وال کیلمر -یا ول کیلمر- ستارهی عجیبی بود، مردی خوشتیپ، جذاب و مستعد که کار کردن با او، هر فیلمسازی را به چالش میکشید. کیلمر 1 آوریل 2025 (12 فروردین 1404) بر اثر ذات الریه در لس آنجلس درگذشت. در طول چهار دهه فعالیت، در بیش از 80 فیلم بازی کرد و با نقشهای متنوعش در ژانرهای مختلف، از کمدی تا درام و اکشن، بارها مورد تحسین قرار گرفت، اما بهترین فیلمهای وال کیلمر کدامند؟
کیلمر از دوران نوجوانی به هنر و بازیگری علاقه داشت و در سن 18 سالگی، یکی از جوانترین دانشجویان پذیرفتهشده در مدرسه معتبر جولیارد (کنسرواتوار خصوصی هنرهای نمایشی در نیویورک) بود. در جولیارد، او مهارتهای تئاتری خود را تقویت کرد و در نمایشهایی از آثار شکسپیر به روی صحنه رفت. این تجربه اولیه در تئاتر، پایه و اساس حرفه بازیگری وی را شکل و او را به سمت دنیای سینما سوق داد. علاقهاش به ادبیات و شعر نیز در این دوره شکوفا شد و بعدها حتی یک مجموعه شعر منتشر کرد. فیلم کمدی «فوق سری!» (1984) ورود رسمی کیلمر به دنیای سینما بود. او در این فیلم نقش نیک ریورز، یک ستاره راک آمریکایی را بازی میکرد که درگیر ماجراهای جاسوسی میشود. این نقش، اگرچه کمدی بود، اما راه را برای نقشهای جدیتر باز کرد. یک سال بعد، او در فیلم کمدی علمی-تخیلی «نابغه واقعی» ظاهر شد که نسبتا موفق بود و کیلمر را بیشتر در کانون توجه قرار داد.
کارنامهی حرفهای کیلمر سال 1986 با بازی در فیلم «تاپ گان» به مسیر شکوهمندتری رفت. او در فیلم نقش آیسمن، خلبان مغرور و رقیب تام کروز را ایفا میکرد. این فیلم پرفروش، او را به شهرت جهانی رساند و به یکی از ستارگان نوظهور دهه 80 میلادی تبدیل کرد. اوایل دهه 1990، کیلمر با بازی در نقش جیم موریسون، خواننده افسانهای گروه «دورز»، در فیلمی به همین نام به کارگردانی اولیور استون، به اوج شهرت رسید. او برای این نقش بهطور کامل در شخصیت موریسون فرو رفت، آهنگهای او را حفظ کرد و حتی ظاهرش را شبیه به این خواننده تغییر داد. این نقش نهتنها تحسین منتقدان را برانگیخت، بلکه نشان داد که کیلمر توانایی بازی در نقشهای پیچیده و عمیق را دارد. دو سال بعد، کیلمر با فیلم وسترن «توماستون» بار دیگر استعدادهایش را به نمایش گذاشت و جایگاه خود را تثبیت کرد. او در این دوره به یکی از ستارگان پرکار هالیوود هم تبدیل شد.
سال 1995، شاهد ورود کیلمر به ژانر ابرقهرمانی بودیم و او نقش بروس وین را در فیلم «بتمن برای همیشه» ایفا کرد. این نقش، که پیشتر مایکل کیتون آن را بازی کرده بود، با استقبال متفاوتی روبهرو شد، اما موفقیت گیشهای فیلم، خدشهای به کارنامهی کیلمر وارد نکرد. با این حال، او تصمیم گرفت در دنباله فیلم، حضور نداشته باشد و این نقش به جورج کلونی واگذار شد. برخی معتقدند تجربه دشوار کار با شوماخر و لباس سنگین بتمن او را از ادامه این مسیر منصرف کرد. او در همین سال، در یک فیلم درخشان دیگر هم حضور پیدا کرد، یعنی «مخمصه» که در آن آل پاچینو و رابرت دنیرو هم به ایفای نقش میپرداختند.
زندگی شخصی وال کیلمر هم حواشی زیادی داشت. او سال 1988 با بازیگر بریتانیایی، جوآن ولی ازدواج کرد که سال 1996 به طلاق انجامید. سال 2014 اما شرایط بدتری را تجربه کرد، زیرا به سرطان گلو مبتلا شد و پس از شیمیدرمانی و جرحای، توانایی تکمیل وی به کلی تحتتاثیر قرار گرفت. او در سالهای پایانی زندگیاش، تقریبا توانایی بلند شدن از تخت را نداشت و روزهای خوبی را سپری نکرد. در سالهای پایانی، در فیلمهای ضعیفی هم به ایفای نقش پرداخت و اغلب در فهرست بهترین بازیگران مرد تاریخ به او اشارهای نمیشود اما میراث وال کیلمر در سینما پابرجا خواهد ماند.
بهترین فیلمهای وال کیلمر که باید تماشا کنید
15- ویلو (Willow)
- سال اکران: 1988
- کارگردان: ران هاوارد
- سایر بازیگران: واریک دیویس، جوآن ولی، جین مارش، بیلی بارتی، کوین پولاک، گاوان اوهرلیهی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 52 از 100
«ویلو» -یا «بید»- پروژهای جاهطلبانه بود که ایدهی اولیهی آن از جرج لوکاس (خالق «جنگ ستارگان») سرچشمه گرفت و او تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت. فیلم، داستان ویلو (واریک دیویس)، یک کشاورز ساده و جادوگر تازهوارد را روایت میکند که به طور اتفاقی مسئول مراقبت از یک نوزاد انسانی به نام الورا میشود. این نوزاد، طبق پیشگویی، قرار است سرنوشت ملکه شرور باوموردا (جین مارش) را تغییر دهد. ویلو با همراهی گروهی از متحدان، از جمله مدمارتیگان (وال کیلمر)، یک جنگجوی شجاع اما بینظم، سفری پرماجرا را آغاز میکند تا کودک را به مکان امن برساند و از او در برابر نیروهای شر محافظت کند. در این مسیر، آنها با چالشهایی چون جادوگران، موجودات عجیب و ارتش ملکه روبهرو میشوند. ویلو که در ابتدا اعتمادبهنفس کمی دارد، به تدریج شجاعت و مهارتهای خود را کشف میکند، و مدمارتیگان نیز از یک مزدور خودخواه به یک قهرمان وفادار تبدیل میشود.
وال کیلمر فقید در نقش مدمارتیگان، یکی از نقاط قوت فیلم است. او با اعتمادبهنفس و شوخطبعی خاص خودش، شخصیتی را خلق کرده که هم دوستداشتنی است و هم بهیادماندنی. با این حال، در برخی لحظات، بازی او بیش از حد به سمت طنز متمایل میشود که ممکن است عمق احساسی مدمارتیگان را تحت تأثیر قرار دهد. اینجا باید به کارگردانی ران هاوارد هم اشاره کرد که با مهارت، یک ماجراجویی فانتزی خلق کرده که تعادل خوبی میان لحظات احساسی و صحنههای اکشن دارد. «ویلو» ابتدا با بازخوردهای چندان خوبی روبهرو نشد اما در گذر زمان، به محبوبیت بالاتری رسید و حالا یک فیلم کالت در نظر گرفته میشود.
14- دریای سالتون (The Salton Sea)
- سال اکران: 2002
- کارگردان: دی جی کاروسو
- بازیگران: وینسنت دن آفریو، آدام گلدبرگ، لوئیس گازمن، داگ هاچیسن، آنتونی لاپالیا، گلن پلامر، پیتر سارسگارد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 63 از 100
«دریای سالتون» ابتدا قرار بود پروژهای متفاوت باشد و ایده آن از همکاری بین دی جی کاروسو و تهیهکننده کن آگوادو شکل گرفت که میخواستند داستانی جنایی با پیچشهای روانشناختی خلق کنند. فیلم با بودجهای نسبتاً کم (حدود 18 میلیون دلار) ساخته شد و انتخاب وال کیلمر پس از موفقیتش در فیلمهایی مثل «دورز»، توجهها را به این پروژه جلب کرد. مشابه «ویلو»، این فیلم هم ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفت اما در سالهای اخیر، نگاهها به آن مثبتتر شده است. داستان درباره مردی به نام دنی پارکر (وال کیلمر) است که پس از یک تراژدی شخصی، زندگی دوگانهای را در پیش میگیرد.
او که در ظاهر معتاد به متآمفتامین است، در دنیای پرآشوب مواد مخدر و دوستان عجیبش مانند جیمی (پیتر سارسگارد) غرق شده، اما در حقیقت بهعنوان یک خبرچین برای دو پلیس فاسد، مورگان (آنتونی لاپالیا) و گارستی (داگ هاچیسون) کار میکند. دنی در تلاش است تا معاملهای بزرگ با یک دلال خطرناک (وینسنت دن آفریو) ترتیب دهد، در حالی که گذشتهاش، دورانی که یک نوازنده ترومپت بود، همچنان او را آزار میدهد. دنی بین هویتهای مختلف خود گرفتار میشود و سعی میکند تعادل را حفظ کند اما چالشها یکی از پس از دیگری از راه میرسند.
وال کیلمر در نقش دنی پارکر/تام ون آلن، یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهاش را ارائه میدهد و با ظرافت بین دو هویت متضاد جابهجا میشود. او با مهارت، شکنندگی احساسی تام را در کنار سردی و حسابگری دنی به نمایش میگذارد و این تضاد را با حرکات بدن و لحن صدایش بهخوبی منتقل میکند. «دریای سالتون» اولین تجربه کارگردانی دی جی کاروسو بود و با اینکه از بهترین کارهای او نیست اما پیچیدگیهای قصه را خوب مدیریت کرده است. کاروسو با استفاده از روایت غیرخطی، گذشته و حال شخصیت اصلی را به شکلی در هم تنیده نشان میدهد که به درک عمق احساسی دنی کمک میکند، هرچند گاهی این جابهجاییها ممکن است برای مخاطب گیجکننده باشد.
13- فوق سری! (Top Secret)
- سال اکران: 1984
- کارگردان: جیم آبراهامز، دیوید زاکر، جری زاکر
- سایر بازیگران: لوسی گاتریج، کریستوفر ویلیس، بیلی جی میچل، جرمی کمپ، عمر شریف، پیتر کوشینگ، مایکل گاو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 76 از 100
«فوق سری!» پس از موفقیت «هواپیما!» (1980)، توسط جیم آبراهامز، دیوید زاکر، جری زاکر ساخته شد و هدف آنها پارودی کردن فیلمهای جاسوسی دوران جنگ سرد بود. انتخاب وال کیلمر، که در آن زمان بیشتر به خاطر کارهای تئاتری شناخته شده بود، ریسک بزرگی محسوب میشد، اما بازی او در تستها کارگردانان را متقاعد کرد. این فیلم کمدی، داستان نیک ریورز (وال کیلمر)، یک ستاره راک آمریکایی را دنبال میکند که بهطور اتفاقی درگیر یک ماجراجویی جاسوسی در آلمان شرقی میشود. نیک که برای اجرای کنسرت به این کشور سفر کرده، با هیلاری (لوسی گاتریدج)، عضوی از مقاومت فرانسه آشنا میشود که به دنبال نجات پدر دانشمندش، دکتر فلاموند (مایکل گاف)، از دست نیروهای آلمان شرقی است.
در این مسیر، او با شخصیتهای عجیبی مثل نایجل (کریستوفر ویلیس)، رهبر مقاومت، و مأموران دشمن روبهرو میشود که هر کدام به طنزآمیز شدن ماجرا کمک میکنند. داستان پر از موقعیتهای خندهدار و اغراقشده است که از فیلمهای جاسوسی و جنگی الهام گرفته شده. نیک، که در ابتدا تنها یک خواننده ساده به نظر میرسد، به تدریج خود را در مرکز توطئهای بزرگ مییابد و با شجاعت و البته کمی ناشیگری، به گروه مقاومت کمک میکند. این روایت با طنز ابزورد و شوخیهای بصری پیش میرود و تلاش دارد تا مخاطب را با لحظات غیرمنتظره سرگرم نگه دارد. وال کیلمر اولین نقش اصلی سینمایی خود را با اعتمادبهنفس و طنازی قابلتوجهی ایفا میکند و بهخوبی از پس اجرای یک قهرمان کمدی برآمده است. او با چهره جذاب و حرکات اغراقشده، شخصیتی دوستداشتنی خلق کرده که هم ما را میخنداند و هم اجازه میدهد با داستان همراه شویم. فیلم در مجموع، حسوحال کمدی «هواپیما!» را دارد و به شوخیهای خلاقانه و گاهی نامربوط تکیه کرده است که البته از انسجام قصه کم میکنند.
12- تاپ گان: ماوریک (Top Gun: Maverick)
- سال اکران: 2022
- کارگردان: جوزف کوشینسکی
- سایر بازیگران: تام کروز، مایلز تلر، جنیفر کانلی، جان هم، گلن پاول، لوئیس پولمن، اد هریس، مونیکا باربارو، منی جاسینتو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از 100
«تاپ گان: ماوریک» سالها در مرحله توسعه بود و دنبالهای که طرفداران از دهه 80 میلادی منتظرش بودند، با چالشهای متعددی روبهرو شد. تام کروز اصرار داشت که فیلم با هواپیماهای واقعی فیلمبرداری شود، که باعث شد بازیگران، از جمله مایلز تلر، دورههای فشرده خلبانی را پشت سر بگذارند. بازگشت وال کیلمر نیز بحثبرانگیز بود؛ او که به دلیل سرطان گلو با مشکلات تکلم مواجه شده بود، با استفاده از فناوری هوش مصنوعی و کمک فرزندش، صدای خود را بازسازی کرد تا در فیلم حضور یابد، که این موضوع توجه زیادی جلب کرد. تأخیرهای ناشی از همهگیری کرونا اکران فیلم را از 2020 به 2022 عقب انداخت، اما در نهایت با استقبال گسترده منتقدان و فروش بیش از 1.4 میلیارد دلار در گیشه، به موفقیتی بزرگ تبدیل شد.
داستان دربارهی ماوریک (تام کروز)، خلبان کارکشتهی نیروی دریایی آمریکا است که پس از سالها خدمت، هنوز از دستورات سرپیچی میکند و به پروازهای آزمایشی خود ادامه میدهد. او به اجبار به برنامه تاپ گان بازمیگردد تا گروهی از خلبانان جوان، از جمله بردلی -روستر- بردشاو (مایلز تلر)، پسر دوست قدیمیاش گوس، را برای یک مأموریت خطرناک آماده کند. در این میان، ماوریک با تام -آیسمن- کازانسکی (وال کیلمر)، همرزم سابقش که اکنون مقامی ارشد دارد، ملاقات میکند و گذشته مشترکشان به بخشی از داستان گره میخورد. ماوریک با چالشهایی مثل آموزش دادن به تیمی که به او اعتماد ندارند و رویارویی با تصمیمات دشوار روبهرو میشود. او همچنین با پنی بنجامین (جنیفر کانلی)، زنی از گذشتهاش، ارتباط دوباره برقرار میکند.
وال کیلمر در نقش آیسمن حضوری کوتاه اما تاثیرگذار دارد که به عمق احساسی فیلم میافزاید. با وجود محدودیتهای ناشی از وضعیت سلامتیاش، او با نگاه و حضورش حس اقتدار و دوستی قدیمی با ماوریک را بهخوبی منتقل میکند و این دیدار کوتاه، یکی از لحظات بهیادماندنی فیلم است. با این حال، نقش او بسیار محدود است و فرصت چندانی برای نمایش تواناییهایش بهعنوان بازیگر پیدا نمیکند، که شاید برای طرفدارانش ناامیدکننده باشد. «ماوریک» فیلم درخشانی است که هم به نسخهی اصلی احترام میگذارد و هم حرفهای تازهای برای گفتن دارد. جوزف کوشینسکی سکانسهای اکشن واقعگرایانهای ساخته است اما در حین حال، ابعاد دراماتیک قصه و شخصیتها را هم فراموش نمیکند.
11- قدیس (The Saint)
- سال اکران: 1997
- کارگردان: فیلیپ نویس
- سایر بازیگران: الیزابت شو، راده شربهجیا، هنری گودمن، الون آرمسترانگ، مایکل بایرنه، راجر مور، تامی فلاناگان
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 30 از 100
پروژه «قدیس» سالها در برزخ توسعه گرفتار شده بود و چندین کارگردان و بازیگر، از جمله رابرت اوانز و رالف فاینز، پیش از فیلیپ نویس و وال کیلمر به آن وصل شده بودند. انتخاب کیلمر پس از موفقیتش در«بتمن برای همیشه» صورت گرفت، اما او با استودیو بر سر طریقهی ارائهی شخصیت اصلی اختلاف داشت و میخواست آن را تاریکتر و پیچیدهتر کند، اما تهیهکنندگان به دنبال لحن سبکتری بودند. فیلمبرداری در مسکو و لندن با چالشهای لجستیکی و بودجهای روبهرو شد و هزینه تولید به حدود 68 میلیون دلار رسید و در گیشه هم نتوانست به فروش بالایی برسد (118 میلیون دلار) تا استودیوی سازنده از تبدیل آن به یک مجموعهی سینمایی خودداری کند.
ماجراها پیرامون سایمون (وال کیلمر)، یک دزد حرفهای و استاد تغییر هویت اتفاق میافتد که با استفاده از نامهای جعلی برگرفته از قدیسان، ماموریتهای پیچیدهای را انجام میدهد. او توسط یک میلیونر روس به نام ایوان (راده شربهجیا) استخدام میشود تا فرمول یک منبع انرژی انقلابی را از دکتر اِما راسل (الیزابت شو)، دانشمند آمریکایی، بدزدد. سایمون در حین نفوذ به زندگی اِما، بهتدریج به او نزدیک میشود و رابطهای غیرمنتظره بینشان شکل میگیرد که انگیزههای او را زیر سوال میبرد. در ادامه، سایمون با تعقیب و گریزهایی از سوی افراد ایوان، از جمله پسرش ایلیا (والری نیکولایف)، روبهرو میشود و باید بین وفاداری به ماموریت و احساسات جدیدش تصمیم بگیرد.
وال کیملر اینجا شخصیتی جذاب، زیرک و رمزآلود را به نمایش میگذارد که میتواند ظاهر خود را به آسانی تغییر دهد یا با لهجههای مختلف صحبت کند. فیلیپ نویس، تلاش کرده تا اثری اکشن با چاشنی رمانس خلق کند که به ریشههای سریال تلویزیونی اصلی دههی 60 میلادی وفادار بماند، اما گاهی تیرش به هدف برخورد نمیکند. او در به تصویر کشیدن تغییرات شخصیتی سایمون و سکانسهای تعقیب و گریز مهارت نشان میدهد و فضایی پرهیجان میسازد، ولی در بخشهایی از فیلم، ریتم کند میشود و داستان به بیراهه میرود. شیمی شخصیتها هم گاهی مصنوعی به نظر میرسد.
10- نابغه واقعی (Real Genius)
- سال اکران: 1985
- کارگردان: مارتا کولیج
- سایر بازیگران: ویلیام آترتون، رابرت پرسکات، جون گریس، اد لاتر، پتی دی آبانویلی، استیسی پرالتا، دبورا فورمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100
«نابغه واقعی» با الهام از داستانهای واقعی دانشجویان موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) ساخته شد و فیلمنامه آن توسط نیل اسرائیل و پت پرافت نوشته شد که میخواستند تلفیقی از طنز و علم ارائه دهند. انتخاب وال کیلمر پس از تستهای متعدد صورت گرفت و او که تازه در ابتدای مسیر بازیگریاش بود، با این نقش توجهها را جلب کرد. تولید فیلم با بودجهای حدود 8 میلیون دلار انجام شد و به دلیل محدودیتهای مالی، سازندگان بعضی از ایدههای اولیه را حذف کردند. فیلم در زمان اکران با استقبال متوسطی روبهرو شد اما حالا از بهترین فیلمهای کمدی دههی 80 میلادی در نظر گرفته میشود.
قصه با میچ تیلور (گابریل جرت)، یک دانشجوی جوان و بااستعداد آغاز میشود که به دانشگاه علمی معتبر پاسیفیک تک میپیوندد تا در کنار کریس نایت (وال کیلمر)، یک نابغه تنبل اما باهوش، روی پروژهای پیشرفته کار کند. این پروژه که ظاهرا یک آزمایش علمی است، تحت نظارت پروفسور جری (ویلیام آترتون) پیش میرود، اما میچ و کریس بهتدریج متوجه میشوند که هدف واقعی آن چیزی فراتر از یک کار دانشگاهی است. در این مسیر، آنها با شخصیتهایی مثل جردن (میشل میرینک)، دختری باهوش و عجیب، و کنت (رابرت پرسکات)، یک دانشجوی وسواسی هم همکاری میکنند. کریس و میچ سعی دارند هم پروژه را پیش ببرند و هم از زیر فشارهای پروفسور جری و زندگی دانشگاهی جان سالم به در ببرند. و در این مسیر، مشکلات یکی پس از دیگری از راه میرسند.
وال کیلمر جوان، اینجا با طنازی و اعتمادبهنفس، شخصیتی باهوش، در عین حال بیخیال را ترسیم میکند که از هر نظر جذاب است و او را باید ستارهی اصلی فیلم بدانیم. کیلمر انرژی زیادی به صحنهها میآورد و بهخوبی نقش یک نابغه غیرمتعارف را بازی میکند. «نابغه واقعی» یک فیلم کمدی علمی سرگرمکننده است که کسی را آزار نمیدهد، و با اینکه گاهی قصهاش را به خوبی روایت نمیکند اما آن را با هیجان تا انتها دنبال خواهید کرد.
9- بتمن برای همیشه (Batman Forever)
- سال اکران: 1995
- کارگردان: جوئل شوماخر
- سایر بازیگران: نیکول کیدمن، جیم کری، تامی لی جونز، کریس اودانل، درو بریمور، مایکل گاف، دبی میزار، پت هینگل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 5.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 41 از 100
«بتمن برای همیشه» پس از موفقیت دو فیلم «بتمن» تیم برتون ساخته شد، اما برتون از کارگردانی کنار رفت و جوئل شوماخر جایگزین او شد تا لحن روشنتری به سری ببخشد که با خواسته استودیو برای جذب مخاطبان جوانتر همراستا بود. انتخاب وال کیلمر پس از کنارهگیری مایکل کیتون بحثبرانگیز بود؛ کیلمر که به تازگی در «توماستون» درخشیده بود، بهسرعت قرارداد بست، اما گفته میشود با شوماخر بر طریقهی عرضه این شخصیت ابرقهرمان اختلاف داشت. تولید با بودجه 100 میلیون دلاری پیش رفت و فشار زیادی برای اضافه کردن شخصیتهای بیشتر مثل رابین وجود داشت که به پیچیدگی فیلمنامه منجر شد. فیلم در گیشه موفق بود و بیش از 336 میلیون دلار فروخت، اما انتقادات زیادی به آن شد و برخی آن را بیش از حد تجاری دانستند.
داستان دربارهی بروس وین (وال کیلمر) است، میلیونری که شبها نقاب بتمن را بر چهره میزند تا از شهر گاتهام محافظت کند. او در این قسمت با دو دشمن جدید روبهرو میشود: هاروی دنت ملقب به دوچهره (تامی لی جونز)، دادستانی که پس از یک حادثه به جنایتکار روانی تبدیل شده، و ادوارد نیگما ملقب به ریدلر (جیم کری)، نابغهای دیوانه که نقشهای برای کنترل ذهن مردم دارد. در همین حال، بروس با دیک گریسون (کریس اودانل)، جوانی که پس از قتل خانوادهاش به دنبال انتقام است، آشنا میشود و او را بهعنوان دستیارش رابین میپذیرد. داستان همچنین به زندگی شخصی بروس میپردازد، جایی که او با دکتر چیس مریدین (نیکول کیدمن)، روانشناسی که به گذشته تاریک او علاقهمند است، رابطهای پیچیده برقرار میکند.
این روزها کمتر از بروس وین/بتمن وال کیلمر صحبت میشود اما او در مجموع، بتمن قابلقبولی است. او با ظرافت، دوگانگی بین زندگی عمومی بروس و هویت مخفیاش را به تصویر میکشد و لحظات احساسی را با حضور سنگینش تقویت میکند؛ البته بازی او گاهی بیش از حد خشک به نظر میرسد و از نشان دادن آسیبپذیری عمیقتر بروس بازمیماند. جوئل شوماخر در «بتمن برای همیشه» رویکردی رنگارنگ و پرجنبوجوش به دنیای بتمن داشت که با آثار تاریکتر تیم برتون متفاوت بود. او با خلق فضایی اغراقشده و پر از شخصیتهای عجیب، انرژی تازهای به سری تزریق کرد، اما این تغییرات به قیمت از دست رفتن عمق داستان تمام شد و فیلم را به اثری سطحیتر تبدیل کرد. به «بتمن برای همیشه» نقد وارد است اما میتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای بلاکباستری وال کیلمر دانست.
8- عزیز مصر (The Prince of Egypt)
- سال اکران: 1998
- کارگردان: سایمون ولز، برندا چپمن
- سایر صداپیشگان: رالف فاینس، میشل فایفر، ساندرا بولاک، جف گلدبلوم، پاتریک استوارت، دنی گلاور، استیو مارتین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از 199
«عزیز مصر» اولین انیمیشن بلند استودیو دریمورکس بود که با هدف رقابت با دیزنی ساخته شد و پروژهای پرهزینه با بودجه حدود ۷۰ میلیون دلار محسوب میشد. انتخاب وال کیلمر بهعنوان صداپیشه موسی پس از مذاکره با چندین بازیگر بزرگ صورت گرفت و او برای این نقش آموزشهایی برای تطبیق صدایش با شخصیت دریافت کرد. آن روزها، ساخت چنین اثری برای یک استودیوی تازهتأسیس حرکت شجاعانهای به حساب میآمد اما آنها موفق شدند تا یک اثر قابل دفاع بسازند. این انیمیشن ویژگیهای آشنای فیلمهای حماسی-تاریخی را دارد و تصویر واقعگرایانهای از مصر باستان ارائه میدهد.
فیلم، داستان زندگی حضرت موسی (ع) را روایت میکند. فرعون، پادشاه وقت مصر، به سربازانش دستور میدهد که همهی نوزادان پسر را به قتل برسانند اما یکی از نوزادان جان سالم به در میبرد. این کودک که در سبدی قرار گرفت است، مسیر رودخانه را طی میکند و در نهایت به دستان همسر فرعون میرسد؛ او تصمیم میگیرد تا این نوزاد را مانند فرزند خودش بزرگ کند. سالها بعد، حضرت موسی (وال کیلمر) به یک مرد جوان تبدیل شده است که رفتهرفته از گذشته باخبر میشد، او اما هنوز نمیداند که بهزودی سرنوشت سرزمینش -و حتی جهان- را برای همیشه تغییر خواهد داد. او که ابتدا زندگی مرفهی در کنار برادر ناتنیاش رامسس (رالف فاینز) دارد، پس از مواجهه با واقعیت بردگی قومش، از قصر فرار میکند. حضرت موسی پس از تجربهای معنوی، مأموریت مییابد تا قوم عبری را از چنگال فرعون نجات دهد و به سوی آزادی هدایت کند.
موسی به مصر بازمیگردد و با رامسس، که حالا فرعون شده، روبهرو میشود. او از برادرش میخواهد قومش را آزاد کند، اما رامسس با غرور و سرسختی مقاومت میکند و این تقابل، رابطه برادرانه آنها را به آزمونی سخت میکشاند. وال کیلمر آن روزها چندان صداپیشگی نمیکرد اما اینجا صدایی گرم و مقتدر ارائه میدهد و به شخصیت اصلی عمق و احساس میبخشد. او با مهارت، تحول حضرت موسی از یک شاهزاده بیخیال به رهبری مصمم را به تصویر میکشد و لحن صدایش در لحظات احساسی و پرتنش، تأثیرگذاری نقش را بالا میبرد. «عزیز مصر» انیمیشنی حماسی و خوشساخت است و سازندگان را برای شجاعتشان در روایت یک قصهی مذهبی مقدس تحسین کرد.
7- داستان عاشقانه واقعی (True Romance)
- سال اکران: 1993
- کارگردان: تونی اسکات
- سایر بازیگران: کریستین اسلیتر، پاتریشا آرکت، دنیس هاپر، گری الدمن، برد پیت، کریستوفر واکن، ساموئل ال. جکسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از 100
«داستان عاشقانه واقعی» با فیلمنامهای از کوئنتین تارانتینو شروع شد که ابتدا قصد داشت خودش آن را کارگردانی کند، اما در نهایت کار را به تونی اسکات سپرد تا بر «سگهای انباری» تمرکز کند. انتخاب بازیگرانی همچون کیلمر، اسلیتر و آرکت با بحثهایی همراه بود و استودیو ابتدا به دنبال نامهای بزرگتری مثل تام کروز برای نقش کلارنس بود، اما اسکات بر ترکیب فعلی پافشاری کرد. پروژه با بودجهای حدودا 12 میلیون دلاری جلوی دوربین رفت و سکانسهای خشونتآمیز آن باعث شد با مشکلات ممیزی روبهرو شود، اما اسکات نسخه موردنظرش را در نهایت عرضه کرد.
فیلم، داستان کلارنس (کریستین اسلیتر)، کارمند یک فروشگاه کامیک و عاشق فیلمهای اکشن را روایت میکند که یک شب تصادفی با آلاباما ویتمن (پاتریشیا آرکت)، زنی مرموز، ملاقات میکند و آنها عاشق یکدیگر میشوند. پس از اینکه کلارنس متوجه میشود آلاباما یک کارگر جنسی است که توسط درکسل (گری اولدمن)، رئیس بیرحمش، کنترل میشود، تصمیم میگیرد او را نجات دهد و در این مسیر بهطور اتفاقی چمدانی پر از کوکائین به دست میآورد. این دو که حالا در حال فرار هستند، قصد دارند مواد را در لسآنجلس بفروشند و زندگی جدیدی شروع کنند. کلارنس اما تنها نیست و از روح الویس پریسلی (وال کیلمر) که بهعنوان راهنمایی خیالی در ذهنش ظاهر میشود، الهام میگیرد. آنها با کمک دوست کلارنس، دیک (مایکل راپاپورت)، به دنبال خریداری برای کوکائین میگردند، اما خیلی زود توسط گانگسترهایی مثل وینچنزو (کریستوفر واکن) و نیروهای قانون مثل کارآگاه نیکی (ساموئل ال. جکسون) تعقیب میشوند.
وال کیلمر در نقش روح الویس پریسلی، حضوری کوتاه اما بهیادماندنی دارد؛ او اگرچه عنصری خیالی در ذهن کلارنس است، با لحن و حالتی که یادآور الویس واقعی است، طنزی ظریف و جذاب به نقش میآورد و با وجود زمان محدود حضورش، بر جریان داستان اثر میگذارد. البته نقش او بیشتر جنبهی تزئینی دارد و کیلمر فرصت زیادی برای نمایش تواناییهای بازیگریاش به دست نمیآورد که شاید برای طرفداران او ناامیدکننده باشد. با وجود این، «داستان عاشقانه واقعی» از بهترین فیلمهای وال کیلمر است که از کارگردانی درجهیک تونی اسکات هم بهره میبرد. او یک داستان عاشقانه جنایی تارانتینویی را با ریتمی سریع و پرتنش عرضه میکند و شور زندگی و هرجومرج نهفته در شخصیتهات را هم به خوبی لمس میکنید.
6- اسپارتان (Spartan)
- سال اکران: 2004
- کارگردان: دیوید ممت
- سایر بازیگران: درک لوک، ویلیام اچ میسی، کریستن بل، تیا تکسادا، اد اونیل، آرون استنفورد، جف پیرسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 65 از 100
«اسپارتان» در حقیقت پروژهای شخصی برای دیوید ممت بود که خودش فیلمنامه را نوشت و کارگردانی کرد، و قصد داشت با بودجهای محدود (حدود 10 میلیون دلار) یک تریلر جاسوسی غیرمتعارف بسازد. وال کیلمر انتخاب اول ممت بود و او برای این نقش آموزشهای فیزیکی خاصی دید تا به یک مأمور مخفی قابلباور تبدیل شود. تولید با چالشهایی مثل تغییر لوکیشنها از آمریکا به دبی و مشکلات هماهنگی با بازیگران متعدد همراه بود. فیلم در زمان اکران با استقبال سرد منتقدان روبهرو شد و در گیشه هم شکست خورد اما در سالهای اخیر نگاهها اندکی به آن مثبتتر شده است.
داستان دربارهی رابرت اسکات (وال کیلمر)، یک مأمور مخفی باتجربه و سرسخت است که دستور میگیرد تا لورا نیوتن (کریستن بل)، دختر گمشده یک مقام ارشد دولتی را پیدا کند. اسکات همراه با همکار جوانش کرتیس (درک لوک) وارد ماموریتی پرتنش میشود که ابتدا به نظر میرسد با یک شبکه قاچاق انسان مرتبط است، اما بهتدریج پیچیدگی بیشتری پیدا میکند. اسکات در این مسیر با فریب و خیانت مواجه میشود و مجبور است تصمیماتی سخت بگیرد که وفاداری و اخلاقیاتش را به چالش میکشد. مأموریت او از آمریکا به خاورمیانه کشیده میشود و با دخالت مقامات ارشد مثل بلک (اد اونیل)، لایههای جدیدی از توطئه آشکار میشود.
وال کیلمر اینجا عناصر کمدی که در نقشهای مشابه به کار گرفته بود را کاملا کنار میگذارد و رابرت اسکاتِ او، شخصیتی سرد و عملگرا است. کیلمر سعی میکند احساسات خود را چندان بروز ندهد و یک مأمور حرفهای را ترسیم میکند که هم ترسناک است و هم قابلاحترام؛ و این نقشآفرینی یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشود. دیوید ممت هم سبکی مینیمالیستی و دیالوگمحور را در پیش میگیرد و تریلر جاسوسی او بیشتر بر تنشهای روانی تمرکز دارد که اتفاق جذابی است. با چند تغییر کوچک، «اسپارتان» به اثر منجسمتری تبدیل میشد اما نسخهی فعلی با همهی ضعفهایش، از بهترین فیلمهای وال کیلمر است.
5- تاپ گان (Top Gun)
- سال اکران: 1986
- کارگردان: تونی اسکات
- سایر بازیگران: تام کروز، کلی مکگیلس، آنتونی ادواردز، تام اسکریت، ادریان کیوان پاسدار، مگ رایان، جیمز تولکان
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 59 از 100
«تاپ گان» با همکاری نیروی دریایی آمریکا ساخته شد که دسترسی به جتهای واقعی و ناوهای جنگی را برای تیم تولید فراهم کرد، اما این همکاری با شرطهایی مثل حذف برخی جنبههای منفی از فیلمنامه همراه بود. انتخاب تام کروز بهعنوان نقش اصلی پس از موفقیتش در «تجارت پرمخاطره» انجام شد، اما وال کیلمر ابتدا تمایلی به بازی در فیلم نداشت و تنها با اصرار تهیهکنندگان پذیرفت. تولید فیلم با بودجه 15 میلیون دلاری آغاز و سکانسهای پرواز با چالشهای فنی زیادی همراه شد که نیازمند هماهنگی پیچیده با خلبانان نظامی بود. فیلم در اکران بیش از ۳۵۶ میلیون دلار فروخت و به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد، هرچند برخی منتقدان آن را بیش از حد تجاری و فاقد عمق داستانی دانستند.
مشابه «ماوریک»، اینجا هم قصه دربارهی پیت -ماوریک- میچل (تام کروز)، خلبان جوان و جسور نیروی دریایی آمریکا است که به همراه کمکخلبانش نیک -گوس- برادشاو (آنتونی ادواردز) به برنامه آموزشی نخبگان تاپ گان میپیوندد. ماوریک در این دوره با تام -آیسمن- کازانسکی (وال کیلمر)، خلبان با استعداد و رقیب اصلیاش، وارد رقابتی تنگاتنگ میشود که مهارتها و غرورشان را به چالش میکشد. ماوریک با سبک پرواز بیپروا و سرپیچی از قوانین، هم در آسمان و هم در روابطش با دیگران تنش ایجاد میکند. او و آیسمن برای اینکه ثابت کنند بهترین هستند، پیاپی در کشمکش هستند تا اینکه یک حادثه غیرمنتظره مسیر زندگی ماوریک را تغییر میدهد و او را مجبور میکند با تردیدها و مسئولیتهایش روبهرو شود.
آیسمنِ وال کیلمر با اعتمادبهنفس و خونسردی، یک رقیب قدرتمند و برای ماوریک است و به اندازهی شخصیت اصلی جذابیت دارد. کیلمر با نگاههای نافذ و لحن سردش، آیسمن را به یک خلبان حرفهای و مغرور تبدیل میکند که به شدت تهدیدآمیز است اما در عین حال، او را تحسین میکنید. «تاپ گان» به اندازهی «ماوریک» شاهکار نیست اما با تشکر از تونی اسکات فقید، یک فیلم اکشن هیجانانگیز است که از قضا به شخصیتهایش هم اهمیت میدهد. میتوان «تاپ گان» را به کلیشهای بودن متهم کرد اما از آثار سرگرمکنندهی دههی 80 میلادی هم هست.
4- بوس بوس بنگ بنگ (Kiss Kiss Bang Bang)
- سال اکران: 2005
- کارگردان: شین بلک
- سایر بازیگران: رابرت داونی جونیور، میشل موناهن، کوربین برنسن، دش میهوک، لری میلر، راکموند دانبار، شانین سوسامون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
شین بلک پس از موفقیت فیلمنامههایش، به ویژه «اسلحه مرگبار»، قصهی «بوس بوس بنگ بنگ» را نوشت و قصد داشت آن را کارگردانی هم کند، اما در مسیر تولید با مشکلات مالی روبهرو شد و چندین استودیو آن را رد کردند تا اینکه جوئل سیلور (تهیهکننده) وارد ماجرا شد. انتخاب رابرت داونی جونیور که در آن زمان به دلیل مشکلات شخصی در هالیوود کمکار بود، و وال کیلمر که پس از «قدیس» میخواست نقش متفاوتی ایفا کند، ریسک بزرگی محسوب میشد، اما همهچیز موفقیتآمیز پیش رفت. «بوس بوس بنگ بنگ» با بودجهی کوچکی ساخته شد و اگرچه به فروش خوبی نرسید اما حالا یک فیلم کالت در نظر گرفته میشود.
داستان پیرامون هری لاکهارت (رابرت داونی جونیور) اتفاق میافتد، یک دزد خردهپا که بهطور اتفاقی در یک تست بازیگری در لسآنجلس حضور پیدا میکند و نقش یک کارآگاه را به دست میآورد. او با پری ون شرایک (وال کیلمر)، یک کارآگاه خصوصی واقعی همراه میشود تا برای نقشش آمادگی بیشتری پیدا کند، اما خیلی زود درگیر یک معمای قتل واقعی میشوند. این دو با هارمونی فیث لین (میشل موناهن)، دختری از گذشته هری که رویاهایش را دنبال میکند، همکاری میکنند و درباره مرگ مشکوک خواهر هارمونی دنبال سرنخ میگردند. هری که ابتدا ناشی و دستوپاچلفتی است، بهتدریج در این دنیای پرخطر جایگاه خود را پیدا میکند و مانند یک کاراگاه واقعی تصمیم میگیرد که این پروندهی قتل را حل کند.
«بوس بوس بنگ بنگ» بیتردید از بهترین فیلمهای وال کیلمر است و او بار دیگر استعدادهای کمدیاش را به رخ میکشد. کیلمر با همان لحن کنایهآمیزی که از او میشناسیم، نقشآفرینی کمیک درخشانی دارد و یک مکمل بینقص برای رابرت داونی جونیور است. پری ون شرایک کاملا این پتانسیل را داشت که شخصیت اصلی فیلم باشد.
3- مخمصه (Heat)
- سال اکران: 1995
- کارگردان: مایکل مان
- سایر بازیگران: آل پاچینو، رابرت دنیرو، تام سایزمور، ناتالی پورتمن، اشلی جاد، جان وویت، هیزل گودمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از 100
«مخمصه» پروژهای بلندپروازانه برای مایکل مان بود که در دهه 80 میلادی میخواست آن را به یک سریال تلویزیونی تبدیل کند اما تلاشهایش به نتیجه نرسید و در نهایت فیلم آن را ساخت. روبهروی هم قرار گرفتن رابرت دنیرو و آل پاچینو توجه زیادی جلب کرد و وال کیلمر که همزمان درگیر تولید «بتمن برای همیشه» بود، با برنامهریزی فشرده به پروژه پیوست و گفته میشود برای نقشش آموزش استفاده از سلاح دید. خوشبختانه، این فیلم کسی را ناامید نکرد، در گیشه موفق بود و حالا از فیلمهای کلاسیک درخشان ژانر جنایی در نظر گرفته میشود.
قصه درباره نیل مککالی (رابرت دنیرو)، یک سارق حرفهای است که با گروهش، از جمله کریس (وال کیلمر)، سرقتهای بزرگی را در لسآنجلس با موفقیت اجرا میکند. نقطهی مقابل او، وینسنت هانا (آل پاچینو)، کارآگاهی مصمم و خستگیناپذیر قرار دارد که در تعقیب مککالی است و زندگی شخصیاش را فدای این مأموریت میکند. پس از یک سرقت بانک که با چالشهای غیرمنتظرهای همراه میشود، تنش بین این دو مرد شدت میگیرد و هر کدام سعی دارند در بازی موش و گربه از دیگری پیشی بگیرند.
با اینکه همهی نگاهها به دنیرو و پاچینو دوخته شده اما وال کیلمر هم در فیلم میدرخشد و شمایل یک سارق حرفهای دارد، سارقی که در کار خودش حرفهای است اما در زندگی شخصی، میتواند آدم احساسی و شکنندهای باشد. کیلمر اینجا بیشتر با نگاهها و حالت صورتش حرف میزند و رابطهی پیچیدهی کریس با همسرش و وفاداریاش به مککالی را به بهترین شکل ترسیم میکند. «مخمصه» به راستی فیلم فوقالعادهای است، از آن فیلمها که دیگر این روزها ساخته نمیشوند. مایکل مان این روزها سخت در تلاش است تا دنبالهای برای آن بسازد و باید دید نتیجهی نهایی چه میشود، البته در فیلم جدید خبری از پاچینو و دنیرو نخواهد بود.
2- دورز (The Doors)
- سال اکران: 1991
- کارگردان: الیور استون
- سایر بازیگران: مگ رایان، کایل مکلاکلن، فرانک ویلی، کوین دیلون، کاتلین کویینلان، بیلی آیدل، الیور استون، شان استون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 56 از 100
اولیور استون سالها برای ساخت این پروژه تلاش کرد و بزرگترین مشکل او، مقاومت اعضای باقیمانده گروه «دورز» بود که معتقد بودند فیلم بیش از حد روی جنبههای تاریک جیم موریسون (خواننده اصلی که 1971 به دلیل نارسایی قلبی درگذشته بود) تمرکز دارد. انتخاب وال کیلمر پس از تستهای متعدد صورت گرفت و او برای این نقش ماهها تمرین کرد، از جمله یادگیری آواز و حرکات موریسون، تا جایی که صدای خودش در برخی اجراها استفاده شد. فیلم با بازخوردهای ضدونقیضی روبهرو شد اما همهی منتقدان و طرفداران در یک نقطه توافق نظر داشتند: بازی وال کیلمر. او با این فیلم، به یک ستارهی بزرگ تبدیل شد.
فیلم، داستان سرگذشت جیم موریسون (وال کیلمر)، خواننده گروه راک مشهور «دورز» را روایت میکند که از یک دانشجوی فیلمسازی به ستارهای جنجالی تبدیل میشود. ماجرا از آشنایی او با ری منزرک (کایل مکلاکلن)، نوازنده کیبورد، آغاز میشود که گروه را با دیگر اعضا مثل رابی کریگر (فرانک ویلی) و جان دنزمور (کوین دیلن) تشکیل میدهند. جیم با شخصیت غیرقابلپیشبینی و اجراهای پرشور، گروه را به شهرت میرساند، اما رفتارهای عجیبش کمکم روابطش را تحت تاثیر قرار میدهد. فیلم به زندگی شخصی جیم نیز میپردازد، از جمله رابطه پرتنش او با پم (مگ رایان)، مصرف مواد و الکل و درگیری با قانون که باعث میشود همهچیز به آشوب کشیده شود.
اگر نسبت به استعدادهای بازیگری وال کیلمر تردید دارید، کافی است که فیلم «دورز» را تماشا کنید. او اینجا با تقلید حرکات و صدای موریسون، شما را مجذوب خود میکند و همان کاریزما و انرژی آن خوانندهی مشهور را دارد. اولیور استون هم که همواره مهارتهایش در ساخت آثار زندگینامهای را نشان داده است، با بهکارگیری سبک روایت غیرخطی و عرضهی درست لحظات کلیدی زندگی جیم موریسون، هرجومرج نهفته در روحیه و زندگی این خوانندهی بزرگ را به درستی به نمایش میگذارد.
1- توماستون (Tombstone)
- سال اکران: 1993
- کارگردان: جرج پی کوزماتوس
- سایر بازیگران: کرت راسل، سام الیوت، بیل پاکستون، پاورز بوث، مایکل بین، چارلتون هستون، جیسون پریستلی، استیون لانگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 75 از 100
«توماستون» پروسهی تولید پرفرازونشیبی داشت و هنوز هم باورکردنی نیست که تا این اندازه جذاب از آب درآمده است. ابتدا کوین جار روی صندلی کارگردانی نشست اما از آنجایی که بیتجربه بود، نتوانست هیچکدام از ابعاد پروژه را درست مدیریت کند و پس از یک ماه اخراج شد. سپس جرج پی کوزماتوس کارگردانی را برعهده گرفت و حضور او و رفتارهایش، حواشی زیادی در پشت صحنه ایجاد کرد، تا جایی که کرت راسل رسما وارد عمل شد و هدایت پروژه را تا حد زیادی برعهده گرفت. وال کیلمر که در «دورز» درخشیده بود، برای این نقش وزن کم کرد و لهجه جنوبی را هم تمرین کرد تا به داک هالیدی واقعی نزدیک شود (فیلم براساس واقعیت است).
ماجراها پیرامون وایات ارپ (کرت راسل)، مارشال بازنشستهای اتفاق میافتد که به همراه برادرانش، ویرجیل (سم الیوت) و مورگان (بیل پاکستون)، به شهر توماستون در آریزونا میرود تا زندگی آرامی را آغاز کند. اما آرامش آنها با ورود گروه قانونشکن «کابویها» به رهبری جانی رینگو (مایکل بین) به هم میخورد. در این میان، داک هالیدی (وال کیلمر)، دوست قدیمی وایات و قماربازی بیمار، به گروه ملحق میشود تا در مقابل جانی رینگو و دارودستهاش ایستادگی کنند. وایات که ابتدا از درگیری دوری میکند، پس از افزایش تنشها و فشار کابویها، مجبور میشود دوباره اسلحه به دست بگیرد.
داک هالیدی شاید به یادماندنیترین نقش وال کیلمر باشد. کیلمر با لهجهی جذاب، نگاههای نافذ ومزهپرانی، شخصیتی فرهمند و پیچیده خلق کرده که دوستداشتنی است اما در مواقع ضروری، به موجودی ترسناک و یک آدمکش بیرحم تبدیل میشود. شخصیت هالیدی اگرچه تراژیک است اما طنزی که کیلمر به کار میگیرد، اندکی تلطیف شده و از عناصر ماندگار فیلم است. «توماستون» شاید از بهترین فیلمهای وسترن تاریخ نباشد اما از جذابترین آثار وسترن چند دههیاخیر است که همین حالا هم جذاب گذشته را دارد و هر کسی را هیجانزده میکند.
منبع: movieweb
source