روانشناسی رشد به‌ عنوان یکی از شاخه‌های علمی روانشناسی، به مطالعه روند رشد و تغییرات انسان‌ها در طول زندگی می‌پردازد. این حوزه، که در ابتدا بیشتر بر مراحل رشد نوزادان و کودکان متمرکز بود، اکنون تمامی دوره‌های زندگی، از نوجوانی و بزرگسالی گرفته تا سالمندی را در بر می‌گیرد. روانشناسان رشد در تلاش‌اند تا فرآیندهای فکری، عاطفی و رفتاری را که در طول زندگی دستخوش تغییر می‌شوند، بررسی و تحلیل کنند. این علم، تغییرات انسانی را در سه بعد عمده مورد مطالعه قرار می‌دهد: رشد جسمانی، رشد شناختی و رشد اجتماعی-هیجانی.

در دل این سه بعد، موضوعات گسترده‌ای نظیر مهارت‌های حرکتی، کارکردهای اجرایی، درک اخلاقی، یادگیری زبان، تحولات اجتماعی، شخصیت، رشد هیجانی، خودپنداره و شکل‌ گیری هویت قرار می‌گیرند. این علم به بررسی تأثیر عوامل ارثی و محیطی بر روند رشد انسان می‌پردازد و همچنین تغییراتی را که در بستر زمان رخ می‌دهد، تحلیل می‌کند. بسیاری از پژوهشگران این حوزه به تعامل میان ویژگی‌های شخصی افراد، رفتارهایشان و عوامل محیطی علاقه‌مندند؛ از جمله نقش عوامل اجتماعی و محیط‌های مصنوع در این فرآیندها.

روانشناسی رشد با حوزه‌های مختلفی همچون روانشناسی تربیتی، آسیب شناسی روانی کودکان، قضایی، رشد کودک، علوم شناختی، روانشناسی محیطی و روانشناسی فرهنگی در ارتباط است. در این مسیر، اندیشمندانی چون اوری برونفنبرنر، اریک اریکسون، زیگموند فروید، آنا فروید، ژان پیاژه، باربارا روگف، استرتلن و لف ویگوتسکی نقش بسزایی در پیشبرد این علم ایفا کرده‌اند. در ادامه به معرفی چند کتاب روانشناسی که به بررسی تأثیر عوامل ارثی و محیطی بر روند رشد انسان می‌پردازد و تغییرات مختلف در زمینه‌های مختلف زندگی انسان را تحلیل می‌کند نیز خواهیم پرداخت.

روانشناسی رشد به زبان ساده

روانشناسی رشد به مطالعه رشد و تغییرات انسان‌ها در طول زندگی می‌پردازد. این حوزه شامل بررسی تغییرات فیزیکی، شناختی، اجتماعی، ذهنی، ادراکی، شخصیتی و عاطفی افراد است. هدف اصلی این شاخه از روان‌شناسی درک چگونگی یادگیری، بلوغ و سازگاری انسان‌ها در مراحل مختلف زندگی است. روانشناسان رشد مطالعه می‌کنند که چگونه انسان‌ها در مراحل مختلف زندگی خود رشد، توسعه و سازگاری پیدا می‌کنند. آنها پژوهش‌هایی انجام می‌دهند که به افراد کمک می‌کند تا به پتانسیل کامل خود برسند، مثلاً تفاوت‌های سبک‌های یادگیری میان نوزادان و بزرگسالان را بررسی می‌کنند.

این تحقیقات می‌تواند به ایجاد روش‌های بهینه برای پرورش و یادگیری در هر سنین کمک کند. روان‌شناسان رشد در دانشگاه‌ها بیشتر به تحقیق و تدریس مشغول هستند، اما برخی از آنها در محیط‌های عملی مانند مراکز بهداشتی یا درمانی کار می‌کنند. این افراد به ارزیابی و درمان مشکلات رشدی کمک می‌کنند و همچنین در مراکز مراقبت از سالمندان، بیمارستان‌ها، کلینیک‌های سلامت روان و مراکز بی‌خانمان‌ها فعالیت دارند.

از مباحث چالش‌ برانگیز این حوزه می‌توان به دوگانگی ذات‌ گرایی زیستی در مقابل انعطاف‌ پذیری عصبی و تقابل بین مراحل ثابت رشد و سیستم‌های پویا اشاره کرد. هر چند پژوهش‌های روانشناسی رشد با محدودیت‌هایی رو به‌ روست، اما تلاش محققان بر این است که درک بهتری از تأثیر گذار از مراحل مختلف زندگی و عوامل زیستی بر رفتارها و روند رشد انسان‌ها به دست آورند.

بازی آموزشی مدل برج زرافه
9 %

۳۴۵,۰۰۰

۳۱۳,۹۵۰ تومان

چه زمانی باید به روانشناس رشد مراجعه کرد؟

روانشناسی رشد

زمانی که رشد کودک از مسیر طبیعی منحرف می‌شود، والدین ممکن است به معیارهای رشدی توجه کنند که به توانایی‌هایی اشاره دارند که کودکان معمولاً در مراحل خاصی از رشد به آن‌ها دست پیدا می‌کنند. این معیارها شامل پیشرفت در زمینه‌های فیزیکی، شناختی (مانند رشد زبان)، احساسی و اجتماعی هستند. برای مثال، راه رفتن یکی از معیارهای فیزیکی است که بیشتر کودکان بین ۹ تا ۱۵ ماهگی به آن دست می‌یابند. در صورتی که کودک نتواند تا ۱۶ تا ۱۸ ماهگی راه برود یا تلاشی برای آن نداشته باشد، والدین باید به پزشک خانواده مراجعه کنند تا بررسی کنند که آیا مشکل رشدی وجود دارد یا خیر.

با وجود این که هر کودک با سرعت متفاوتی رشد می‌کند، تأخیر در رسیدن به برخی از این معیارها ممکن است نگران‌کننده باشد. والدین با آگاهی از این معیارها می‌توانند به موقع از متخصصان کمک بگیرند تا تأخیرات رشدی را شناسایی و درمان کنند. این متخصصان ممکن است کودکانی که با مشکلات رشدی مواجه هستند ارزیابی کنند یا با افراد مسن‌تری که با مشکلات شناختی، فیزیکی یا احساسی در پیری روبه‌رو هستند، همکاری کنند.

تشخیص مشکلات رشدی

برای تشخیص مشکلات رشدی، روان‌شناسان یا متخصصان آموزش‌دیده ارزیابی یا غربالگری رشدی انجام می‌دهند. این ارزیابی‌ها معمولاً شامل مصاحبه با والدین، بررسی تاریخچه پزشکی کودک و انجام آزمایش‌های استاندارد برای ارزیابی رشد فیزیکی، شناختی، زبان و مهارت‌های اجتماعی است. در صورت شناسایی مشکل، بیمار ممکن است به متخصصانی مانند آسیب‌شناس گفتار، فیزیوتراپیست یا کاردرمان ارجاع داده شود.

بعد از دریافت تشخیص مشکل رشدی، مهم است که اطلاعات کافی درباره بیماری و گزینه‌های درمانی جمع‌آوری شود. تهیه فهرستی از سوالات و نگرانی‌ها و صحبت با پزشک و سایر متخصصان بهداشتی می‌تواند کمک کند تا مراحل بعدی درمان به‌درستی مدیریت شوند.

تأثیر سبک‌های فرزندپروری بر سرنوشت کودکان

روانشناسی رشد

تحقیقات نشان می‌دهد که سبک‌های فرزندپروری به تنهایی می‌توانند بین ۲۰ تا ۵۰ درصد از تفاوت‌های موجود در نتایج زندگی کودکان را توضیح دهند. این یافته، بار دیگر اهمیت نقش والدین در شکل‌دهی به آینده فرزندان را برجسته می‌کند. هر خانواده سبک خاص خود را در فرزندپروری دارد، اما به گفته کیمبرلی کوپکو، سبک‌های فرزند پروری بر دو محور اصلی استوارند: کنترل و گرمی.

  • کنترل والدین به میزان مدیریت رفتار فرزندان توسط والدین اشاره دارد. این مدیریت می‌تواند شامل تعیین قوانین، محدودیت‌ها و هدایت رفتارهای کودک باشد.
  • گرمی والدین به میزان پذیرش و حمایت عاطفی آن‌ها نسبت به رفتار فرزندان مربوط می‌شود. این جنبه نقش مهمی در ایجاد حس امنیت و اعتماد در کودکان ایفا می‌کند.

کارشناسان معتقدند که والدین با تعادل در کنترل و گرمی می‌توانند تأثیر چشمگیری بر رشد و موفقیت فرزندان خود داشته باشند. به‌کارگیری شیوه‌های صحیح تربیتی می‌تواند نسل آینده را به سوی زندگی بهتر هدایت کند.

فرزند پروری مقتدرانه

این سبک فرزند پروری با گرمی، پاسخگویی و مطالبه‌ گری بالا همراه است و در عین حال منفی‌ گرایی و تعارض در آن پایین است. والدین مقتدر قاطع هستند اما نه بیش از حد سخت‌گیر یا محدودکننده. تحقیقات نشان داده است که این روش تربیتی معمولاً نتایج اجتماعی و تحصیلی مثبتی به همراه دارد.
با این حال، تأثیرات مثبت این سبک لزوماً جهانی نیست. به‌عنوان مثال، در میان نوجوانان آفریقایی-آمریکایی، این شیوه فرزندپروری بدون حمایت همسالان، موفقیت تحصیلی به همراه ندارد.
کودکانی که تحت این سبک تربیت می‌شوند، معمولاً مستقل، خودکفا، اجتماعی، موفق در تحصیل و خوش‌ رفتار هستند. این کودکان کمتر دچار افسردگی و اضطراب می‌شوند و احتمال کمتری دارد که به رفتارهای ضد اجتماعی مانند بزهکاری و مصرف مواد مخدر روی آورند.

خمیر شنی آریا کد 1085 به همراه میز بادی

فرزند پروری مستبدانه

این سبک با سطوح پایین گرمی و پاسخگویی و در عین حال سطوح بالای مطالبه‌گری و کنترل سخت گیرانه مشخص می‌شود. والدین مستبد بر اطاعت تأکید دارند و به طور منظم رفتار فرزندان خود را نظارت می‌کنند. به‌طور کلی، این شیوه تربیتی با نتایج نامطلوبی همراه است و اثرات منفی آن برای برخی گروه‌ها بیشتر است؛ از جمله پسران طبقه متوسط در مقایسه با دختران، دختران سفید پوست پیش دبستانی در مقایسه با دختران سیاه پوست پیش دبستانی، و پسران سفید پوست در مقایسه با پسران اسپانیایی‌تبار.

فرزند پروری آسان گیر

این سبک با سطوح بالای پاسخگویی و سطوح پایین مطالبه‌گری مشخص می‌شود. والدین آسان گیر معمولاً ملایم هستند و لزوماً رفتار پخته‌ای را از فرزندان خود طلب نمی‌کنند. این والدین به فرزندان خود آزادی عمل بالایی می‌دهند و معمولاً از رویارویی با آنان اجتناب می‌کنند.
دختران پیش دبستانی خانواده‌های آسان‌گیر، در مقایسه با کودکانی که تحت سبک مقتدرانه تربیت شده‌اند، کمتر قاطع هستند. همچنین، کودکان پیش دبستانی هر دو جنس در این خانواده‌ها از نظر توانایی شناختی ضعیف‌تر از کودکانی هستند که تحت سبک فرزندپروری مقتدرانه تربیت شده‌اند.

فرزند پروری طرد کننده یا غافل

این سبک با سطوح پایین مطالبه گری و پاسخگویی مشخص می‌شود. والدین طرد کننده یا غافل، معمولاً فاقد حمایتگری، ساختاردهی و علاقه به زندگی فرزندان خود هستند. واکنش پذیری و مطالبه گری پایین از ویژگی‌های بارز این سبک است.
کودکانی که تحت این شیوه تربیتی قرار دارند، معمولاً کم‌ توان‌ ترین افراد در میان سایر گروه‌ها هستند.

پازل آموزشی باروچین مدل حالات چهره کد p-5
5 %

۱۰۳,۵۰۰

۹۸,۳۳۰ تومان

نقش‌های مادر و پدر در رشد کودک

در گذشته، بیشتر توجه‌ها به نقش مادر در پرورش کودک معطوف بوده است، اما تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که پدر نیز نقش مهمی در رشد کودک ایفا می‌کند. مطالعات نشان داده‌اند که حتی کودکان ۱۵ ماهه نیز از تعامل بیشتر با پدر خود بهره‌مند می‌شوند. برای مثال، تحقیقی در ایالات متحده و نیوزیلند نشان داد که حضور پدر طبیعی، تأثیر زیادی در کاهش رفتارهای جنسی زودهنگام و بارداری در نوجوانان دختر داشته است.

همچنین برخی تحقیقات دیگر بیان کرده‌اند که نیازی نیست که فقط مادر یا پدر در پرورش موفق کودک حضور داشته باشند؛ به این معنا که والدین تنها نیز می‌توانند از رشد مثبت کودک پشتیبانی کنند. این تحقیقات نشان می‌دهند که کودکان نیاز به حداقل یک بزرگسال مسئول دارند که بتوانند رابطه عاطفی مثبت با او برقرار کنند و حضور بیش از یک نفر از این افراد می‌تواند به افزایش شانس نتایج مثبت در رشد کودک کمک کند.

کتاب والدین سمی اثر سوزان فوروارد

تأثیر طلاق بر رشد کودک

موضوع دیگری که در تأثیر آن بر رشد کودک بحث‌هایی وجود دارد، طلاق است. خود طلاق به‌طور مستقیم باعث نتایج منفی در رشد کودک نمی‌شود. در واقع، بیشتر کودکان خانواده‌های طلاق‌گرفته در محدوده طبیعی عملکردهای روان‌شناختی و شناختی قرار دارند. عواملی همچون سن کودکان و شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده پس از طلاق، می‌تواند بر نتایج رشد کودک تأثیرگذار باشد. خانواده‌هایی که فرزندانی کوچک دارند، معمولاً با مشکلات بیشتری در زمینه تغییرات اجتماعی و اقتصادی نسبت به خانواده‌هایی که فرزندانی بزرگتر دارند مواجه می‌شوند.

در این میان، همپروری مثبت پس از طلاق می‌تواند به بهبود روند سازگاری کودک کمک کند، در حالی که رفتارهای خصمانه میان والدین می‌تواند به نتایج منفی منجر شود. علاوه بر این، نحوه ارتباط والدین با کودک پس از طلاق نیز تأثیر زیادی در رشد او دارد. به‌طور کلی، عواملی مانند محبت مادری، رابطه مثبت پدر و کودک، و همکاری میان والدین از جمله عوامل حمایتی هستند که می‌توانند به رشد مثبت کودک پس از طلاق کمک کنند.

کتاب روانشناسی طلاق اثر حسین ابوذری و دکتر پروانه رشید پور انتشارات نسل روشن

ریشه‌های تاریخی روانشناسی رشد

تاریخ روانشناسی رشد

ژان ژاک روسو و جان بی واتسون معمولاً به عنوان پایه‌گذاران روان‌شناسی رشد معرفی می‌شوند. در قرن هجدهم، ژان ژاک روسو در کتاب امیل یا درباره تربیت، سه مرحله رشد را توصیف کرد: نوزادی (طفولیت)، کودکی و نوجوانی. ایده‌های روسو در آن زمان توسط معلمان و تربیت‌ کنندگان پذیرفته و حمایت شد.

روانشناسی رشد معمولاً بر این تمرکز دارد که چگونه و چرا تغییرات خاص (شناختی، اجتماعی، فکری، شخصیتی) در طول زمان در زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد. بسیاری از نظریه پردازان در این حوزه از روانشناسی سهم بزرگی داشته‌اند. یکی از این نظریه پردازان، روانشناس اریک اریکسون است که مدلی از هشت مرحله رشد روانی-اجتماعی را ارائه داد. بر اساس نظریه او، افراد در طول زندگی خود از مراحل مختلفی عبور می‌کنند که هر کدام بحران رشد خاص خود را دارند که شخصیت و رفتار فرد را شکل می‌دهد.

تحقیقات اولیه

چارلز داروین به‌عنوان اولین کسی که به‌صورت نظام‌ مند به مطالعه روان‌شناسی رشد پرداخت شناخته می‌شود. او در سال ۱۸۷۷ مقاله‌ای کوتاه منتشر کرد که در آن رشد اشکال ذاتی ارتباط را بر اساس مشاهدات علمی از پسر خردسالش، دادی، توضیح داده بود. با این حال، ظهور روانشناسی رشد به‌ عنوان یک رشته مشخص به سال ۱۸۸۲ بازمی‌گردد، زمانی که ویلهلم پریر (یک فیزیولوژیست آلمانی) کتابی با عنوان ذهن کودک منتشر کرد.

در این کتاب، پریر به توصیف رشد دختر خود از بدو تولد تا دو و نیم سالگی می‌پردازد. نکته مهم این است که او در مطالعه توانایی‌های مختلف دخترش، از روش‌های علمی دقیق استفاده کرد. در سال ۱۸۸۸، این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شد. تا آن زمان، روان‌شناسی رشد به‌عنوان یک رشته کاملاً تثبیت شده بود و ۴۷ مطالعه تجربی دیگر از اروپا، آمریکای شمالی و بریتانیا نیز منتشر شده بود تا دانش این حوزه گسترش یابد.

در اواخر قرن نوزدهم، روانشناسانی که با نظریه تکامل داروین آشنا بودند، به دنبال توضیح تکاملی برای رشد روانشناختی بودند. یکی از پیشگامان در این زمینه، روانشناس برجسته جی استنلی هال بود که تلاش کرد سنین کودکی را با مراحل پیشین بشریت مقایسه کند. جیمز مارک بالدون که مقالاتی درباره موضوعاتی مانند تقلید و تاریخ طبیعی آگاهی و رشد ذهنی در کودک و نژاد نوشته بود، نقش مهمی در شکل گیری نظریه روانشناسی رشد داشت. مفاهیم روانشناسی فروید که جنبه‌های رشدی داشتند، تأثیر زیادی بر درک عمومی از روانشناسی گذاشتند.

سه نظریه‌ پرداز کلیدی روانشناسی رشد در قرن بیستم

در طول قرن بیستم، سه شخصیت کلیدی با نظریه‌های گسترده خود در مورد رشد انسانی بر این حوزه تسلط داشتند: ژان پیاژه (۱۸۹۶-۱۹۸۰)، لِو ویگوتسکی (۱۸۹۶-۱۹۳۴) و جان بالبی (۱۹۰۷-۱۹۹۰). در واقع، بسیاری از تحقیقات فعلی همچنان تحت تأثیر این سه نظریه‌پرداز است.

نظریات بنیادی در روانشناسی رشد

روانشناسی رشد

۱. رشد روانی-جنسی

زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، نظریه‌ای ارائه کرد که در آن رفتار انسان را حاصل جستجوی مداوم لذت می‌دانست. او معتقد بود که این میل به لذت در طول زندگی و با رشد انسان تغییر می‌کند و در قالب مراحلی مشخص، نمایانگر روند بلوغ و تکامل فرد است.

مراحل پنج‌گانه رشد روانی-جنسی

  1. نخستین مرحله، مرحله دهانی است که از بدو تولد آغاز شده و تا حدود یک‌سال و نیمگی ادامه دارد. در این دوره، کودک از فعالیت‌هایی مانند مکیدن و رفتارهایی مرتبط با دهان احساس لذت می‌کند.
  2. مرحله دوم، مرحله مقعدی، از یک سالگی تا سه‌ سالگی است. در این دوره، کودک با فرآیند دفع آشنا می‌شود و به آن علاقه نشان می‌دهد. این مرحله اغلب با آموزش توالت رفتن همراه است. در این زمان، کودک استقلال بیشتری نسبت به والدین خود احساس می‌کند و میل به خود مختاری در او تقویت می‌شود.
  3. سومین مرحله، مرحله آلتی است که بین سه تا پنج‌ سالگی رخ می‌دهد. در این دوره، کودک به اندام‌های جنسی خود آگاه می‌شود و احساس لذت را در پذیرش و عشق از جنس مخالف جستجو می‌کند. جالب است بدانید که فروید معتقد بود بخش عمده‌ای از شخصیت انسان تا همین سن شکل می‌گیرد.
  4. چهارمین مرحله، مرحله نهفتگی است که از پنج‌ سالگی تا بلوغ ادامه دارد. در این دوران، تمایلات جنسی کودک سرکوب شده و به نوعی در حالت خمودگی قرار می‌گیرد.
  5. مرحله پایانی، مرحله تناسلی است که از بلوغ آغاز شده و تا بزرگسالی ادامه می‌یابد. در این مرحله، افراد به بلوغ جنسی و فکری دست می‌یابند و تمایلات خود را بیشتر معطوف به دیگران و روابط محبت‌ آمیز می‌کنند.
کتاب کودکی را می زنند اثر زیگموند فروید نشر نی

تنش میان آگاه و ناخودآگاه

فروید بر این باور بود که ذهن انسان میان آگاه و ناخودآگاه دچار تنش است. ناخودآگاه تلاش می‌کند خواسته‌های سرکوب‌شده خود را بیان کند، درحالی‌که آگاه مانع این بروز می‌شود. برای توضیح این فرآیند، او سه ساختار شخصیتی را مطرح کرد:

  • نهاد (id): بخشی غریزی که بر اساس اصل لذت عمل می‌کند و هدفش دوری از درد و دستیابی به لذت است.
  • خود (ego): بخش منطقی و واقع‌ گرای شخصیت که میان نهاد و فراخود تعادل برقرار می‌کند.
  • فراخود (superego): بخشی که به عنوان وجدان اخلاقی عمل می‌کند و فرد را به رعایت اصول و ارزش‌ها سوق می‌دهد.

این نظریات، که روزگاری بحث‌ برانگیز و چالش‌ برانگیز بودند، امروزه به‌عنوان یکی از پایه‌های مهم روانشناسی مورد توجه قرار دارند و همچنان الهام‌ بخش پژوهشگران و روانشناسان در سراسر جهان هستند.

۲. نظریه رشد شناختی پیاژه

ژان پیاژه، نظریه پرداز سوئیسی، معتقد بود که کودکان از طریق تعاملات خود با محیط‌های فیزیکی و اجتماعی‌شان به طور فعال دانش را می‌سازند. او پیشنهاد کرد که نقش بزرگسال در کمک به یادگیری کودک، فراهم کردن مواد مناسب است. در تکنیک‌های مصاحبه‌ای که با کودکان به منظور پایه گذاری تجربی نظریاتش استفاده می‌کرد، از روشی مشابه با پرسش‌های سقراطی بهره می‌برد تا افکار کودکان را آشکار کند. پیاژه استدلال کرد که یک منبع اصلی رشد، از طریق ایجاد تضادهایی است که کودک به طور اجتناب‌ناپذیر از طریق تعاملاتش با دنیای فیزیکی و اجتماعی خود به وجود می‌آورد. حل این تضادها توسط کودک منجر به شکل‌گیری تعاملات یکپارچه‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود، فرآیندی که او آن را «تعادل» نامید.

کتاب روانشناسی کودک اثر ژان پیاژه و باربل اینهلدر نشر نی
20 %

۱۶۰,۰۰۰

۱۲۷,۵۷۰ تومان

پیاژه معتقد بود که رشد فکری از طریق یک سری مراحل که از طریق فرآیند تعادل به وجود می‌آیند، صورت می‌گیرد. هر مرحله شامل گام‌هایی است که کودک باید آن‌ها را تسلط یابد تا به مرحله بعدی حرکت کند. او باور داشت که این مراحل از یکدیگر جدا نیستند، بلکه هر مرحله بر پایه مرحله قبلی در یک فرآیند یادگیری پیوسته بنا می‌شود. پیاژه چهار مرحله را پیشنهاد کرد: مرحله حسی-حرکتی، پیش‌عملیاتی، عملیاتی عینی و عملیاتی صوری. اگرچه او بر این باور نبود که این مراحل در سن خاصی اتفاق می‌افتند، بسیاری از مطالعات تعیین کرده‌اند که این توانایی‌های شناختی در چه سنی باید رخ دهند.

۳. مراحل رشد اخلاقی کولبرگ

لارنس کولبرگ، با گسترش نظریات پیاژه درباره رشد اخلاقی، به این نتیجه رسید که این فرآیند بیش از هر چیز با مفهوم عدالت ارتباط دارد و در تمام دوران زندگی فرد ادامه می‌یابد. او سه سطح اصلی از استدلال اخلاقی را معرفی کرد: پیش‌ معیاری، معیارمند و پسامعیاری. استدلال اخلاقی پیش‌معیاری معمولاً مختص کودکان است و به تصمیم‌گیری‌هایی بر اساس پاداش‌ها و مجازات‌ها وابسته است. با شروع این مرحله، کودک بیشتر به دنبال اجتناب از تنبیه و دستیابی به پاداش است تا توجه به اصول اخلاقی.

در دوران کودکی و نوجوانی، استدلال اخلاقی معیارمند شکل می‌گیرد. این مرحله، فرد به قواعد و هنجارهای اجتماعی توجه دارد و رفتارهای خود را بر اساس قوانین اجتماعی می‌سازد. اما در نهایت، در مرحله پسامعیاری، فرد به درک عمیق‌تری از قوانین و هنجارها می‌رسد و آن‌ها را نسبی و ذهنی می‌بیند، نه به‌عنوان قوانینی ثابت و قطعی.

کولبرگ برای توضیح مراحل رشد اخلاقی خود از “معمای هاینز” استفاده کرد؛ معمایی که در آن هاینز با این چالش روبه‌رو است که آیا باید برای نجات همسرش که از سرطان رنج می‌برد، دارویی را بدزدد یا نه. این معما به‌طور واضح نشان می‌دهد که در هر سطح از رشد اخلاقی، تصمیم‌گیری‌های فرد از منظرهای مختلف مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

کتاب ساختارگرایی اثر ژان پیاژه نشر آبان

۴. رشد روانی اجتماعی

اریک اریکسون، روان‌شناس آلمانی-آمریکایی، هشت مرحله اصلی رشد روان‌شناختی-اجتماعی انسان را معرفی کرده است که تحت تأثیر عوامل زیستی، روان‌شناختی و اجتماعی قرار دارند. هر مرحله با یک چالش خاص همراه است که موفقیت یا شکست در حل آن می‌تواند بر شخصیت و رفتار اجتماعی فرد تأثیر بگذارد. گذر موفقیت‌آمیز از چالش‌ها به شکل‌گیری ویژگی‌های مثبت شخصیتی کمک می‌کند، اما عدم موفقیت ممکن است منجر به احساسات منفی و توقف در رشد فردی شود.

در مراحل اولیه رشد، نوزاد در مرحله “اعتماد در برابر بی‌اعتمادی” یاد می‌گیرد که به چه کسانی می‌تواند اعتماد کند. سپس، در مرحله “استقلال در برابر شرم و تردید”، کودک به کشف توانایی‌های خود پرداخته و استقلال بیشتری می‌یابد. در مرحله “ابتکار در برابر گناه”، کودک از طریق بازی و تعامل با دیگران به رشد کنجکاوی و شخصیت خود می‌پردازد. شکست در این مراحل می‌تواند مشکلاتی در ایجاد روابط اجتماعی و اعتماد به نفس به دنبال داشته باشد.

کتاب مقدمات روان شناسی اریکسون اثر اریک اچ اریکسون انتشارات پندار تابان
9 %

۱۵۳,۵۰۰

۱۴۰,۰۰۰ تومان

با آغاز مراحل بعدی، نوجوان در “هویت در برابر سردرگمی نقش” به دنبال یافتن جایگاه خود در جامعه است. مرحله “صمیمیت در برابر انزوا”، یعنی  فرد جوان به دنبال روابط عاطفی صمیمانه می‌گردد. در بزرگسالی، در مرحله “باروری در برابر رکود”، فرد به ثبات رسیده و شروع به پرورش خانواده یا مشارکت در جامعه می‌کند. نهایتا، در دوران پیری، فرد در مرحله “تمامیت ایگو در برابر ناامیدی” به ارزیابی دستاوردهای خود پرداخته و به زندگی معنای جدیدی می‌بخشد.

۵. نظریه نوپیاژه‌ای مایکل کامنز در روانشناسی رشد

مایکل کامنز نظریه رشد بربل اینهلدر و ژان پیاژه را توسعه داد و آن را ساده‌تر کرد و به این ترتیب روشی استاندارد برای تحلیل الگوی جهانی رشد ارائه نمود. مدل پیچیدگی سلسله‌مراتبی (MHC) برخلاف ارزیابی اطلاعات خاص هر حوزه، به تقسیم‌بندی سلسله‌مراتب پیچیدگی وظایف پرداخته و آن‌ها را بر اساس عملکرد در مراحل مختلف تحلیل می‌کند. هر مرحله، نشان‌دهنده سطح پیچیدگی سلسله‌مراتبی وظایفی است که فرد به طور موفقیت آمیز آن‌ها را انجام می‌دهد. کامنز تعداد مراحل پیاژه را که شامل هشت مرحله (با نیم‌مرحله‌ها) می‌شد، به هفده مرحله افزایش داد.

در مدل پیچیدگی سلسله‌مراتبی (MHC)، سه اصول اصلی برای ترتیب وظایف وجود دارد تا وظیفه سطح بالاتر بتواند وظیفه سطح پایین‌تر بعدی را هماهنگ کند. اصول، قواعدی هستند که برای تعیین چگونگی ترتیب اقدامات در MHC دنبال می‌شوند تا یک سلسله‌مراتب تشکیل دهند. این اصول عبارتند از:

  • الف) تعریف بر اساس وظایف در سطح پایین‌تر از وظیفه پیچیدگی سلسله‌ مراتبی
  • ب) تعریف به‌ عنوان اقدام سطح بالاتر که دو یا چند اقدام کمتر پیچیده را سازماندهی می‌کنند یعنی اقدام پیچیده‌تر مشخص می‌کند که چگونه اقدامات کمتر پیچیده ترکیب شوند
  • ج) تعریف به‌ عنوان اینکه اقدامات وظیفه سطح پایین باید به طور غیر دلخواه انجام شوند.

۶. نظریه سیستم‌های اکولوژیکی

نظریه سیستم‌های اکولوژیکی، که توسط اوری برونفنبرنر معرفی شده، به بررسی تأثیرات محیطی مختلف بر رشد فرد پرداخته است. این نظریه شامل چهار سیستم اصلی است: میکروسستم، مزوسستم، اکسوسستم و ماکروسستم. میکروسستم محیط‌های مستقیم زندگی فرد مانند خانه و مدرسه را شامل می‌شود، در حالی که مزوسستم به تعاملات میان این محیط‌ها می‌پردازد. اکسوسستم به محیط‌های اجتماعی گسترده‌تری اشاره دارد که کودک در آن‌ها نقشی ندارد، مانند شغل والدین، و ماکروسستم مربوط به فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی است که بر فرد تأثیر می‌گذارند.

این چهار سیستم به‌طور مستمر بر یکدیگر تأثیر گذاشته و رشد فرد را شکل می‌دهند. برای مثال، در مزوسستم، روابط خانواده و مدرسه می‌تواند بر تعاملات اجتماعی و رشد شخصیت کودک تأثیر بگذارد. همچنین، اکسوسستم ممکن است به‌طور غیرمستقیم بر فرد اثر بگذارد؛ به‌عنوان مثال، تغییرات شغلی والدین می‌تواند منجر به تغییر در شرایط زندگی کودک شود. ماکروسستم نیز با فراهم آوردن زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی گسترده‌تری، می‌تواند بر رشد اجتماعی و فردی کودک تأثیرگذار باشد.

نظریه برونفنبرنر از زمان انتشار آن در سال ۱۹۷۹ تأثیر زیادی بر روانشناسی رشد گذاشته است. این نظریه تأکید می‌کند که رشد انسان تنها نتیجه‌ی عوامل فردی نیست، بلکه تعامل پیچیده‌ای از عوامل مختلف محیطی، اجتماعی و فرهنگی است که بر توسعه شخصیت و رفتار فرد تأثیر می‌گذارد.

بازی آموزشی انگلیسی مدل فلش کارت گویا Card carly education device

۷. تئوری ساختارگرایی در روانشناسی رشد

نظریه ساخت‌ گرایی یک پارادایم روانشناختی است که یادگیری را به عنوان فرآیندی فعال برای ساختن دانش تعریف می‌کند. در این فرآیند، افراد با انتخاب، سازماندهی و یکپارچه‌سازی اطلاعات جدید با دانش قبلی خود، به درک جدیدی از اطلاعات می‌رسند، که این اتفاق معمولاً در زمینه تعاملات اجتماعی رخ می‌دهد. ساخت‌گرایی می‌تواند به دو صورت فردی و اجتماعی باشد. ساخت‌گرایی فردی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد از طریق فرآیندهای شناختی تجربه‌های خود، به ساخت دانش می‌پردازد و نه با حفظ کردن اطلاعاتی که دیگران به او داده‌اند.

در حالی که ساختارگرایی اجتماعی زمانی است که افراد دانش را از طریق تعاملات اجتماعی و فرهنگی و دانشی که در آن موقعیت به ارمغان می‌آورند، می‌سازند. یک مفهوم پایه‌ای در ساخت‌گرایی این است که هدف از شناخت، سازماندهی دنیای تجربی فرد است نه دنیای موجود اطراف او. ژان پیاژه، روان‌شناس رشد سوئیسی، معتقد بود که یادگیری یک فرآیند فعال است زیرا کودکان از طریق تجربه یاد می‌گیرند، اشتباه می‌کنند و مسائل را حل می‌کنند و بنابراین یادگیری باید به صورت جامع انجام شود تا به دانش‌آموزان کمک کند تا درک کنند که معنی به طور فعال ساخته می‌شود.

۸. روانشناسی تکاملی رشد

روانشناسی تکاملی رشد یک شاخه تحقیقاتی است که اصول تکامل داروینی، به‌ ویژه انتخاب طبیعی، را برای درک توسعه رفتار و شناخت انسان به کار می‌برد. این رویکرد به بررسی تعاملات ژنتیکی و محیطی می‌پردازد که توسعه مهارت‌های اجتماعی و شناختی را شکل می‌دهند و تفاوت‌های فردی در رشد را از منظر تکاملی تحلیل می‌کند. برخلاف دیدگاه‌های تکاملی که تفاوت‌های فردی را ناشی از تصادف یا ویژگی‌های شخصی می‌دانند، این نظریه معتقد است که انتخاب طبیعی می‌تواند تفاوت‌های فردی را از طریق انعطاف‌پذیری توسعه‌ای سازگار تقویت کند. روانشناسی تکاملی رشد علاوه بر تأکید بر رشد فردی، به عواملی مانند نحوه وقوع توسعه و تطبیق آن با شرایط محیطی توجه دارد.

۹. نظریه ذهن

نظریه ذهن به این معناست که انسان قادر است حالات ذهنی خود و دیگران را شناسایی و تحلیل کند. این فرایند پیچیده و در عین حال ضروری، در دوران کودکی آغاز می‌شود، زمانی که بچه‌ها شروع به درک احساسات، انگیزه‌ها و افکار خود و دیگران می‌کنند. توانایی درک این‌که دیگران باورها و خواسته‌هایی دارند که با خود ما تفاوت دارند، به ما اجازه می‌دهد در تعاملات اجتماعی روزانه شرکت کنیم و ذهنیت‌های اطراف‌مان را توضیح دهیم. اما اگر کودک در پنج سال اول زندگی خود نتواند این توانایی را به طور کامل پرورش دهد، ممکن است در برقراری ارتباطات با دیگران در آینده دچار مشکلاتی شود که این موانع در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز ادامه یابند. در این میان، آشنایی با افراد مختلف و فراهم بودن شرایطی که رشد اجتماعی و شناختی را تحریک کند، به ویژه تحت تأثیر خانواده قرار دارد.

دوگانه طبیعت و تربیت

دوگانه طبیعت و تربیت در روانشناسی

بحث “طبیعت در برابر تربیت” در روان‌شناسی رشد به رابطه بین ویژگی‌های ذاتی و تأثیرات محیطی بر رشد انسان اشاره دارد. دیدگاه ناتویستی معتقد است که فرآیندهای رشد از طریق ژن‌ها تعیین می‌شوند، در حالی که دیدگاه تجربی‌گرایانه بر این باور است که این فرآیندها از تعامل با محیط آموخته می‌شوند. امروزه روان‌شناسان رشد بیشتر به بررسی رابطه بین این دو تأثیر می‌پردازند تا اتخاذ مواضع قطبی.

این موضوع به‌ ویژه در مطالعات یادگیری زبان مشهود است. دیدگاه تجربی‌گرایانه می‌گوید که نوزادان زبان را از طریق اطلاعات موجود در محیط یاد می‌گیرند، در حالی که دیدگاه ناتویستی معتقد است که برای یادگیری زبان یک گرامر جهانی پیش‌ساز شده وجود دارد که به تمامی زبان‌های انسانی مربوط است. این اختلاف نظر در مورد نحوه یادگیری زبان، تأثیر زیادی بر نظریه‌های مختلف رشد و یادگیری دارد.

رشد پیوسته است یا مرحله‌ای؟

یکی از مباحث مهم در روان‌شناسی رشد، بحث پیرامون پیوستگی یا گسستگی فرآیند رشد است. رشد پیوسته، که به‌طور کمی قابل اندازه‌گیری است، شامل تغییرات تدریجی در طول زندگی فرد می‌شود و رفتار در مراحل ابتدایی به‌عنوان پایه‌ای برای مهارت‌ها و توانایی‌های بعدی عمل می‌کند. در این دیدگاه، رشد به‌طور مستمر و به تدریج در حال پیشرفت است. اما در مقابل، دیدگاه گسسته رشد، معتقد است که رشد شامل مراحل مختلفی است که در هر مرحله تغییرات خاصی در رفتار فرد به‌وجود می‌آید و هر مرحله شروع و پایان مشخصی دارد. به‌طور کلی، در این دیدگاه، تغییرات در رشد به‌صورت ناگهانی و در مراحل مشخص ظهور می‌کنند.

نظریه‌های مرحله‌ای رشد، که به دیدگاه گسسته متکی هستند، بر این اساس استوارند که فرآیند رشد شامل مراحلی است که در آن هر مرحله ویژگی‌های خاص رفتاری خود را دارد. این مراحل از نظر ساختاری برای هر فرد ثابت است، ولی زمان‌بندی آن‌ها ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد. برخلاف این نظریه‌ها، نظریه‌های پیوسته بر این باورند که رشد به‌طور افزایشی و مداوم در حال انجام است و هیچ تغییری به‌طور ناگهانی اتفاق نمی‌افتد. در حالی که برخی از تغییرات ممکن است به‌صورت ناگهانی به نظر برسند، بیشتر آن‌ها تدریجی و نتیجه فرآیندهای طولانی‌مدت هستند.

حوزه های پژوهش در رواشناسی رشد

روانشناسی رشد

رشد عصبی

مطالعه رشد و تحول عصبی در روانشناسی رشد، فرآیند تغییرات مغز در طول مراحل مختلف زندگی را بررسی می‌کند. این تغییرات شامل شکل‌گیری نورون‌ها، توسعه شبکه‌های عصبی و برقراری ارتباطات سیناپسی است که پایه‌ گذار ساختار و عملکرد مغز هستند. تجربیات حسی و عوامل محیطی مانند مواجهه با زبان و محرک‌های بصری نقش مهمی در شکل‌گیری این مسیرهای عصبی دارند، در حالی که عوامل ژنتیکی نیز زمان‌ بندی و الگوی توسعه عصبی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. به‌ ویژه در دوران نوجوانی، مغز دستخوش تغییرات عمده‌ای در اتصال عصبی و انعطاف‌پذیری است که باعث بهبود توانایی‌های شناختی و کنترل تکانه‌ها می‌شود.

کتاب Epigenetics and Neuroplasticity - Evidence and Debate  اثر Schahram Akbarian and Farah Lubin انتشارات Academic Press

رشد شناختی

رشد شناختی به چگونگی کسب و استفاده از توانایی‌های ذهنی مانند حل مسئله، حافظه و زبان توسط نوزادان و کودکان می‌پردازد. نظریه‌پردازانی مانند ژان پیاژه معتقدند که این فرآیند از طریق مراحل مختلف پیش می‌رود، در حالی که ویگوتسکی و دیگران این فرآیند را به‌عنوان یک فرآیند پیوسته و پیچیده‌تر از آنچه در نظریات مرحله‌ای تصور می‌شود، می‌بینند. نظریه‌های نو-پیاژه‌ای به افزایش کارایی پردازش و ظرفیت حافظه کاری در مراحل مختلف توسعه شناختی اشاره دارند و تفاوت‌های فردی در این مراحل را توضیح می‌دهند.

رشد روانی اجتماعی

روانشناسان رشد روانی اجتماعی بررسی می‌کنند که چگونه کودکان مهارت‌های اجتماعی و احساسی را کسب می‌کنند، دوستی‌ها را شکل می‌دهند و احساسات خود را مدیریت می‌کنند. آنها تجزیه و تحلیل می‌کنند که چگونه هویت افراد توسعه می‌یابد و چگونه فرآیندهای شناختی بر رفتار اجتماعی تاثیر می‌گذارند. تنظیم احساسات در کودکان از طریق تعامل با والدین و مراقبان شروع می‌شود و با رشد، خودکنترلی کودک افزایش می‌یابد. این تغییرات تحت تاثیر واکنش‌ها و جو احساسی محیط خانه است. همچنین، موسیقی به تحریک و تقویت حس‌های کودکان کمک می‌کند. مشکلات هماهنگی حرکتی می‌توانند توسعه اجتماعی و احساسی کودکان را مختل کرده و باعث بروز استرس‌های اجتماعی و روانی شوند که به افزایش علائم افسردگی و اضطراب می‌انجامد. در نهایت، این فرآیندها در پنج حوزه اصلی خودآگاهی، مدیریت خود، آگاهی اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی و تصمیم گیری مسئولانه به تکامل می‌رسند.

رشد جسمانی

رشد جسمانی، یکی از مهم‌ترین ابعاد زندگی انسان، مسیری است که طی آن بدن فرد به بلوغ کامل رسیده و به قامت بزرگسالانه دست می‌یابد. این فرآیند، هرچند به‌طور کلی از الگویی منظم پیروی می‌کند، اما زمانبندی جهش‌های رشدی در میان کودکان می‌تواند بسیار متفاوت باشد.
گزارش‌ها حاکی از آن است که مطالعات گسترده‌ای برای بررسی تأثیر این تفاوت‌ها بر متغیرهای روان‌شناسی رشد، نظیر سرعت پردازش اطلاعات، در حال انجام است. در حالی که در گذشته برای سنجش میزان بلوغ جسمانی از عکس‌برداری با اشعه ایکس استفاده می‌شد، امروزه ابزارهایی ساده‌تر مانند اندازه‌گیری قد، وزن، دور سر و طول بازو جایگزین این روش‌ها شده است.
از سوی دیگر، بررسی توانایی‌های آواشناختی در کودکان ۵ تا ۱۱ ساله و فرضیه تأخیر رشد در افراد چپ دست، همچنان یکی از موضوعات داغ در حوزه روانشناسی رشد است. جالب اینکه یک مطالعه علمی در سال ۱۹۹۶ نشان داد که هیچ تفاوتی میان چپ‌دست‌ها و راست دست‌ها از نظر میزان رشد جسمانی وجود ندارد.

رشد حافظه؛ از کودکی تا سالمندی

حافظه، این توانایی شگفت انگیز انسانی، از دوران کودکی تا سالمندی تغییر و تحولاتی خاص را پشت سر می‌گذارد. طبق نظریه‌ای جدید موسوم به “ردپای مبهم” که توسط دو پژوهشگر به نام‌های والری رینا و چارلز برینارد مطرح شده، انسان‌ها دو نوع حافظه دارند: حافظه واژه‌به‌واژه و حافظه معنایی.
تحقیقات نشان می‌دهد که کودکان از چهار سالگی حافظه واژه به‌ واژه، یعنی حافظه‌ای برای به‌خاطر سپردن اطلاعات سطحی، را دارا هستند. این نوع حافظه تا اوایل بزرگسالی رشد می‌کند اما پس از آن رو به افول می‌گذارد. در مقابل، حافظه معنایی، که اطلاعات مفهومی و کلی را ذخیره می‌کند، تا اوایل بزرگسالی افزایش یافته و سپس در دوران سالمندی ثابت باقی می‌ماند. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که با افزایش سن، افراد بیشتر به حافظه معنایی خود اتکا می‌کنند.
این کشفیات بار دیگر اهمیت توجه به روند رشد ذهنی و جسمی در طول عمر را برای خانواده‌ها و متخصصان یادآوری می‌کند.

کلام آخر

روانشناسی رشد به مطالعه تغییرات و تحولات انسان‌ها در طول زندگی می‌پردازد، از رشد فیزیکی و شناختی گرفته تا تحولات اجتماعی و شخصیتی. این حوزه، چگونگی یادگیری، بلوغ و سازگاری انسان‌ها در مراحل مختلف زندگی را مورد بررسی قرار می‌دهد و هدف اصلی آن درک چگونگی رشد و توسعه در این مراحل است. تحقیقات در این زمینه می‌تواند به بهبود روش‌های پرورش و یادگیری در سنین مختلف کمک کند و به شناخت بهتر نیازهای رشدی کودکان و بزرگسالان پردازد.

در این مسیر، سبک‌های فرزند پروری تأثیر زیادی بر رشد کودکان دارند. والدین با تعادل در کنترل و گرمی می‌توانند تأثیر چشمگیری بر موفقیت‌های اجتماعی و تحصیلی فرزندان خود داشته باشند. از سوی دیگر، مشکلات رشدی ممکن است در مراحل مختلف زندگی رخ دهد و تشخیص به موقع و مراجعه به متخصصان می‌تواند کمک‌کننده باشد. روانشناسان رشد با ارزیابی و درمان مشکلات رشدی، به بهبود کیفیت زندگی افراد در مراحل مختلف کمک می‌کنند.

تاریخچه روانشناسی رشد شامل نظریه‌های مختلف از جمله نظریه‌های فروید، پیاژه و اریکسون است که هریک بر جنبه‌های خاصی از رشد انسان تأکید دارند. این نظریه‌ها به توضیح فرآیندهای مختلف رشد و تحولات انسان در جنبه‌های مختلف زندگی پرداخته‌اند و همچنان مبنای تحقیقات و تحلیل‌های امروزی در این حوزه قرار دارند. روان‌شناسی رشد درک بهتری از چگونگی تغییرات روان‌شناختی و اجتماعی انسان در طول عمر فراهم می‌آورد و به والدین، معلمان و متخصصان در کمک به بهبود رشد فردی افراد کمک می‌کند.

منابع

source

توسط chehrenet.ir