بدون‌شک کتاب‌های افلاطون جزو ستون‌های اصلی فرهنگ و تمدن غرب و خاورمیانه هستند. در واقع نقل‌قول معروف آلفرد نورث وایت‌هد (Alfred North Whitehead) شاید به‌تنهایی گویای مطلب باشد: «کل فلسفه پاورقی به افلاطون است.» افلاطون – شاگرد سقراط و معلم ارسطو – کسی بود که ایده‌های فلسفی را به دیالوگ‌هایی جاودانه تبدیل کرد، دیالوگ‌هایی که تا به امروز در بحث‌های مربوط به عدالت، عشق، سیاست، دانش‌اندوزی، روح و هر مفهوم والای دیگری که فکرش را بکنید، مورد اشاره قرار می گیرند. یکی از نکات شگفت‌انگیز درباره‌ی کتاب‌های افلاطون این است که بعد از ۲۵۰۰ سال اصلاً تاریخ‌گذشته به نظر نمی‌رسند و حتی بعضی از ایده‌های نهفته در آن‌ها امروزه بیشتر از هر زمان دیگری مهم و قابل‌بحث به نظر می‌رسد. در این مطلب قصد ما بر این است که تعدادی از مهم‌ترین آثار افلاطون همچون «جمهور» و «ضیافت» را بررسی کنیم و پیش‌زمینه‌ای از آثار سنگین و چندلایه‌ی او ارایه کنیم که هنگام خوانش او موثر واقع خواهد شد.

دنیای شگفت‌انگیز کتاب‌های افلاطون: از «جمهور» تا «ضیافت»

کتاب‌های افلاطون

مجسمه‌ی افلاطون در سمت چپ و مجسمه‌ی شاگردش ارسطو در سمت راست

افلاطون حوالی ۴۲۷ پیش از میلاد در آتن به دنیا آمد. او در دورانی آشوب‌ناک زندگی می‌کرد که در آن جنگ و بی‌ثباتی سیاسی در جریان بود و استادش سقراط به اتهام «فاسد کردن جوانان» محاکمه و اعدام شد. زندگی کردن در دنیایی بی‌ثبات، افلاطون را ترغیب کرد تا دنبال معنایی ماندگارتر از آنچه در اطرافش می‌دید برود. او این ماندگاری را در ایده‌آل‌هایی چون حقیقت، عدالت و… دید.

کتاب‌های افلاطون به سبک‌وسیاقی نوشته شده‌اند که حتی تا به امروز هم تا حد زیادی نوآورانه باقی مانده است. همان‌طور که می‌دانید، فیلسوف‌ها عادت دارند آثار خود را در قالب مقاله یا سخنرانی ارائه کنند، ولی افلاطون تصمیم گرفت دیالوگ‌های فلسفی بنویسد. بیشتر کتاب‌های افلاطون به‌شکل یک گفتگو نوشته شده‌اند که در آن‌ها سقراط شخصیت اصلی است. این دیالوگ‌ها صرفاً ابزار ادبی نیستند، بلکه خودشان به‌تنهایی نشان می‌دهند که کنکاش فلسفی پروسه‌ای ادامه‌دار است که با رساله‌ی یک فیلسوف از زبان خودش به پایان نمی‌رسد. به‌نوعی افلاطون با دیالوگ‌نویسی خواننده‌اش را مجاب می‌کند مثل شخصیت‌های درون متن‌هایش سوال بپرسد و بحث و درون‌نگری کند.

افلاطون درباره‌ی موضوع‌های مختلفی نوشت، از سیاست گرفته تا روحانیت، ولی نوشته‌های او از هم گسسته به نظر نمی‌رسند و انگار هرکدام قطعه‌ای از پازل انسانیت هستند. منتها وقتی این پازل کامل می‌شود، ما به پاسخی نهایی نمی‌رسیم، بلکه صرفاً تمام ابزار ذهنی لازم برای پرسش‌گری را به دست می‌آوریم.

کتاب دوره آثار افلاطون اثر افلاطون انتشارات خوارزمی دوره چهار جلدی
12 %

2,100,000

1,848,000 تومان

badge-icon

100+ نفر به این کالا علاقه دارند

badge-icon

در سبد خرید 20+ نفر

معروف‌ترین کتاب‌های افلاطون «جمهور» (The Republic) و «ضیافت» (The Symposium) هستند.  در «جمهور»، افلاطون به مفاهیمی چون عدالت، بهترین شیوه‌ی حکومت و ذات انسانیت می‌پردازد. یکی از معروف‌ترین ایده‌های او در این کتاب یک شهر فرضی است که تیپ شخصیتی شهریار فیلسوف (Philosopher King) بر آن حکم‌فرمایی می‌کند و در آن مردم بر اساس شایستگی‌های شخصی طبقه‌بندی شده‌اند. کتاب «جمهور» تاثیر عمیقی روی تفکرات سیاسی جهان گذاشته و به‌نوعی تایید کردن یا رد کردن ایده‌ی پشت آن، جهان‌بینی سیاسی افراد را به‌طور بنیادین آشکار می‌کند. «ضیافت» دیالوگی درباره‌ی ماهیت عشق است. این کتاب که در یک مهمانی اتفاق می‌افتد، چندین سخنگو – من‌جمله سقراط – دارد که هرکدام دیدگاه خود را درباره‌ی عشق ارائه می‌کنند و دیدگاه‌شان از گرایش فیزیکی تا عشق روحانی/معنوی متغیر است.

فلسفه‌ی سقراط (و افلاطون)؛ اگر بیشتر مردم به چیزی باور دارند، احتمالاً اشتباه است

کتاب‌های افلاطون را به چه ترتیبی باید خواند؟

خواندن کتاب‌های افلاطون ممکن است در ابتدا کاری بسیار سخت به نظر برسد، چون آثار او نثری سخت، استدلال‌هایی چندلایه و ایده‌های انتزاعی پرتعداد دارد. ولی اگر این آثار را با ترتیبی درست بخوانید، شاید هضم‌شان راحت‌تر شود. در ادامه ترتیبی برای خواندن کتاب‌های افلاطون پیشنهاد شده که توازن مناسبی بین قابل‌دسترس بودن، آشنایی تدریجی با ایده‌های او و عمق فلسفی آثارش برقرار می‌کند.

به افلاطون ۳۵ دیالوگ و ۱۳ خطابه نسبت داده شده. در ادامه ده‌تا از مهم‌ترین‌ها و مطرح‌ترین آثارش آورده شده‌اند:

۱. دفاعیه (Apology)

«دفاعیه» شرح‌حالی از محاکمه‌ی سقراط است. این اثر کوتاه، تاثیرگذار و احساسی، ما را با روش سوال پرسیدن سقراط و تعهدش به حقیقت آشنا می‌کند، حتی در رویارویی با مرگ. درون‌مایه‌های اصلی آن عدالت، دانایی و شجاعت اخلاقی هستند.

۲. کریتو (Crito)

«کریتو» بلافاصله پس از «دفاعیه» اتفاق می‌افتد و در آن سقراط به زندان افتاده و دوستی او را ترغیب به فرار می‌کند. گفتگوی بین این دو به مفاهیمی چون نافرمانی مدنی، قانون و مسئولیت اخلاقی می‌پردازد. درون‌مایه‌های اصلی آن عدالت و تقابل فرد با جامعه است.

۳. فایدون (Phaedo)

این متن درباره‌ی لحظات پایانی سقراط پیش از مرگ است. در آن یک سری از ایده‌های متافیزیکی اولیه‌ی افلاطون معرفی شده است، خصوصاً جاودانه بودن روح. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به روح، مرگ و فلسفه به‌عنوان راهی برای آماده شدن برای مرگ اشاره کرد.

کتاب‌های افلاطون

«مرگ سقراط»، اثری از ژاک لویی داوید، نقاش فرانسوی که برای نخستین بار در سال ۱۷۸۷ نمایش داده شد.

۴. منون (Meno)

«منون» نقطه‌ی تحولی مهم در آثار افلاطون است. در آن افلاطون سوالی مهم می‌پرسد: آیا می‌توان فضیلت را به انسان‌ها یاد داد؟ همچنین در این اثر نظریه‌ی تذکر (Theory of Recollection) که جزو نظریه‌های معروف افلاطون است معرفی شده. این اثر ترکیبی از پرسش‌گری اخلاقی با معرفت‌شناسی اولیه‌ی افلاطون است. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به فضیلت، یادگیری و دانش اشاره کرد.

۵. ضیافت (Symposium)

«ضیافت» بدون‌شک یکی از زیباترین دیالوگ‌های افلاطون است و در آن مفهوم عشق از راه یک سری دیالوگ در یک مهمانی مورد اکتشاف قرار می‌گیرد. در این اثر افلاطون هم فیلسوف و هم شاعر درون خود را ابراز کرده است. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به عشق، زیبایی، تمنا و تعالی اشاره کرد.

۶. فدروس (Phaedrus)

این اثر به‌نوعی ادامه‌دهنده‌ی ایده‌های «ضیافت» است، ولی از آن پیچیده‌تر است و به مفاهیمی چون روح، بلاغت زبانی و دیوانگی می‌پردازد. در این اثر است که افلاطون کم‌کم جنبه‌های روحانی/عرفانی فلسفه‌ی خود را رو می‌کند. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به عشق، روح، بلاغت زبان و الهام‌گیری الهی اشاره کرد.

۷. جمهور (Republic)

«جمهور» بلندپروازانه‌ترین و تاثیرگذارترین اثر افلاطون است و در آن به مفاهیمی چون عدالت، تحصیل و سیاست پرداخته شده و نظریه‌ی مشهور فرم‌ها (Theory of Forms) معرفی شده است. درست است که «جمهور» مشهورترین و مهم‌ترین اثر افلاطون است، ولی بهتر است پس از آشنایی با  سبک نوشتاری و ایده‌های اصلی او سراغ خواندنش بروید. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به عدالت، حکومت ایده‌آل، شهریار فیلسوف و نظریه‌ی فرم‌ها اشاره کرد.

۸. ته‌تتوس (Theaetetus)

«ته‌تتوس» پرداختی عمیق به ماهیت دانش است. این اثر به‌مراتب انتزاعی‌تر از دیالوگ‌های اولیه‌ی افلاطون است و در آن تمرکز روی جنبه‌های روایی کمرنگ‌تر است. به‌نوعی می‌توان گرایش افلاطون به سمت معرفت‌شناسی (Epistemology) را در این اثر دید. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به قوه‌ی ادراک، دانش و فلسفه‌ی ذهن اشاره کرد.

۹. تیمائوس (Timaeus)

این دیالوگ درباره‌ی کیهان‌شناسی و جهان طبیعی است و در آن متافیزیک و یک سری اصول علمی اولیه ترکیب شده‌اند. برخی از قسمت‌های این متن بسیار متکی بر گمانه‌زنی‌اند. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به آفرینش جهان، روح جهان و دوگانگی آشوب و نظم اشاره کرد.

۱۰. قوانین (Laws)

«قوانین» طولانی‌ترین و به گمان برخی آخرین دیالوگ یا رساله‌ی افلاطون است. این اثر به‌نوعی تلاش برای بازنگری یک سری از ایده‌های افلاطون در «جمهور» است، ولی این بار از سقراط خبری نیست و لحن کتاب هم محافظه‌کارانه‌تر است. خواندن «قوانین» فقط به کسانی که عمیقاً وارد دنیای افلاطون شده‌اند توصیه می‌شود. از درون‌مایه‌های اصلی آن می‌توان به قانون، حکومت، مذهب و تحصیل اشاره کرد.

جمهور: مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون و عدالت در اندیشه‌ی او

«جمهور» نه‌تنها مهم‌ترین نوشته‌ی افلاطون، بلکه یکی از مهم‌ترین متون سیاسی در تاریخ است. در نگاه اول این کتاب درباره‌ی شیوه‌ی درست حکومت است، ولی در آن به مفاهیم به‌مراتب بیشتری همچون عدالت، حقیقت، تحصیل و روح پرداخته شده است. این اثر سوالی مهم را می‌پرسد که هنوز هم ذهن بشریت را به خود مشغول کرده: یک جامعه‌ی کاملاً عادل چه شکلی است؟

«جمهور» هم مثل بیشتر کتاب‌های افلاطون به‌شکل یک دیالوگ بین سقراط و مردم آتن نوشته شده است. گفتگوی آن‌ها با سوالی مهم و تحریک‌کننده آغاز می‌شود: «عدالت چیست؟» این پرسش ساده به بحث‌هایی داغ در حوزه‌ی اخلاقیات، متافیزیک، سیاست و تحصیل منجر می‌شود.

این دیالوگ به ۱۰ قسمت تقسیم شده است. قسمت‌های اولیه درباره‌ی تعریف عدالت برای فرد هستند، ولی طولی نمی‌کشد که مقیاس گفتگو گسترده‌تر می‌شود. سقراط پیشنهاد می‌دهد که ساختن یک شهر که در آن عدالت جاری‌ست، استعاره‌ی خوبی برای درک عدالت در مقیاسی بزرگ‌تر است. این رویکرد به افلاطون اجازه می‌دهد کارکرد عدالت هم در روح افراد و هم در جامعه را اکتشاف کند.

در نظر افلاطون، عدالت صرفاً در اطاعت از قوانین و صاف کردن بدهی‌های خود خلاصه نمی‌شود. او نگاهی رادیکال و انتزاعی به این مفهوم دارد؛ در نظر او، عدالت یعنی هماهنگی. هم در شهر و هم در فرد، عدالت موقعی رخ می‌دهد که هرکدام از اجزا کار خود را به بهترین شکل انجام دهند.

افلاطون روان انسان را به سه بخش تقسیم می‌کند:

  • عقل (آن بخش منطقی که در جستجوی حقیقت است)
  • روحیه (بخش احساس‌گرا و شجاع انسان)
  • اشتها (آن بخش از وجود که درگیر نیازهای فیزیکی است)

عدالت موقعی اتفاق می‌افتد که عقل بر ذهن حکم‌فرماست، روح پشتیبان عقل است و اشتها هم از عقل و روح اطاعت می‌کند. وقتی این دینامیک برقرار شود، هماهنگی و در نتیجه عدالت اتفاق می‌افتد. هم در روح انسان و هم در شهرهایی که در آن زندگی می‌کنیم، راه رسیدن به عدالت این است که همه‌چیز در توازن باشد.

در «جمهور» افلاطون از شهر ایده‌‌آل خود – که اغلب با عنوان کالیپولیس (Kallipolis) به معنای شهر زیبا نیز خطاب می‌شود – صحبت می‌کند. این شهر ایده‌ال نیز به سه بخش تقسیم شده که تا حد زیادی به سه‌گانگی روح انسان شبیه است:

  • حاکمان (شهریاران فیلسوف): اشخاصی که با عقل حکمرانی می‌کنند و حکمت راهنمای آن‌هاست
  • محافظان (جنگجویان): افرادی شجاع و وفادار که تصمیمات حاکمان را به مرحله‌ی اجرا درمی‌آورند
  • تولیدکنندگان (مزرعه‌داران، تاجران، صنعت‌گران): کسانی که اشتها انگیزه‌بخش اصلی‌شان است و نیازهای مادی شهر را برطرف می‌کنند

هر طبقه‌ی اجتماعی نقشی حیاتی را در چرخاندن امورات شهر ایفا می‌کند و عدالت موقعی جاری می‌شود که هیچ طبقه‌ای در کار طبقه‌های دیگر دخالت نکند. افلاطون استدلال می‌کند که نتیجه‌ی حاصل‌شده جامعه‌ای است که در آن همه با انجام کاری که در آن استعداد دارند به رونق می‌رسند.

ایده‌ی «شهریار فیلسوف» افلاطون – یعنی حکمرانی که دنبال حقیقت است و برای منفعت همه تصمیم می‌گیرد و نه فقط برای کسب قدرت – یکی از تاثیرگذارترین و بحث‌برانگیزترین ایده‌های افلاطون است. برخی شهریار فیلسوف را والاترین آرمان سیاسی در نظر می‌گیرند و برخی دیگر خیالی باطل و غیرممکن که فقط به ظهور دیکتاتورهایی منجر می‌شود که میل‌شان به قدرت‌طلبی و جنبه‌های تاریک آن را پشت حکمت و فضیلت پنهان می‌کنند.

کتاب جمهور اثر افلاطون نشر علمی و فرهنگی

غیر از این، «جمهور» یک سری ایده‌ی جنجالی دیگر هم دارد که باعث شده کتاب مورد انتقاد قرار بگیرد. از بین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • درخواست برای حذف نظام خانواده برای طبقه‌ی اجتماعی محافظان
  • پیشنهاد برای کنترل دولت روی تحصیل، فرهنگ و حتی شعر
  • تشویق سانسور و پروپاگاندای سخت‌گیرانه
  • شکل‌گیری نظام طبقاتی سخت‌گیرانه بر اساس استعداد ذاتی

همان‌طور که از این پیشنهادها برمی‌آید، جامعه‌ی آرمانی افلاطون شباهت زیادی به جوامع دیکتاتوری قرن ۲۰ دارد و در واقع فیلسوف‌هایی چون کارل پوپر و برترند راسل این مسئله را خاطرنشان کرده و افلاطون را متهم به زمینه‌سازی برای اقتدارگرایی کرده‌اند. حتی پوپر او را «پدر اقتدارگرایی» خطاب کرده است.

با وجود این جنبه‌های جنجالی، «جمهور» تاثیری بسیار گسترده در حوزه‌های مختلف علوم انسانی داشته است. در عرصه‌ی سیاست، این کتاب زمینه‌ی لازم برای بحث درباره‌ی عدالت، رهبری و ساختاربندی دولت را فراهم کرد. در عرصه‌ی فلسفه، این کتاب نظریه‌ی فرم‌ها را معرفی کرد – همان نظریه که می‌گوید که واقعیتی والاتر از جهان مادی وجود دارد – و ایده‌ی سه‌گانه بودن روح را جا انداخت. در عرصه‌ی ادبیات، تمثیل‌های داخل کتاب – خصوصاً تمثیل غار – الهام‌بخش نویسندگان، فیلمسازها و اندیشمندان بوده است.

در کل هر بار که بحثی درباره‌ی این‌که زندگی خوب یا جامعه‌ی خوب چیست پیش می‌آید، اگر «جمهور» را خوانده باشید، احتمالاً بتوانید چندجا از حرف‌های افلاطون استفاده کنید.

ضیافت: جستاری در باب عشق و زیبایی جاودانه

کتاب‌های افلاطون

نقاشی آنسلم فوئرباخ، نقاش آلمانی از لحظه‌ای در «ضیافت» که برای نخستین بار در سال ۱۸۶۹ نمایش داده شد.

شاید «جمهور» معروف‌ترین اثر افلاطون باشد، اما از بین آثار او «ضیافت» هم به‌خاطر جذابیت شاعرانه و عمق احساسی‌اش برای افرادی با سلیقه‌ی متفاوت بهترین اثر او به شمار می‌آید. این اثر اصلاً شباهتی به جو سیاسی و ساختارمند «جمهور» ندارد و صرفاً اکتشافی شکوه‌مند و چندلایه از مفهوم اروس (Eros) است، نوع خاصی از عشق که جایی بین شهوت و الوهیت قرار دارد. این اثر به‌لطف ساختار خاص، شخصیت‌های زنده و درون‌نگری‌های عمیق‌اش من‌باب زیبایی، به یکی از ستون‌های تمدن و اندیشه‌ی غرب درباره‌ی مسائل احساسی و هنری تبدیل شده است.

این اثر در ضیافتی در آتن واقع شده که در آن تعدادی اندیشمند و هنرمند – من‌جمله آریستوفانس نمایش‌نامه‌نویس و سقراط – گرد هم آمده‌اند و هرکدام به‌ترتیب در ستایش از عشق سخنی ارائه می‌دهند. لحن این متن ملایم و شاد است، ولی عمق فلسفی آن به‌اندازه‌ی بقیه‌ی متون افلاطون قوی است.

هرکدام از شخصیت‌ها تعریف متفاوتی از عشق ارائه می‌دهد. خلاصه‌ای از این تعاریف به شرح زیر است:

  • فایدروس عشق را به‌عنوان کهن‌ترین و قدرتمندترین نیرو در دنیا که الهام‌بخش کارهای قهرمانانه بوده است می‌ستاید
  • پوسانیاس بین عشق «پیش‌پاافتاده» که بر پایه‌ی جذابیت فیزیکی شکل می‌گیرد، و عشق «آسمانی» که شرافتمندانه‌تر و هوشمندانه‌تر است تمایز قائل می‌شود
  • اریکسیماخوس که پزشک است، عشق را به هماهنگی کیهانی و سلامتی ربط می‌دهد
  • آریستوفانس سخنرانی‌ای طنزآمیز و عرفانی ارائه می‌دهد و در آن اشاره می‌کند که انسان‌ها در ابتدا موجوداتی آسمانی بودند و خدایان آن‌ها را به دو نیمه تقسیم کردند و برای همین هر انسان همیشه دنبال نیمه‌ی گمشده ی خود است
  • آگاتون، میزبان ضیافت، سخنرانی‌ای شاعرانه و پرطمطراق درباره‌ی فضیلت‌های عشق ارایه می‌دهد

اما بعد نوبت سقراط است تا بنا بر رسم خودش هرکسی را که تا این لحظه حرف زده بود به چالش بکشد!‌ او از گفتگویی که با زنی دانا به نام دیوتیما داشت یاد می‌کند، چون در این گفتگو او معنی فلسفی عشق را فهمید.

کتاب ضیافت اثر افلاطون نشر جامی
15 %

130,000

109,970 تومان

badge-icon

در سبد خرید 30+ نفر

در این قسمت از متن همان مقوله‌ی «عشق افلاطونی» مطرح می‌شود که همه با آن آشنا هستیم و به فرهنگ عامه راه پیدا کرده است. طبق گفته‌ی دیوتیما، عشق با جذب شدن به ظاهر افراد آغاز می‌شود، ولی از این نقطه باید تکامل پیدا کند. کسی که واقعاً عاشق زیبایی باشد، از زیبایی ظاهری فراتر می‌رود و شکل عمیق‌تر و انتزاعی‌تر از زیبایی را مورد ستایش قرار می‌دهد. این پروسه با عنوان نردبان عشق شناخته می‌شود: نوعی صعود استعاری که با شهوت آغاز و به حکمت ختم می‌شود.

مراحل نردبان عشق از این قرارند:

  1. جذب شدن به بدنی زیبا
  2.  جذب شدن به تمام بدن‌های زیبا
  3. ستودن روح‌های زیبا
  4.  عشق به ایده‌ها و قوانین زیبا
  5. درک زیبایی دانش
  6.  در نهایت، درک زیبایی جاودان، تغییرناپذیر و الهی

این مرحله‌ی آخر، نقطه‌ی اوج فلسفه‌ی عشق در افلاطون است. در اینجا، عشق به نیرویی محرک تبدیل می‌شود که در آن هدف نه مالکیت یافتن، بلکه تحول است. این مرحله از عشق روح را به جاودانگی و حقیقت ابدی نزدیک می‌کند.

در نظر افلاطون، عشق خاطره‌ای است که روح از الوهیت دارد. در سیستم متافیزیکی او، دنیای ظواهر صرفاً سایه‌ای از حقیقتی والاتر است: دنیای فرم‌ها. در بین این فرم‌ها، زیبایی یکی از قدرتمندترین‌هاست. از راه عشق، روح به انگیزش درمی‌آید و میل درونی آن برای پیوستن دوباره به حقیقت، هماهنگی و الوهیت بیدار می‌شود.

آیا می‌دانید تفاوت عشق افلاطونی با عشق رمانتیک چیست؟

بنابراین در «ضیافت» عشق صرفاً یک احساس نیست، بلکه محرکی درونی برای فراتر رفتن از جهان فیزیکی و ورود به دنیایی عرفانی/الهی/انتزاعی است.

احتمالاً این تعریف از عشق برایتان آشناست: از مولوی و جان کیتس گرفته تا لئوناردو داوینچی، چهره‌های بزرگ بسیاری سعی کرده‌اند این تعریف بسیار آرمانی از عشق را در آثار خود بازتاب دهند و لذت بردن از زیبایی را به چشم دریچه‌ای برای رسیدن به خدا یا جهانی والاتر ببینند. مفهوم «عشق افلاطونی»‌ به‌عنوان عشقی غیرجنسی نیز برداشتی بسیار محبوب – هرچند شاید اندکی گمراه‌کننده – از این ایده‌ی افلاطون در فرهنگ عامه است. می‌گوییم گمراه‌کننده، چون این عشق آرمانی و عرفانی که افلاطون از آن حرف می‌زند، می‌تواند در ابتدا ریشه‌ای جنسی داشته باشد، ولی در نهایت از آن فراتر می‌رود.

کتاب‌های افلاطون: ورود به لانه‌ی خرگوشی که عمق آن معلوم نیست

کتاب‌ها افلاطون چنان تاثیر عمیقی روی تفکر شرق و غرب گذاشته‌اند که شاید اگر امروزه با برخی از تعاریف افلاطون از مفاهیم ابدی چون عشق و عدالت آشنا شوید، در نظرتان بدیهی جلوه کند، غافل از این‌که گستردگی ایده‌های افلاطون است که تعاریف او را  بدیهی جلوه داده است.

یکی از نکات عجیب و جالب درباره‌ی آثار او این است که با وجود محبوب بودن دیالوگ‌های فلسفی او، کمتر فیلسوفی در تاریخ از این فرم استفاده کرده است. آن‌هایی هم که استفاده کرده‌اند – همچون سیسرو و دیوید هیوم – در آثاری تک‌وتوک آن‌ها را استفاده کرده‌اند و کل کارنامه‌ی کاری‌شان را به دیالوگ‌نویسی اختصاص نداده‌اند.

این مسئله نشان می‌دهد که افلاطون چه استعداد و بینش خاصی داشت، در حدی‌که کاری که انجام داد، همچنان هم از لحاظ فلسفی و هم از لحاظ ادبی نوآورانه و تازه به نظر می‌رسد. او با نوشتن دیالوگ‌ها و مخفی شدن پشت هویت استادش سقراط، ما را با موقعیتی خاص روبرو کرده که به‌موجب آن، اصلاً نمی‌توانیم بین نظرات خود افلاطون و تمام شخصیت‌هایی که از زبان آن‌ها ایده‌هایش را بیان می‌کند تمایز قائل شویم. افلاطون برای ما یک راز بزرگ است؛ اگر او زنده بود، ممکن بود تک‌تک ایده‌هایی را که در آثارش مطرح کرده، صرفاً به‌عنوان گمانه‌زنی شخصیت‌های داخل متن‌هایش رد کند. از طرف دیگر، ممکن بود درستی همه‌ی این ایده‌ها – حتی ایده‌های متناقض – را تایید کند، چون در نظرش ماهیت دنیا همین است.

این‌که افلاطون برای ما تشخیص دادن افکار و نظرات خودش را امری غیرممکن کرده، یکی از دلایل اصلی ماندگاری اوست. کتاب‌های افلاطون ملغمه‌ای از ایده‌های مختلف و بعضاً ضد و نقیض و بحث‌های بی‌نتیجه‌اند که جز به تفکر وا داشتن ما، کاری نمی‌کنند. قدرت افلاطون در گستره‌ی بسیار وسیع موضوعاتی است که به آن‌ها پرداخته؛ این مورد، در کنار این حقیقت که او جز اکتشاف این موضوع‌ها کار دیگری انجام نمی‌دهد، راز پی بردن به جمله‌ی معروفی است که در ابتدای متن به آن اشاره شد: هر اثر فلسفی‌ای که پس از افلاطون نوشته شد، پاورقی‌ای بر اوست. جز این هم نمی‌توانست باشد.

منبع: دیجی‌کالا مگ

source

توسط chehrenet.ir