برای اکثر بازیکنان، سری یاکوزا چیزی جز درگیریهای وحشیانه، پیچوخمهای دراماتیک، شخصیتهایی که بهیادماندنی اما قابل همذاتپنداری نیست. یاکوزا سری مملو از لحظاتی است که تا مدتها آنها را بهخاطر خواهید داشت. از نبردهای باس سرسامآور تا داستانهای احساسی گرفته همگی در ترکیبی عالی از احساسات و مضحکی مطلق قرار گرفتهاند. اما برای من چیزی دربارهٔ یاکوزا 3 وجود دارد که مرتباً مرا بهسوی خودش جذب میکند. بله مکانیکهای گیمپلی کمی ناجور هستند و سرعت پیشروی داستان در بعضی جاها کند میشود اما حقیقتش را بگویم، یاکوزا 3 دقیقاً بهخاطر همین چیزها بازی مورد علاقهٔ من است. این بازی بخشی از سری است که با تمامی کموکاستیهایش، یکی از صادقانهترین و واقعیترین تجربهای که در یک بازی ویدئویی دیدهام را ارائه میکند.
اوکیناوا: دنیایی جداافتاده
روند آرامتر یاکوزا 3 شاید عدهای را از آن زده کند اما من دقیقاً بهخاطر همین مسئله دوستش دارم. در سری که معمولاً با به نمایش کشیدن هرجومرج و شلوغی شهرهای بزرگ به شکوفایی میرسد، یاکوزا 3 سرعت را کم کرده و به من اجازه میدهد از جزیره آفتابی اوکیناوا لذت ببرم. اوکیناوا فقط یک پسزمینه نیست. این مکان یک گرمای خودمانی، هویت و جذابیت زمختی دارد که مرا مرتباً بهسوی خودش جذب میکند. رنگهای کنار دریای درخشان، سرعت بیخیال زندگی روزمره و حتی مأموریتهای جانبی پیشپاافتاده به یاکوزا 3 یک اتمسفر منحصربهفرد میبخشند که آن را از تمامی بازیها متمایز میکند.
کیریو بهعنوان یک پرستار
قلب حقیقی یاکوزا 3 بی شک کیریو است که مسئولیت مراقبت از کودکان پرورشگاه Morning Glory را برعهده میگیرد. در عوض درام جنایی ریسک بالایی که به آن عادت داریم این بخش از داستان بسیار شخصی و خودمانی است. تماشای بزرگشدن آن کودکان و کمککردن به آنها در مشکلاتشان باعث شد من همهٔ آنها را از ته قلبم دوست داشته باشم. این سادگی بخشی از زندگی روزمرهٔ آنها بودن است که واقعاً به شما کمک میکند ببینید کیریو دارد برای چه چیزی مبارزه میکند.
روابط عمیق در همهجا
این نوع رابطه احساسی فقط یکبار رخ نمیدهد و چیزی است که کل سری واقعاً به آن میپردازد. همین موضوع باعث میشود یاکوزا برای من با دیگر بازیها فرق داشته باشد. هر عنوان در سری دارای لحظاتی است که شما میتوانید سوی انسانی شخصیتهایش را حس کنید حتی اگر آنها کاملاً درگیر دسیسهها، خیانتها و کارهای خلاف باشند. چه ماجیما باشد که سعی دارد خودش را سرپا نگه دارد، چه کیریو با تعهد همهجوره اش برای محافظت از کسانی که دوستشان دارد یا سفر هاروکا در راه بزرگشدن در این جهان عجیب و پرهرجومرج این سری همیشه راهی پیدا میکند تا به من یادآور شود چه چیزهایی واقعاً اهمیت دارند.
هشدار لوث شدن داستانهای سری یاکوزا
یاکوزا 0
بهعنوانمثال به داستان ماجیما در یاکوزا 0 نگاه کنید. دلشکستگی او با ماکوتو و فراز و نشیبهای احساسی که ماجیما آنها را تجربه میکند بهراحتی یکی از جذابترین و تأثیرگذارترین خطوط داستانی کل سری است. مشاهده تحول ماجیما از «سگ دیوانه» به کسی که حاضر است عشق بورزد و فداکاری کند نشان میدهد که شخصیتها یکبعدی نیستند. آنها پیچیده و سرشار از احساسات واقعی و خالص هستند. احساسات ماجیما خالص و فیلترنشده هستند و باعث میشوند تحول او تأثیرگذاری بسیار بیشتری داشته باشد. ما میبینیم که او چطور از فردی کاملاً مستأصل برای بیرون رفتن از وضعیتش به کسی که حاضر است همه چیز را برای کسانی که دوستشان دارد فدا کند تبدیل میشود.
یاکوزا 5
و سپس به یاکوزا 5 میرسیم. سفر هاروکا برای به شهرت رسیدن عاری از فداکاری نیست و دیدن کیریو که بیسروصدا از او حمایت میکند واقعاً تأثیرگذار است. کیریو شادی و خوشبختی خودش را کنار میگذارد تا هاروکا بتواند شادی خودش را تعقیب کند. مشاهده ایستادن او در سایه درحالیکه هاروکا در مرکز توجه قرار میگیرد لحظه تلخوشیرین است ولی با شخصیت کیریو همخوانی دارد. کسی که هر چیزی را بهخاطر کسانی که دوستشان دارد تحمل میکند.
یاکوزا 2
در یاکوزا 2، رابطه بین کیریو و ریوجی گودا یکی دیگر از نمونههای عمق سری است. ریوجی داستان را بهعنوان یکی از رقبا شروع میکند اما با شناخت بیشتر او، میبینید که حس شرافت و نیاز عمیقی برای درک گذشتهاش دارد و وقتی زمانی رویارویی با او فرامیرسد دیگر بردن یا باختن اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت دارد احترامی است که آنها به یکدیگر میگذارند. وقتی شما ما با او روبهرو میشوید این رویارویی معنایی بیشتر از یک مبارزه دارد و به نظر میرسد گواه پایان داستان هر دوی آنهاست. لحظهای که آنها بدون حرفزدن هم دیگر را درک میکنند.
زیبایی لحظات آرام یاکوزا
زیبایی سری یاکوزا در تعادلش بین هرجومرج و آرامش است و هیچ جا بیشتر از یاکوزا 3 این مورد به چشم نمیآید. جایی که بازی از شلوغی کاموروچو فاصله گرفته تا بر روی جامعه اوکیناوا تمرکز کند. تضاد بین زندگی کیریو بهعنوان مراقب کودکان و گذشتهاش در قالب اژدهای دوجیما قلب تپندهٔ این بازی است. در بازی هنوز هم داستان دربارهٔ مافیا وجود دارد اما بازی میداند چه زمانی باید دکمه توقف را فشار دهد و بر روی آن لحظات روزمرهٔ کوچکتر تمرکز کند مثل کمککردن به یک کودک که زانویش را زخم کرده است، دنبال یک اسباببازی گم شده گشتن یا غذا پختن برای همه. این لحظات بهاندازه نبردهای باس مهم هستند زیرا آنها شکلدهنده شخصیت کیریو هستند.
افکار پایانی
چه شما در حال مشتزدن باشید، چه در حال انجام مأموریتهای جانبی چه در حال استراحت در ساحل و چشمانتظار غروب آفتاب، سری یاکوزا بهتمامی این لحظات که شخصیت ما را شکل میدهند اهمیت میدهد. این سری دربارهٔ عشق، وفاداری و روابط واقعی بین انسانهاست که همه چیز را از فروپاشی حفظ میکند و به همین خاطر است که من همواره بهسوی این سری کشیده میشوم.
منبع: InnerSpiral
source