تا به حال پیش آمده که حس کنید الگوهای تکراری در روابط، رفتارها و احساسات‌تان وجود دارد که انگار از کنترل شما خارج است؟ انگار یک نوار قدیمی مدام در حال پخش شدن است و شما نمی‌توانید آن را متوقف کنید. این الگوها ممکن است ریشه در کودکی شما داشته باشند و به شکل طرحواره‌ های ناسازگار اولیه خودشان را نشان دهند.

طرحواره‌ها، باورهای عمیق و ریشه‌داری هستند که در مورد خودمان، دیگران و جهان داریم و در دوران کودکی شکل می‌گیرند. این باورها مثل فیلترهایی عمل می‌کنند که تجربیات ما را تفسیر می‌کنند و می‌توانند تاثیر عمیقی بر زندگی بزرگسالی ما داشته باشند.

شاید هرگز باور نکنید که شما هم ممکن است درگیر این طرحواره‌ها باشید؛ اما وقتی درباره‌ی آن‌ها بیشتر بدانید از کلاف‌های سردرگم زیادی که ذهنتان را محو و تیره کرده است متعجب خواهید شد. برای من که دقیقا همین اتفاق افتاد. سال‌ها قبل برای رفع یک مساله به یک مشاور روانشناس مراجعه کردم و او برای ریشه‌یابی مساله، من را با طرحواره‌ها آشنا کرد.

او کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید را به من معرفی کرد و یک هفته فرصت داد تا بخوانم و به آزمون‌هایش جواب دهم. در طول این یک هفته انگار زندگی من زیر و رو شد. هرچه در زیر غبار ضخیم ذهنم پنهان شده بود بیرون آمد و واقعیت‌هایی جلوی چشمم شروع به حرکت کردند که قبلا حتی نمی‌توانستم به وجودشان فکر کنم.

اما حالا می‌دیدم که فرمان زندگی‌ام دست آن‌هاست و بدون اینکه اراده‌ای داشته باشم، در مسیری که برایم مشخص کرده‌اند قدم برمی‌دارم. این ترسناک‌ترین مواجهه‌ی من با خودم بود و همین، مسیری پیش رویم گذاشت تا به سمت سلامت ریشه‌ای روانم قدم بردارم.

اقدام به ظاهر ساده‌ی مشاور روانشناس من تغییر بزرگی در زندگی‌ام ایجاد کرد و باعث شد روزهای متفاوتی در زندگی‌ام رقم بخورد. به همین دلیل تصمیم گرفتم در این مقاله از دیجی‌کالا مگ برایتان از طرحواره‌ها بگویم تا با هم ببینیم طرحواره‌های ناسازگار اولیه چگونه می‌توانند سرنوشت شما را از پیش بنویسند. مهم‌تر از آن، قرار است با هم مرور کنیم که چه راه‌هایی برای رهایی از آن‌ها وجود دارد و برای دیدن روزهای روشن باید از کدام سمتِ جاده‌ی زندگی برویم.

در این مقاله محتوای اصلی بر اساس کتاب طرحواره درمانی: راهنمای درمانگر نگاشته شده و اطلاعات تکمیلی و توضیحات اضافی از دیگر منابع ذکر شده در انتهای مطلب، به متن اصلی اضافه شده است.

طرحواره‌ی ناسازگار اولیه چیست؟

طرحواره‌ها شامل باورهای ما درباره‌ی خودمان، دنیای اطرافمان و دنیای دیگران هستند. این باورها در پس‌زمینه‌ی ناخودآگاه ما عمل می‌کنند، با این حال تاثیر زیادی بر حس ما از خود، انتظاراتمان از زندگی و همچنین کیفیت روابطمان دارند.

شما می‌توانید طرحواره‌ها را به عنوان چارچوب‌هایی در نظر بگیرید که از طریق آن‌ها تجربیات زندگی خود را سازماندهی کرده و معنا می‌بخشیم. طرحواره‌ها همیشه منفی یا ناسازگار نیستند. با این حال دکتر جفری یانگ تمرکز مدل خود را بر طرحواره‌های ناسازگار اولیه قرار می‌دهد. از این به بعد در این مطلب از کلمات «طرحواره» و «طرحواره‌های ناسازگار اولیه» به جای یکدیگر استفاده خواهیم کرد.

بیایید با تعریف اصلی از کتاب طرحواره‌درمانی: راهنمای درمانگر شروع کنیم. بر اساس نظر یانگ، کلاسکو و ویشار (۲۰۰۳)،یک طرحواره‌ی ناسازگار اولیه یک مضمون یا الگوی فراگیر و گسترده است که از خاطرات، هیجانات، شناخت‌ها و احساسات بدنی تشکیل شده است، در رابطه با خود و روابط فرد با دیگران است، در دوران کودکی یا نوجوانی شکل می‌گیرد، در طول زندگی فرد بسط می‌یابد و تا حد قابل‌توجهی ناکارآمد است.

توجه به این نکته مهم است که طبق نظر یانگ، طرحواره‌ها شامل رفتارهای خاص نمی‌شوند. چون رفتارها به عنوان پاسخی به طرحواره‌ها در نظر گرفته می‌شوند، نه به عنوان بخشی از آن‌ها.

طرحواره‌ی ناسازگار اولیه چیست؟

طرحواره‌های ناسازگار چگونه در کودکی شکل می‌گیرند؟

ممکن است به نظر برسد که باورهای ناسازگار به دلیل تجربیات آسیب‌زا (تروماتیک) ایجاد می‌شوند. در واقع این موضوع معمولا درست از آب در می‌آید. با این حال همیشه هم اینطور نیست. اعتقاد بر این است که طرحواره‌ها زمانی شکل می‌گیرند که یک یا چند نیاز اساسی ما، به عنوان یک انسان، برآورده نشود. یانگ پنج نیاز هیجانی اصلی را متمایز می‌کند و به این شکل بیان می‌کند:

پنج نیاز هیجانی اصلی عبارتند از:

  • دلبستگی ایمن به دیگران (شامل امنیت، ثبات، پرورش و پذیرش)
  • خودمختاری، شایستگی و حس هویت
  • آزادی در ابراز نیازها و هیجانات سالم
  • خودانگیختگی و بازی
  • محدودیت‌های واقع‌ بینانه و خود کنترلی

به عنوان مثال زمانی که یک کودک بزرگ می‌شود، تا حد زیادی به والدین خود وابسته است تا این نیازهای هیجانی را برآورده کنند. بنابراین روابط سمی با والدین می‌تواند تاثیر زیادی بر نحوه‌ی رشد کودکان به عنوان یک فرد داشته باشد.

با این حال توجه به این نکته مهم است که طرحواره‌ها در نتیجه‌ی تجربیات سمی مکرر در دوران کودکی یا نوجوانی شکل می‌گیرند.

بنابراین اگر والدین در یک موقعیت خاص نتوانند نیازهای کودک خود را برآورده کنند، نشان‌دهنده‌ی این نیست که در کودک طرحواره‌های ناسازگار خاصی را ایجاد می‌کند. علاوه بر این خلق‌و‌خوی کودک هم نقش مهمی در رشد او دارد.

از یک طرف هر کودک محیط را به شیوه‌ای منحصر‌ به‌ فرد درک می‌کند و به آن واکنش نشان می‌دهد. از طرف دیگر ویژگی‌های شخصیتی کودک می‌تواند او را مستعد برانگیختن رفتارهای خاص در زمینه‌های اجتماعی کند. بریدگی و طرد اولین حوزه از پنج حوزه‌ی طرحواره‌ای در مدل طرحواره‌درمانی دکتر جفری یانگ است.

این حوزه ارتباط نزدیکی با مفهوم دلبستگی ناایمن (Insecure Attachment) دارد؛ بیشتر به این دلیل که افرادی که این نوع طرحواره را دارند، توانایی ایجاد پیوندهای امن با دیگران را ندارند. یعنی نیازهای محبت، حمایت، راهنمایی و تعلق توسط افراد دلبسته (والدین) در اوایل کودکی برآورده نشده است.

آن‌ها در طول زندگی خود همچنان بر این باورند که این نیازها توسط دیگران برآورده نخواهد شد. طرحواره‌های این حوزه با تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی مرتبط هستند. بنابراین افرادی که این طرحواره‌ها را پرورش می‌دهند، معمولا از خانواده‌های غیرقابل پیش‌بینی، سرد، طردکننده، منزوی یا آزارگر می‌آیند.

این افراد بعدها در بزرگسالی تمایل دارند تجربیات آسیب‌زای گذشته‌ی خود را بازسازی کنند. آن‌ها، به طور خاص در روابط، معمولا شرکایی را انتخاب می‌کنند که شبیه روابط دوران کودکی‌شان با والدینشان باشد.

کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و ژانت کلوسکو انتشارات آتیسا

۵ حوزه‌ی مختلف طرحواره‌های ناسازگار

در این بخش به معرفی و شرح کامل ۵ حوزه‌ی مختلف طرحواره‌های ناسازگار می‌پردازیم تا به طول عمیق و کامل با انواع آن‌ها آشنا شویم.

حوزه‌ی اول

پنج طرحواره‌ی ناسازگار در حوزه‌ی اول وجود دارد.

۱. رهاشدگی/ بی‌ثباتی (Abandonment/ Instability)

اولین طرحواره با بی‌ثباتی و غیرقابل پیش‌بینی بودن درک‌شده‌ی روابط نزدیک تعریف می‌شود. افرادی که طرحواره‌ی رهاشدگی را پرورش داده‌اند، اضطراب مزمنی درباره‌ی از دست دادن عزیزان خود نشان می‌دهند. آن‌ها انتظارات اغراق‌آمیزی دارند که افراد مهم زندگی‌شان در نهایت آن‌ها را ترک خواهند کرد (مثلا به خاطر کسی بهتر یا به دلیل اینکه خواهند مرد).

علاوه بر ترس از رها شدن، افراد دارای این طرحواره ممکن است واکنش‌های منفی شدیدی مثل خشم یا افسردگی را در برابر از دست دادن واقعی یا درک‌شده نشان دهند.

به منظور جلوگیری از هرگونه طرد، بی‌ثباتی و جدایی احتمالی، افراد درگیر با این طرحواره تمایل دارند در روابط خود رفتارهای وابسته‌گونه، نیازمند، حسادت‌آمیز و کنترل‌گر داشته باشند.

آن‌ها ممکن است در تحمل تنهایی مشکل داشته باشند. این در حالی است که بعضی دیگر با این طرحواره ممکن است سعی کنند به طور کلی از روابط صمیمی اجتناب کنند تا از احتمال آسیب دیدن به دلیل پایان این روابط جلوگیری کنند.

با وجود تلاش‌های شدید برای جلوگیری از ترک شدن توسط عزیزانشان، افراد دارای طرحواره‌ی رهاشدگی اغلب تصمیم می‌گیرند وارد رابطه با فردی شوند که نمی‌تواند امنیت، تعهد و در دسترس بودن را برای آن‌ها فراهم کند.

به طور متناقض، آن‌ها از رها شدن می‌ترسند اما شرکایی را انتخاب می‌کنند که به احتمال زیاد آن‌ها را ترک می‌کنند.

طرحواره‌ی رهاشدگی معمولا در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) دیده می‌شود و اغلب با طرحواره‌ی اطاعت (Subjugation)، طرحواره‌ی وابستگی/ بی‌کفایتی (Dependence/ Incompetence) یا طرحواره‌ی نقص/ شرم (Defectiveness/ Shame) ترکیب می‌شود. (این طرحواره‌ها در ادامه‌ی مطلب معرفی می‌شوند.)

۲. بی‌اعتمادی/ بدرفتاری (Mistrust/ Abuse)

این طرحواره با این باور پایدار مشخص می‌شود که فرد به نوعی مورد بدرفتاری دیگران قرار خواهد گرفت. فردی که طرحواره‌ی بی‌اعتمادی دارد، تمایل دارد دیگران را غیرقابل اعتماد ببیند و بنابراین بدترین‌ها را از آن‌ها انتظار دارد. مثلا اینطور توقع دارند که دیگران دروغ می‌گویند، سوء استفاده می‌کنند، خیانت می‌کنند، فریب می‌دهند و در موارد شدیدتر از آن‌ها سوء استفاده می‌کنند.

چنین افرادی اغلب مشکوک یا حتی پارانوئید (Paranoid) به نظر می‌رسند. آن‌ها نسبت به سوء استفاده بسیار گوش‌به‌زنگ هستند و معتقدند که دیگران به صورت عمدی یا غیرعمدی، به دلیل خودخواهی یا بی‌ملاحظگی، به آن‌ها آسیب می‌رسانند.

به همین دلیل تمایل دارند  به طور کلی از صمیمیت اجتناب کنند یا در روابط فاصله‌ی خود را حفظ کنند. افراد دارای طرحواره‌ی بی‌اعتمادی معمولا دنیای درونی خود را با دیگران به اشتراک نمی‌گذارند.

این افراد، مطابق با تجربیات اولیه‌ی خود با خانواده‌ای آزارگر، اغلب چرخه‌ی سوء استفاده را در روابط بزرگسالی خود ادامه می‌دهند. آن‌ها یا وارد رابطه با افراد آزارگر می‌شوند (رفتار قربانی) یا با شرکای خود بدرفتاری کرده و آن‌ها را آزار می‌دهند (رفتار آزارگر).

۳. محرومیت هیجانی (Emotional Deprivation)

بزرگسالانی که طرحواره‌ی محرومیت هیجانی را در اوایل زندگی پرورش داده‌اند، تمایل دارند نیازهای هیجانی خود را نادیده بگیرند. همچنین بر این باورند که این نیازها مهم نیستند، یا اینکه افراد قوی و مستقل چنین نیازهایی ندارند.

این افراد معمولا علائم روانشناختی مثل افسردگی، غم، تنهایی و حتی علائم جسمی را نشان می‌دهند. با این حال، آن‌ها اغلب متوجه نمی‌شوند که پشت این علائم مشکلی وجود دارد، یا نمی‌توانند بفهمند چرا چنین احساسی دارند.

طرحواره‌ی محرومیت هیجانی زمانی ایجاد می‌شود که نیازهای فرد به محبت، درک و راهنمایی توسط افراد مهم برآورده نشود.

دکتر یانگ سه نوع محرومیت هیجانی را متمایز می‌کند:

  • فقدان محبت، عاطفه و پرورش: فرد فاقد مراقبت، نزدیکی فیزیکی و توجه است.
  • فقدان همدلی: فرد احساس نمی‌کند که دیگران او را درک می‌کنند و به او گوش می‌دهند.
  • فقدان راهنمایی و حمایت: فرد احساس نمی‌کند کسی را دارد که برای حمایت به او تکیه کند.

افراد دارای این طرحواره اغلب احساس تنهایی یا پوچی می‌کنند. آن‌ها انتظار دارند که هیچ کس قادر به برآورده کردن نیازهای هیجانی‌شان نیست و در روابط حمایت یا درک نخواهند شد. برای این افراد طبیعی است که این نیازها برآورده نشوند. بنابراین ممکن است اغلب طوری رفتار کنند که انگار چنین نیازهای هیجانی‌ای ندارند.

یک رفتار کلیدی افراد دارای این طرحواره، طفره رفتن از بیان نیازها و هیجانات خود است. آن‌ها از صحبت در مورد خود اجتناب می‌کنند یا طوری رفتار می‌کنند که انگار قوی‌تر از آن چیزی هستند که واقعا هستند.

به طور متناقض، آن‌ها اغلب شرکای عاطفی‌ را انتخاب می‌کنند که دور و گوشه‌گیر هستند و ویژگی‌های دیگری دارند که محیط اولیه‌ی کودکی را بازسازی می‌کند.

۴. نقص/ شرم (Defectiveness/ Shame)

طرحواره‌ی نقص با این درک همبستگی دارد که چیزی در درون فرد به طور جدی اشتباه یا معیوب است. مثلا این نقص‌ها می‌توانند مربوط به شخصیت، ظاهر فیزیکی یا رفتار اجتماعی باشند. افراد دارای این طرحواره احساس شرم عمیقی در مورد نقص‌های درک‌شده‌ی خود دارند.

علاوه بر این، آن‌ها معمولا احساس بی‌ارزشی و عدم شایستگی برای عشق و احترام می‌کنند و ترس شدیدی دارند که نقص‌هایشان آشکار شود. چنین افرادی همچنین خودآگاه هستند، اعتماد به نفس پایینی دارند و از اینکه چه کسی هستند و چگونه هستند، خجالت می‌کشند.

آن‌ها احساس ناامنی می‌کنند و اغلب خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و در نتیجه‌ی احساسات پایدار شرم و اضطراب مرتبط با نقص فرد، روابط اجتماعی و صمیمی ممکن است برایشان به عنوان یک تهدید درک شوند. بزرگسالان دارای این طرحواره نگران هستند که وقتی به کسی نزدیک می‌شوند، نقص‌هایشان آشکار و منجر به احساس شرم شدید شود.

به همین دلیل چنین افرادی ممکن است از روابط صمیمی نزدیک یا به طور کلی از روابط اجتماعی اجتناب کنند. افرادی که این طرحواره را پرورش داده‌اند، معمولا از طرد شدن و انتقاد شدید رنج برده‌اند و به شدت نسبت به آن حساس شده‌اند. علاوه بر این، آن‌ها تمایل دارند به دیگران اجازه دهند که آن‌ها را بی‌ارزش کنند. اگر روابط صمیمی داشته باشند، اغلب شرکای عاطفی را انتخاب می‌کنند که به آن‌ها احترام نمی‌گذارند و با خوب رفتار نمی‌کنند.

روانشناسان درمان طرحواره‌ی نقص را بسیار دشوار می‌دانند.

کتاب کودکی را می زنند اثر زیگموند فروید نشر نی

۵. انزوای اجتماعی/ بیگانگی (Social Isolation/ Alienation)

افرادی که طرحواره‌ی انزوای اجتماعی دارند، احساس می‌کنند که به هیچ کجا تعلق ندارند. آن‌ها احساس متفاوتی دارند.

این معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که کودکی در خانواده‌ای منزوی از نظر اجتماعی بزرگ می‌شود یا به نوعی با جریان اصلی جامعه متفاوت است. دلیل این تفاوت می‌تواند یکی از موارد ذکر شده در لیست زیر باشد:

  • هوش فوق‌العاده
  • ظاهر غیرعادی
  • پیشینه‌ی خانوادگی (نظامی، اقلیت‌های قومی، یتیم‌ها و غیره)
  • گرایش جنسی
  • یا عوامل دیگر مثل مذهب یا وضعیت مالی

اگرچه بعضی از افرادی که این طرحواره را پرورش داده‌اند روابط صمیمی دارند، اما بسیاری از آن‌ها در نهایت در زندگی خود تنها می‌مانند. افراد دارای این طرحواره  احساس جدایی و بیگانگی از بقیه‌ی دنیا می‌کنند. در نتیجه از تماس‌های اجتماعی و موقعیت‌های اجتماعی اجتناب می‌کنند.

متاسفانه تغییر طرحواره‌ی انزوای اجتماعی دشوار است. از آنجایی که هدف از درمان تمرکز بر روابط اجتماعی بیمار است، ممکن است بیمار را مجبور به تحمل ناراحتی شدید کند.

حوزه‌ی دوم

خودگردانی و عملکرد مختل دومین حوزه از ۵ حوزه‌ی طرحواره‌ای در مدل طرحواره‌درمانی دکتر جفری یانگ است. طرحواره‌های ناسازگار در این حوزه با فقدان حس خود و عاملیت خود (Self-Agency) مرتبط هستند. به عبارت دیگر، افرادی که این نوع طرحواره را پرورش می‌دهند درک پایداری از اینکه چه کسی هستند و چگونه به عنوان افراد مستقل هستند، شکل نداده‌اند.

معمولا این موضوع زمانی اتفاق می‌افتد که فرد در خانواده‌ای بزرگ می‌شود که در آن والدین بیش از حد محافظ بودند، بیش از حد در زندگی کودک دخالت می‌کردند یا نسبت به رشد کودک بی‌توجه بودند. مثلا چنین والدینی ممکن است اعتماد به نفس کودک را تضعیف کرده و توانایی کودک برای عملکرد مستقل یا موفقیت‌آمیز را تسهیل نکرده باشند.

چهار طرحواره‌ی ناسازگار در حوزه‌ی دوم وجود دارد.

۶. وابستگی/ بی‌کفایتی (Dependence/ Incompetence)

طرحواره‌ی وابستگی/ بی‌کفایتی شامل این باور است که فرد قادر به قضاوت کافی، تصمیم‌گیری و مدیریت موقعیت‌های روزمره به تنهایی نیست. افراد دارای این طرحواره احساس می‌کنند که قبل از اقدام باید با دیگران مشورت کنند. حتی بیشتر، آن‌ها به کسی نیاز دارند که به آن‌ها کمک کند و به آن‌ها بگوید چه کار کنند.

افرادی که این طرحواره را دارند، تصور می‌کنند که برای بقا به دیگران نیاز دارند و بنابراین به شدت به آن‌ها وابسته هستند. در نتیجه، چنین افرادی معمولاً به دنبال کسی هستند که از آن‌ها مراقبت کند یا همه کارها را برای آن‌ها انجام دهد.

گاهی اوقات، آن‌ها بدون کمک مراقبان خود قادر به سازماندهی زندگی خود و انجام کارهای اولیه نیستند.

افراد دارای این طرحواره تمایل به اجتناب از تغییر و مسئولیت دارند. آن‌ها احساس نمی‌کنند که صدا و شهود فردی دارند.

کودک معمولاً زمانی این طرحواره را پرورش می‌دهد که والدین – حتی اگر نیت خوبی داشتند – همه‌ی تصمیم‌ها یا وظایف را برای او انجام می‌دادند. در نتیجه، کودک هرگز یاد نمی‌گیرد که چگونه قضاوت کند و مهارت‌های لازم برای عملکرد مستقل در جهان را توسعه دهد.

۷. آسیب‌پذیری نسبت به ضرر یا بیماری (Vulnerability to Harm or Illness)

افرادی که طرحواره‌ی آسیب‌پذیری دارند، در ترس دائمی زندگی می‌کنند که هر لحظه اتفاق وحشتناکی برای آن‌ها رخ خواهد داد. اضطراب آن‌ها مخصوصا می‌تواند مربوط به رویدادهایی مثل بیمار شدن، بیمار روانی شدن یا قربانی شدن یک جنایت یا یک فاجعه‌ی زیست محیطی باشد.

به عبارت دیگر افراد دارای این طرحواره درک اغراق‌آمیزی از احتمال وقوع چنین اتفاقات وحشتناکی برای خود دارند. این طرح واره همچنین با این تصور همراه است که فرد قادر به محافظت از خود در برابر بلایای پیش بینی شده نیست. یعنی فرد قادر نخواهد بود از اتفاقات بد جلوگیری کند و هنگامی که فاجعه رخ دهد، قادر به مدیریت آن هم نخواهد بود.

۸. خویشتن تحول‌نیافته/گرفتار (Enmeshment/Undeveloped Self)

این طرحواره با وابستگی عاطفی شدید به دیگران (معمولا والدین یا شرکای عاطفی) تعریف می‌شود. افراد دارای این طرحواره احساس می‌کنند که بدون حمایت مداوم دیگران قادر به زندگی کردن یا شاد بودن، نیستند. افراد دارای طرحواره‌ی خویشتن تحول‌نیافته/گرفتار اغلب احساس می‌کنند که با افراد مهم زندگی خود یکی شده‌اند، گویی که هویت و شخصیت مستقلی ندارند.

آن‌ها ممکن است احساس کنند که در دیگران محو شده‌اند و این موضوع می‌تواند منجر به ایجاد احساس پوچی و بی‌هدفی شود. در نتیجه‌ی وابستگی بیش از حد به دیگران، ممکن است در ایجاد هویت فردی قوی و جداگانه مشکل داشته باشند. آن‌ها همچنین ممکن است در تعیین اهداف و مسیر زندگی خود مشکل داشته باشند.

افراد دارای این طرحواره تمایل دارند به طور مداوم به دنبال تیید و راهنمایی از سوی دیگران باشند و ممکن است در تصمیم‌گیری‌های مستقل مشکل داشته باشند.

کتاب وسواس فکری اثر جاناتان گریسون انتشارات دایره
10 %

۳۵۰,۰۰۰

۳۱۵,۱۹۰ تومان

۹. شکست (Failure)

طرحواره‌ی شکست با این باور مشخص می‌شود که فرد در زندگی خود شکست‌خورده است و در مقایسه با همسالان خود به اندازه‌ی کافی خوب یا موفق نیست. افراد دارای این طرحواره اغلب احساس بی‌کفایتی، ناتوانی و بی‌عدالتی می‌کنند. آن‌ها ممکن است خود را در زمینه‌های مختلف زندگی مثل تحصیلات، شغل یا روابط، شکست‌ خورده بدانند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن کودک به طور مداوم مورد انتقاد قرار می‌گیرد، با همسالان خود مقایسه می‌شود یا از او انتظار می‌رود که بیش از حد توان خود عمل کند. افراد دارای طرحواره‌ی شکست ممکن است از تلاش برای چیزهای جدید یا ریسک کردن به دلیل ترس از شکست دوباره اجتناب کنند. آن‌ها همچنین ممکن است خود را دست‌کم بگیرند و فرصت‌های پیشرفت را از دست بدهند.

طرحواره‌های کودکی

حوزه‌ی سوم

محدودیت‌های مختل سومین حوزه از ۵ حوزه‌ی طرحواره‌ای در مدل طرحواره‌درمانی دکتر جفری یانگ است. این حوزه شامل مشکلاتی در تعیین مرزهای درونی، مسؤولیت‌پذیری در قبال دیگران و جهت‌گیری به سمت اهداف بلندمدت است. به عبارت دیگر افرادی که این نوع طرحواره را پرورش می‌دهند، در احترام به حقوق دیگران، همکاری، تعهد یا تعیین و دستیابی به اهداف شخصی واقع‌بینانه مشکل دارند.

دو طرحواره‌ی ناسازگار در حوزه‌ی سوم وجود دارد.

۱۰. استحقاق/بزرگ‌منشی (Entitlement/Grandiosity)

طرحواره‌ی استحقاق با این باور مشخص می‌شود که فرد برتر از دیگران است و بنابراین مستحق حقوق و امتیازات ویژه‌ای است که برای دیگران صدق نمی‌کند. افراد دارای این طرحواره ممکن است خودخواه، متکبر و سلطه‌جو به نظر برسند، انتظارات غیرواقعی از دیگران داشته باشند و از قوانین و هنجارهای اجتماعی که برای دیگران صدق می‌کند پیروی نکنند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن کودک بیش از حد مورد نازپروردگی قرار می‌گیرد، به او اجازه‌ی هر کاری داده می‌شود یا به او گفته می‌شود که از هر نظر خاص و برتر است. افراد دارای طرحواره‌ی استحقاق ممکن است در روابط خود با مشکل مواجه شوند، چون دیگران ممکن است از رفتار خودخواهانه و متکبرانه‌ی آن‌ها رنجیده شوند.

۱۱. خویشتن‌داری و خود انضباطی ناکافی (Insufficient Self-Control/Self-Discipline)

این طرحواره با مشکل در کنترل تکانه‌ها و ابراز هیجانات مشخص می‌شود. افراد دارای این طرحواره ممکن است در به تعویق انداختن لذت‌های آنی به منظور دستیابی به اهداف بلندمدت مشکل داشته باشند. آن‌ها همچنین ممکن است در تحمل ناکامی و خستگی مشکل داشته باشند و به راحتی تسلیم شوند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن به کودک آموزش داده نمی‌شود که چگونه تکانه‌های خود را کنترل کند یا هیجانات خود را به شیوه‌ای سالم ابراز کند. افراد دارای طرحواره‌ی خویشتن‌داری ناکافی ممکن است در زمینه‌های مختلف زندگی مثل تحصیلات، شغل و روابط با مشکل مواجه شوند.

حوزه‌ی چهارم

جهت‌مندی به سمت دیگران چهارمین حوزه از ۵ حوزه‌ی طرحواره‌ای در مدل طرحواره‌درمانی دکتر جفری یانگ است. این حوزه شامل تمرکز بیش از حد بر نیازها، خواسته‌ها و احساسات دیگران به بهای نادیده گرفتن نیازهای خود است.

سه طرحواره‌ی ناسازگار در حوزه‌ی چهارم وجود دارد.

۱۲. اطاعت (Subjugation)

طرحواره‌ی اطاعت با تسلیم شدن به خواسته‌ها و کنترل دیگران به منظور اجتناب از خشم، انتقام یا طرد شدن تعریف می‌شود. افراد دارای این طرحواره نیازها و خواسته‌های خود را سرکوب می‌کنند تا دیگران را راضی نگه دارند. آن‌ها ممکن است احساس کنند که چاره‌ای جز اطاعت از دیگران ندارند، حتی اگر با خواسته‌های آن‌ها موافق نباشند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن ابراز نیازها یا احساسات با خشم، تنبیه یا طرد شدن از سوی والدین یا مراقبان پاسخ داده می‌شود. افراد دارای طرحواره‌ی اطاعت ممکن است در روابط خود با مشکل مواجه شوند، چون می‌توانند مورد سوء استفاده یا استثمار قرار گیرند.

۱۳. ایثار (Self-Sacrifice)

طرحواره‌ی ایثار با تمرکز داوطلبانه بر برآوردن نیازهای دیگران در موقعیت‌های روزمره، به بهای نادیده گرفتن نیازهای خود، تعریف می‌شود. افراد دارای این طرحواره از کمک به دیگران و مراقبت از آن‌ها احساس رضایت می‌کنند، حتی اگر این کار به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودشان تمام شود.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن کودک مسؤول مراقبت از والدین، خواهر و برادر یا سایر اعضای خانواده است. افراد دارای طرحواره‌ی ایثار ممکن است در روابط خود با مشکل مواجه شوند، چون ممکن است نیازهای خود را به طور کامل نادیده بگیرند و در نهایت احساس نارضایتی و خستگی کنند.

۱۴. پذیرش‌ جویی/جلب توجه (Approval-Seeking/Recognition-Seeking)

این طرحواره با تاکید بیش از حد بر کسب تایید، توجه یا به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگران به منظور داشتن احساس ارزشمندی تعریف می‌شود. افراد دارای این طرحواره برای احساس ارزشمندی به تایید دیگران نیاز دارند و ممکن است برای جلب توجه و تایید آن‌ها دست به هر کاری بزنند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن محبت و تایید والدین مشروط به عملکرد کودک یا جلب رضایت آن‌ها است. افراد دارای طرحواره‌ی پذیرش‌ جویی می‌توانند در روابط خود با مشکل مواجه شوند، چون ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید و توجه دیگران باشند و از خود واقعی‌شان دور شوند.

حوزه‌ی چهارم

گوش‌ به زنگی بیش از حد و بازداری پنجمین و آخرین حوزه از ۵ حوزه‌ی طرحواره‌ای در مدل طرحواره‌درمانی دکتر جفری یانگ است. این حوزه شامل تاکید بیش از حد بر سرکوب احساسات و تکانه‌های خودانگیخته و پیروی از قوانین و انتظارات درونی‌سازی‌شده‌ی سفت و سخت در مورد عملکرد و رفتار اخلاقی، به بهای از دست دادن شادی، ابراز خود، آرامش، روابط نزدیک یا سلامتی است.

چهار طرحواره‌ی ناسازگار در حوزه‌ی پنجم وجود دارد.

۱۵. منفی‌ گرایی/بدبینی (Negativity/Pessimism)

این طرحواره با تمرکز همیشگی و فراگیر بر جنبه‌های منفی زندگی و در عین حال به حداقل رساندن یا نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت تعریف می‌شود. افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که همه چیز در نهایت به بدترین شکل ممکن پیش برود و در مورد آینده‌ی خود نگران و مضطرب هستند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن فضای کلی حاکم بر خانواده منفی و بدبینانه است. افراد دارای طرحواره‌ی منفی‌ گرایی/بدبینی ممکن است در زندگی خود با مشکل مواجه شوند، چون نگرش منفی آن‌ها می‌تواند بر روابط، شغل و سلامت روان آن‌ها تاثیر بگذارد.

کتاب فراسوی اصل لذت اثر زیگموند فروید انتشارات شما

۱۶. بازداری هیجانی (Emotional Inhibition)

این طرحواره با سرکوب بیش از حد ابراز احساسات و تکانه‌های خودانگیخته به ویژه خشم، شادی و صمیمیت تعریف می‌شود. افراد دارای این طرحواره ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند، چون معتقدند که این کار باعث می‌شود ضعیف یا آسیب‌پذیر به نظر برسند یا منجر به از دست دادن کنترل یا طرد شدن از سوی دیگران می‌شود.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن ابراز احساسات به طور کلی و به طور ویژه احساسات مثبت، ممنوع یا ناپسند شمرده می‌شود. افراد دارای طرحواره‌ی بازداری هیجانی می‌توانند در روابط خود با مشکل مواجه شوند، چون ممکن است سرد، بی‌عاطفه یا غیرقابل دسترس به نظر برسند.

۱۷. معیارهای سخت‌ گیرانه/عیب‌ جویی افراطی (Unrelenting Standards/Hypercriticalness)

این طرحواره با این باور اساسی تعریف می‌شود که فرد باید برای رسیدن به استانداردهای درونی‌سازی‌ شده‌ی بسیار بالا برای رفتار و عملکرد تلاش کند این کار را معمولا باید برای اجتناب از انتقاد انجام دهد. افراد دارای این طرحواره برای خود و دیگران استانداردهای غیرواقعی تعیین می‌کنند و دائما در تلاش برای رسیدن به این استانداردها هستند. آن‌ها ممکن است بیش از حد کمال‌گرا، وظیفه‌شناس و منتقد خود و دیگران باشند.

این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن والدین بیش از حد سخت‌گیر و کمال‌گرا هستند و از کودک انتظار دارند که همیشه بهترین باشد. افراد دارای طرحواره‌ی معیارهای سخت‌گیرانه می‌توانند در زندگی خود با مشکل مواجه شوند، چون استانداردهای غیرواقعی آن‌ها می‌تواند منجر به استرس، اضطراب و نارضایتی از خود و دیگران شود.

۱۸. تنبیه‌ گرایی (Punitiveness)

این طرحواره با این باور تعریف می‌شود که افراد باید به خاطر اشتباهاتشان به شدت تنبیه شوند. افراد دارای این طرحواره تمایل دارند که نسبت به افرادی که استانداردهای آن‌ها را برآورده نمی‌کنند سخت‌گیر، عیب‌جو، بی‌گذشت و تنبیه‌گر باشند. این رویکرد شامل خود فرد هم می‌شود.

آن‌ها ممکن است در بخشش خود و دیگران مشکل داشته باشند و کینه‌توز باشند.این طرحواره معمولا در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که در آن تنبیه شدید و عدم بخشش رایج است. افراد دارای طرحواره‌ی تنبیه‌ گرایی می‌توانند در روابط خود با مشکل مواجه شوند، چون نگرش سخت‌ گیرانه و تنبیه‌ گرانه‌ی آن‌ها می‌تواند باعث رنجش و دوری دیگران شود.

طرحواره درمانی

چگونه می‌توان طرحواره‌های ناسازگار را درمان کرد؟

طرحواره‌درمانی به بررسی افکار و احساساتی می‌پردازد که در سطح ناخودآگاه قرار دارند و بر روابط درمانگر و مراجع تاکید می‌کند. درمانگر به نیازهای هیجانی مراجع پاسخ می‌دهد و به این ترتیب، تغییر را آسان می‌کند. به بیان دیگر طرحواره‌درمانی بر نیازهای هیجانی، دلبستگی، روابط بین‌فردی و نحوه‌ی شکل‌گیری مشکلات روانشناختی در دوران کودکی و نوجوانی تاکید دارد و به ترمیم طرحواره‌های ناسازگار کمک می‌کند.

روش‌های درمانی در طرحواره‌ درمانی

طرحواره‌ درمانی از تکنیک‌های مختلفی برای کمک به مراجعان در جهت شناسایی، درک و تغییر طرحواره‌های ناسازگارشان استفاده می‌کند. این تکنیک‌ها را می‌توان در ۴ دسته‌ی زیر جای داد.

۱. تکنیک‌های شناختی

این تکنیک‌ها بر شناسایی و به چالش کشیدن افکار و باورهای منفی مرتبط با طرحواره‌ها تمرکز دارند. به عنوان مثال، درمانگر ممکن است از مراجع بخواهد که شواهدی را که از طرحواره‌ی خود پشتیبانی می‌کنند و شواهدی را که آن را رد می‌کنند، فهرست کند.

۲. تکنیک‌های تجربی

این تکنیک‌ها بر تجربه‌ی مجدد و پردازش احساسات مرتبط با طرحواره‌ها در یک محیط امن و حمایتی تمرکز دارند. به عنوان مثال، درمانگر ممکن است از مراجع بخواهد که خاطرات دوران کودکی مرتبط با طرحواره‌ی خود را به یاد بیاورد و احساسات خود را در آن زمان بیان کند.

۳. تکنیک‌های رفتاری

این تکنیک‌ها بر تغییر الگوهای رفتاری ناسازگار مرتبط با طرحواره‌ها تمرکز دارند. به عنوان مثال، درمانگر ممکن است به مراجع کمک کند تا مهارت‌های جدیدی برای مقابله با موقعیت‌هایی که طرحواره‌ی او را فعال می‌کنند، بیاموزد.

۴. تکنیک‌های بین فردی

این تکنیک‌ها بر رابطه‌ی درمانی بین درمانگر و مراجع تمرکز دارند. درمانگر به عنوان یک والد بازپروری‌ کننده‌ی محدود عمل می‌کند و به مراجع کمک می‌کند تا نیازهای هیجانی برآورده‌نشده‌ی خود را در دوران کودکی برآورده کند.

مراحل طرحواره‌ درمانی

طرحواره‌ درمانی معمولا شامل مراحل زیر است:

  • ارزیابی: در این مرحله درمانگر اطلاعاتی در مورد تاریخچه‌ی زندگی مراجع، مشکلات فعلی و طرحواره‌های احتمالی او جمع‌آوری می‌کند.
  • آموزش روانی: درمانگر به مراجع در مورد طرحواره‌ها، نحوه‌ی شکل‌گیری آن‌ها و تاثیر آن‌ها بر زندگی‌اش آموزش می‌دهد.
  • تغییر طرحواره: درمانگر و مراجع با استفاده از تکنیک‌های مختلفی که در بالا ذکر شد، برای تغییر طرحواره‌های ناسازگار مراجع تلاش می‌کنند.
  • پایان درمان: هنگامی که مراجع به اهداف درمانی خود دست پیدا کرد، درمان به پایان می‌رسد.

مزایای طرحواره‌ درمانی

طرحواره‌ درمانی می‌تواند برای افراد مبتلا به طیف وسیعی از مشکلات روانشناختی، از جمله موارد زیر، مفید باشد:

محدودیت‌های طرحواره‌ درمانی

طرحواره‌ درمانی یک درمان نسبتا جدید است و تحقیقات بیشتری برای تعیین اثربخشی آن برای همه‌ی مشکلات روانشناختی مورد نیاز است. علاوه بر این، طرحواره‌درمانی می‌تواند یک درمان طولانی‌ مدت باشد و ممکن است برای همه‌ی افراد مناسب نباشد.

کلام آخر

طرحواره‌ها شامل باورهای ما درباره‌ی خودمان، دنیای اطرافمان و دنیای دیگران هستند. این باورها در پس‌زمینه‌ی ناخودآگاه ما عمل می‌کنند، با این حال تاثیر زیادی بر حس ما از خود، انتظاراتمان از زندگی و همچنین کیفیت روابطمان دارند. طرحواره‌ درمانی هم یک رویکرد درمانی امیدوارکننده برای کمک به افراد در جهت درک و تغییر الگوهای فکری، عاطفی و رفتاری ناسازگار است که می‌تواند منجر به مشکلات روانشناختی مختلف شود. اگر با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنید که به نظر می‌رسد ریشه در دوران کودکی شما دارند، طرحواره‌ درمانی می‌تواند گزینه‌ی درمانی مناسبی برای شما باشد.

منابع: attachmentproject, wikipedia, کتاب طرحواره های شناختی و باورهای مرکزی در مشکلات روانشناختی, کتاب طرح واره درمانی راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی اثر جمعی از نویسندگان, کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و ژانت کلوسکو, کتاب طرحواره درمانی هیجانی, کتاب رهایی از الگوهای تفکر منفی شناخت و رهایی از ذهنیت‌های طرحواره‌ای اثر جمعی از نویسندگان, کتاب طرحواره درمانی برای اختلال شخصیت مرزی (انتشارات ارجمند)

پاسخ به چند پرسش پرتکرار

۱. طرحواره‌های ناسازگار اولیه چه هستند؟

طرحواره‌ها، الگوهای فکری و احساسی عمیقا ریشه‌داری هستند که در کودکی شکل می‌گیرند و در طول زندگی ادامه می‌یابند. این طرحواره‌ها، باورهای ما در مورد خودمان، دیگران و جهان را شکل می‌دهند و می‌توانند بر رفتارها، روابط و تجربیات ما تاثیر بگذارند. طرحواره‌های ناسازگار، طرحواره‌هایی هستند که به طور منفی بر زندگی ما تاثیر می‌گذارند.

۲. طرحواره‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟

طرحواره‌ها معمولا در نتیجه‌ی تجربیات دوران کودکی، به‌ویژه تجربیات منفی یا آسیب‌زا مانند بی‌توجهی، طرد، سوءاستفاده یا انتقاد مداوم شکل می‌گیرند. نیازهای اساسی عاطفی برآورده نشده در کودکی، می‌توانند به شکل‌گیری طرحواره‌های ناسازگار کمک کنند.

۳. انواع طرحواره‌ها کدامند؟

۱۸ طرحواره‌ی ناسازگار اولیه وجود دارد که به پنج دسته‌ی کلی تقسیم می‌شوند: بریدگی و طرد (مثل رها شدگی/بی‌ثباتی، بی‌اعتمادی/بدرفتاری، محرومیت هیجانی، نقص/شرم، انزوای اجتماعی/بیگانگی)، ناتوانی در خودگردانی و عملکرد (مثل وابستگی/بی‌کفایتی، آسیب‌پذیری در برابر آسیب یا بیماری، خود تحول نیافته/درهم تنیده، شکست)، محدودیت‌های مختل (مثل استحقاق/بزرگ‌منشی، خودکنترلی/خود انضباطی ناکافی)، توجه به دیگران و گوش‌بزنگی (مثل اطاعت/وابستگی، ایثار)، بازداری بیش‌ازحد و گوش‌بزنگی (مثل منفی‌گرایی/بدبینی، بازداری هیجانی، استانداردهای بی‌رحمانه/سخت‌گیری، مجازات).

۴. آیا همه طرحواره‌ها بد هستند؟

خیر. طرحواره‌ها به خودی خود نه خوب هستند و نه بد. آن‌ها به سادگی الگوهای فکری و احساسی هستند که در طول زمان توسعه یافته‌اند. با این حال، برخی از طرحواره‌ها می‌توانند ناسازگار باشند و به طور منفی بر زندگی ما تاثیر بگذارند.

۵. چگونه بفهمیم که طرحواره‌ای داریم؟

اگر الگوهای تکراری در روابط، رفتارها و احساسات‌تان وجود دارد که باعث ناراحتی یا مشکلاتی در زندگی شما می‌شود، ممکن است نشانه‌ای از وجود طرحواره‌های ناسازگار باشد. به عنوان مثال، اگر مدام در روابط خود با طرد مواجه می‌شوید، ممکن است طرحواره رهاشدگی داشته باشید.

۶. طرحواره‌ها چه تاثیری بر زندگی ما دارند؟

طرحواره‌ها می‌توانند بر جنبه‌های مختلف زندگی ما، از جمله روابط، عزت نفس، تصمیم‌گیری، مقابله با استرس و سلامت روان تاثیر بگذارند.

۷. آیا طرحواره‌ها قابل تغییر هستند؟

بله. با کمک روش‌های درمانی مانند طرحواره درمانی، می‌توان طرحواره‌های ناسازگار را شناسایی و تغییر داد.

۸. طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی نوعی روان‌درمانی است که به طور خاص برای درمان طرحواره‌های ناسازگار طراحی شده است.

۹. طرحواره درمانی چگونه عمل می‌کند؟

طرحواره درمانی با استفاده از تکنیک‌های مختلفی مانند گفتگو درمانی، تکنیک‌های تجربی و تکنیک‌های رفتاری به مراجعان کمک می‌کند تا طرحواره‌های ناسازگار خود را شناسایی، درک و تغییر دهند.

۱۰. چه مدت طول می‌کشد تا طرحواره‌ها تغییر کنند؟

تغییر طرحواره‌ها زمان و تلاش می‌برد. طول درمان بستگی به شدت طرحواره‌ها و میزان تعهد مراجع دارد.

۱۱. آیا می‌توانم خودم طرحواره‌هایم را تغییر دهم؟

در حالی که خودشناسی و تلاش فردی مهم است، کار با یک درمانگر آموزش دیده در زمینه طرحواره درمانی می‌تواند به طور قابل توجهی به روند تغییر طرحواره‌ها کمک کند.

۱۲. تفاوت طرحواره با باور چیست؟

طرحواره‌ها باورهای ریشه‌دار و عمیق‌تری هستند که در دوران کودکی شکل می‌گیرند و تاثیر گسترده‌تری بر زندگی ما دارند. باورها می‌توانند سطحی‌تر باشند و در طول زندگی تغییر کنند.

۱۳. آیا طرحواره‌ها ژنتیکی هستند؟

در حالی که ژنتیک می‌تواند بر خلق و خو و آسیب‌پذیری ما نسبت به تجارب منفی تاثیر بگذارد، طرحواره‌ها در نتیجه‌ی تجارب زندگی، به ویژه تجارب دوران کودکی شکل می‌گیرند.

۱۴. آیا طرحواره‌ها باعث اختلالات شخصیت می‌شوند؟

طرحواره‌های ناسازگار می‌توانند در توسعه و تداوم اختلالات شخصیت نقش داشته باشند.

۱۵. چگونه می‌توان از شکل‌گیری طرحواره‌های ناسازگار در کودکان جلوگیری کرد؟

با فراهم کردن یک محیط امن، حمایتی و عاطفی برای کودکان، پاسخگویی به نیازهای عاطفی آن‌ها و آموزش مهارت‌های مقابله با استرس می‌توان از شکل‌گیری طرحواره‌های ناسازگار جلوگیری کرد.

۱۶. پنج نیاز اساسی عاطفی که در صورت برآورده نشدن منجر به طرحواره می‌شوند کدامند؟

۱. دلبستگی ایمن: نیاز به ارتباط امن و پایدار با دیگران، به ویژه والدین.

۲. خودگردانی، کفایت و حس هویت: نیاز به احساس استقلال، شایستگی و هویت جداگانه.

۳. آزادی بیان نیازها و احساسات: نیاز به ابراز آزادانه‌ی نیازها، احساسات و خواسته‌ها.

۴. خودانگیختگی و بازی: نیاز به تجربه شادی، بازیگوشی و خلاقیت.

۵. محدودیت‌های واقع‌بینانه و خودکنترلی: نیاز به وجود محدودیت‌های سالم و یادگیری خودکنترلی.

۱۷. آیا طرحواره‌ها با تروما ارتباطی دارند؟

بله، تجارب آسیب‌زا مثل سوءاستفاده، بی‌توجهی یا از دست دادن والدین می‌توانند به شکل‌گیری طرحواره‌های ناسازگار کمک کنند.

۱۸. آیا طرحواره درمان قطعی دارد؟

هدف طرحواره درمانی، درمان کامل نیست،؛ بلکه هدف مدیریت و کاهش تاثیر طرحواره‌های ناسازگار بر زندگی فرد است.

۱۹. آیا طرحواره درمانی برای همه مناسب است؟

طرحواره درمانی برای افرادی که متعهد به یک روند درمانی طولانی مدت هستند و مایل به کاوش در تجربیات دوران کودکی خود هستند، مناسب است.

۲۰. چگونه یک درمانگر طرحواره درمانی پیدا کنم؟

می‌توانید با جستجو در اینترنت، مراجعه به مراکز مشاوره و روانشناسی یا پرسیدن از پزشک خود، یک درمانگر آموزش دیده در زمینه طرحواره درمانی پیدا کنید.

source

توسط chehrenet.ir