کتاب به امید دل بستم اثر لو آندریا کالوارت است که با نام لانکالی فعالیت می‌کند. در سال ۲۰۲۲ که کتاب به امید دل بستم منتشر شد، سریع مشهور شد و فروش بالایی داشت. محبوب شدن این اثر دلایل زیادی دارد اما شاید مهم‌ترین آن نثر شاعرانه و احساسی کتاب است. لانکالی در ابتدا به کمک شبکه‌های اجتماعی، خصوصاً برنامه‌ی تیک‌تاک، طرفدارهای زیادی را به خودش جذب کرد؛ لانکالی در این فضاها افکار عمیق خود درباره‌ی عشق و اندوه را با دیگران به اشتراک گذاشت که موجب شد دنبال‌کننده‌های زیادی را کسب کند. اولین رمان او در واقع ادامه‌ای بر همان موضوع‌ها است و با دیدگاه متفاوت تراژدیک، هنرمندانه و زیبا، به زندگی نگاه می‌کند و داستانش را روایت می‌کند.

عنصر اصلی سازنده‌ی کتاب به امید دل بستم کاوش فلسفی درباره‌ی رنج، عشق و نافرمانی است. این کتاب دیدگاه خواننده‌هایش را نسبت به بیماری، مرگ و امید به چالش کشیده و روایتی تلخ و در عین حال، پرمعنا و غنی ارائه می‌دهد. داستان درباره‌ی گروهی از نوجوانان بیمار است که با وجود آینده‌ی نامعلوم‌شان تصمیم می‌گیرند با شور و شوق و با امید زندگی کنند، حتی با اینکه به احتمال زیاد زمان زیادی برای زندگی کردن نخواهند داشت.

10 کتاب غم‌انگیز که اشکتان را درمی‌آورند

روایت این کتاب، برخلاف بسیاری از رمان‌ها که در دنیای بزرگتر و مکان‌های متنوع رخ می‌دهند، در اکثر صحنه‌ها در بیمارستان جریان دارد. با این وجود، نویسنده این فضای محدود را به دنیای گسترده‌ی احساسی تبدیل کرده؛ از دید شخصیت‌ها بیمارستان عالمی بزرگ با امکانات و چالش‌های فراوان است.

بیمارستان حالتی نمادین به خود می‌گیرد؛ در کتاب به امید دل بستم بیمارستان هم زندان است و هم پناهگاه. از جهتی می‌توان این مکان را نمادی از امنیت و حفاظت حساب کرد اما از دیدگاه دیگر، بیمارستان یادآور همیشگی محدودیت و مرگ است و سایه‌ای تاریک از جنس مرگ و بیماری همواره در گوشه و کنار این مکان دیده می‌شود. بیمارستان تنها جایی است که شخصیت‌ها با آن آشنا هستند اما آنها جای تسلیم شدن دربرابر فضای سرد و بی‌روح بیمارستان، آن را با ماجراجویی‌ها و شیطنت‌های خود مملو از حس زندگی کردند.

همچنین، بیمارستان نماد انزوای این نوجوانان از جهان بیرون است. آنها تعامل چندانی با دنیای خارج ندارند و این موجب عمیق‌تر شدن و مهم‌تر شدن دوستی میان آنها شده. در عین حالی که از بقیه‌ی جهان جدا افتادند، برای یکدیگر دنیای جدیدی ساختند و سرپناه یکدیگر شدند.

چه چیزی باعث می‌شود یک آدم واقعی باشد؟ فقط همین که بتوانید آن‌ها را لمس کنید؟ گرمای وجودشان را احساس کنید، روی پوستشان دست بکشید، نبضی که در رگ‌هایشان می‌زند را احساس کنید؟ یا همین که اسم یک نفر به زبان بیاید باعث می‌شود واقعیت پیدا کند؟ وقتی آن را در محیط بر زبان می‌رانید و همه‌جا با اندیشه و تصویری مغزی از آن‌ها پر می‌شود؟

کتاب از نمادهایی در خودش دارد و وسایل معمولی، که در داستان‌های دیگر حتی توجه خواننده را به خودشان جذب نمی‌کنند، با همراه مفاهیم فلسفی همراه شدند و به داستان عمق دادند. مثلاً پنجره‌ها و درها هم‌زمان نماد امید و محدودیت شدند. شخصیت‌ها اغلب از پشت پنجره به بیرون نگاه می‌کنند، با آنکه می‌دانند شاید هیچ‌وقت نتوانند دوباره آزادانه در دنیای ورای آن قدم بزنند. نور نماد امید و زندگی شده و در سوی دیگر، تاریکی نشان از ناامیدی و مرگ است. ساعت و زمان هم در این روایت نقش کلیدی دارند؛ شخصیت‌ها می‌دانند که زمان آنها محدود است و این موجب شده هر لحظه برایشان ارزشمند باشد. در عین حال، بیمارستان مکانی بدون زمان مشخص به نظر می‌رسد. شخصیت‌ها در بیمارستان می‌دانند که زمان محدودی برای زنده ماندن دارند و در عین حال گذر ثانیه‌ها حس نمی‌شود و زمان ارزش خودش را از دست داده.

8 کتاب که باعث می‌شوند از زندگی لذت ببرید

خلاصه کتاب «به امید دل بستم»؛ روایتی از نافرمانی و عشق

کتاب به امید دل بستم با سم، راوی اصلی، شروع می‌شود که به‌ناچار در بیمارستان زندگی می‌کند و با خاطره‌ی کسی که عاشقش بوده دست‌وپنجه نرم می‌کند. عشق سم مشکلات روانی شدیدی داشته و کار به جایی رسید که در نهایت خودکشی می‌کند. این اتفاق چنان ضربه‌ی سنگینی به سم وارد کرده که باعث شده به عشق و امید بدبین شود. اما با وجود گذشته‌ی تلخ، سم با گروهی از جوانان دیگری که در بیمارستان هستند، دوست می‌شود. این گروه با بیماری‌های خود مبارزه نمی‌کنند بلکه تصمیم گرفتند پیش از آنکه دیر شود، از زندگی لذت ببرند.

آنها شیطنت می‌کنند، قوانین بیمارستان را زیر پا می‌گذارند و رؤیای فرار بزرگ‌شان را در سر می‌پرورانند و قصد دارند آخرین ماجراجویی‌شان، پیش از اینکه بیماری آنها را از پا دربیاورد، را تجربه کنند. در نهایت، کتاب به امید دل بستم سم را با ترس‌ها و نگرانی‌هایش روبه‌رو می‌کند. در انتها باید تصمیم بگیرد که می‌خواهد دوباره به امید و عشق ایمان بیاورد یا نه.

بهترین رمان‌های عاشقانه که همه باید بخوانند

شخصیت‌های کتاب «به امید دل بستم» و نمادهایشان

  • سم، راوی: شخصیتی زخم‌خورده و بدبین که باور دارد امید تنها منتهی به ناامیدی بیشتر می‌شود. چنین باوری موجب شده از وابستگی به دیگران بترسد زیرا معتقد است هر کسی را که دوست داشته باشد، در نهایت از دست خواهد داد. اما سفر او در طول داستان، سفری به سمت درک این حقیقت است که امید با آنکه درد و اندوه با خودش دارد، ارزشمند هم هست.
  • سونی، آتش و نافرمانی: سونی سرکش‌ترین و پرانرژی‌ترین شخصیت گروه است. با اینکه تنها یک ریه برایش باقی مانده اما با شور و شعف زندگی می‌کند. سونی، با تن ندادن به ناتوانی خود، نماینده‌ی مبارزه با سرنوشت است و با هر آنچه در وجودش مانده، در مواجهه با بیماری و ترس ایستادگی می‌کند.
  • نئو، نویسنده و حافظ خاطرات: نئو، که روی ویلچر است، داستان زندگی دوستانش را ثبت می‌کند. او نماد روایت‌گری و جاودانه کردن خاطرات است، زیرا باور دارد که تا زمانی که داستان آن‌ها گفته شود، زنده خواهند ماند.
  • کر، قلب و محافظ گروه: کر، که در زبان فرانسوی به معنی “قلب” است، دچار بیماری قلبی است. او مهربان‌ترین و فداکارترین عضو گروه است و نماد عشق بی‌قیدوشرط و ایثار محسوب می‌شود.
  • هیکاری، نور و امید: معنای نامش به ژاپنی یعنی نور اما هیکاری مدام به خودش صدمه می‌زند و قصد خودکشی دارد. در داستان انگار دو هیکاری وجود دارد. اولی نماد غم و گذشته است و دومی دختری نماد امید و فرصتی دوباره برای عشق است.

شخصیت‌های کتاب به امید دل بستم

چرا باید کتاب به امید دل بستم را بخوانیم؟

به امید دل بستم به موضوعات مهمی پرداخته که می‌تواند برای شمار زیادی از خواننده‌ها جذاب باشد. داستان با معنای امید، نه امید به معنای خیال واهی، بلکه به معنای تقویت شجاعت برای زندگی کردن با آنکه رنج و اندوه است، سروکار دارد. روایت به عشق و اندوه می‌پردازد، از آنجا که عشق ممکن است به از دست دادن ختم شود اما زندگی بدون عشق معنایی ندارد. روایت مدام به نافرمانی در برابر سرنوشت پرداخته زیرا شخصیت‌های داستان نمی‌خواهند فقط بیمارانی در انتظار مرگ باشند بلکه می‌خواهند زندگی کنند، حتی شده در کوتاه‌ترین زمان ممکن. کتاب به امید دل بستم شخصیت‌پردازی جذابی دارد و روایت موفق شده قدرت دوستی میان این شخصیت‌ها را نشان بدهد. یکدیگر را انتخاب کردند تا خانواده‌ی هم باشند و ارتباط میان‌شان قدرتی شگفت‌انگیز به هر کدام بخشیده.

کتاب به‌ امید‌‌‌‌ دل‌بستم اثر لنکالی نشر داهی

وقتی کسی را پیدا می‌کنید که تا این حد شما را از خودبی‌خود می‌کند، کسی که می‌توانید به او خیره شده و به حرفش گوش کرده و بدون اینکه گذشت زمان را بفهمید با او صحبت کنید، کسی که همیشه در فکرتان باشد، این احتمال وجود دارد که به او معتاد شده باشید. هر آنچه که اعتیادآور باشد برای شما خوب نیست.

پس می‌توان جمع‌بندی کرد که علاقه‌مندان به داستان‌های احساسی و عمیق، مثل طرفداران کتاب معروف ستارگان بخت ما، از این داستان هم لذت خواهند برد. خواننده‌هایی که با غم یا بیماری دست‌وپنجه نرم کردند چنین روایتی می‌تواند تسلی‌بخش باشد. هم‌چنین علاقه‌مندان به نثر شاعرانه و فلسفی هم از این کتاب لذت خواهند برد، سبک نگارش لانکالی بسیار زیبا و تأمل‌برانگیز است.

عشق گاهی به آدم‌ها قدرتِ این را می‌دهد که خائن و نابکار باشند. وقتی کسی که دوستش داری و دوستت دارد به تو آسیب می‌رساند، خیلی طاقت‌فرسا است؛ مثل سوزنی زیر پوستت یا چاقویی در دنده‌هایت. نفرت یک انتخاب است. اما عشق این‌طور نیست. هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی عشق از کنترل ما آدم‌ها خارج نیست.

کتاب به امید دل بستم کتابی تلخ، زیبا و تأثیرگذار است که تا مدت‌ها در ذهن خواننده باقی می‌ماند. این رمان نامه‌ای عاشقانه به زندگی، دوستی و نافرمانی در برابر مرگ است و به ما یادآوری می‌کند که حتی در تاریک‌ترین لحظات، همیشه دلیلی برای زندگی وجود دارد.

منبع: دیجی‌کالا مگ

source

توسط chehrenet.ir