«ماجراجویی عجیب جوجو» اثر هیروهیکو آراکی، یک مانگای محبوب است که پس از چهار دهه همچنان با قدرت در حال ادامه دادن است. مانگای آن اکنون در نهمین بخش داستانی خود با نام «جوجولندز» است و انیمهی آن که یکی از بهترین اقتباسهای انیمهای از مانگا است، فصل شش خود را تمام کرده و فصل هفتم آن در مرحلهی تولید میباشد. «ماجراجویی عجیب جوجو» به طور مداوم راههایی برای تازه کردن داستان خود از طریق استفاده از نوادگان نسل جوستار پیدا میکند. یعنی به جای اینکه بر روی یک شخصیت اصلی مشخص متمرکز بشود، داستان چندین نسل پیدرپی را روایت میکند. این ساختار، انیمه را تازه و غیرقابل پیشبینی نگه میدارد و همچنین این روند باعث شده که تعداد شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» بیشتر از دیگر انیمهها بشود. یک انیمه یا مانگا اغلب به میزان جذاب بودن شخصیت منفیهایش جذابیت دارد و «ماجراجویی عجیب جوجو» واقعاً در این مورد تبحر زیادی دارد. این انیمه پر از تهدیدهای خطرناک است ولی با این حال، برخی از شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» حتی از بالاترین تهدیدات هم فراتر میروند و به خاطر اثری که در سریال به جا میگذارند، شایسته اعتبار بیشتری در میان طرفداران این انیمه هستند.
۱۰-ریزوتو نیرو (Risotto Nero)
«ماجراجویی عجیب جوجو: باد طلایی» پنجمین فصل از این انیمه است که لوکیشن رخدادها را به ایتالیا تغییر میدهد. مافیایی شرور از کاربران استند در ایتالیا هستند که رهبر آنها ریزوتو نیرو است. هر یک از اعضای این گروه، نماینده برخی از قویترین و مقاومترین تبهکاران ایتالیا هستند ، اما ریزوتو نیرو با مهارتهای استراتژیک عالی و استند بسیار خطرناکش با نام متالیکا، به عنوان رهبر این گروه مافیایی انتخاب میشود. استند متالیکا میتواند آهن را از طریق مغناطیس دستکاری کند و به دلیل غنی بودن خون از آهن، ریزوتو بر خون نیز میتواند کنترل داشته باشد. بزرگترین مبارزه ریزوتو علیه وینگار دوپیو است و او آنقدر باهوش است که نتیجه بگیرد که دوپیو در واقع همان رئیس است؛ موضوعی که هیچکس در طول انیمه متوجه آن نشده بود. متأسفانه، رئیس موفق به اعدام ریزوتو نیرو میشود ولی ریزوتو، قبل از اینکه به سرنوشت شوم خود دچار شود، حتی پس از قطع شدن یکی از پاهایش، تا آخرین لحظه شجاعانه میجنگد. فداکار بودن، همدلی واقعی با زیردستانش و هوش و ذکاوت او، ریزوتو نیرو را به نیرویی هراسانگیز تبدیل کرده است که به راحتی از پا در نمیآید.
۹-وانیلا آیس (Vanilla Ice)
«صلیبیون گردستارهای» فصل سوم «ماجراجویی عجیب جوجو» است که یک نقطه عطف بزرگ برای انیمه به شمار میآید چون نه تنها قدرت استند در این فصل به وجود میآید، بلکه تعدادی از بهترین شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» نیز در این فصل از انیمه پدیدار میشوند. سفر جوزف جوستار، جوتارو کوجو و بقیه گروه در قلعه مرموز دیو به پایان میرسد. وانیلا آیس، مامور ارشد دیو، فوراً عبدل را ناکار میکند و سگ گروه به نام ایگی را نیز میکشد. وانیلا آیس به دلیل نترس بودن و تعهد بیش از حد به دیو، دشمنی سرسخت است. او از نظر فنی بیشتر از خود دیو به قهرمانان داستان آسیب میزند. وانیلا آیس با تمام وجود مبارزه میکند و شکست او از پولنارف انگار بیشتر از شانس است تا مبارزهای عادلانه. استند پولنارف با نام ارابه نقرهای، وانیلا آیس را به سمت نور هل میدهد که به دلیل خون آشام بودن او، فوراً او را میکشد.
۸- کارس (Kars)
«گرایش به نبرد» دومین فصل از انیمه است که با اینکه فقط هفده قسمت است، ولی یکی از بهترین شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» به نام کارس را وارد داستان میکند. کارس نه تنها رهبر یک گروه خونآشامی دوران پارینهسنگی است، بلکه خالق ماسک سنگی معروف داستان است که مسئول تبدیل افراد بیشماری از جمله دیو براندو به خونآشام است. شکست دادن کارس تقریباً غیرممکن به نظر میرسد؛ زیرا او شکست ناپذیر است. او همچنین بسیار باهوش است، پیر نمیشود و حتی در نهایت به هدف خود یعنی تبدیل شدن به شکل نهایی زندگی دست مییابد. در هر شرایط دیگری، کارس احتمالاً به راحتی نسل بشریت را از بین میبرد. جوزف جوستار، یکی از خودپسندترین اعضای سلسلهی نسل جوستار، کارس را از طریق یک بازی پیچیده به سختی شکست میدهد که او را به دورترین نقطهی کهکشان پرتاب میکند؛ جایی که بدنش در نهایت بخاطر نبود اکسیژن و فشار فضا، یخ میزند و به مرور زمان دچار مرگ مغزی میشود. جوزف جوستار یک بازوی خود را در جنگ با کارس از دست میدهد و بخش عظیمی از پیروزی او نیز بخاطر شانس است. کارس یکی از قویترین شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» است که در همان ابتدا در انیمه ظاهر میشود و خیلی زود هم از صفحه روزگار محو میشود؛ ولی به قدری باشکوه مبارزه میکند که تا مدتها در خاطر طرفداران انیمه میماند.
۷- فانی ولنتاین (Funny Valentine)
«ماجراجویی عجیب جوجو» همیشه به دنبال افزایش خطرناک بودن شخصیتهای شرور داستان است و فصل هفتم مانگا که هنوز تبدیل به انیمه نشده، بیست و سومین رئیس جمهور ایالات متحده را به عنوان شخصیت شرور اصلی معرفی میکند. فانی ولنتاین مسئول مسابقهی کشوری «استیل بال ران» است که در واقع راهی برای به دست آوردن قطعات پراکنده جسدی مهم برای منافع شخصی خودش است. جایگاه فانی ولنتاین دسترسی به جسد را برایش دشوار میکند، اما استند او، قدرتش را به سطح خیلی بالاتری ارتقا میدهد. D4C استندی است که به فانی ولنتاین، امکان دسترسی به واقعیتهای موازی بینهایت را میدهد؛ قدرتی که با استفاده از آن میتواند جای خود را با خودش در جهانهای موازی عوض کند و این امر ظاهراً او را حتی جاودانه میکند. فانی ولنتاین بعداً از که قدرت خود را حتی بیشتر ارتقا میدهد که او را حتی قویتر از پیش میکند. جانی جوستار که شخصیت اصلی فصل هفتم انیمه است، به سختی فانی ولنتاین را شکست میدهد. او به طور هوشمندانهای از قوانین استند D4C در برابر خودش استفاده میکند که به او زمان کافی میدهد تا ولنتاین را در یک درگیری مسلحانه از پا دربیاورد. با این وجود، باورهای فانی ولنتاین و روشهای مبارزهش، او را تبدیل به یکی از بهترین شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» میکند.
۶- یوشیکاگه کیرا (Yoshikage Kira)
«الماس شکست ناپذیر» چهارمین فصل از انیمهی «ماجراجویی عجیب جوجو» است و دقیقا نقطهای است که انیمه ریسکهای بلندپروازانهتری میکند و شهر موریو یک مکان عالی برای آزمون و خطا با مسائلی مانند رودرویی قهرمانان، شرورها و کلی اتفاقات عجیب و غریب دیگر از جمله موجودات فضایی،نوزادان نامرئی و حتی ارواح است. یوشیکاگه کیرا یک قاتل زنجیرهای است که دستهای قربانیان زن خود را به عنوان یک یادگاری نگه میدارد. او جان افراد زیادی را گرفته است. استند کیرا با نام ملکه قاتل، سه توانایی منحصر به فرد با محوریت بمبی کشنده دارد. غلبه بر همه قدرتهای استند او سخت است، اما یکی از قدرتهایش از بقیه خطرناکتر است؛ زیرا آن قدرت باعث میشود هر کسی که هویت واقعی کیرا را فاش کند، منفجر شود و همه چی به چند ساعت قبل از فاش شدن هویتش بازگردد. شکست کیرا نیازمند تلاشهای تمام قهرمانهای اصلی فصل چهارم از جمله جوسوکه هیگاشیکاتا، جوتارو کوجو، اوکویاسو و در نهایت همکاری همه مردم موریو است. یوشیکاگه کیرا فقط یکی از شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» نیست، بلکه یک قاتل سریالی خونسرد و سنگدل است که تمام افراد یک دهکده باید بر علیه او بشوند تا بتوانند بالاخره او را شکست بدهند.
۵- چیوکولاتا (Cioccolata)
گروه مافیایی دیاولو در «ماجراجویی عجیب جوجو: باد طلایی»، مملو از قاتلهایی با مهارت بالا است که تمام تلاش خود را برای نابود کردن تیم بوچاراتی انجام میدهند. همه این شرورها به روش های خاص خود مبارزه میکنند، اما چیوکولاتا آنقدر تهدید وحشتناکی است که حتی تا حدی خود دیاولو را نیز به خطر میاندازد. چیوکولاتا قبلاً یک جراح باهوش بوده که تسلیم امیال تاریک ذهن خودش میشود و از مهارتهای خود برای اهداف پلید استفاده میکند. او حتی یک حیوان خانگی انسانی دارد که او را شستشوی مغزی داده تا همیشه زیردستش باشد. هیچ راهی برای گفت و گوی منطقی با چیوکولاتا وجود ندارد. او کاملا دیوانه است و همین موضوع رو را تبدیل به یکی از ترسناکترین شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» میکند. استند چیکولاتا با نام روز سبز، ویروسی مانند طاعون را شیوع میدهد که تقریبا بیشتر رم را نابود میکند. در نهایت استفاده هوشمندانهی جیورنو از قدرت استند خود بر روی یک گلوله، به نابودی چیوکولاتا منجر میشود. چیوکولاتا حاضر است یک شهر کامل را قربانی کند اگر به مرگ اهدافی که قصد کشتن آنها را دارد منجر بشود.
۴- تورو (Toru)
فصل هشتم «ماجراجویی عجیب جوجو» با نام «جوجولیون»، طولانیترین فصل داستان تا به امروز است. مدت زمان زیادی طول میکشد تا شخصیت منفی اصلی این فصل با نام تورو فاش بشود و حتی پس از فاش شدن، با درک شخصیتها و تماشاگران از واقعیت بازی میشود؛ چون تورو هویت نامفهومی دارد. تورو یک انسان سنگی است و برای به دست آوردن میوه لوکاکای جدید برای ایجاد تعادل در جامعه تلاش میکند. بسیاری از شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو» را نمی توان بدون برنامهای بی عیب و نقص شکست داد و تورو نیز از آن دسته از شرورها است. تورو و استند او این موضوع را حتی سختتر نیز میکنند؛ زیرا هرگونه تعقیب او باعث میشود که استند او با قدرت کارما، آسیب وارد شده را به فردی که آسیب را وارد کرده، برگرداند. استند تورو حفاظتی در مقیاس بیسابقهای فراهم میکند؛ زیرا هر تلاشی برای یافتن یا از بین بردن او منجر به حمله جهان علیه آنها میشود. تورو یک شرور است که عملاً بیش از حد قوی است و شکست او نیز باز میزان زیادی به شانس متکی میشود.
۳- پدر پوچی (Father Pucci)
«سنگ اقیانوس» ، ششمین فصل انیمهی «ماجراجویی عجیب جوجو» است که اولین قهرمان زن خود با نام جولین را به نمایش میگذارد. جولین دختر جوتارو است و در ابتدای داستان به شکل ناعادلانهای در زندان زنان، زندانی شده است. «سنگ اقیانوس» با زیرکی تمام، پنج فصل قبلی انیمه را به یکدیگر متصل میکند و آن هم از طریق شخصیت شرور آن با نام پدر پوچی است.انریکو پوچی که قبلاً با دیو براندو ملاقات کرده بود و مصمم به دستیابی به بهشت بود، برای بازگرداندن دیو به این دنیا تلاش میکند. استند پوچی با نام مار سفید این قدرت را دارد که خاطرات و استندهای افراد را بدزدد. در نهایت استند پدر پوچی از مار سفید به ساخته در بهشت تبدیل میشود. ساخته در بهشت یکی از قدرتمندترین استندهای تاریخ «ماجراجویی عجیب جوجو» است. این استند، زمان را چنان شتاب میدهد که جهان به پایان میرسد و از نو شروع میشود. پوچی در نقشه خود موفق میشود و به شکلی، شخصیتهای اصلی داستان را نابود میکند و خط جدیدی از داستان را به وجود میآورد که داستان تمام شخصیتهای قبلی را به پایان میرساند.
۲- دیاولو (Diavolo)
«ماجراجویی عجیب جوجو» همیشه محوریت قویترین استندهایش را بر اساس دستکاری زمان گذاشته است و در فصل پنجم، با دادن قدرت پاک کردن زمان به استند دیاولو، قدم جدیدی برای خطرناکی شخصیتهای شرور انیمه برمیدارد؛ به شکلی که او تنها کسی است که از تغییرات آگاه است و قادر به عمل در زمان متوقف شده است. قدرت استند دیاولو مدام قهرمانهای داستان را گیج میکند و آنها را تحت الشعاع قرار میدهد و در نهایت قهرمانها حملات استند کینگ کریمسون را به عنوان حملات ناگهانی میبینند که آنها را از بین میبرد. دیاولو چنان شرور غیرقابل غلبهای است که تنها نقطه ضعفهایش در قالب شخصیت ضعیفتر دیگر او با نام وینگار دوپیو است. در نهایت از طریق استفاده از استند تکامل یافتهی جورنو است که دیاولو به حلقه بیپایانی از مرگ محدود میشود که قادر به فرار از آن نیست. دیاولو برای هیچ کدام از زیردستهایش در زندگی ارزش قائل نیست. او صدها نفر را برای صعود به بالاترین نقاط دنیای جرم و جنایت ایتالیا کشته است؛ از جمله خانواده خودش. به علاوه او برای حفظ امنیت خود، سعی میکند که دختر خودش را نیز به قتل برساند.
۱- دیو براندو (Dio Brando)
از میان همه شخصیتهای شرور «ماجراجویی عجیب جوجو»، هیچ کدام به اندازه دیو براندو تأثیرگذار یا پایدار نیستند. دیو از همان فصل اول «ماجراجویی عجیب جوجو» در داستان حضور دارد که میخواهد نسل خانواده جوستار را به کلی از بین ببرد. دیو براندو، جاناتان جوستار را از پا درمیآورد و در نهایت پیروز میشود. او جزو معدود شخصیتهای انیمه است که نشان میدهد که گاهی شر نیز میتواند پیروز بشود. دیو که باعث و بانی تمام اتفاقات انیمه است، در نهایت در فصل سوم در یک رودوریی با جوتارو که یکی از بهترین مبارزههای نهایی تاریخ انیمه است کشته میشود؛ ولی در طول ادامهی انیمه، حضور او در تمام اتفاقات داستان احساس میشود. در فصل هفتم انیمه، نسخهی جدیدی از او نیز حضور دارد. مهم نیست که داستان «ماجراجویی عجیب جوجو» چقدر از دیو دور میشود؛ در نهایت تاثیرات دیو را در تمام فصلهای این انیمه احساس میکنید.
منبع: CBR
source