برنامه «خندوانه» که تازه شکل گرفته بود، یک کارگردان به نام محمود کریمی بود که معمولا آیتمهای میان برنامه «خندوانه» را میساخت. شکل روایت و صدای کریمی و البته پرداختن به موضوعات خاص در این آیتمها از ویژگیهای منحصر به فرد آنها بود. کمکم با تولید فصلهای جدید، تولید این آیتمها هم به فراموشی سپرده شد و شکل متفاوتی گرفت. حالا تقریبا یک دهه از آن روزها میگذرد و همان مرد پشت صحنه آیتمهای «خندوانه» با فیلمی متفاوت امسال در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده. نقد فیلم «بچه مردم» را در این مطلب میخوانید.
هشدار؛ در نقد فیلم «بچه مردم» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
«بچهی مردم» از همان نام و پوسترش که پیش از شروع جشنواره رسانهای شده بود، کنجکاوی ایجاد میکرد. همه چیز خبر از یک کمدی رمانتیک میداد، اما وقتی فیلم با زاویه دوربین و ترکیب رنگهای شاد شروع میشود، بیش از کمدی، فانتزی است که به دل مخاطب مینشیند. فضای ابتدای فیلم آنقدر فانتزی قوی دارد که همه آن را با آثار وساندرسون کارگردان آمریکایی مقایسه کردند. حتی اگر پیروی از این کارگردان هم باعث استفاده از ژانر کمدی فانتزی شده اتفاق قابل توجهی است، چون این ژانر، ساختار مغفول ماندهای در سینمای ایران است که میان قصههای سیاه اجتماعی و کمدیهای مشابه و اشباع شده، میتواند مانند یک نفسگیری عمل کند.
بچهای سال 1343 در فروشگاه فردوسی در خیابان علاالدوله تهران رها شده و بعد در پرورشگاه بزرگ میشود. یکبار خانوادهای او را به فرزندی میپذیرند. اما این خوشبختی ادامهدار نیست و پسر که بیشتر او را با نام ابولفضل میشناسند به پرورشگاه بازگردانده میشود. این قصه دو خطی در سکانسهای ابتدایی فیلم با ریتم تند و در قالب تصاویری با نریشن صدای خود شخصیت ابولفضل، به عنوان مقدمه روایت میشود و بعد وارد داستان اصلی میشویم. داستان اصلی زندگی ابولفضل پس از خروج از پرورشگاه به همراه سه دوست دیگرش است که هر کدام پی زندگی خود میروند.
استفاده از بستر تاریخی و روایت قصه در روزهای اول پیروزی انقلاب که هر کسی ساز سیاسی و اعتقادی خودش را میزند، به فانتزی و البته جذابیت قصه بسیار کمک کرده. لباسها، تصمیمگیریها و حتی میتینگهای سیاسی به شکلی پر از موقعیتهای کمدی و فانتزی است. رفته رفته اما با نزدیک شدن به سال 1359، اشغال سفارت آمریکا در تهران، دستگیری تودهایها و بعد زمزمههای جنگ، فاز قصه تغییر پیدا میکند و آرام آرام فیلم از رنگ و لعاب و ریتم تند اولیه فاصله میگیرد.
اینکه شخصیت اصلی داستان باید در کوره راه ناامیدی از یافتن پدر و مادر واقعیاش ناگهان سر از جبهه دربیاورد و به جنگ بپیوندد داستان را کمی از فانتزی بودن خارج میکند. درست است که این راهی بوده که شاید هر جوانی در زمان جنگ میرفته، اما ساختار ژانر وقتی زیر سوال میرود فیلم از ریتم میفتد و مخاطب خسته میشود. «بچه مردم» میتوانست اتفاق بهتری را رقم بزند، اگر کارگردان از جایی به بعد دست به ترکیب رفاقتهای فیلم نمیزد و سرنوشت محتومی برای شخصیت اصلی در نظر نمیگرفت. اما در مجموع میتوان این فیلم را اتفاق متفاوتی در سینمای ایران لقب داد که راهگشای این ژانر خواهد بود.
نکات مثبت
- استفاده درست از بستر تاریخی
- روایت یک قصه تلخ در ساختار ژانر فانتری
نکات منفی
- پایان قابل پیشبینی
- از ریتم افتادن در نیم ساعت پایانی
در پایان این را هم باید اضافه کرد که حرف چندانی درباره بازیهای فیلم نمیشود زد. چون «بچه مردم» فیلم کارگردان است، نه بازیها و قصه. میزانسنها و اکتهای فانتزی، اجازه نمیدهد که بازی خاصی از بازیگران دیده شود. اما با این وجود، بازی گوهر خیراندیش یکی از نکات قابل توجه فیلم است. نوجوانانی هم که نقش چهار دوست قصه را بازی میکنند، احتمالا در آثار بعدیشان به پختگی بیشتری در بازیگری خواهند رسید.
نقد فیلم «بچه مردم» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجیکالا مگ نیست.
منبع: دیجیکالا مگ
source