طرفداران مدت زیادی منتظر فیلم «سرزمینهای مرزی» (Borderlands) بودند، زیرا اقتباس بزرگ سینمایی از بازی محبوب شرکت گیرباکس سافتور سالها در حال ساخت بوده است. این فیلم سرانجام سال ۲۰۲۴ روی پردهی نقرهای اکران شد. گفتن این که این یک آغاز ضعیف بود، کمترین بیان ممکن است. برداشت الی راث از مجموعهی داستانی این بازی ویدیویی چیزی جز یک فاجعه نیست و از آن به عنوان بزرگترین بمب گیشهای سال ۲۰۲۴ یاد میشود. دلیل شکست «سرزمینهای مرزی» شرکت لاینزگیت که با تخمین فروش ۸.۸ میلیون دلاری در گیشهی داخلی افتتاح شد هنوز برای خیلیها مشخص نیست. برای بدتر کردن اوضاع، این بلاکباستر تنها حدود ۷.۷ میلیون دلار در اولین نمایش خود در خارج از کشور به دست آورد و مجموع افتتاحیهی جهانی آخر هفتهی خود را به ۱۶.۵ میلیون دلار رساند. این فیلم از نظر منتقدان هم نتوانست امتیازات خوبی به دست آورد.
خود فیلم دارای بودجهای در حدود ۱۱۵ میلیون دلار است که حتی این رقم بدون احتساب هزینههای بازاریابی حدود ۳۰ میلیون دلاری محاسبه شده. این فیلم در وضعیت قرمز است و به نظر نمیرسد راهی برای خروج وجود داشته باشد. برآوردهای اولیه نشان میداد که «سرزمینهای مرزی» به یک معجزه نیاز دارد تا از فاجعه جلوگیری کند. آن معجزه هرگز نیامد. «سرزمینهای مرزی» اکنون به راحتی بزرگترین بمب گیشهی سال تا به امروز است؛ حتی بالاتر از فیلمهای بیسروتهی مانند «مادام وب» (Madame Web) شرکت فیلمسازی سونی. هنوز روزهای اولیه است، اما با توجه به مسیر فعلی آن، این فیلم ممکن است به یکی از بزرگترین شکستهای تمام دوران تبدیل شود . چه اشتباهی در اینجا رخ داد؟ چگونه لاینزگیت اجازه داد این اتفاق بیفتد؟ چگونه همه چیز در یک پروژه که روی کاغذ خیلی خوب به نظر میرسید، اشتباه پیش رفت؟ ما قصد داریم به بزرگترین دلایلی که چرا «سرزمینهای مرزی» به یک بمب تاریخی تبدیل شد، بپردازیم. بیایید بررسی ۵ دلیل شکست «سرزمینهای مرزی» در گیشه را شروع کنیم.
۵. «سرزمینهای مرزی» نتوانست منتقدان یا مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد
این بزرگترین دلیل شکست «سرزمینهای مرزی» است و باید قبل از صحبت در مورد هر چیز دیگری در مورد عملکرد ضعیف این فیلم بحث شود. در زمان نوشتن این مطلب، وبسایت اینترنتی راتن تومیتوز به این فیلم امتیاز ۱۰ از ۱۰۰، مجلهی اینترنتی متاکریتیک به این فیلم امتیاز ۲۷ از ۱۰۰ و بانک بینالمللی فیلم هم به «سرزمینهای مرزی» امتیاز ۴.۳ از ۱۰ را دادهاند که آن را به یکی از بدترین فیلمهای استودیویی سال تبدیل میکند. همچنین این فیلم نمرهی مثبت دی از مجلهی سینمااسکور دریافت کرده که نمرهی بسیار ضعیفی است و برای یک بلاکباستر در این مقیاس تقریباً بیسابقه میباشد. بیل بریا یکی از منتقدان مجلهی فیلم، در نقدش امتیاز ۴ از ۱۰ را به این فیلم داد و از «سرزمینهای مرزی» به عنوان «داستان بسیار کلیشهای و لحن توهینآمیز غیرتوهینآمیز» یاد کرد.
نیاز نیست حتما یک دانشمند باشید تا دریابید که وقتی فیلمهای بسیار خوبی مانند «ددپول و ولورین» (Deadpool & Wolverine) و «گردبادها» (Twisters) وجود دارند، هیچ دلیلی برای تماشاگران عادی وجود ندارد که به دیدن فیلمی بروند که چنین اخبار بدی در موردش وجود دارد. بسیار نادر است که اکثریت قریب به اتفاق منتقدان و مخاطبان به این شدت علیه یک فیلم متحد شوند. در بهترین حالت، حتی کسانی که علاقهمند به دیدن فیلم بودند احتمالاً منتظر خواهند ماند تا فیلم به پخش خانگی برسد. نقدهای مختلط یک چیز است، اما غلبه بر چنین منفیگرایی جهانیای تقریباً غیرممکن است. این فیلم نتوانسته است هیچکدام از گروه مخاطبان خود را راضی کند و حتی کسانی که طرفدار مجموعه بازیهای ویدیویی بودهاند و برای اکران این فیلم روزشماری میکردند هم بعد از تماشای آن دچار سرخوردگی شدیدی شدهاند.
۴. «سرزمینهای مرزی» در پشت صحنه، یک آشفتگی بزرگ بود
ارزش دارد که به آن چه در پشت صحنه اتفاق افتاده است نگاه کنیم تا بفهمیم چگونه یک فیلم بسیار گرانقیمت با این همه استعداد درجه یک توانسته است راه خود را به سینما پیدا کند، اما نتوانسته است دل مخاطبان را برباید. حقیقت این است که نشانهها برای هر کسی که به دنبال آن ها بودهاند همیشه وجود داشتهاند. فیلمبرداری «سرزمینهای مرزی» در ابتدا بیش از سه سال پیش در ژوئن ۲۰۲۱ به پایان رسید. بسیار نادر است که یک فیلم بلاکباستر برای این مدت طولانی در مرحلهی پستولید بماند و گرد و خاک روی آن بنشیند. تیم میلر، کارگردان فیلم «ددپول» در نهایت برای نظارت بر بازسازیهای گسترده به کار گرفته شد در حالی که راث مشغول ساخت «روز شکرگزاری» (Thanksgiving) بود. به طور خلاصه، این یک آشفتگی محض بود و یک دلیل مهم شکست «سرزمینهای مرزی» در گیشه.
حتی، کریگ مازین، نویسندهی مجموعههای تلویزیونی «چرنوبیل» (Chernobyl) و «آخرین بازمانده از ما» (The Last of Us) با وجود این که فیلمنامهی «سرزمینهای مرزی» را نوشته بود، برای حذف نام خود از فیلم جنگید. این یک نشانهی بد است، اما به این معنا نیست که تولیدات آشفته نمیتوانند منجر به فیلمهای خوبی شوند. «جنگ جهانی زد» (World War Z) به طور معروفی در پشت صحنه مشکلدار بود، اما به یکی از بزرگترین فیلمهای زامبی تبدیل شد. این قطعاً ممکن است. با این حال، بیشتر اوقات، اگر در این شرایط دود وجود داشته باشد، آتش نیز وجود خواهد داشت. اگر لاینزگیت میتوانست این فیلم را هم مانند «جنگ جهانی زد» مدیریت کند، یک معجزه کوچک بود که متأسفانه، اینطور نشد.
۳. «سرزمینهای مرزی» با رقابت غیرمنتظرهای مواجه شد
لاینزگیت، راث و بسیاری از افراد درگیر قطعاً بسیار مقصر هستند که اجازه دادند فاجعهای مانند «سرزمینهای مرزی» در وهلهی اول اتفاق بیافتد. با این حال، هیچکس نمیتواند برای مواجهه با رقابت غیرمنتظرهای مقصر باشد. «با ما به پایان میرسد» (It Ends with Us) سونی نیز طی همان آخر هفتهای که «سرزمینهای مرزی» در آن اکران شد، با افتتاحیهای شگفتانگیز توانست ۵۰ میلیون دلار بفروشد. در همین حال، بلاکباستر ۱ میلیارد دلاری مارول، «ددپول و ولورین»، برای سومین آخر هفتهی متوالی در صدر جدولهای گیشه قرار گرفت. به طور قطع، به اکران در آمدن «ددپول و ولورین» که مخاطب هدف او با «سرزمینهای مرزی» یکسان بودهاند هم نتوانست کمکی به بهتر دیده شدن این فیلم بکند.
برای پیچیدهتر کردن اوضاع، «گردبادها» هم در ایالات متحده بسیار قوی به بلیطفروشی ادامه داد و تبدیل به فیلمی شد که در چهارمین آخر هفتهی خود ۱۵ میلیون دلار دیگر هم به دست آورده است. فیلم ترسناک جدید نئون، «فاخته» (Cuckoo) نیز در آخر همان هفته اکران شد، همراه با فیلمهایی مانند «تله» (Trap) از ام. نایت شیامالان و «لنگدرازها» (Longlegs) که همچنان در بین ۱۰ فیلم برتر و پرفروش سال قرار دارند. حتی در بهترین شرایط، برای یک بلاکباستر دیگر سخت بود که در چنین آخر هفتهی شلوغی فضای زیادی برای نفس کشیدن پیدا کند. یک دلیل شکست «سرزمینهای مرزی» را میتوان ترافیک زیاد اکران فیلمهای موفق به طور همزمان دانست، اما نباید فراموش کرد که این نکته نمیتواند پوشانندهی ضعفهای کشندهی این فیلم باشد.
۲. لاینزگیت در هزینههای بازاریابی خود محافظهکار بود
وقتی صحبت از بلاکباسترهای بزرگ بودجه میشود، بازاریابی یک عامل بزرگ در تعیین موفقیت است. این یک بخش بزرگ از دلیل موفقیت «ددپول و ولورین» بود؛ علاوه بر داشتن نام خوب مارول. با توجه به این نکته که بازاریابی برای موفقیت فیلمهای بلاکباستری بسیار حائز اهمیت است، لاینزگیت نسبتاً محافظهکارانه در هزینههای بازاریابی برای «سرزمینهای مرزی» عمل کرد. به گفته واریته، استودیو حدود ۳۰ میلیون دلار برای بازاریابی و توزیع هزینه کرده است که برای فیلمی با بودجهی ۱۱۵ میلیون دلاری، این قطعاً در پایینترین حد ممکن است. به هر حال، لاینزگیت حدود ۶۰ درصد از هزینههای تولید فیلم را با پیشفروش حقوق خارجی جبران کرد.
به عبارت دیگر، کسانی که حقوق را در مناطق مختلف خریداری کردهاند، مسئول بازاریابی فیلم در آن مناطق هستند. لاینزگیت نیازی به راهاندازی یک کمپین جهانی نداشت. همه میدانستند که هزینهی ۳۰ میلیون دلاری، یک فیلم با نقدهای ضعیف را تنها تا این حد پیش خواهد برد. آیا لاینزگیت میدانست که یک شکست در دست دارد؟ آیا فقط سعی داشت با خرج نکردن زیاد برای یک کمپین بازاریابی برای یک بلاکباستر که به هر حال محکوم به شکست بود، ریسک را کاهش دهد؟ این به نظر محتمل است. اگر بخواهیم منصف باشیم، خرج کمتر در راستای بازاریابی به معنای آن بود که استودیو پول کمتری برای این فیلم از دست خواهد داد و با این وجود یک دلیل شکست «سرزمینهای مرزی» بیشک بازاریابی ضعیف آن است.
۱. اقتباس از بازیهای ویدیویی هنوز هم سخت است
سالهای اخیر به شکستن نفرین فیلمهای اقتباسشده از بازیهای ویدیویی کمک کرده است و هیچ بحثی در این مورد وجود ندارد. برای دههها، هالیوود نمیتوانست به هیچ شکلی اقتباسی راضی کننده از دنیای بازیهای ویدیویی خلق کند. با این حال، در هر دو صفحهی نمایش بزرگ سینما و کوچک تلویزیون، ما طی سال های اخیر داستانهای موفقی را دیدهایم که توانستهاند این ویژگی هالیوود را تغییر دهند؛ از «فالاوت» (Fall Out) پرایم ویدیو گرفته تا بلاکباستر سال گذشته «پنج شب با فردی» (Five Nights at Freddy’s) که موفقیت بزرگی پیدا کردهاند. با این حال، اقتباسهای بازیهای ویدیویی هنوز هم بسیار سخت هستند یا باید گفت در این زمینه شکستها بسیار بیشتر از موفقیتها هستند؛ در نتیجه، «سرزمینهای مرزی» در تمام مسیر با یک نبرد سخت مواجه بود.
فرمول موفقیت اقتباسهای سینمایی از بازیهای ویدیویی همیشه گریزان است اما به نظر میرسد افرادی که منبع اصلی اقتباس را درک میکنند همیشه در بالای کار قرار دارند و سعی میکنند آن را متناسب با پردهی نقرهای ترجمه کنند. «پنج شب با فردی» با استقبال زیادی از سوی منتقدان مواجه نشد، اما با سلیقهی طرفداران بازی همخوانی داشت. این یک تفاوت کلیدی است. مازین ثابت کرد که میتواند تجربهی بازی را با کار خود در «آخرین بازمانده از ما» به یک اقتباس تلویزیونی ترجمه کند، پس چه چیزی در «سرزمینهای مرزی» اشتباه پیش رفت؟ شاید بتوان به تصمیم برای استخدام راث برای کارگردانی فیلم اشاره کرد. همچنین میتوان اشاره کرد که لاینزگیت در طول سالها موفقیت کمی در عرصهی فیلمهای بلاکباستری و بزرگ بودجه داشته است. به هر حال، این یک نمونه از بدترین شکستهای هالیوود در زمینهی اقتباس از بازی ویدیویی بود که به نمایش در آمد.
منبع: slash/film
source