پاییز از راه رسیده است؛ یعنی هوا خنک‌تر، و حتی سرد، شده است. لیوان‌های نوشیدنی گرم، مخصوصات شکلات داغ، در دست همه دیده می‌شود و سوپ‌های خوشمزه و پر ادویه همه جا پیدا می‌شود. از همه مهم‌تر کدو حلوایی‌های خوشرنگ در هر خانه‌ای حضور دارند و غذا و شیرینی‌های نارنجی رنگ به راه است. دقیقا در همین روزها و عصرهای خنک و کم نور است که دوست داریم بیشتر پیاده‌روی کنیم، حتی دست‌هایمان را در جیبمان فرو ببریم و موسیقی‌های قدیمی گوش دهیم. شب‌ها فیلم‌ و سریال‌های قدیمی ببینیم و احتمالا یک کاسه سوپ یا یک ماگ بزرگ نوشیدنی گرم و پرادویه هم کنار دستمان باشد.

مثلا برای من تماشای فیلم ماهی‌ها عاشق می‌شوند یا سریال friends از کارهایی است که هر پاییز انجام می‌دهم. حتی وقتی پای تلویزیون می‌نشینم پیژامه‌ی پشمی چهارخانه‌ی قرمز و سورمه‌ای ام را می‌پوشم، هودی گشاد و گرمم را تن می‌کنم و روی مبل چهارزانو می‌نشینم. پتو را دور خودم می‌پیچم و یک فنجان بزرگ شیر گرم همراه با عسل و زنجبیل می‌خورم. این همان حس نوستالژی جذابی است که با پاییز در ما بیدار می‌شود.

اما چرا این حس بیدار می‌شود؟ چه چیزهایی با احساس نوستالژی ما گره خورده‌اند؟ هنوز دلیل مشخص و ثابتی برای این موضوع پیدا نشده اما می‌توان دلایل پررنگ و پرتکرار خاصی را پیدا کرد که تقریبا بین همه مشترک هستند. رفتارهایی که تقریبا همه‌ی افراد از خود نشان می‌دهند. در این مطلب از دیجی‌کالا مگ قرار است درباره‌ی ریشه‌ی همین نوستالژی بازی‌ها با هم گپ بزنیم.

موسیقی و نوستالژی

قدرت موسیقی رای نوستالژی بازی از قدرت فصل پاییز بیشتر است. بعضی از آهنگ‌ها به طور اجتناب‌ناپذیری با سیل خاطراتی از زمان‌ها و مکان‌های خاص در زندگی‌ همراه هستند. مثلا ممکن است یک آهنگ در لیست آهنگ‌های مورد علاقه‌تان شما را به روزهای اول دانشگاه ببرد و آهنگ بعدی شما را پرت کند به کافه‌ی دنج و خلوتی که برای فرار از شلوغی زندگی، و احتمالا فرار از غم اولین شکست عشقی، به آن پناه می‌بردید.

تمام خاطرات کودکی، نوجوانی و جوانی به همین ترتیب با هر آهنگ به ذهن ما می‌آید و خنکی پاییز در کنار نور ملایم و عطر خوش پاییزی ما را در خاطرات غرق می‌کند. اگر در حال پیاده‌روی هستید ممکن است بی اختیار به سمت یکی از این مکان‌های خاطره‌انگیز بروید و اگر در خانه نشسته‌اید، ممکن است شروع کنید به ورق زدن آلبوم عکس‌های قدیمی و گشتن در آرشیو عکس‌هایی که سال‌هاست فراموش‌شان کرده‌اید.

اگر هم مثل من اهل نامه‌ نگاری بودید و یک دوست صمیمی نامه‌ای برای خودتان داشتید، احتمال بعد از آهنگ چهارم یا پنجم به سراغ جعبه‌ی نامه‌ها می‌روید و آن‌ها را مرور می‌کنید. قدرت موسیقی می‌تواند شما را تا دورترین خاطرات‌تان ببرد و شیرینی لحظات دور از تکنولوژی در گذشتته را دوباره در ذهن شما زنده کند.

کتاب خود وارسته اثر ای شی رو کی شی می و فومی تاکه کوگا انتشارات اندیشه مولانا
۳ %

۹۸,۰۰۰

۹۵,۳۱۰ تومان

بچه‌ها به چه چیزهای نوستالژی فکر خواهند کرد؟

نکته‌ی عجیب برای اغلب والدین این است که فرزندان‌شان ۲۰ سال بعد چه چیزی را نوستالژی می‌دانند؟ آیا ممکن است گوشی‌ها و آی‌پدهایشان باشد؟ شاید! نگرانی اغلب والدین این است که بچه‌های امروزی دائم سرگرم گوشی و تبلت هستند و اصلا متوجه گذر سریع زمان نمی‌شوند. اصلا نمی‌دانند اگر این روزهای خوش را به فوتبال بازی کردن در کوچه یا خاله بازی نپردازند، وقتی بزرگ شدند خاطرات گرم و دنجی ندارند که در روزهای احساسی و زیبای پاییز به آن‌ها پناه ببرند.

البته شاید تا آن زمان تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده باشد که گوشی موبایل و تبلت و کنسول‌های بازی واقعا به یک نوستالژی حقیقی تبدیل شده باشند. کسی خبر ندارد. اما در حال حاضر بهتر است کودکان را به انجام بازی‌ها و فعالیت‌های غیروابسته به تکنولوژی تقویت کنیم تا خاطرات خوبی برای آینده‌شان ذخیره داشته باشند.

کتاب من کی ام اثر ریشارد داویت پرشت انتشارات ترجمان

رسانه‌های اجتماعی و نوستالژی خاطرات

در حال حاضر خاطرات بسیار در دسترس هستند. قبلا هر چند سال یک بار به آلبوم‌های عکس نگاه می‌کردیم؛ ولی حالا بیشتر به عکس‌های قدیمی در شبکه‌های اجتماعی سر می‌زنیم و در بهترین حالت آرشیو پست‌ها و استوری‌هایمان را هم می‌بینیم. این یک نکته‌ی مثبت است، البته به جز مواقعی که مدام  خاطراتی برایتان یادآوری می‌شوید که در روزهای سخت و ترسناک زندگی‌تان قوی ظاهر شدید و جنگیدید. رفتن به سراغ این خاطرات می‌تواند پاییز را برایتان خاکستری و افسرده کند.

کتاب انرژی خوارها اثر تونی سایرز ترجمه فاطمه سوادپور نشر یوشیتا

لذت بردن از نوستالژی

ما باید زمانی را به تماشای عکس‌های قدیمی اختصاص دهیم و به عکس‌های قدیمی نگاه کنیم و به یاد بیاوریم که در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ چطور بزرگ شدیم، به چه چیزهایی علاقه داشتیم، چه استایلی داشتیم و از چه تفریحاتی لذت می‌بردیم. حتی می‌توانید این موضوعات را در گوگل جست‌وجو کنید و عکس‌ها یا بلاگ‌هایی که در این باره نوشته شده است را ببینید.

زندگی مجموعه‌ای از تجربیات است. سریع می‌گذرد. ناگهان روزی به خودتان می‌آیید و متوجه می‌شوید در حالی که هنوز احساس می‌کنید ۱۸ سال سن دارید، ۴۰ سالتان شده یا از مرز ۴۰ گذشته‌اید. سفر زندگی زودتر از آنچه که فکرش را بکنید به پایان می‌رسد. پس وقتی پاییز از راه می‌رسد و شما احساس نوستالژی می‌کنید، باید با آن همراه شوید، یک نوشیدنی کدوحلوایی بدست بگیرید و لابه‌لای خاطرات قدم بزنید. چه فایده‌ای دارد تجربیات را جمع‌آوری کنیم اگر نمی‌خواهیم از آن‌ها لذت ببریم؟!

کتاب دروغ هایی که به خودمان می گوییم اثر جان فردریکسون ترجمه صدیقه اوشنی نشر انتشارات یوشیتا

منبع: azcentral

source

توسط chehrenet.ir