برخی از بازیهای کلاسیک بخشی از خاطرات جمعی نسلی هستند که دوران کودکی و نوجوانی خود را در فضای پرهیجان گیمنتها یا همان گیمکلابها گذراندهاند. این بازیها نه تنها نوعی از سرگرمی بودند، بلکه فرصتی برای رقابت و همبازی شدن با دوستان و غریبهها به شمار میآمدند. از لحظاتی که منتظر نوبت خود برای بازی مورد علاقهمان میماندیم تا کل کلها و یک دور دیگرهایی که هیچوقت ظاهرا تمام نمیشدند و ترس از اینکه هر لحظه صاحب کلاب بگوید که وقتمان تمام شده، همهی این تجربهها بخشی از دوران فراموشنشدنی زندگی بسیاری از افراد هستند. حال در یک سری مقاله قصد داریم به مرور محبوبترین و خاطرهانگیزترین بازیهایی بپردازیم که زمانی قلب تپندهی گیمکلابها بودند و هنوز هم تجربهی آنها لذتبخش است.
بازیهای استراتژی یکی از آثار محبوب گیمکلابها به خصوص در گذشته بودند و در میان این آثار، ژنرالز (Command & Conquer: Generals) معمولا گزینهی اصلی کسانی بود که از قلعه خسته میشدند و به دنبال چیزی مدرنتر بودند. این بازی که در سال 2003 منتشر شد، یک فصل جدید و جسورانه در ژانر استراتژی همزمان (RTS) بود که ترکیبی هیجانانگیز از گیمپلی جذاب و تم نظامی دوران معاصر را به بازیکنان ارائه میداد. ژنرالز نسبت به بازیهای قبلی سری رویکردی واقعگرایانهتر را اتخاذ کرد و محیطی معاصرتر را معرفی کرد. بازی حول سه جناح مختلف میچرخید که شامل ایالات متحده (USA)، چین و ارتش آزادیبخش جهانی (GLA) میشد. هر یک از این جناحها سبکهای بازی، واحدهای نظامی متنوع و مزیتهای استراتژیک خاص خود را داشتند.


دلیل موفقیت ژنرالز گیمپلی سرگرمکنندهی آن بود که بسیاری از مکانیکهای اصلی سبک RTS از آثار قبلی Command & Conquer مانند ساخت پایگاه، جمعآوری منابع و نبردهای وسیع را حفظ کرده بود، اما ویژگیهای نوآورانهای را معرفی کرد که آن را از دیگر بازیها متمایز میکرد. یکی از برجستهترین ویژگیهای بازی، افزودن سیستم قدرتهای ژنرالها بود که در آن بازیکنان میتوانستند در طول بازی، قدرتهای قدرتمندی را آزاد کنند. این قدرتها از حملات هوایی و بارشهای توپخانهای تا تواناییهای ویژهای مانند موشک هستهای ایالات متحده یا کلاهکهای هستهای چین متغیر بودند. بازیکنان میتوانستند بر اساس جناح و استراتژی خود، انتخاب کنند که کدام قدرتها را باز کنند که به عمق بیشتری در تصمیمگیریها میافزود. بازی سطوح مختلف سختی را برای هر دو حالت تکنفره و مبارزات چندنفره ارائه میداد. هوش مصنوعی قادر به اجرای استراتژیهای پیچیده و مقابله با حرکتهای بازیکن بود که تجربهای چالشبرانگیز حتی برای بازیکنان باتجربه میساخت.
داستان بازی در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد که در آن ایالات متحده و چین برای مبارزه با ارتش آزادیبخش جهانی، یک سازمان تروریستی مستقر در آسیای مرکزی، همکاری میکنند. هر جناح کمپین خاص خود را داشت که شامل مأموریتها، اهداف و شخصیتهای منحصر به فرد بود و بازیکنان میتوانستند از حملات مخفیانه نظامی تا عملیاتهای جنگی گسترده را تجربه کنند. هرچند بعید میدانیم که کسی در گیمکلابها بخش داستانی را تجربه کرده باشد و بیشتر افراد به حالت چندنفره روی میآوردند. بازیکنان میتوانستند در انواع مختلفی از حالتها با یکدیگر رقابت کنند و تعادل بین سه جناح به دقت طراحی شده بود تا محیطی منصفانه و رقابتی ایجاد کند که بازی چندنفره را هیجانانگیز میساخت. موفقیت بازی منجر به انتشار بستهی Command & Conquer: Generals – Zero Hour در همان سال شد. این بستهی جذاب شامل ژنرالهای جدید، مأموریتهای اضافی و همچنین واحدها و فناوریهای اضافی برای هر جناح بود. Zero Hour گیمپلی بازی اصلی را بهبود داد و گزینههای بیشتر و تنوع بیشتری را اضافه کرد.
source