کنفرانس ویژه‌ی مارول در کامیک-کان سن‌دیگو با این خبر شوکه‌کننده همراه بود که شرور اصلی فیلم بعدی «انتقام‌جویان»، دکتر دووم با بازی رابرت داونی جونیور است؛ همان ستاره‌ای که طرفداران او را با نقش مرد آهنی/تونی استارک می‌شناسند. این فیلم که «انتقام‌جویان: دومزدی» -یا همان «روز قیامت» نام دارد، جایگزین «انتقام‌جویان: سلسله کانگ» شده است؛ بنابراین شرور بزرگ فعلی مارول، یعنی کانگ فاتح به کلی کنار خواهد رفت. با اینکه معرفی اولیه و ناگهانی رابرت داونی جونیور با هیجان فراوانی همراه بود اما حالا رفته‌رفته، انتقاداتی هم نسبت به آن شنیده می‌شود و این انتقادات بی‌دلیل نیستند.

بازگشت رابرت داونی جونیور -که در اوج خداحافظی کرد- و اینکه نقش دکتر دووم را برعهده گرفته است، چند معضل اساسی ایجاد می‌کند؛ و اگرچه می‌توان دلایلی هم برای آن پیدا کرد اما مشکلات پابرجا خواهند بود. با اینکه کنار گذاشتن کانگ فاتح به عنوان شرور اصلی دنیای سینمایی مارول منطقی بود، اما این پروسه نباید بدین شکل و با این سرعت انجام می‌شد؛ بله، استفاده از عنصر نوستالژی باعث ایجاد هیجان می‌شود و به نظر می‌رسد مارول می‌خواهد فرمول‌های گذشته‌اش را هم بار دیگر تکرار کند. این رویکرد شاید به صورت موقت جواب دهد اما در نهایت برای اصلاح مسیر فعلی مارول کافی نخواهد بود.

کانگ فاتح یک شرور افتضاح از آب در آمد

دکتر دووم مارول

قبل از معرفی رسمی دکتر دووم، شرور دنیای سینمایی مارول کانگ فاتح بود. این شخصیت که توسط جاناتان میجرز به تصویر کشیده شد، قرار بود «تانوس بعدی» باشد و مانند آن شرور در حاشیه‌ی فیلم‌های مختلف پرسه بزند و در نهایت از راه برسد و در مقابل قهرمانان فرنچایز قرار بگیرد. ما اولین واریانت‌ کانگ را در فصل اول سریال «لوکی» ملاقات کردیم، این آغاز چندان بدی نبود اما فاجعه‌ی بزرگ پس از معرفی رسمی واریانت شرور او در فیلم «مرد مورچه‌ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» رخ داد. این فیلم قرار بود کانگ فاتح را به عنوان شرور بزرگ مجموعه -و کسی که در حدواندازه‌ی تانوس است- در کانون توجه قرار دهد، اما نه تنها موفق به انجام این کار نشد، بلکه آینده‌ی او را هم خراب کرد. کانگ که در فیلم، حتی از پس مورچه‌ها هم برنمی‌آید، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. ضمن اینکه کسی برای تماشای «شیدایی کوانتومی» هیجان‌زده نشد تا به یکی از کم‌فروش‌ترین آثار استودیوی مارول تبدیل شود.

سوال‌برانگیزترین جنبه‌ی «شیدایی کوانتومی» این بود که چگونه یک شرور که قرار است دشمن کل دنیای سینمایی مارول باشد، توسط یکی از ضعیف‌ترین انتقام‌جوها -یعنی مرد مورچه‌ای- شکست می‌خورد. این موضوع با صحنه پس از تیتراژ فیلم که شامل شورای کانگ‌ها بود، تشدید شد و این شخصیت را حتی احمق‌تر جلوه داد. اگرچه بازیگری جاناتان میجرز در این نقش مورد ستایش قرار گرفت اما این برای نجات یک شرور خسته‌کننده و ضعیف کافی نبود. کانگ فاتح به ندرت یک شرور واقعا مهم بوده است، حتی در کمیک‌ها، و معرفی رسمی او نشان داد که او بر خلاف تانوس، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند خطری جدی برای انتقام‌جویان باشد و آن‌ها در شکست دادن او با چالش خاصی روبه‌رو نخواهند شد.

اینکه کانگ فاتح جایگزین تانوس شود از ابتدا مشکوک و بحث‌برانگیز بود و ظاهرا مارول این تصمیم را بر اساس نقش‌آفرینی خوب و مهارت‌های بازیگری میجرز گرفت. کانگ اما فارغ از بازی میجرز، شبیه به یک تهدید جدی به نظر نمی‌رسید و فصل دوم «لوکی» میزان تهدید‌آمیز بودن او را حتی کمتر هم کرد. شرایط زمانی وخیم شد که جاناتان میجرز به دلایل اتهامات تعارض، پایش به دادگاه کشیده شد و مارول در اولین فرصت او را اخراج کرد. بنابراین، دیگر ادامه دادن داستان کانگ فاتح معنایی نداشت. حتی طرفداران دوآتشه‌ی مارول علاقه‌ای به دیدن بیشتر این دشمن شکست خورده‌ نداشتند و ایده تبدیل کردن او به دشمن واقعی انتقام‌جویان سخت بود.

آن‌ها می‌توانستند یک بازیگر دیگر را جایگزین میجرز کنند اما متوجه شدند که این مسیر به کلی اشتباه است و دنیای سینمایی مارول به تغییرات اساسی نیاز دارد تا بتواند بار دیگر مورد توجه قرار بگیرد. این اتفاق خواسته‌ی طرفداران هم بود، بسیاری از آن‌ها می‌خواستند که داستان کانگ فاتح به نفع یک شرور دیگر کنار گذاشته شود، یعنی کسی مثل دکتر دووم. با توجه به اینکه «چهار شگفت‌انگیز» پروژه‌ سینمایی بعدی مارول است، چرخش به سمت این شرور حرکت درستی خواهد بود. با این حال، نحوه برخورد مارول با یکی از محبوب‌ترین شرورهای خود، چندان درست به نظر نمی‌رسد، حتی با اینکه نقش آن را یکی از بازیگران مورد علاقه‌ی طرفداران برعهده گرفته است.

انتخاب رابرت داونی جونیور برای نقش دکتر دووم با چند مشکل بزرگ همراه است

دکتر دووم مارول

ایده‌ی انتخاب رابرت داونی جونیور به عنوان دکتر دووم حتی روی کاغذ هم مشکل‌ساز است. یک تئوری این است که نام واقعی این شخصیت ویکتور ون دووم خواهد بود، اما او در واقع یکی از واریانت‌های تونی استارک به حساب می‌آید، بنابراین چهره‌ی او را دارد. اگر این تئوری به حقیقت تبدیل شود، افشای چهره‌ی ون دووم، انتقام‌جویان -به ویژه مرد عنکبوتیِ تام هالند- را شوکه خواهد کرد، اما در عین حال شخصیت دووم هدر خواهد رفت، زیرا به جای اینکه خود این شرور مورد توجه قرار بگیرد، ارتباطش با انتقام‌جویان و تونی استارک است که اهمیت پیدا می‌کند. از سوی دیگر، حتی اگر دکتر دووم کاملا از تونی استارک جدا شود، و بگویند هیچ ارتباطی با آن شخصیت ابرقهرمان ندارد، خود رابرت داونی جونیور برای همیشه با نقش مرد آهنی پیوند خورده است.

چه طرفداران اصلی و چه بینندگان عادی، داونی جونیور را با برداشت نمادین او از مرد آهنی به یاد می‌آورند و چه کسی می‌تواند مرگ قهرمانانه‌ی این شخصیت در انتهای «انتقام‌جویان: پایان بازی» را از یاد ببرد؟ این در حالی است که هر بازیگر بزرگ دیگری می‌توانست دکتر دووم را به تصویر بکشد، مثل کیلین مورفی، همبازی جونیور در «اوپنهایمر»، که بی‌گمان انتخابش طرفداران را هیجان‌زده می‌کرد. اگر داونی جونیور مرد آهنی نبود، بعید است که کسی پیشنهاد می‌داد نقش دکتر دووم را بازی کند. این واقعیت که او اکنون پس از بازی کردن در نقش مرد آهنی به عنوان یک شرور بزرگ انتخاب شده، از دیدگاه برخی از طرفداران، حرکت ناامیدکننده‌ای است. ضمن اینکه وضعیت فعلی دنیای سینمایی مارول را هم نباید از یاد برد، آن‌ها روزهای بدی را سپری می‌کنند، اکثر سریال‌ها و فیلم‌های اخیرشان ناموفق بوده‌اند و این دنیای محبوب از روزهای خوبش فاصله‌ی معناداری دارد.

فقط تعداد کمی از فیلم‌ها مثل «ددپول و ولورین» واقعا به اثر موفقی تبدیل شده‌اند و ممکن است اینطور تفسیر شود که بازگرداندن «چهره‌ی اصلی سابق دنیای سینمایی مارول» به عنوان جایگزین یک شرور شکست خورده، نشانه‌ی پایان دوران شکوهمند یک دنیای سینمایی است که حالا گویی به بن بست خورده. هیچ‌کس استعداد بازیگری رابرت داونی جونیور را زیر سوال نمی‌برد، به‌خصوص پس از «اوپنهایمر» که برایش با جایزه اسکار همراه بود؛ با این حال، انتخاب او برای نقش دکتر دووم، به وضوح یک حقه‌بازی است تا بار دیگر بازار «انتقام‌جویان» را داغ کند. این در حالی است که برنامه‌ریزی بلندمدتی هم وجود ندارد و مارول باید سریعا این شرور بزرگ را معرفی و وارد داستان‌هایش کند. البته با توجه به اینکه دنیای سینمایی مارول در حال حاضر با ایده‌ی «چندجهانی» پیوند خورده است، انتخاب داونی جونیور می‌تواند با چند توجیه منطقی هم همراه باشد.

اما حتی در آن صورت، هدر دادن یکی از بزرگترین شرورهای تاریخ مارول، فقط برای اینکه زخم‌های مارول را به صورت موقت التیام ببخشد، غم‌انگیز است. دکتر دووم جایگاه ویژه‌ای در کمیک‌های مارول دارد، اینکه بدین شکل از او سوءاستفاده شود و سپس بی‌مقدمه بیاید و بعد از دو فیلم «انتقام‌جویان» بعدی برود، هم ناامیدکننده است و هم توهین به این شخصیت. فراموش نکنید که برداشت‌های سینمایی پیشین دکتر دووم، افتضاح بودند، با اینکه او کاملا این پتانسیل را دارد که در کنار شرور محبوبی همچون تانوس قرار بگیرد. در همین راستا، تبدیل کردن او به یکی از واریانت‌های تونی استارک، ظلم به این شخصیت است. مارول همیشه ادعا کرده است که «به منبع اصلی احترام می‌گذارد» اما اگر چنین رویکردی را در پیش بگیرد، این حرکت، بسیار زننده‌تر از هر چیزی است که استودیوی فاکس قرن بیستم در گذشته با این شرور انجام داد. و البته این شاید باعث شود تا هرگز با دکتر دوومِ اصلی ملاقات نکنیم. آیا دکتر دوومِ داونی جونیور آمده است تا بماند و در فاز بعدی هم حضور خواهد داشت؟ با توجه به شایعاتی که پیرامون حقوق ۸۰ میلیون دلاری (!) جونیور شنیده می‌شود، پاسخ به این سوال آسان نیست.

مارول فرصت کافی برای زمینه‌سازی مناسب برای دکتر دووم را ندارد

دکتر دووم مارول

«انتقام‌جویان: روز قیامت» و دنباله‌ی آن، «انتقام‌جویان: جنگ‌های پنهان»، به ترتیب در سال‌های ۲۰۲۶ و ۲۰۲۷ اکران خواهند شد. این اصلا زمانی باقی نمی‌گذارد تا دکتر دووم به عنوان یک تهدید جدی معرفی شود. اگرچه تانوس پیش از رویدادهای «انتقام‌جویان: جنگ بی‌نهایت» کار زیادی نکرد، اما او از پایان فیلم اول «انتقام‌جویان» (۲۰۱۲) حضور ترسناکی در پس‌زمینه داشت و همواره درباره‌ی او به عنوان یک موجود خطرناک و ترسناک صحبت می‌شد. وقتی تانوس واقعا از راه رسید، ما او را جدی می‌گرفتیم، چون می‌دانستیم که چه کارهایی از دستش برمی‌آید. از طرف دیگر، مارول قبل از اینکه کانگ فاتح را کنار بگذارد، دو سال فرصت داشت تا شرایط را برای ورودش مهیا کند، اما نتوانست گوشه‌ای از ترس -و هیجانی- که تانوس ایجاد کرده بود را با کانگ تکرار کند. پس حالا چطور می‌خواهند در یک بازه‌ی زمانی فشرده‌تر، با دکتر دووم به این هدف برسند؟

اینکه فیلم «ددپول و ولورین» تنها پروژه‌ی سینمایی مارول در سال ۲۰۲۴ است هم کمک نمی‌کند. مارول امسال فیلم دیگری ندارد، این بدین معناست که زمان و فضای کمتری برای ایجاد کامل ایده دکتر دووم وجود دارد. بازهم، این به هدر دادن پتانسیل دکتر دووم -به عنوان شرور اصلی- برای ایجاد هیجان موقت، از طریق انتخاب یک بازیگر محبوب قدیمی برمی‌گردد. کاملا بدیهی است که در شرایط فعلی، مارول فرصت لازم برای معرفی درست این شخصیت را ندارد و آن‌طور که پیداست، او شاید در نسخه‌ی سینمایی جدید «چهار شگفت‌انگیز» هم غایب باشد و در بهترین حالت، برای لحظاتی پس از تیتراژ پایانی فیلم به نمایش گذاشته خواهد شد.

این واقعیت که استفاده از دکتر دووم، فقط واکنشی ناگهانی به نحوه‌ی بد مدیریت شخصیت کانگ فاتح و فروش ضعیف فیلم‌های اخیر مارول است، مسائل را پیچیده‌تر می‌کند. از آنجایی که احتمالا زمینه‌سازی برای این شرور، به درستی انجام نخواهد شد، اینکه فیلم «انتقام‌جویان: جنگ‌های پنهان»، فازِ «چندجهانی» این دنیای سینمایی را به شکلی شکوهمند به پایان ببرد، در حال حاضر دور از تصور است. در هر صورت، شایعه‌ای که اخیرا مطرح شده، شاید تنها تئوری فعلی باشد که بدبینی ما را کم می‌کند: اینکه «انتقام‌جویان: جنگ‌های پنهان» به مثابه یک بازراه‌اندازی کامل برای دنیای سینمایی مارول خواهد بود و یک آغاز کاملا جدید را برای این مجموعه رقم می‌زند.

آیا فیلم‌های «روز قیامت» و «جنگ‌های پنهان» می‌توانند دنیای سینمایی مارول را نجات دهند؟

ددپول و ولورین

در حال حاضر، حتی طرفداران دوآتشه درباره انتخاب رابرت داونی جونیور به عنوان دکتر دووم نظرهای متفاوتی دارند، بیشتر به این دلیل که آسان‌ترین راه حل برای مشکلات فعلی بود. هدف مارول واضح است، آن‌ها می‌خواهند با تکیه بر نوستالژی، بگویند که روزهای خوب گذشته تکرار خواهد شد اما بعید است که آن‌ها بتوانند همه‌چیز را به روزهای شکوهمند «پایان بازی» برگردانند. قدم بعدی مارول ممکن است برخلاف انتظار آن‌ها، نه تنها طرفداران جدی را ناامید کند، بلکه حتی از سوی مخاطبان عادی‌تر هم مورد استقبال قرار نگیرد. تاثیر این تغییرات را به‌زودی در فروش فیلم‌های آن‌ها خواهیم دید اما با توجه به شرایط فعلی، تکرار موفقیت‌های «انتقام‌جویان: پایان بازی» ممکن به نظر نمی‌رسد. حتی اگر تغییر رویکرد آن‌ها برای مدتی کوتاه جواب دهد، دنیای سینمایی مارول را در آینده با مشکل بزرگتری مواجه می‌کند.

کدام مشکل بزرگتر؟ اگر به موفق‌ترین آثار سال‌های اخیر آن‌ها نگاه بیندازیم، دنیای سینمایی مارول عمدتا از طریق تکیه بر نوستالژی موفق می‌شود. این را می‌توان در موفقیت‌های «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» و «ددپول و ولورین» مشاهده کرد. استفاده‌ی بیش از حد از جایگاه رابرت داونی جونیور در این دنیای سینمایی، یک نمونه‌ی آشکارتر از به کارگیری عناصر نوستالژیک در این فیلم‌ها است و این واقعیت که ددپول در فیلم جدیدش، از این موضوع و روند چندجهانی انتقاد کرد، کمکی نمی‌کند. حتی اگر انتخاب جونیور برای نقش دکتر دووم جواب دهد، این ترند چند بار دیگر می‌تواند تکرار شود؟ آیا همه‌ی فیلم‌ها قرار است مبتنی بر نوستالژی باشند؟ این را هم باید اضافه کرد که علاقه‌ی سینمادوستان به ژانر ابرقهرمانی بسیار کم شده است و آن‌ها دیگر حاضر نیستند برای هر فیلمی به سینماها بروند.

دنیای سینمایی مارول زمانی پادشاه بی‌چون‌وچرای گیشه بود؛ حالا اما تراژیک است که آن‌ها نه تنها برنامه‌ی کاملا مشخصی برای آینده ندارند، بلکه می‌خواهند با استفاده از فرمول‌های قدیمی، به صورت موقت مشکلات خود را حل کنند. مارولی که زمانی هیچ رقیبی نداشت، حالا به بازگرداندن بازیگران قدیمی و شیرین‌کاری‌های ناامیدکننده‌ متوسل شده است که حتی دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی حاضر به انجام آن نشد. ولو زمانی که مایکل کیتون را به عنوان بتمن در «فلش» معرفی کردند، برای نقشی بود که قبلا هم بازی کرده بود. اگر دنیای سینمایی مارول قدم‌های بعدی‌اش را با احتیاط برندارد، بی‌تردید در تقابل با دنیای سینمایی جدید دی‌سی با مشکل روبه‌رو خواهد شد. اتفاق مثبت اما این است آن‌ها حداقل فهمیده‌اند که ایده‌های قبلی‌شان جواب نمی‌دهد؛ اینکه کانگ فاتح را کنار گذاشتند و می‌خواهند خطوط داستانی آشفته‌ی قبلی را تا حد زیادی نادیده بگیرند، نشان می‌دهد که آن‌ها از وضعیت بد این دنیای سینمایی آگاه هستند. اما بر فرض که همه‌چیز مطابق انتظار پیش برود و دکتر دووم به صورت موقت مشکل شرور بزرگ آن‌ها را حل کند، بعد از آن می‌خواهند چه کنند؟

منبع: cbr

source

توسط chehrenet.ir