل رفتاری قاطع دارد. او جوئل را به خاطر دروغ گفتن به چالش میکشد و به او میگوید که قصد ندارد او را تأیید کند. سپس حقیقتی تلخ را برملا میکند. جوئل همسر او، یوجین، را کشته و او از این بابت از جوئل عصبانی است.
گیل میگوید: «نمیتونی چیزی رو درمان کنی، مگر اینکه شجاعت داشته باشی و بلند به زبونش بیاری.» سپس، تحت تأثیر الکل اعتراف میکند که از جوئل به خاطر کارهایش متنفر است. او میگوید که میداند شاید مجبور بوده این کار را بکند، اما نحوهای که جوئل یوجین را کشته باعث میشود که به طرز وحشتناکی عصبانی باشد. گیل میگوید از اینکه چنین احساسی دارد، خجالت میکشد، اما مجبور بوده این حرفها را بیرون بریزد.
پیشتر، سازندگان سریال گفته بودند که داستان یوجین قرار است در سریال گسترش پیدا کند و من فکر میکردم این به معنی روایت داستان جدایی او از خانواده و پیوستنش به فایرفلایها خواهد بود. اما حالا به نظر میرسد تمرکز بیشتر بر زندگی یوجین در جکسون با گیل و دلایلی است که باعث شد جوئل مجبور به کشتن او شود. این در حالی است که در بازی، یوجین بر اثر سکتهی مغزی درگذشته بود. چند نکتهی دیگر از قسمت اول فصل دوم سریال وجود دارد که پرداختن به آنها مهم است.
پیشتر سازندگان سریال گفته بودند که در این فصل شاهد حضور بیشتر آلودهها خواهیم بود و تا اینجا به وعدهشان عمل کردهاند. اما نکتهی مهمتر این است که آنها در حال تکامل هستند. در یک صحنهی واقعاً پرتنش، الی توسط یک فرد آلودهی سریع و زیرک تعقیب و به نوعی به دام کشیده میشود. این صحنه حس ناامنی را منتقل میکرد و حتی با وجود اینکه میدانیم الی مصونیت دارد، باز هم نگرانش میشویم.
نکتهی دوم، ایستر اگها و اشارات کوچکی بود که در جاهای مختلف سریال پنهان شدهاند؛ مواردی که طرفداران بازی از دیدنشان خوشحال میشوند، اما برای بینندگانی که فقط سریال را دنبال میکنند، ناملموس یا آزاردهنده نیستند. مثلاً صحنهای که الی در حال تمیز کردن اسلحهاش روی میز کار است، یا زمانی که از یک بطری برای پرتکردن حواس یک آلوده استفاده میکند، از اشارات جذاب به بازیها هستند. از سوی دیگر دیدن گوستاوو سانتائولایا (Gustavo Santaolalla)، آهنگساز سری بازی، در جشن سال نو در جکسون و در حال نواختن بانجو، جالب بود. در همین حین، برخی دیگر از لحظات و گفتوگوها دقیقاً مشابه بازی هستند و بازیگران با قدرت تمام آنها را زنده کردهاند. این موضوع ما را به نکتهی بعدی میبرد که مربوط به ایزابلا مرسد (Isabela Merced) است. او در نقش دینا واقعاً درخشان ظاهر شده و شیمی میان او و الی و جوئل بلافاصله قابل لمس است. مرسد کاریزمای زیادی دارد. دینای او در هر صحنهای که ظاهر میشود، حضوری عالی دارد و اگر روزی قرار باشد برای گشتزنی و مقابله با افراد قارچی آلوده بیرون بروم، قطعاً ترجیح میدهم دینا کنارم باشد!
مورد بعدی، واکنش سریع و قاطع ماریا با بازی روتینا وسلی (Rutina Wesley) به حرف ناخواسته، شاید ناخودآگاه و جنسیتزدهی تامی بود. زمانی که تامی با بازی گابریل لونا (Gabriel Luna) به شوخی به الی و دینا میگوید اگر او و جوئل دنبال آلودهها میرفتند قضیه فرق داشت، ماریا مستقیم به او نگاه میکند و میپرسد: چرا؟ تامی که میداند بهخاطر حرفش توسط همسرش به چالش کشیده شده، واقعاً پاسخی ندارد. این صحنه نشان داد که سریال نه تنها به جزئیات وفادار است، بلکه آگاهانه مسائل اجتماعی را نیز وارد روایت خود میکند. چندین قسمت دیگر از فصل دوم باقی مانده و مشتاقم ببینم که سازندگان سریال چگونه داستان لست آو آس را همچنان برای تلویزیون تطبیق داده و گسترش خواهند داد. ناتی داگ (Naughty Dog) و اچبیاو (HBO) از قبل تأیید کردهاند که لست آو آس برای فصل سوم هم باز خواهد گشت. کریگ مازین (Craig Mazin)، شورانر سریال، گفته: «ما با این هدف وارد فصل دوم شدیم که چیزی بسازیم که به آن افتخار کنیم. نتیجه، حتی از بلندپروازانهترین انتظارات ما هم فراتر رفته است.»
منبع: Eurogamer
source