عشقورزی موهبتی است که زندگی را دلنشین و جذاب میکند. اما همه از آن بهرهمند نیستند. به خصوص ما ایرانیها که به خاطر تربیت خشن والدین از کودکی نیاموختهایم عشقورزی کنیم. اما نباید ناامید شد. میتوان با مطالعهی 4 کتاب عشقورزی را یاد گرفت.
به قول شاعر «ای عشق همه بهانه از توست». همه چیز از این موهبت و آتشی که در وجود آدمی شعله میگیرد شروع میشود. ولی اکثر افراد در بروز دادن این موهبت و نشان دادناش به همدل، معشوق و اطرافیان با مشکل مواجه هستند. عوامل گوناگون عامل بروز این مشکلاند. ناتوانی در بیان احساسات باعث میشود اطرافیان، دوستان و همکاران نیت و احساس فرد را نشناسند و درک نکنند و باعث به وجود آمدن سوءتفاهم و اختلاف، کم شدن رضایت عاطفی، تنهایی و ناامیدی شود.
- ریشههای ناتوانی در بروز احساسات و عشقورزی
اکثر افرادی که با ناتوانی در بروز احساسات و عشقورزی دست و پنجه نرم میکنند، نمیدانند ریشهی این معضل کجا است. روانشناسان معتقدند ریشهی ناتانی در بروز احساسات و عشقورزی به کودکی افراد بازمیگردد. عشق والدین باید در لبخند و نگاه دوستانه، رفتار محترمانه و با ملاحظه و… باشد اما اکثر پدرها و مادرها به دلیل آنکه رشد نیافته و نابالغ هستند، آسیبهای فراوان دیدهاند و تصویر منفی از خود دارند، عشق کافی به فرزندان نمیدهند و مهارت عشقورزی و بروز احساسات را نمیآموزند. پس آدمهایی که در نشان دادن احساسات ناتوان هستند به جامعه تحویل میدهند.
- نشانههای ناتووانی در بروز احساس و عشقورزی
ناتوانی در بروز احساسات و عشقورزی که به آن فقدان هوش عاطفی گفته میشود باعث بروز مشکلات زیادی مثل اضطراب، ترس، فشار روانی و… میشود. روانشناسان معتقدند پردازش و تجزیه و تحلیل احساسات و بروزشان اهمیت زیادی دارد. کسانی که در این طمینه ضعف دارند با مشکلاتی مثل درک نشدن احساسات، آشفتگی و بروز خشونت، حساسیت بالا نسبت به صداها و نگاهها، ضعف حافظه، ابتلا به افسردگی، افزایش فشار خون، افزایش احتمال ابتلا به بیماری قلبی و دیابت و ضعف سیستم ایمنی بدن دست و پنجه نرم خواهند کرد.
- درمان ناتوانی در بروز احساسات و عشقورزی
پیش از آن گفته شد میتوان با مطالعهی 4 کتاب عشقورزی را یاد گرفت و با انجام دادن توصیههای ارائه شده در انها ناتوانی در بروز احساسات را تا حدودی کنترل و درمان کرد. متخصصان پیشنهاد میکنند افراد هر چه دراینباره فکر میکنند با استفاده از کلمات خشم، ناراحتی، سرزنش، حسادت، رنجش، نگرانی، غصه، شرم، غضب، ترس و خشونت بنویسند. این کار کمک میکند تا فرد احساسات ناخوشایند را از خود دور کند، حس خوبی نسبت به خود داشته باشد، اعتمادبهنفساش بیشتر شود و توانایی و جرات بروز احساسات و عشقورزی را به دست آورد، چیزی که اصولا با خواندن رمانهای عاشقانه به آن نمیرسید.
این 4 کتاب عشقورزی را به شما آموزش میدهند
1- «از عشق گفتن / عشاق، غریبهها، والدین، دوستان، آغازها و پایانها»
عشق یا به بیانی دلدادگی چیزی جز دوست داشتن فرد یا چیزی نیست. توجه کردن و اهمیت دادن به انسان یا چیزی خاص نشاندهندهی عشق است. اما اکثر معشوقان در انتظار شنیدن کلمهی دوستت دارم هستند ولی آن را نمیشنوند. اکثر افراد عشق را پروژهای کوتاه مدت و محدود میدانند در حالی که چیزی تماموقت و مادامالعمر است.
ناتاشا لان روزنامهنگار انگلیسی مدتها در انتظار و شوق شنیدن یا دیدن جملهی «دوستت دارم» میسوخت. در خیالاش میدید محبوب او را طور دیگری میبیند و دوست دارد رابطه را همیشگی، پایدار و استوار کند. اما هر چه میگشت کمتر پیدا میکرد. همیشه فکر میکرد به دنبال عشق است اما کم کم فهمید وقتی سعی میکرده عشق را به دست بیاورد معنای واقعیاش را نمیدانسته. درست مثل اینکه بخواهد دل به دریا بزند اما نداند دریا چیست و شنا کردن چگونه است.
او از خود میپرسید چطور میتوانم کاری که دوست ندارم را ترک کنم اما رابطهی عاطفی نادرست و بد را نه؟ اینجا بود که فهمید عشق را بد بهمیده یا اصلا نفهمیده. چهار سال تلاش کرد خبرنامهی الکترونیکی به نام «گفتوگوهایی پیرامون عشق» منتشر کند. با نویسندهها، روانشناسان، رواندرمانگران و افراد عادی دربارهی تجربیات عاشقانهشان حرف زد. این کار باعث شد دیدگاهاش نسبت به عشق تغییر کند. کم کم نوشتن کتاب «از عشق گفتن / عشاق، غریبهها، والدین، دوستان، آغازها و پایانها» را شروع کرد.
نویسنده در این کتاب تلاش نکرده جملات آموزنده و زیبا بنویسند. او به مخاطب میگوید روابط انسانی گوناگون و زیبا است ولی نگاه به آن محدود و بسته است.
ناتاشا لان به مخاطب میآموزد عاشق شدن پایان کار نیست. مهمترین کار هنر نگهداری از عشق است. ناتاشا لان با ارائهی تجربهی زیستهی افراد دربارهی عشق این هنر را به اهل کتاب و مطالعه میآموزد.
در بخشی از کتاب عشقورزی «از عشق گفتن / عشاق، غریبهها، والدین، دوستان، آغازها و پایانها» که با ترجمهی مهسا صباغی توسط نشر میلکان منتشر شده، میخوانیم:
«وقتی به این فکر میکنی که در روابط گذشتهات چهکسی بودی، احساس عجیبی به تو دست میدهد: آمیزهای از طنز و اندوه؛ یأس و خجالتزدگی. وقتی با دوستانم به چند تا از شرمآورترین این داستانها خندیدیم، شرمی که احساس میکردم تبدیل به همدردی و دلسوزی برای نسخهی جوانترم شد که در طلب عشق بود؛ اما نمیدانست کجا را باید جستوجو کند.»

255,180 تومان
2- «هنر عشق ورزیدن»
اریک فروم روانکاو، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی در فرانکفورت آلمان به دنیا آمد. در دانشگاه هایدلبرگ تحصیل کرد. بعدها به انستیتو روانکاوی برلین رفت و مشغول کار شد. روی کار آلمان هیتلر و ظهور پدیدهی نازیسم باعث شدند بروم به ژنو نقل مکان کند. مدتی بعد به ایالات متحده رفت. بعد از گذشت سالها در دانشگاه ملی مکزیک کرسی روانکاوی را بنیان گذاشت.
این روانکاو نامدار معتقد بود اگر به نیازهای انسان اهمیت داده شود به راحتی میتوان ویژگیهای منحصربهفردش را نمایان کرد. فروم باور داشت عشق ورزیدن هنری است که باید به خوبی معرفی شود. او نوشتهاش را گشتوگذاری در دنیای عاشقانگیهای واقعی میدانست که رشد میکنند نه آنها که پزمرده میشوند و از بین میروند. نویسنده میگفت سرمایهداری مفهوم عشق را از بین برده و آن را از درون تهی کرده. پس باید آن را به مرور آموخت و تمرین کرد تا در وجود آدم تهنشین و ماندگار شود.
روانکاو آلمانی اعلام کرد سعی و کوشش فرد برای عشق ورزیدن بدون رشد و تکامل شخصیت محکوم به شکست است. این کتاب چهار فصلی عشقورزی میخواهد نشان دهد اگر کسی همسایهاش را دوست نداشته باشد و عاری از فروتنی، شهامت، ایمان و انضباط باشد نمیتواند از عشق لذت ببرد.
در فصل اول «آیا عشق ورزیدن هنر است؟» کمخطرترین و روشنترین راه نجات از زندان تنهایی عشق زایا معرفی شده. فقط از این راه است که فرد علاوه بر برقراری ارتباط با دیگران شخصیت خود را حفظ میکند و قوهی خلاقیتاش را رشد میدهد.
در فصل دوم «نظریه عشق» عشق به کشش و علاقهی آنچیزی که به آن مهر میورزیم معنا شده است. نویسنده ادعا میکند عشق معجزهای است که فرد به کمک آن به جهانی دیگر میرود و راه خود و دیگری را بعد از جستوجو پیدا میکند. عشق در قدم اول دلبستگی و علاقه پیدا کردن به فردی خاص نیست. بینش و دیدگاهی است که انسان را به دنیا و فردی خاص وصل میکند. آدم اگر به فردی خاص علاقه پیدا کند و دیگران را نادیده بگیرد به وادی خودخواهی وارد شده است.
در فصل سوم «عشق و انحطاط آن در جامعهی معاصر غرب» گونههای مختلف عشق معرفی میشوند: عشق بین والدین و فرزند، عشق برادرانه، عشق مادرانه، عشق شهوتطلبانه و عشق مذهبی
نویسنده در بخش دیگر به تاثیر سوء جامعهی معاصر غرب بر ظرفیت انسان برای عشق ورزیدن خرده میگیرد. او معتقد است عشق بیش از اندازه به فیلمهای هالیوودی که معتقدند افراد میتوانند ناخودآگاه عشق را تجربه کنند، آلوده شده.
در فصل چهارم «تمرین عشق» اعلام شده دوست داشتن از جمله سختترین کارهاست. فروم به مخاطب گفته عشق واقعی نیرویی است که به دست آوردناش دشوار است. ماهیت عشق ملغمهای از توجه، مسئولیتپذیری، احترام و دانایی است. عشق ورزیدن به انضباط، تمرکز، فعال بودن، صبوری، توانایی تنها ماندن، علاقهی شدید، غلبه بر خودفریفتگی، واقعبینی، فروتنی، شهامت و ایمان نیاز دارد.
در بخشی از کتاب «هنر عشق ورزیدن» که با ترجمهی پوری سلطانی توسط نشر مروارید منتشر شده، میخوانیم:
«علت اینکه میگویند در عالم عشق هیچ نکتهی آموختنی وجود ندارد، این است که مردم گمان میکنند که مشکل عشق مشکل معشوق است، نه مشکل استعداد. مردم دوست داشتن را ساده میانگارند و برآنند که مسئله تنها پیدا کردن یک معشوق مناسب -یا محبوب دیگران بودن است- که به آسانی میسر نیست. این طرز تفکر دلایلی چند دارد که گسترش اجتماع کنونی ما سرچشمهی آنهاست.»

3- «مصائب عشق»
عشق آن چیزی نیست که در ذهن میپرورانیم. تقریبا همه فکر میکنند عشق خوشی، دلدادگی، ابراز محبت، دیدهبوسی و … است اما واقعیت چیز دیگری است. عشق سرشار از لحظات شیرین و تلخ، بحث و جدل، مشاجره، اختلاف نظر و در عین حال خوشی، دلدادگی، ابراز محبت و دوستی است.
آلن دوباتن نویسنده، مجری تلویزیون و موسس مدرسهی زندگی است. او در زوریخ به دنیا آمده. در دانشگاه کمبریج تاریخ خواند. در کینگز کالج لندن شروع به مطالعهی فلسفه کرد. تحصیل فلسفهی فرانسه در مقطع دکترا دانشگاه کمبریج را به خاطر نوشتن کتاب نیمهکاره رها کرد. او معتقد است دانشگاهها، انستیتوها و مدارس در زمینهی ارتباطات حرفهای، عاطفی، خانوادگی و … فعالیت ندارند و خود دستبهکار شد و با تاسیس مدرسهی زندگی و انتشار کتاب، پادکست و… زمینهی رشد و آگاهی انسانها را فراهم کرد.
کتاب «مصائب عشق» یکی از محصولات مدرسهی زندگی است. در این اثر سعی شده مهارت واقعگرایی عاشقانه به مخاطب آموزش داده شود. در رمانها، قصهها و ادبیات کلاسیک چهرهای پر درد و رنج از دو دلداده که هنوز به هم نرسیدهاند به نمایش گذاشته میشود ولی بعد چیزی از بعد از آن گفته نمیشود.
این کتاب ارتباط دو فرد بعد از رسیدن به یکدیگر نشان میدهد. از سختیهایی که جلوی پایشان ظاهر میشود، میگوید.
نویسنده معتقد است موفق بودن یک رابطه به این بستگی دارد که آگاه باشیم چه زمانی باید آن را پایان دهیم. همه باید تلاش کنند تا به مقولهی ازدواج نکردن رسمیت داده شود.
او باور دارد ارتباط خوب مثل پلنگ برفی است. وفادار بودن به یک رابطه بر اساس تجربیات و دیدگاههای شخصی نیست، بلکه بر پایه و بنیان عقاید جامعه دربارهی زندگی مشترک شکل میگیرد. افرادی موفق هستند که از ابتدا شروط ازدواج را تعیین کنند. همه تعهد دو دلداده برای صبوری کردن در برابر مشکلات فراوان و بنیانافکن، تحمل نابسامانیها و سختیها و عبور از گردنههای صعبالعبور در طول زندگی مشترک را تحسین میکنند.
در بخشی از کتاب «مصائب عشق» که با ترجمهی میترا نادری توسط نشر شمعدونی منتشر شده، میخوانیم:
«دلیل نگران کننده دیگر که باعث رفتار زشت و بدجنسی کردن ما با همسرمان میشود، این است که نگران این نیستیم که ترکمان کنند. بنابراین، با آنها بدرفتاری میکنیم. اگر ما این برخوردهای شدید را با دوستانمان داشتیم، آنها خیلی زود برای ندیدنمان بهانهای جور میکردند، اما با شریک زندگی خود خیلی راحتتر هستیم و خاطرجمعیم که با وجود عصبانیبودنمان آنها از ما فرار نخواهند کرد.»

4- «محکم در آغوشم بگیر»
سو جانسون از مهمترین و مشهورترین روانشناسانی است که کتابهایی در حوزهی روانشناسی خانواده نوشته. روش کارش درمان هیجانمدار یا درمان متمرکز بر عاطفه است. او سالهاست در دانشگاه آلیانت تدریس و مرکز بهبود و سلامتی ICEEFT را مدیرت میکند.
باور عمومی این است که داشتن رابطهی عاطفی خوب شانسی است. اگر بخت با کسی یار باشد رابطهای عاطفی جلوی پایش قرار میگیرد تا خوش باشد و کیف کند. به این خاطر است که آدمها مدتها منتظر میمانند، دست روی دست میگذارند تا زندگی روی خوشاش را نشان دهد و رابطهای خوب سر راهشان سبز شود. غافل از اینکه پیشنیاز به وجود آوردن و حفظ رابطهی خوب ثبات، تلاش، سواد و صبوری است.
نویسندهی کتاب «محکم در آغوشم بگیر» نشان میدهد کیفیت یک رابطه را لحظات احساسی مهم تعیین میکنند. آدمهایی که توانایی روبرو شدن با این لحظات را ندارند هیچوقت رابطهای عمیق و ماندگار را تجربه نخواهند کرد.
کتاب از سه بخش تشکیل شده. بخش اول به سوال عشق چیست و دلیل آنکه به رغم داشتن نیت و دیدگاه مثبت ارتباط قطع میشود جواب میدهد. به گفتهی هوارد مارکمن، رئیس مرکز مطالعات ازدواج و خانوادهی دانشگاه دنور آموزش زوجها و زوجدرمانی در حکم پرتاب سفینه به کرهی ماه است. او معتقد است مکالمات و کارهایمان نشاندهندهی نیازها و ترسهایمان است که باعث میشوند بهترین روابط را ایجاد یا نابود کنیم.
بخش دوم دربردارندهی هفت گفتوگو است که لحظات شناخته شده در رابطهی عاشقانه را نشان میدهد و به مخاطب یاد میدهد چطور این لحظه را خلق کند تا ارتباطی مستحکم داشته باشد.
بخش سوم به قدرت عشق اختصاص داده شده. عشق اکسیری است که به راحتی میتواند مرهمی بر عمیقترین و دردناکترین زخمها باشد. این موهبت توانایی آن را دارد تا فرد را به جهانی بزرگتر، زیباتر و جذابتر هدایت کند. تفاهم، همزبانی و درک متقابل جز اساسی و لاینفک ارتباط عاطفی عمیق، پایدار و مستحکم است.
در بخشی از کتاب عشقورزی «محکم در آغوشم بگیر» که با ترجمهی سمانه پرهیزکاری توسط نشر میلکان منتشر شده، میخوانیم:
«اگر ما شریک زندگیمان را دوست داریم، چرا وقتی درخواست محبت میکند نباید به درخواستش توجه کنیم و به او پاسخ درستی بدهیم؟ چون در بیشترِ موارد ارتباط درستی با هم نداریم، از هم دور افتادهایم و هر کس مشغول کارهای خودش است. ما بلد نیستیم با زبانِ پیوند صحبت کنیم و بهدرستی بگوییم به چه چیزی نیاز داریم و آن چیز چقدر برای ما مهم است.»

269,000
177,600 تومان
منبع: دیجیکالا مگ
source