جدیدترین بازی از سری تیراندازی محبوب DOOM با عنوان دوم: دوران تاریکی (Doom: The Dark Ages) کمتر از یک ماه دیگر برای پلیاستیشن ۵، ایکسباکس سری ایکس/اس و رایانههای شخصی منتشر خواهد شد و این بار قرار است ما را به قرون وسطی ببرد و در کنار اکشن سریع و هیجانانگیز همیشگی خود، توجهی بیشتری به داستان داشته باشد.
در نگاه اول، این بازی با نگاه قرون وسطاییاش به نبرد دوم اسلیر با نیروهای جهنمی، شبیه یک آزمایش بلندپروازانه به نظر میرسد. اما کاملاً مشخص است که اید سافتور جوهرهی اصلی دوم را قربانی نکرده. در عوض، آنها با دقت عناصری تازه را با بخشهای آشنا در هم آمیختهاند و بازیای خلق کردهاند که هم برای تازهواردها جذاب است و هم برای طرفداران قدیمی پاداشدهنده و در نتیجه، شاهد یک ماجراجویی پرانرژی هستیم که همزمان نوآورانه و نوستالژیک است.
گیمپلی: اکشن پر زرق و برق در قرون وسطی با کاوش بیشتر
مهمترین تفاوت در نگاه اول، فضای قرون وسطایی بازی است که کاملاً با زیباییشناسی سنتی سری تفاوت دارد. دیگر خبری از راهروهای پایگاههای تحقیقاتی مریخ یا محیطهای جهنمی صنعتی بازیهای قبلی نیست. در عوض، این بازی بازیکنان را وارد دنیایی با ترکیبی از عناصر علمیتخیلی و فانتزی میکند که پر از جنگلهای تاریک، قلعههای متروک و میدانهای نبرد باستانی است. این تغییر تنها برای نمایش نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر از گیمپلی بازی محسوب میشود. محیطها در این نسخه بزرگتر و پیچیدهتر از همیشه هستند و بازیکنان را به کاوش و کنجکاوی تشویق میکنند. آنها میتوانند غارهای مخفی، سیاهچالهایی پر از گنج و میدانهای نبرد پویایی را کشف کنند، در حالی که دائماً با تهدید نیروهای جهنمی مواجهاند.
نبرد همواره قلب تپندهی دوم بوده و این بازی جدید هم ظاهراً در این زمینه چیزی کم ندارد. با این حال، فلسفهی گیمپلی به طرز قابل توجهی تغییر کرده است. در حالی که بازی قبلی یعنی دوم اترنال که اتفاقاً بسیار هم لذتبخش بود، بر سرعت بالا و حرکات آکروباتیک متمرکز بود، نسخهی جدید رویکردی زمینیتر و سنگینتر دارد. دیگر بازیکنان مانند جنگندههایی که در میدان نبرد پرواز میکنند نیستند و اینبار آنها بیشتر شبیه تانکهای آهنین و کند اما قدرتمند هستند. این تغییر قرار است تمرکز دوبارهای بر جایگیری استراتژیک و زمانبندی دقیق ایجاد کند، بهطوری که هر درگیری با دشمن حس هدفمند و تاثیرگذاری داشته باشد. فراتر از مکانیکهای اصلی مبارزه، بازی چند ویژگی جدید را هم معرفی میکند که دامنهی گیمپلی را گسترش میدهد. برای اولینبار، بازیکنها میتوانند یک ربات غولپیکر به نام اتلان را هدایت کنند؛ ماشینی عظیم که حتی بزرگترین شیاطین جهنم را هم از بین میبرد. اگر این کافی نیست، یک اژدهای سایبرنتیکی هم وجود دارد که هم مسلسل دارد و هم توانایی آتش زدن دشمنان و به نظر میرسد بازیکنها با کمک آن میتوانند به مناطقی بروند که با پای پیاده قابل دسترسی نیستند.
همچنین شاید یکی از نوآورانهترین جنبههای بازی رویکرد جدیدش به دسترسپذیری و شخصیسازی باشد. با درک اینکه بازیکنها ترجیحات و مهارتهای مختلفی دارند، اید سافتور یک سیستم سختی جدید با اسلایدرهای قابل تنظیم معرفی کرده است. این سیستم به بازیکنها اجازه میدهد سرعت و چالش بازی را دقیقاً مطابق سبک خودشان تنظیم کنند. مثلاً میتوانید سرعت بازی را تا ۰.۵ برابر کند کنید تا جاخالی دادن از گلولهها و ضربات دشمن آسانتر شود. از طرف دیگر، اگر از یک جهنم پرسرعت از گلولهها لذت میبرید، میتوانید سرعت را تا ۲ برابر و آسیبها را افزایش دهید. در واقع این بازی قصد دارد همه چیز را تا حد ممکن ساده کند.
سلاحها و ابزار شکنجه: الهام از قرون وسطی در طراحی سلاحها:
یکی از ویژگیهای برجسته در سیستم مبارزهی جدید، وجود سپر اره مانند است؛ قابلیتی که در نمایش اولیه از گیمپلی، بسیاری از ما را به خاطر ترکیب تواناییهای تهاجمی و تدافعیاش هیجانزده کرد. با تنها یک فرمان، میتوانید حملات ورودی را دفع، خنثی یا منحرف کنید و این موضوع لایهای تازه از تاکتیک را به گیمپلی اضافه میکند که پیش از این در سری وجود نداشت. همین سپر به تنهایی چهرهی دوم را بهعنوان یک بازی تیراندازی تغییر میدهد و نشاندهندهی رویکرد جسورانهی اید سافتور است زیرا گاهی به عنوان ابزاری برای رسیدن به مکانهای غیرقابلدسترس هم استفاده میشود. سپر اسلیر همچنین میتواند به شکل فوقالعادهای با سایر سلاحها ترکیب شود. این یعنی نبرد تن به تن در این پیشدرآمد، جایگاهی محوری دارد. بازیکنها میتوانند از مجموعهای از سلاحهای خشن و الهامگرفته از دوران قرون وسطی استفاده کنند، از جمله یک دستکش برقی، زنجیر شلاقی و گرز خاردار که هرکدام از این سلاحها درون یک سیستم مبارزهی کامل گنجانده شدهاند که شامل کمبوها، ارتقاءها و گزینههای شخصیسازی میشود.
اما دوم بدون اسلحههای گرم، دیگر دوم نیست. طبق گفتهها، جدیدترین بازی این سری بعضی از خلاقانهترین و ویرانگرترین سلاحهای تاریخ این سری را به نمایش میگذارد. این سلاحها به گونهای طراحی شدهاند که انگار ابزارهای شکنجهی باستانی هستند که برای نابودی شیاطین دوباره بازطراحی شدهاند. استفاده از آنها هم بهاندازهی ظاهرشان رضایتبخش است. از بمباندازهای مرگبار گرفته تا سلاحهای انرژی قدرتمند و مسلسلهایی که جمجمهها را خرد کرده و تکه استخوان بیرون میدهند، هر اسلحه بهصورت دقیق و با جزئیات طراحی شده تا یک ابزار تمامعیار و مهیب برای تخریب باشد. مشخص است که اید سافتور هنوز هم در ساخت سلاحهایی که هم کشندهاند و هم لذتبخش، استاد است.
آیا Doom بالاخره داستانمحور میشود؟
از نظر داستانی، دوم همیشه به روایتهای مینیمال مشهور بوده، اما در این بازی، ظاهرا رویکردی سینماییتر در پیش گرفته است. شما سفر اسلیر را از زندان تا رستگاری دنبال میکنید، با شخصیتهای جدید، دشمنان نیرومند و لحظاتی از گذشتهی اسلیر روبهرو خواهید شد. نکتهی جالب این است که در راستای تمرکز بر یک تجربهی داستانی تکنفرهی جذاب، اید سافتور اعلام کرده که بازی هیچگونه حالت چندنفره نخواهد داشت. با این حال، پس از عرضهی بازی، محتوای اضافی برای آن در نظر گرفته شده است. گفتنی است که بازی تأثیر زیادی از آثار فرانک میلر (Frank Miller) گرفته است. به گفتهی هیوگو مارتین، کارگردان بازی، این بازی به طور خاص از سه اثر میلر الهام گرفته است. این سه اثر، کمیک معروف «سال اول» (Year One)، «بازگشت شوالیه تاریکی» (The Dark Knight Returns) و «۳۰۰» هستند.
تأثیر کمیک «سال اول» کاملاً مشخص است. بازی به نوعی داستان آغازینی برای دوم اسلیر محسوب میشود. دو اثر دیگر میلر هم الهامبخش طراحی قدرتمندتر و سنگینتر اسلیر بودهاند. مارتین در یک رویداد خبری گفته که نسخهی بتمن در «بازگشت شوالیه تاریکی» که مثل یک ماشین غولپیکر است و حملهی توقفناپذیر لئونیداس در نبرد دروازههای داغ در ۳۰۰، هر دو در شکلگیری نسخهی جدید نقش داشتهاند. این بازی بازیکنان را به گذشته میبرد، جایی که آنها با داستان دوران قبل از تبدیل شدن اسلیر به یک قهرمان آشنا میشوند؛ دورانی که او ابرسلاح خدایان و پادشاهان بوده است. فرمانروای جهنم، موجی از شیاطین را برای تسلط زمین به راه انداخته و در پاسخ، انسانها اسلیر افسانهای را آزاد کردهاند.
این بازی کجای خط زمانی سری DOOM قرار میگیرد؟
اولین چیزی که دربارهی بازی DOOM: The Dark Ages شنیدیم، این بود که این بازی یک «پیشدرآمد» است. البته به جز اسم بازی که خودش هم به نوعی همین را القا میکرد. پس استودیوی اید سافتور از همان ابتدا مشخص کرده که این بازی تیراندازی اولشخص قرار است در کجای خط زمانی مجموعه قرار بگیرد. اما همانطور که طرفداران قدیمی و وفادار این مجموعه خوب میدانند، خط زمانی دوم هیچوقت ساده و یکدست نبوده و در واقع، هنوز هم هیچ توافق کلی و دقیقی درمورد ترتیب زمانی نسخههای اصلی چه برسد به نسخههای فرعی وجود ندارد و این موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که خود اید سافتور هم تمایل چندانی به ارائهی پاسخ رسمی و قطعی نشان نداده است. حالا سؤال اینجاست که دقیقاً چطور DOOM: The Dark Ages قرار است به دیگر بازیهای این سری متصل شود؟
بیایید منطقی جلو برویم و قدم به قدم بررسی کنیم، چون خط زمانی DOOM مثل خیلی از سریهای بزرگ دیگر، میتواند آدم را حسابی گیج و سردرگم کند. ما میدانیم که DOOM: The Dark Ages پیشدرآمدی برای بازی DOOM 2016 خواهد بود، یعنی این بازی در آغاز خط زمانی جدیدی قرار میگیرد که اید سافتور از زمان ریبوت این مجموعه با همان بازی ۲۰۱۶، شروع به ساخت آن کرده است. البته سافت ریبوت اصطلاح مهمی است، چون دوم 2016 و دوم اترنال هنوز هم در همان دنیایی روایت میشوند که نسخههای قدیمی مجموهخ هم در آن قرار داشتند. در واقع، در بازی دوم اترنال این موضوع به صراحت تأیید شد که شخصیت اصلی بازیهای جدید یعنی دوم اسلیر، همان دومگای معروف نسخههای قدیمی است. خیلیها این موضوع را از قبل حدس زده بودند، ولی تا قبل از ارتنال هرگز به طور رسمی و صریح تأیید نشده بود اما حالا دیگر معلوم شده که دوم اسلیر همان کسیست که در دوم، دوم 2 و دوم 64 با شیاطین جهنم جنگیده بود.
البته حداقل برای کسانی که دنبال یک خط زمانی کاملاً منسجم و بینقص بودند، این موضوع باعث شد سؤالات جدیدی مطرح شود. بازی دوم 64 در حالی تمام شد که دومگای تصمیم گرفت در جهنم بماند و تا ابد با ارتش شیاطین بجنگد، چون آنها را دشمنان همیشگی خودش میدانست. بعد از گذشت مدتی نامشخص که شاید چیزی حدود ۲۰ سال باشد، دوم 2016 با صحنهای شروع میشود که اسلیر درون یک تابوت سنگی در مریخ بیدار میشود تا دوباره علیه نیروهای مهاجم جهنمی بجنگد. حالا سؤال مهم این است که چطور از پایان دوم 64 به این نقطه رسیدیم؟ اینکه آیا قرار است در DOOM: The Dark Ages ارتباط مستقیمی بین این دو نقطهی زمانی برقرار شود یا نه، هنوز مشخص نیست، هرچند بخش زیادی از طرفداران این مجموعه امید زیادی به چنین پیوندی دارند. با این حال، یک چیز را میدانیم و آن هم این است که The Dark Ages قرار نیست مستقیماً به بازی دوم 2016 منتهی شود. شاید فکر کرده باشید که این بازی قرار است توضیح بدهد که چطور اسلیر داخل آن تابوت سنگی مهر و موم شد، اما به نظر میرسد که اید سافتور فعلاً قصد ندارد به این سؤال پاسخ بدهد.
در مصاحبهای، کارگردان بازی، هیوگو مارتین (Hugo Martin)، گفته که DOOM: The Dark Ages قرار نیست با مهر و موم شدن Slayer پایان یابد و اید سافتور هنوز در را برای ساخت بازیهای بیشتر در این خط داستانی قرون وسطایی باز گذاشته است. اینکه آیا دنبالهای مستقیم برای The Dark Ages ساخته خواهد شد که بیشتر بخشهای این بازه زمانی را پوشش دهد یا نه، موضوعی است که استودیو دربارهاش تصمیم قطعی نگرفته یا اگر هم گرفته، فعلاً نمیخواهد آن را علنی کند.
سؤال اصلی این است که بازی جدید تا چه حد به نسخههای قبلی مجموعه که پیش از ریبوت 2016 منتشر شدهاند، متصل خواهد بود؟ برای مثال، آیا بازی بهوضوح نشان میدهد که داستان اسلِیر از پایان دوم 64 ادامه پیدا میکند؟ به نظر میرسد که DOOM: The Dark Ages خیلی بر این موضوع خاص تمرکز نکند، چون در نهایت، اید سافتور احتمالاً نمیخواهد که بازیکنان برای فهمیدن داستان بازی جدید، مجبور باشند حتماً نسخههای قدیمیتر را بازی کرده باشند خصوصاً با توجه به اینکه این استودیو از بازی جدید به عنوان نقطهی شروع خوبی برای تازهواردها به مجموعه یاد کرده و این بار هم روی داستان و روایت تأکید بیشتری وجود دارد، حداقل در مقایسه با چیزی که معمولاً در سری دوم استاندارد بوده است. با این حال، طرفداران قطعاً امیدوارند که حداقل بخشی از روایت بازی به نسخههای قبلی و پیوند آنها اشاره داشته باشد. به هر حال، دوم اترنال هم دقیقاً همین کار را کرد، پس چرا نباید The Dark Ages هم همین مسیر را دنبال کند؟
یکی از بازیهای قدیمیتر که تقریباً میتوان با اطمینان گفت The Dark Ages ارتباطی با آن نخواهد داشت، دوم 3 است. جایگاه این بازی در خط زمانی دوم همچنان یکی از مبهمترین پرسشها دربارهی این مجموعه است، اما بیشتر افراد بر این باورند که این بازی شاخهای جداگانه از یک واقعیت متفاوت است؛ یعنی به لحاظ داستانی عملاً بخشی از مجموعهی اصلی به حساب نمیآید. شاید اید سافتور روزی راهی پیدا کند که این موضوع را بهطور طبیعی و بدون پیچیدگی یا اجبار تغییر دهد یا شاید هم اصلاً این مسئله در حال حاضر برای این توسعهدهنده اهمیتی ندارد.
ارتباط با قسمتهای جدید قطعاً بسیار پررنگتر خواهد بود. در طول بازیهای دوم 2016 و دوم اترنال اطلاعات زیادی دربارهی دنیای آرجنت دونور (Argent D’Nur)، ساکنان آن که آرجنت نام دارند، سربازان نخبهای به نام نایت سنتینلها (Night Sentinels)، دوران حضور دوم اسلِیر در آن دنیا و نحوهی تبدیل شدن او به یک جنگجوی افسانهای در نبرد با ارتشهای جهنمی بدست آوردیم. حالا DOOM: The Dark Ages قرار است دقیقاً روی همین بخش از دنیای بازی تمرکز کند و این موضوع واقعاً هیجانانگیز است. در واقع نه تنها قرار است شاهد جنگ میان جهنم و آرجنت دونور باشیم، جنگی که میدانیم با شکست دومی به پایان رسید و بخش زیادی از آن سیاره به درون جهنم کشیده شد، بلکه قرار است عملکرد نایت سنتینلها را ببینیم و بیشتر با روند تبدیل شدن دوم اسلیر به یک قهرمان و افسانهی ترسبرانگیز در جنگی باستانی آشنا شویم؛ همان کسی که امروزه در دنیای بازی با این عنوان شناخته میشود.
احتمالاً آخرین بازی این داستانسرایی قرون وسطایی چه یک بازی باشد و چه چندتا، با وقایع مهمی به پایان خواهد رسید که پیشتر در دنیای سری بازی مشخص شده و شامل خیانت به نایت سنتینلها و نابودی آنها، شکست و تسخیر آرجنت دونور توسط جهنم و اسیر شدن و مهر و موم شدن دوم اسلیر میشود. اینکه پایان خود The Dark Ages چگونه خواهد بود، همچنان یک معماست، اما تمرکز آن روی آرجنت دونور، یک جنگ باستانی که ترکیبی از حالوهوای قرون وسطی و آیندهنگرانه است و رشد دوم اسلیر به عنوان یک افسانه، بها ندازهی کافی جذاب است. با توجه به اینکه اید سافتور وعدهی تمرکز بیشتر بر روایت را داده، بیصبرانه منتظریم ببینیم که The Dark Ages تا چه حد میتواند به این وعدهها عمل کند.
موتور گرافیکی خیرهکننده
این بازی با استفاده از موتور جدید آیدتک ۸ (idTech 8) ساخته شده است. این موتور که نسخهای بهبودیافته از موتوری است که دوم اترنال با آن ساخته شده، ویژگیهایی نظیر نورپردازی و سایهزنی داینامیک مبتنی بر رهگیری پرتو، کیفیت تصویر با جزئیات بالاتر، جزئیات بیشتر تخریب و بسیاری موارد دیگر ارائه میدهد و این بهبودها نه تنها واقعگرایی بصری را افزایش میدهند، بلکه بر گیمپلی هم تأثیرگذارند و به عنوان مثال، تشخیص برخوردها و تعامل با عناصر به شکل دقیقتری انجام میشود. استفاده از فناوری DLSS 4 و پث تریسینگ نیز باعث شده تا حتی با وجود گرافیک سنگین بازی، عملکرد آن روان باقی بماند. کارگردانی هنری بازی بابت طراحیهای دقیق و پویای محیطها که حس زندگی و حضور در جهان بازی را منتقل میکنند، شایان تحسین است. حداقل طبق چیزی که تاکنون دیدهایم، دنیای بازی که شامل ترکیبی از مراحل خطی و محیطهای بازتر است، تنوع بسیار خوبی دارد و جزئیات و کیفیت بصری آن فوقالعاده است. این سطح از جزئیات در نبردها و طراحی سلاحها و دشمنان نیز وجود دارد. از طرفی وجود عناصر قرون وسطایی و علمیتخیلی و تضاد میان آنها، تصویری جذابی خلق میکند. دنیای بازی احساس باستانی بودن و نفرینشدهای دارد، اما با فناوری بیگانه آمیخته شده، مثل تمدنی فراموش شده که حول محور جنگ با شیاطین رشد کرده است.
همچنین بدیهی است که هیچ بازی دومی بدون موسیقی متن قوی کامل نمیشود و عصر تاریکی در این زمینه هم سنگتمام گذاشته است. موسیقی بازی که توسط بند فینیشینگ موو (Finishing Move) ساخته شده یعنی همان تیمی که موسیقی بوردرلندز ۳، هیلو وارز ۲ و دوم ۲۰۱۶ را هم تولید کرده بودند، ترکیبی از هوی متال و تأثیرات قرون وسطایی است که چشماندازی صوتی خلق میکند که به همان اندازهی گیمپلی، پویـا و پرانرژی است. این موسیقی همراهی مناسبی برای سفر اسلیر است؛ سفری آدرنالین خالص است. در نهایت از مبارزات رضایتبخش مبتنی بر سپر و نبردهای عظیم هوایی گرفته تا ساختارهای بزرگتر مراحل، تیم سازندهی Doom: The Dark Ages ظاهراً همه چیز را به کار گرفتهاند تا بزرگترین و بهترین کمپین تاریخ این مجموعهی تیراندازی را بسازند.
این بازی در تاریخ 15 می (۲۵ اردیبهشت) برای پلیاستیشن ۵، ایکسباکس سری ایکس/اس و رایانههای شخصی منتشر خواهد شد
source