دغدغه تعطیلات آخر هفته، اینکه آخر هفته خود را چطور بگذرانیم، برای زندگی شهری، همگانی است. همه جای دنیا مردم آخرهفته، البته برای بخشی از مردم دنیا اول هفته، فرصتی برای استراحت و تفریح به دور از دغدغه‌های کار و امور جدی‌تر زندگی است. بعضی‌ها ترجیح می‌دهند آن را بیرون از خانه به مهمانی، سینما، تئاتر یا هر مکان عمومی‌ دیگری رفتن می‌گذرانند و عده‌ای خانه‌ را انتخاب می‌کنند. مرسوم‌ترین کار خانگی تفریحی هم تماشای یک فیلم یا سریال است. حالا هر کس بسته به سلیقه خودش انتخاب می‌کند. گاهی هم انتخاب سخت می‌شود، چون گزینه زیاد است. گاهی یک آخر هفته کامل با سؤال «فیلم چی ببینیم» طی می‌شود و هیچ‌کس هیچ تصمیمی نمی‌تواند بگیرد. این سنت قدیمی معرفی فیلم و سریال شاید بتواند جواب این سؤال را بدهد. پیرو همین سنت رسانه‌ای که صفحات شبکه‌های اجتماعی را هم پر کرده، یک فیلم خوب، یک سریال خوب، یک فیلم جدید، یک فیلم ترسناک و یک انیمه معرفی می‌کنیم. این فیلم‌ها شاید حال شما را خوب کنند.

فیلم خوب چی ببینیم؟

فیلم شرم کیومرث پوراحمد، چی ببینیم

«قصه‌های مجید» مجموعه تلویزیونی درخشان کیومرث پوراحمد را متولدان نسل هزاره خوب می‌شناسند. پوراحمد سال ۶۹ این مجموعه را بر اساس مجموعه داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی برای شبکه یک ساخت که به باور بسیاری از جمله بهترین سریال‌های تلویزیونی ایرانی است. فرزندان نسل تلویزیون حتماً این ادعا را تأیید می‌کنند و متولدان دهه شصت به طور ویژه با آن ارتباط احساسی عمیق دارند. «قصه‌های مجید» که مکانش از کرمان به اصفهان تغییر کرده بود، حول زندگی مجید (مهدی باقربیگی) و مادربزرگش بی‌بی (پروین‌دخت یزدانیان) و ماجراهایی که برای مجید رخ می‌دهد، می‌چرخد. روح کودکانه و عمیقاً احساساتی کیومرث پوراحمد چنان در جان این قصه‌ها رفته که محال است کسی با آن همذات‌پنداری نکند، چه بچه چه بزرگسال. البته شاید برای بچه‌های نسل زی کمی نامأنوس باشد. بیشتر برای نسل هزاره که با مفهوم رنج و اندوه و نداری آشناتر است، قابل درک است.

پوراحمد قصه‌های هوشنگ مرادی کرمانی را برداشته، یک نابازیگر را برای شخصیت اصلی آورده، روح خودش و نوجوانی‌اش را در مجید دمیده، قصه را از کرمان به اصفهان آورده، مادر خودش را هم در نقش بی‌بی مجید گذاشته تا در واقع به شکلی قصه زندگی خودش را روایت کند. بعد از سریال سه فیلم سینمایی مجزا با شخصیت‌های «قصه‌های مجید» هم در فاصله سه سال از ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ ساخت تا بیشتر به روایت قصه خودش نزدیک شود. هر سه فیلم باز هم به ماجراهای مجید با مدرسه و بلندپروازی‌های روح بااحساس می‌پردازد و باز هم پول و فقر برای مجید مسئله‌ساز می‌شود. البته که «نان و شعر» بیشتر از دو فیلم دیگر مورد توجه قرار گرفت، اما ساختار روایی تقریباً اپیزودیک «شرم» و همین‌طور «صبح روز بعد» که مجید را در سناریوهای مختلف یک موقعیت مشترک به نمایش می‌گذارد، این دو را به آثاری منحصربه‌فرد تبدیل کرده است؛ که در نهایت ناباوری در تاریخ سینمای ایران مهجور مانده‌اند.

فرم روایی عجیب و خاص «شرم» در این مهجور ماندن نقش دارد. چراکه قصه‌اش را عامدانه سرراست تعریف نمی‌کند. بنابراین، طبیعی است که با سلیقه عمومی همخوانی نداشته باشد. اما یک شاهکار سینمایی در تاریخ سینمای ایران است. فیلم داستان مجید را روایت می‌کند که در تابستان به کلاس‌های فیلمسازی می‌رود و می‌خواهد یک فیلم هشت میلی‌متری بسازد. دوربین را از انجمن سینمای جوان اصفهان قرض گرفته اما برای خرید نگاتیو احتیاج به پول دارد که طبعاً نمی‌تواند از بی‌بی آن را بگیرد. بنابراین، تصمیم می‌گیرد برای بنایی که آمده تا سقف خانه بی‌بی را تعمیر کند، کارگری کند و دستمزد کارگری‌اش را بگیرد.

مجید سودای فیلمسازی در سر دارد. بنابراین، تمام اطرافش را سینمایی می‌بیند. دوربین همیشه به دستش خود گویای همین سینمایی دیدن اطراف است. او حتی برای اینکه تصمیم کار برای بنا را بگیرد، به شکلی که بتواند از او دستمزد بگیرد، سناریوهای مختلفی را در ذهنش متصور می‌شود که با طنازی همیشگی‌اش همراه است. بعضی از بهترین و بامزه‌ترین لحظات فیلم در همین صحنه‌ها رقم می‌خورد. باقی فیلم هم به همین شکل روایت می‌شود. وقتی مجید سنگ اول را پشت سر می‌گذارد، طبق همان بازی‌های تصادفی قصه‌های مجید، پول به دست‌آمده را از دست می‌دهد و حالا به دنبال راهی برای پس گرفتن پولش است. اینجاست که مفهوم شرم جدی می‌شود. مجید برای خودی نشان دادن پول کارکرده‌اش را از دست می‌دهد و حالا رویش نمی‌شود که آن را پس بگیرد. اما تکلیف فیلمش، عشقش چه می‌شود؟

کل فیلم در کشمکش مجید برای اینکه فقط برود و صد تومان ناقابلش را از همسایه‌شان، یکی از نقش‌های جهانبخش سلطانی در «قصه‌های مجید»، درخواست کند، می‌گذرد. او به عنوان یک بچه شرم دارد که پول خودش را از مردی که همیشه با او و بی‌بی مهربان بوده، پس بگیرد. پوراحمد مفهوم شرم کودکانه را با تجسم سناریوهای مختلف ذهن مجید به تصویر می‌کشد. قرار است هم از اعماق وجودت برایش دل بسوزانی و درکش کنی و هم از دستش حرص بخوری که چرا نمی‌تواند حقش را بگیرد. یک اشاره به بخشی از فرهنگ ایرانی دارد که طلب پول را حقیر می‌داند. طلب بچه از بزرگسال که دیگر جرم است. در دنیای کودکانه مجید تمام این فشارهای بیرونی و خلق و خوی درونی به سمتی پیش می‌رود که بدترین سناریوها را برای خودش متصور می‌شود و در نهایت، هم دوربین از او و هم او از دوربین شاکی می‌شوند. چراکه سینما محل اتفاق است. بی اتفاق سینما معنا ندارد.

«شرم» یک فیلم تجربی و یکی از فیلم‌های متفاوت برای تماشا در آخر هفته است. ساختارش با فیلم‌های معمول فرق دارند و این کاملاً عامدانه است. پوراحمد در این فیلم به شکلی از قصه‌گویی رسیده است که کمتر کسی جرئت می‌کند به آن نزدیک شود. این شکل قصه‌گویی سینمایی را جز او در آثار علیرضا داوودنژاد هم می‌بینیم. اما «شرم» اثری به معنای واقعی کلمه منحصربه‌فرد است. حرف همان حرف همیشگی پوراحمد است که پیش از این در «قصه‌های مجید» هم گفته است. همان تنگناهای اقتصادی و اجتماعی و دست و پا زدن نوجوانی باعشق و باهنر میان آن‌ها که با زاویه دید فوق انسانی پوراحمد به تصویر کشیده می‌شود. ایده‌های خلاقانه پوراحمد در ساده‌ترین موقعیت‌ها و تنهایی قهرمان کوچکش در جهانی که پول در آن از همه چیز مهم‌تر است، «شرم» را به اثری ماندگار و باارزش تبدیل می‌کند.

شناسنامه فیلم «شرم»

نویسنده و کارگردان: کیومرث پوراحمد
بازیگران: مهدی باقربیگی، پروین‌دخت یزدانیان، جهانبخش سلطانی، کیومرث پوراحمد
سال پخش: ۱۳۷۰
خلاصه داستان: مجید برای ساخت یک فیلم کوتاه برای کلاس فیلمسازی‌اش نیاز به پول برای خرید نگاتیو دارد. این پول را به طریقی به دست می‌آورد اما از بد روزگار از دست می‌دهد. حالا باید برای به دست آوردن دوباره آن پول تلاش کند تا بتواند فیلمش را بسازد.

سریال چی ببینیم؟

سریال چیزهای بهتر ، فیلم‌های آخر هفته

در ادامه آثار نمایشی مهجورمانده در این بخش به سراغ یک سریال امریکایی می‌رویم که با وجود چهره‌ معروفی که پشت آن است، چندان دیده نشد. دست‌کم به اندازه‌ای که لایقش بود. از محصولات خوب شبکه FX بود که لویی سی‌کی در سال‌های پرونده‌های اخلاقی‌اش با پملا ادلون ساخت. این دو پیش از این هم با هم کار کرده بودند. «چیزهای بهتر» بیشتر ادلونی است تا لویی سی‌کی‌ای. و این دلیل دارد؛ چون درباره یک زن، درباره زنان است. سریال داستان سم فاکس (خود ادلون نقشش را بازی کرده) بازیگری است که در لس‌آنجلس است و سعی دارد کارش را همزمان با مادری کردن برای سه دختر جوان پیش ببرد. به تنهایی، چون از همسرش جدا شده است.

سریال کم‌هیاهویی است، مثل بیشتر کارهای لویی سی‌کی. نگاه طنزش به زندگی را می‌توانیم اینجا هم ببینیم اما نه از جنسی که در کارهای شخصی‌اش می‌بینیم. در «چیزهای بهتر» پملا ادلون به احتمال زیاد از تجربه‌های شخصی خودش به عنوان یک بازیگر تلویزیونی در لس‌آنجلس استفاده کرده و به قصه آورده. از آنجا که سریال درباره زندگی یک بازیگر از خانواده‌ای هنری است، شخصی بودنش هم محتمل است. «چیزهای بهتر» نگاه واقعگرایانه و صمیمی به زندگی خانوادگی مادری دارد که بچه‌هایش از نسل هزاره و نسل زی را به تنهایی بزرگ می‌کند و در عین حال زندگی شخصی و حرفه‌ای خودش را هم پیش ببرد.

مشخصاً سریال زنانه است. به چالش‌های مادر بودن، زندگی خانوادگی‌، زنانگی، دوستی‌ها و مسائل هویتی می‌پردازد. برای زنان و در دفاع از زنان ساخته شده است. شعاری و گل‌درشت نیست. خیلی شبیه به زندگی به نظر می‌آید. رنگ سریال هم این احساس را بیشتر می‌کند. گرما و صمیمیت فضا باعث می‌شود خودت را در خانه سم فاکس و دختران باهوش و بااستعدادش ببینی. یا خودت را بینشان پیدا کنی. روابط سه خواهر که هر یک از دهه‌های مختلفی هستند اما همه متعلق به عصر اینترنت‌اند، هم آشنا و واقعی است. برای ما مخاطبان ایرانی این حس آشنایی وقتی بیشتر می‌شود که می‌بینیم از غذای ما حرف می‌زنند، به رستوران‌های ما در لس‌آنجلس می‌روند و چلوکباب می‌خورند، درباره ما حرف می‌زنند، یک همسایه ایرانی در سریال هست و به طور کلی، حضور نسبتاً پررنگی از جمعیت مهاجر ایرانی که در لس‌آنجلس قابل توجه‌اند و کمتر سریال امریکایی‌ای این جمعیت را به رسمیت شناخته است.

این از همان تصویر واقعگرایانه‌ای که از لس‌آنجلس به نمایش می‌گذارد، می‌آید. لس‌آنجلس به عنوان شهری چند فرهنگی. در بیشتر فیلم‌ها و سریال‌های امریکایی که عمدتاً به فقدان تنوع نژادی متهم می‌شوند و اتهام بجایی هم بوده -امروز دیگر این روند تغییر کرده است- تصویر ایرانی‌ها عمدتاً همان تصویر پروپاگانداشده رسانه‌ای بوده و «چیزهای بهتر» از معدود آثار نمایشی است که ایرانی‌ها را مثل انسان‌های عادی در نقش همسایه و راننده تاکسی و صاحب رستوران به نمایش گذاشته است.

«چیزهای بهتر» به خاطر شخصیت‌پردازی شخصیت‌پردازی عمیق و داستان‌گویی قوی‌اش مورد توجه قرار گرفت. پملا ادلون هم برای بازی و کارگردانی‌اش در این سریال جوایز متعددی دریافت کرده است. این سریال با تأکید بر جزئیات زندگی روزمره و نمایش واقع‌گرایانه روابط خانوادگی و شخصی، یکی از سریال‌های برجسته و منحصربه‌فرد در دهه اخیر به شمار می‌رود. پملا ادلون که هم نقش اصلی را بازی می‌کند و هم یکی از سازندگان و کارگردانان سریال است، به خاطر اجرای قوی و طبیعی‌اش مورد تحسین قرار گرفته است. او به خوبی توانسته است شخصیت سم فاکس را به یک فرد قابل همدردی و جذاب تبدیل کند. طنز خاص و غیرمتعارف این سریال هم مورد تحسین قرار گرفته است. این طنز به جای شوخی‌های سطحی، از موقعیت‌های واقعی زندگی روزمره و دیالوگ‌های طبیعی شخصیت‌ها ناشی می‌شود.

«چیزهای بهتر» به موضوعاتی مانند تفاوت‌های نسلی، نقش‌های جنسیتی، مسائل هویتی و فرهنگی، و همچنین چالش‌های اقتصادی و اجتماعی پرداخته است. این موضوعات به صورت ماهرانه‌ای در داستان‌ها گنجانده شده‌اند. عده‌ای از منتقدان از ریتم کندش در بعضی قسمت‌ها انتقاد کردند و بر این باور بودند که تمرکز بیش از حد بر جزئیات ممکن است گاهی باعث شود که داستان به جلو نرود. طنز خاص سریال هم شاید به مذاق بعضی‌ها خوش نیاید، به نظرشان خشک و غیرعادی بیاید. اگر تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره برای کسی جالب نباشد و حوصله‌اش را سر ببرد، احتمالاً «چیزهای بهتر» را دوست نخواهد داشت. اما به طور کلی، «چیزهای بهتر» به خاطر رویکرد متفاوتش به داستان‌گویی و تمرکز بر روی زندگی زنان و مادران، یکی از سریال‌های برجسته و منحصربه‌فرد دهه اخیر محسوب می‌شود.. این سریال توانسته است به خوبی چالش‌های زندگی روزمره را به تصویر بکشد و مخاطب خاص را جذب خود خواهد کرد. برای تمرکز بر مسائل مربوط به زنان تماشای این سریال از واجبات است. به‌علاوه یک ویدیو کلیپ خیلی خوب که سم فاکس برای دختر کوچکش می‌سازد، روی ترانه‌ای درباره وابستگی به گوشی‌های هوشمند.

شناسنامه سریال «چیزهای بهتر» (Better Things)

خالقان: پاملا ادلون، لوئی سی کی
بازیگران: پاملا ادلون، میکی مدیسون، هانا الیگود، الیویا ادوارد، سلیا ایمری
سال پخش: ۲۰۲۲-۲۰۱۶
امتیاز راتن تومیتوز به سریال: ۹۸ از ۱۰۰
خلاصه داستان: سم فاکس بازیگر تلویزیون با سه دختر و مادر پیرش زندگی می‌کند. ما در طول پنج فصل این سریال با مشکلات او به عنوان مادری تنها مواجه می‌شویم.

انیمه چی ببینیم؟

پسرک و مرغ ماهی‌خوار، انیمه استودیو جیبلی

«پسرک و مرغ ماهیخوار» قرار بود آخرین کار آقای میازاکی باشد. اما ظاهراً این استاد انیمه هنوز قصد بازنشستگی ندارد. با اینکه در آخرین کارش قصه شخصی‌ای را روایت کرده است. به گفته خودش این فیلم را برای نوه‌اش ساخته است. «پسر و مرغ ماهیخوار» قصه و فضایی همچون «شهر اشباح» دارد، البته با شگفتی آن فیلم فرسنگ‌ها فاصله دارد اما در همان دسته قرار می‌گیرد. میازاکی بعد از ده سال دوری از انیمه‌سازی، «پسرک و مرغ ماهیخوار» را ساخت.

داستان این فیلم در دوران جنگ جهانی دوم در ژاپن می‌گذرد و حول محور پسری جوان به نام ماهیتو می‌چرخد. ماهیتو پس از مرگ مادرش در جریان یک آتش‌سوزی به همراه پدرش به یک منطقه روستایی نقل مکان می‌کند. در این مکان جدید، با یک مرغ ماهیخوار مرموز و سخنگو روبه‌رو می‌شود که او را به دنیای جادویی و پر از اسراری می‌برد. این دنیای جادویی به ماهیتو کمک می‌کند تا با احساسات پیچیده و غم‌انگیزی که پس از از دست دادن مادرش تجربه می‌کند، مواجه شود. فیلم به نوعی سفری به دنیای درونی ماهیتو است و موضوعاتی مانند مرگ، زندگی، رشد و بلوغ را مورد بررسی قرار می‌دهد.

«پسرک و مرغ ماهیخوار» را باید به این خاطر که کاری از میازاکی است، دید. احتمالاً اعضای آکادمی اسکار هم به همین خاطر جایزه بهترین انیمیشن بلند سال ۲۰۲۴ را به این انیمه دادند. وقتی میازاکی میان نامزدها باشد، و دیزنی و پیکسار هم فیلم خوبی نداشته باشند، بدیهی است که جایزه به او تعلق بگیرد. اما «پسرک و مرغ ماهیخوار» به خودی‌خود هم اثر خوبی است. همان زیبایی‌های بصری، داستان‌پردازی قوی و درون‌مایه‌های عمیق همیشگی کارهای میازاکی را دارد. انیمیشن دستی‌اش مثل همیشه فوق‌العاده است. چنانچه از میازاکی انتظار می‌رود، نگاهی فلسفی به زندگی، مرگ و مسیر انسان در جهان دارد. یک سری ارجاعات اساطیری و سیاسی هم در فیلم هست که برای فهم دقیقش باید دانش و اطلاعاتی از پیش داشته باشی. موسیقی متن بسیار فوق‌العاده‌ای دارد که جو هیسایشی؛ یکی از آهنگسازان معروف ژاپنی و همکار دیرینه میازاکی، آن را ساخته است. موسیقی او با لحظات احساسی و جادویی فیلم هماهنگی دارد و به تعمیق تجربه دیداری کمک می‌کند.

«پسرک و مرغ ماهیخوار» به طور کلی بازخوردهای بسیار مثبتی از منتقدان و بینندگان دریافت کرده است. این انیمه به خاطر داستان عمیق و چندلایه، انیمیشن‌های زیبا و موسیقی تأثیرگذار مورد تحسین قرار گرفته است. همچنین، بسیاری از منتقدان این فیلم را به عنوان یک پایان شایسته برای کارنامه پرافتخار هایائو میازاکی می‌دانند. «پسر و مرغ ماهیخوار» یکی دیگر از شاهکارهای هایائو میازاکی است که با داستانی احساسی و زیبا، به موضوعات عمیق انسانی پرداخته و تجربه‌ای بی‌نظیر را برای بینندگان خلق می‌کند.

شناسنامه انیمه «پسرک و مرغ ماهی‌خوار» (The Boy and the Heron)

نویسنده و کارگردان:  هایائو میازاکی
صداپیشگان: سوما سانتوکی، ماساکی سودا، ایمیون، یوشینو کیمورا، شوهی هینو، کو شیباساکی، تاکویا کیمورا
سال پخش: ۲۰۲۳
امتیاز راتن تومیتوز به انیمه: ۹۷ از ۱۰۰
خلاصه داستان: پسری به‌نام ماهیتو ماکی در طول جنگ اقیانوس آرام مادرش را در یک حمله هوایی در بیمارستان از دست می‌دهد. ماهیتو و پدرش از توکیو به محل زندگی زن دیگری که با پدرش ازدواج کرده می‌روند . ماهیتو در اطراف محل تازه زندگی‌اش برج متروکه‌ای را کشف می‌کند و با یک حواصیل خاکستریِ سخنگو وارد دنیایی خیال‌پردازانه می‌شود.

فیلم جدید چی ببینیم؟

انیمیشن درون و بیرون

«درون و بیرون» را همه باید ببینند. اول باید قسمت اولش را که تقریباً ده سال پیش اکران شد، ببینند یا دوباره ببینند، چون احتمالاً در همان زمان اکران دیده‌اند. اما بهتر است پیش از تماشای قسمت دومش که از فیلم‌های مهم اکران تابستان ۲۰۲۴ بود، قسمت اول را هم تماشا کرد، شاید در همین آخر هفته. آنچه همه از «درون و بیرون» می‌دانیم (این انیمیشن آن‌قدر معروف شد که هر سینمابینی دست‌کم یک‌بار آن را دیده باشد) این است که به احساسات انسانی شخصیت داده و از طریق ذهن دختربچه آن‌ها را نشان می‌دهد. یعنی وارد دنیای تخیلی ذهن دختربچه‌ای به نام رایلی می‌شود و کارکرد دستگاه احساسی انسان در مغز را نشان می‌دهد.

یکی از خلاقانه‌ترین ایده‌های انیمیشنی پیکسار و تمام دوران که در روانشناسی تحولی ایجاد کرد. به گفته بسیاری از متخصصان این حوزه، بسیاری از والدین و بچه‎‌ها بعد از تماشای قسمت اول «درون و بیرون» در برقراری ارتباط با هم و با روانشناس بهتر شدند. روانشناسان هم حالا با ادبیات جدید و قابل درکی درباره درونیات انسان می‌توانند حرف بزنند. آنچه درباره مجموعه «درون و بیرون» مهم است و مهم‌ترین پیام آن هم هست، این است که انسان مجموعه‌ای از احساسات خوب یا بد در کنار هم است که بدون هم معنا ندارد و هر یک کارکرد خود را دارند. اینکه انسان را به این شکل بپذیریم، خود و دیگران را شاید بسیاری از مشکلاتمان در روابط حل شود. ساختار پیچیده ذهن انسان به شکلی ساده و دوست‌داشتنی در جهان «درون و بیرون» به تصویر کشیده شده است اما چنان تأثیر بزرگی را از خود بر جای گذاشته است. تماشایش به همین دلیل اهمیت دارد.

قسمت اول این مجموعه به احساسات اولیه انسان در ذهن رایلی ده ساله می‌پردازد. او در مواجهه با یک تغییر مهم در زندگی، تغییر محل زندگی دچار نوسانات عاطفی می‌شود و جهان درونی‌اش که متشکل از احساسات شادی، غم، خشم، ترس و نفرت است، بهم می‌ریزد. ما در این جهان تخیلی داستان مدیریت رایلی توسط این احساسات را با رهبری شادی را می‌بینیم. در قسمت دوم رالی وارد دوران بلوغ شده و احساسات جدیدی در او شکل گرفته است، مثل اضطراب، حسادت، ملال و شرم. حالا این احساسات پیچیده به احساسات ساده اولیه اضافه شده‌اند و کار کنترل احساسات در مقر فرماندهی بسیار سخت‌تر است.

دوران بلوغ یکی از حساس‌ترین دوران زندگی انسان است. تماشای «درون و بیرون ۲» درست است که برای بچه‌ها سرگرم‌کننده خواهد بود اما برای بزرگسالان آموزنده خواهد بود. مخصوصاً کسانی که صاحب فرزند هستند. شناخت درست والدین از روحیات فرزند در دوره‌های مختلف زندگی به ویژه بلوغ که با نگاهی در ظاهر ساده در این انیمیشن به نمایش گذاشته می‌شود، می‌تواند کمک زیاد و مهمی به شکل روابط آن‌ها بکند. شناختی که لازم است باشد. «درون و بیرون» به گونه‌ای خیال ما را راحت می‌کند. ما را با احساسات خودمان مواجه می‌کند، با شخصیت دادن به احساسات این ارتباط مستقیم است و خودآگاهی به وجود می‌آورد. این خودآگاهی باعث می‌شود یادمان بیاید که همه دارای یک سری احساسات هستیم که در دوره‌های مختلف تغییر می‌کند و تازه به همین احساسات هم محدود نمی‌شود. باید دید آیا قسمت سومی هم خواهد بود تا به احساسات بزرگسال بپردازد یا نه. تا اینجا پیکسار کارش را از همه لحاظ خوب انجام داده است. گرچه «درون و بیرون ۲» به خوبی و شگفتی قسمت اول نیست. اما در قالب یک مجموعه باید به آن نگاه کرد.

شناسنامه انیمیشن «درون و بیرون» (Inside Out)

نویسنده و کارگردان: کلسی من
صداپیشگان: ایمی پولر، مایا هاک، کنزینگتون تالمن، لایزا لاپیرا، تونی هیل، لوئیس بلک، فیلیس اسمیت، ایو ادبری، لیلیمار، گریس لو، سمیه، نورالدین-گرین، ادل اگزارکوپولوس، داین لین، کایل مک‌لاکلن، پال والتر هاوزر
سال پخش: ۲۰۲۴
امتیاز راتن تومیتوز به انیمیشن: ۹۱ از ۱۰۰
خلاصه داستان: رایلی وارد سن بلوغ شده و احساسات تازه‌ای به مجموعه احساسات اولیه‌اش اضافه شده است. ورود به تیم هاکی مدرسه او را با بحران تازه‌ای روبه‌رو کرده است که حالا باید بر آن غلبه کند.

فیلم ترسناک چی ببینیم؟

فیلم ترسناک اولین طالع نحس، فیلم‌های آخر هفته

فیلم ترسناک خوب کم ساخته می‌شود. فیلم ترسناکی که خون و خونریزی دارد بسیار است اما فیلم ترسناک به عنوان یک اثر هنری جدی و تأمل‎‌برانگیز جواهر گرانبهایی است. چون از اساس فیلم ترسناک خوب ساختن کار سختی است و وقتی کسی از پس آن برمی‌آید، شایسته توجه است. «اولین طالع نحس» شاهکار نیست اما احتمالاً بهترین فیلم ترسناک سال ۲۰۲۴ است و یک فیلم ترسناک هنری است. درست است که اهمیتش را از فرنچایزش به دست می‌آورد اما به عنوان اثری مستقل هم به‌خصوص به لحاظ بصری قابل توجه است.

«اولین طالع نحس» چنانچه از اسمش پیداست، پیش‌درآمد قصه «طالع نحس» است؛ قصه تول دیمین تورن، فرزند شیطان که در فیلم محصول ۱۹۷۶ «طالع نحس» ما کودکی‌اش را دیده‌ایم. «اولین طالع نحس» قصه اتفاقاتی که پیش از وقایع فیلم اصلی رخ داده است، روایت می‌کند. فیلم همچون نسخه‌های پیشین خود تم سیاسی مذهبی دارد و بیشتر به تحقیقاتی درباره نیروهای شیطانی، توطئه‌های مذهبی و رازهایی که پشت به دنیا آمدن دیمین قرار دارد، می‌پردازد. ما قرار است در این قصه با مادر آنتی کرایست آشنا شویم و شکل مواجهه او با این اتفاق را ببینیم.

بنابراین، کسانی با این فیلم ارتباط برقرار خواهند کرد که مجموعه «طالع نحس» را دنبال کرده باشند. دست‌کم قسمت اول را که از دو قسمت بعدی بهتر است، دیده باشند. «اولین طالع نحس» با واکنش‌های متفاوتی از سوی منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد. بعضی منتقدان فیلم را به خاطر توانایی‌اش در ایجاد فضایی ترسناک و وفاداری به روح فیلم اصلی تحسین کردند، در حالی که دیگران احساس کردند که فیلم نتوانسته به کیفیت و تأثیرگذاری فیلم اصلی برسد. با این حال، «اولین طالع نحس» به عنوان یک پیش‌درآمد موفق شد که به گسترش دنیای «طالع نحس» کمک کند و برای طرفداران این فرنچایز تجربه‌ای جذاب فراهم کند. اگر برایتان سؤال است که فرزند شیطان به روایت آرکاشا استیونسون چگونه متولد شده است، «اولین طالع نحس» برایتان جالب خواهد بود.

شناسنامه فیلم «اولین طالع نحس» (The First Omen)

کارگردان: آرکاشا استیونسون
بازیگران: نل تایگر فری، توفیک برهوم، سونیا براگا، رالف اینسون، بیل نای
سال پخش: ۲۰۲۴
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
خلاصه داستان: یک دختر جوان امریکایی برای کار در کلیسا به رم فرستاده می‌شود، اما توطئه شومی را که باعث به وجود آمدن ضدمسیح می‌شود، آشکار می‌کند.

منبع: دیجی‌کالا مگ

source

توسط chehrenet.ir