با توجه به موقعیت عجیبی که دنیای نقد فیلم در آن قرار گرفته است، پیدا کردن فیلم‌های خوب برای تماشا تبدیل به کاری سخت و دشوار شده. پلتفرم‌های پخش آنلاین معمولا همواره در حال رقابت کردن با یکدیگر هستند و به سختی می‌توان فرق بین یک فیلم خوب را با یک فیلم که به واسطه‌ی الگوریتم به مخاطب پیشنهاد می‌شود تشخیص داد. مجله‌های نقد فیلم هم از نظام‌های درستی پشتیبانی نمی‌کنند و فقط به ارائه‌ی یک امتیاز بسنده می‌کنند. فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا -یا همان بنیاد فیلم بریتانیا- فیلم‌هایی هستند که این انستیتو به واسطه‌ی معرفی کردن‌شان به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بار دیگر در مرکز توجهات قرار بگیرند. اگرچه کمک‌های این موسسه معمولا نصیب فیلم‌سازان مستقلی می‌شود که سعی دارند دیده شوند، اما این موسسه دانشی بی‌مانند در رابطه با آثار سینمایی کلاسیک دارد که می‌تواند به مخاطبان سینمایی در جهت یافتن فیلمی مناسب و یا کیفیت برای تماشا کردن کمک کند.

هر سینمادوستی که می‌خواهد از سینما چیزی بیش از فیلم‌های ابرقهرمانی ببیند باید سری به لیست ۱۰۰ فیلم بریتانیایی برتر تاریخ که موسسه‌ی فیلم بریتانیا منتشر کرده بزند. امروزه دیگر به سختی می‌توان فیلمی را پیدا کرد که به جز ابرقهرمان‌ها به چیز دیگری بپردازد و با این حال در تاریخ سینما فیلم‌های زیادی وجود دارند که می‌توانند شما را به دل داستان‌هایی هیجان‌انگیز ببرند و روایت‌هایی جدید و ناشنیده را برای مخاطبان خود تعریف کنند. فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا فیلم‌هایی هستند که شاید کم‌تر نام آن‌ها را شنیده باشید و با این وجود این فیلم‌ها می‌توانند زاویه‌ی دید شما نسبت به سینما را تغییر دهند. به واسطه‌ی تماشا کردن این فیلم‌ها در خواهید یافت که سینما در ذات خود چه قابلیت‌های درخشانی برای روایت کردن داستان‌های متفاوت و جدید دارد.

موسسه‌ی فیلم بریتانیا سال ۱۹۳۳ با هدف پشتیبانی از هنر سینما و تلویزیون تاسیس شد. موسسه‌ی فیلم بریتانیا از بزرگ‌ترین آرشیو فیلم دنیا محافظت و نگهداری می‌کند. این موسسه علاوه بر نگهداری از نسخه‌های اصلی فیلم‌های فاخر، صاحب و گرداننده‌ی دو سینمای بزرگ در جنوب رودخانه‌ تیمز هم هست. علاوه بر این‌ها موسسه‌ی فیلم بریتانیا فرصت‌های آموزشی خلاقانه‌ای به خصوص در زمینه‌ی آموزش‌های سینمایی و تلویزیونی در اختیار دوست‌داران قرار می‌دهد. سال ۲۰۱۲ این موسسه از دپارتمان آموزش و پرورش بریتانیا بودجه‌ای مناسب دریافت کرد تا شبکه‌ی اینترنتی آکادمی موسسه‌ی فیلم بریتانیا را تاسیس کند و با آن نوجوان‌ها و جوان‌های مشتاق در این رشته که بین ۱۶ تا ۲۵ سال دارند را آموزش دهد. گرداننده‌ی جشنواره‌ی فیلم لندن هم موسسه‌ی فیلم بریتانیا است.

۱۰. تبهکاران لاوندر هیل (The Lavender Hill Mob)

فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا

  • سال تولید: ۱۹۵۱
  • کارگردان: چارلز کریچتون
  • بازیگران: الک گینس، استنلی هالووی، آدری هپبورن، سید جیمز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

«تبهکاران لاوندر هیل» یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما است و یکی از الگوهای فیلم‌های مدرنی است که در ژانر سرقت ساخته می‌شوند. الک گینس در این فیلم نقش یک مرد از طبقه‌ی اجتماعی کارگر را ایفا می‌کند که تصمیم می‌گیرد به یکی از بانک‌های بزرگ کشور دستبرد بزند. مسائل پیچیده‌ی زیادی در این فیلم رخ می‌دهند، اما کارگردان، چارلز کریچتون هرگز اجازه نمی‌دهد که اکشن فیلم، تعاملات هوشمندانه‌ی بین شخصیت‌های باهوش را کنار بزند و تبدیل به برجسته‌ترین نکته در این فیلم شود. این فیلم بلافاصله وارد پروسه‌ی برنامه‌ریزی و پیش‌بینی‌ وقایع غیرمنتظره در حین دزدی می‌شود که بی‌شک مهم‌ترین بخش هر فیلمی است که در این ژانر ساخته شده است.

تماشای گینس که در این فیلم نقش یک سارق بامزه را ایفا می‌کند لذت‌بخش است. اگرچه او سال‌ها بعد به دنبال سایر فیلم‌های مهمی که در آن‌ها نقش‌آفرینی کرد توانست تبدیل به نامی جاودانه در صنعت سینما شود، اما این فیلم به خوبی توانایی‌های کمیک این بازیگر قدرتمند را به تصویر می‌کشاند. نسل مشخصی از سینمادوستان همیشه گینس را با نقش‌آفرینی‌هایش در «پل رودخانه‌ی کوای» (A Bridge on the River Kwai) یا «جنگ ستارگان: قسمت چهارم – امیدی تازه» (Star Wars: Episode IV—A New Hope) به خاطر خواهند آورد، اما «تبهکاران لاوندر هیل» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا می‌باشد به خوبی اثبات می‌کند که گینس توانایی‌های زیادی در کمدی فیزیکی دارد، اگرچه به اندازه‌ی کافی در این زمینه مورد توجه قرار نگرفته است.

آدری هپبورن در اوایل این فیلم حضوری بسیار کوتاه دارد، از این فیلم به عنوان یکی از نخستین نقش‌آفرینی‌های آدری هپبورن یاد می‌شود. بخشی از این فیلم در لندن و بخشی دیگر در پاریس فیلم‌برداری شده‌اند، این فیلم برای نخستین‌بار در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۱ به اکران در آمد و توانست طی هفته‌های آتی در گیشه‌ی بریتانیا عملکرد مناسبی از خودش به نمایش بگذارد. این فیلم توانست جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم‌نامه‌نویسی را به دست آورد. گینس به دنبال نقش‌آفرینی درخشان خود نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد، اما نتوانست آن را به دست آورد. «تبهکاران لاوندر هیل» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است توانست جایزه‌ی بهترین فیلم را از جوایز بفتا به دست آورد. یک اقتباس تئاتری هم از این فیلم صورت گرفت که در اکتبر ۲۰۲۲ در تئاتر اوریمن شهر چلتنهام به روی صحنه رفت.

۹. رازها و دروغ‌ها (Secrets & Lies)

رازها و دروغ‌ها (Secrets & Lies)

  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: مایک لی
  • بازیگران: تیموتی اسپال، برندا بلتین، فیلیس لوگان، ماریان ژان-باپتیست
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

کارگردان‌های کمی هستند که به اندازه‌ی مایک لی در خلق هویت فرهنگی بریتانیا تاثیرگذار بوده باشند. او کارگردان و نویسنده‌ی خارق‌العاده‌ای است که آثار کلاسیکی مانند «برهنه» (Naked)، «وارونه» (Topsy-Turvy)، «سالی دیگر» (Another Year) و «آقای ترنز» (Mr. Turner) را ساخته. لی همیشه علاقه‌ی زیادی به واقع‌گرایی داشته، اما «رازها و دروغ‌ها» یک داستان احساسی درگیرکننده است درباره‌ی رازهای خانوادگی، مسابقات بین نژادی و اهمیت پیدا کردن کمک و طلب کردن آن در هنگام نیاز. هیچ‌کدام از فیلم‌های لی به جز «رازها و دروغ‌ها» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است نتوانسته‌اند در ایالات متحده موفقیت چشمگیری به دست آورند.

«رازها و دروغ‌ها» فیلمی است که می‌تواند هر سینمادوستی را در جهت تماشا کردن سایر آثار ساخته شده توسط مایک لی ترغیب نماید. لی کارگردانی است که همواره به دنبال ساختن فیلم‌های جسورانه و تجربی است. او مردی نیست که به سادگی پا پس بکشد. این فیلم که با بودجه‌ی ۴.۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه ۵۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم داستان هارتنس کامبربچ را روایت می‌کند؛ یک بینایی‌سنج سیاه‌پوست در لندن که بعد از فوت مادرخوانده‌اش تصمیم می‌گیرد به دنبال ریشه‌های واقعی خودش بگردد و با وجود تمام هشدارها در نهایت موفق می‌شود مادر واقعی خودش را پیدا کند. این فیلم برای نخستین‌بار در تاریخ ۱۰ می ۱۹۹۶ در جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد و سپس چهارده روز بعد در بریتانیا به اکران عمومی رسید.

این فیلم توانست سه جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن، جایزه‌ی ویژه‌ی هیأت داوران و نخل طلا را از جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه به دست آورد. «رازها و دروغ‌ها» هم‌چنین توانست در ۶ رشته نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شود. اگرچه این فیلم جشنواره‌ی جوایز اسکار را دست خالی ترک کرد، اما توانست ۳ جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن، بهترین فیلم بریتانیایی و بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی را از جشنواره‌ی فیلم بفتا به دست آورد. بلتین علاوه بر نخل طلا و بفتا توانست جایزه‌ی گلدن گلوب را هم به کمد افتخارات خود اضافه کند. حلقه‌ی منتقدان فیلم لندن به واسطه‌ی این فیلم مایک لی را بهترین کارگردان سال انتخاب کرد. حلقه‌ی منتقدان فیلم لس آنجلس و حلقه‌ی منتقدان فیلم بوستون هم جایزه‌ی بهترین کارگردان و بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به این فیلم اهدا کردند.

۸. آگراندیسمان (Blowup)

آگراندیسمان

  • سال تولید: ۱۹۶۶
  • کارگردان: میکل‌آنجلو آنتونیونی
  • بازیگران: دیوید همینگز، ونسا ردگریو، پیتر بولز، پگی مافیت
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

«آگراندیسمان» یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینما است. این فیلم نه تنها از نظر محتوایی فیلمی متفاوت است، بلکه از نظر ساختاری هم قواعد سینمایی پیش از خود را شکسته است و توانسته قواعد جدیدی برای سینما بنیان گذارد. این فیلم یک فیلم دلهره‌آور پارانوئیک است که ترس‌های وجودگرایانه و ترس از توطئه را در مقابل دوربین به نمایش می‌گذارد. این فیلم شاهکار میکل‌آنجو آنتونیونی تکنیک‌های تدوین درخشانی را در خودش جای داده است که به حس واقع‌گرایی سینما افزود. این فیلم به خوبی چگونگی تغییر فرهنگ طی دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی را به تصویر می‌کشاند؛ دهه‌ای که سینمای آمریکا را وارد دوره‌ی موج نوی هالیوود کرد. تاثیراتی که فیلم «آگراندیسمان» بر سینما گذاشت را می‌توان در بسیاری از فیلم‌های مدرن به طور واضح شناسایی کرد؛ کافی است نگاهی بیاندازید به فیلم‌های «انفجار» (Blow Out) از برایان دی‌پالما، «مکالمه» (The Conversation) از فرانسیس فورد کوپولا و «کیمی» (Kimi) از استیون سودربرگ که هر کدام‌شان به شکلی به این فیلم ادای دین کرده‌اند.

«آگراندیسمان» آنتونیونی به اندازه‌ای از زمان خودش جلوتر بود که حتی امروزه می‌توان از آن به عنوان فیلمی مدرن یاد کرد که مخاطبان سینمایی با دیدن آن شگفت‌زده می‌شوند. به نظر می‌آید آنتونیونی توانسته است طی دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی فیلمی بسازد که نسبت به فیلم‌هایی که امروزه با کمک تکنولوژی‌های پیشرفته ساخته می‌شوند هم هیجان‌انگیزتر و جذاب‌تر است. «آگراندیسمان» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است داستان عکاسی حرفه‌ای به نام توماس را روایت می‌کند که در زندگی‌اش به پوچی رسیده است. توماس به طور اتفاقی تبدیل به شاهدی بر یک صحنه‌ی قتل می‌شود. او ناخواسته بیش‌تر و بیش‌تر درگیر ماجرایی می‌شود که او را وارد برهه‌ی جدیدی از زندگی می‌کند. «آگراندیسمان» نخستین فیلمی بود که آنتونیونی به زبان انگلیسی ساخت.

فیلم‌نامه‌ی این فیلم را آنتونیونی با همراهی تونینو گوررا نوشته است. این فیلم با بودجه‌ی ۱.۸ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۲۰ میلیون دلار بفروشد. آرتور نایت یکی از منتقدان سرشناس آمریکایی تا جایی پیشرفت که این فیلم آنتونیونی را از نظر اهمیت و تاثیرگذاری در کنار «همشهری کین» (Citixen Kane)، «رم شهر بی‌دفاع» (Rome, Open City) و «هیروشیما، عشق من» (Hiroshima mon amour) اورسون ولز قرار داد. این فیلم در دو رشته‌ی بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد اما دست خالی مراسم را ترک کرد. آنتونیونی توانست جایزه‌ی بزرگ هیأت داوران را از جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه برای این فیلم به دست آورد. هیأت ملی حلقه‌‌ی منتقدان فیلم هم جایزه‌ی بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به «آگراندیسمان» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است اهدا کرد.

۷. شب‌زنده‌داری با بزن و بکوب (A Hard Day’s Night)

فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا

  • سال تولید: ۱۹۶۴
  • کارگردان: ریچارد لستر
  • بازیگران: جان لنون، پل مک‌کارتنی، جرج هریسون، رینگو استار
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

«شب‌زنده‌داری با بزن و بکوب» فرصتی بی‌مانند فراهم می‌کند برای تماشا کردن گروه موسیقی بیتلز در اوج قدرت‌شان. در این فیلم ستاره‌های گروه بیتلز یعنی جان لنون، پل مک‌کارتنی، جرج هریسون و رینگو استار نقش نسخه‌هایی داستانی از خودشان را ایفا می‌کنند در حالی که آماده‌ی برگزاری کنسرتی بزرگ می‌شوند. این فیلم موقعیتی خارق‌العاده را فراهم می‌کند که طی آن مخاطبان می‌توانند با اخلاقیات و شخصیت‌های اعضای این گروه آشنا شوند. علاوه بر این، تمام آهنگ‌های آلوم کلاسیک گروه موسیقی بیتلز که هم‌نام فیلم است هم در این فیلم وجود دارند. «شب‌زنده‌داری با بزن و بکوب» فیلمی است که اگر فقط طرفدار موسیقی باشید و دل خوشی از سینما نداشته باشید هم می‌تواند شما را شگفت‌زده کند. این فیلم نه تنها در حال بررسی موشکافانه‌ی روابط و شخصیت‌های یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های موسیقی تاریخ است، بلکه در حال روایت کردن چگونگی برگزاری یک کنسرت بزرگ هم می‌باشد که می‌تواند برای علاقه‌مندان به این مناسبات جذاب باشد.

چهار عضو اصلی گروه موسیقی بیتلز در این فیلم به عنوان بازیگر عملکرد بسیار درخشانی از خودشان به نمایش گذاشتند و به راحتی می‌توان آن‌ها را از سایر خواننده‌ها و موسیقیدان‌هایی که بعدها تبدیل به بازیگر شده‌اند و عملکردشان فاجعه‌بار بوده است جدا کرد. این فیلم به خوبی توانایی‌های ریچارد لستر به عنوان یک کارگردان را هم به تصویر می‌کشاند؛ کارگردان قدرنادیده‌ای که خالق آثار کلاسیکی مانند «سوپرمن ۲» (Superman II) و «رابین و ماریان» (Robin and Marian) است. به لطف وجود لستر است که این فیلم را نمی‌توان صرفا فیلمی درباره‌ی ستاره‌های موسیقی دانست. «شب‌زنده‌داری با بزن و بکوب» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، بی‌شک یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های تاریخ است که درباره‌ی صنعت موسیقی ساخته شده‌اند.

این فیلم در گیشه توانست با توجه به بودجه‌ی ۵۲۹ هزار دلاری‌اش، ۱۱ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به یک موفقیت تمام عیار شود. علاوه بر آن «شب‌زنده‌داری با بزن و بکوب» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، توانست نظر مثبت منتقدان را هم جلب نماید. راجر ایبرت منتقد سرشناس آمریکایی از این فیلم به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ فیلم‌سازی یاد کرد و آن را در لیست بهترین فیلم‌های تاریخ سینما از نظر خودش قرار داد. این فیلم در دو بخش بهترین فیلم‌نامه و بهترین موسیقی متن نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد اما نتوانست این جایزه را به دست آورد. مجله‌ی توتال فیلم، در لیستی که سال ۲۰۰۴ تحت عنوان بهترین فیلم‌های بریتانیایی تاریخ منتشر کرد، «شب‌زنده‌داری با بزن و بکوب» را در رتبه‌ی ۴۲ قرار داد.

۶. ماهی‌ای به نام واندا (A Fish Called Wanda)

ماهی‌ای به نام واندا

  • سال تولید: ۱۹۸۸
  • کارگردان: چارلز کریچتون
  • بازیگران: جیمی لی کرتیس، کوین کلاین، مایکل پیلین، جان کلیز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

در «ماهی‌ای به نام واندا» عوامل سازنده‌ی فیلم «مانتی پایتون و جام مقدس» (Monty Python and the Holy Grail) برای یک ماجراجویی هیجان‌انگیز در ژانر سرقت، یک‌بار دیگر دور هم جمع می‌شوند. این فیلم تمام کمدی‌های فیزیکی‌ای که از این گروه کمدی بدنام انتظار می‌رود را در خودش جای داده است. در حالی که فیلم‌های قبلی این گروه مانند «مانتی پایتون و جام مقدس» (Monty Python and the Holy Grail) و «معنی زندگی» (The Meaning of Life) طراحی شده بودند تا پارودی‌هایی واضح باشند، «ماهی‌ای به نام واندا» خودش جدای از سایرین می‌تواند تبدیل به یک ژانر به خصوص در سینما شود. «ماهی‌ای به نام واندا» به اندازه‌ای مدرن است و برای روایت کردن داستانش از رویکردهای متفاوت استفاده کرده است که حتی امروزه بعد از گذشت بیش از سه دهه هم‌چنان جدید و ساختارشکن به نظر می‌رسد.

ستاره‌های فیلم‌های دیگری که از آن‌ها نام بردیم در این فیلم نقش‌آفرینی‌های درخشانی از خودشان به نمایش گذاشتند. بازیگرانی مانند گراهام چپمن و اریک ایدل توانستند به واسطه‌ی درخشش در این فیلم بیش از پیش نام خود را بر سر زبان‌ها بیاندازند. جیمی لی کرتیس در این فیلم که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است یکی از ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌ی هنری خود را به نمایش می‌گذارد. کرتیس در این فیلم که یکی از محدود پروژه‌های سینمایی او در ژانری غیر از ژانر وحشت است به خوبی اثبات کرد که می‌تواند یک ستاره‌ی کمدی مستعد و قدرتمند باشد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را جان کلیز بر اساس داستانی از خودش و چارلز کریچتون نوشته است. این فیلم داستان گروهی از سارقان الماس را روایت می‌کند که به یک‌دیگر خیانت می‌کنند تا الماس مخفی شده توسط رهبر خود که به زندان افتاده است را پیدا کنند.

این فیلم که با بودجه‌ی ۷.۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۱۸۸.۵ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به هفدهمین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۸ شود. این فیلم در ۳ رشته نامزد اسکار شد و کوین کلاین به دنبال نقش‌آفرینی درخشان خود توانست جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را به دست آورد. این فیلم در ۸ رشته نامزد دریافت جوایز بفتا شد و توانست ۲ جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را برای جان کلیز و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای مایکل پیلین به ارمغان بیاورد. این فیلم در ۳ رشته هم نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب شد. مجله‌ی امپایر در لیستی که سال ۲۰۱۶ تحت عنوان ۱۰۰ فیلم بریتانیایی برتر تاریخ منتشر کرد، «ماهی‌ای به نام واندا» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است را در رتبه‌ی ۳۵ قرار داد.

۵. کفش‌های قرمز (The Red Shoes)

فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا

  • سال تولید: ۱۹۴۸
  • کارگردان: امریک پرسبرگر، مایکل پاول
  • بازیگران: ماریوس گورینگ، آنتون والبروک، مویرا شیرر، رابرت هلپمن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

موسسه‌ی فیلم بریتانیا تنها نظام سینمایی‌ای نیست که تماشای فیلم «کفش‌های قرمز» را پیشنهاد می‌کند، مارتین اسکورسیزی که به دیده شدن دوباره‌ی این فیلم کمک فراوانی کرد هم از این درام موزیکال به عنوان یکی از فیلم‌های ضروری که هر سینمادوستی باید ببیند یاد می‌کند. در این فیلم شاهد بعضی از زیباترین تصاویر از رقص باله هستیم که در تاریخ سینما دیده شده‌اند. «کفش‌های قرمز» نشان‌دهنده‌ی فشار فراوان و دیوانه‌کننده‌ای است که جست‌وجو کردن در دنیای هنرهای اجرایی می‌تواند بر هنرمند وارد کند. این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که فشارهای هنری چگونه زندگی کردن مانند یک انسان عادی را ناممکن می‌کنند. اگرچه خود فیلم در حال بازتاب دادن هنر رقصیدن است، اما مضامینی که این فیلم به آن‌ها می‌پردازد را می‌توان به هر ژانر و زمینه‌ای بسط داد.

«کفش‌های قرمز» یکی از آن فیلم‌هایی است که بر استعداد بی‌نظیر امریک پرسبرگر و مایکل پاول صحه می‌گذارد؛ جفت هنرمندی که به دنبال توانایی‌شان در اضافه کردن موسیقی‌های درخشان و سکانس‌های رقص به فیلم‌هایشان شناخته‌شده هستند. هیچ فیلم دیگری را نمی‌توان در بین موزیکال‌های هالیوود پیدا کرد که به اندازه‌ی «کفش‌های قرمز» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا هم هست، جاه‌طلبانه و تجربی بوده باشد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را مایکل پاول و امریک پرسبرگر بر اساس قصه‌ی پریان «کفش‌های قرمز» از هانس کریستین اندرسن نوشته‌اند. این فیلم داستان رقاص باله‌ای را روایت می‌کند که به سازمان رقصی جدید در سطح بین‌المللی می‌پیوندد و مدیر این سازمان برای اندازه گرفتن میزان تعهد او به هنر رقص، او را مجبور می‌کند که بین حرفه‌اش و رابطه‌ی عاشقانه‌اش یکی را انتخاب کند.

این فیلم که با بودجه‌ی تقریبی ۱ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۵ میلیون دلار بفروشد. در این فیلم به مضامینی مانند رویارویی هنر با زندگی پرداخته می‌شود. این فیلم در ۵ رشته نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد و در نهایت توانست ۲ اسکار بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی صحنه را به دست آورد. جایزه‌ی گلدن گلوب بهترین موسیقی متن هم به این فیلم رسید. هیأت ملی بازبینی فیلم، «کفش‌های قرمز» را به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب کرد. مراحل فیلم‌برداری این فیلم در پاریس آغاز شد و تقریبا ۱۵ هفته به طول انجامید. نسخه‌ی بازسازی شده‌ی این فیلم سال ۲۰۰۹ در جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد. سال ۲۰۱۷، در رای‌گیری از ۱۵۰ بازیگر، کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده و منتقد سینمایی، مجله‌ی تایم‌اوت این فیلم را به عنوان پنجمین فیلم برتر تاریخ سینمای بریتانیا انتخاب کرد.

۴. مرد حصیری (The Wicker Man)

مرد حصیری

  • سال تولید: ۱۹۷۳
  • کارگردان: رابین هاردی
  • بازیگران: کریستوفر لی، بریت ایکلند، دیان کیلنتو، اینگرید پیت
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

متاسفانه میراث «مرد حصیری» بعد از بازسازی بسیار ضعیفی که سال ۲۰۰۶ از آن شد و نیکولاس کیج در آن فیلم نقش‌آفرینی می‌کرد، برای همیشه به دست فراموشی سپرده شد. از بازسازی سال ۲۰۰۶ این فیلم به عنوان یکی از آن فیلم‌هایی یاد می‌شود که آن قدر بد هستند به نظر خوب می‌آیند یاد می‌شود. با این حال نسخه‌ی اصلی «مرد حصیری» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، یکی از فیلم‌های فراموش‌نشدنی و کالت در ژانر وحشت است که طرفداران دوآتیشه‌ی مخصوص خودش را دارد. این فیلم به بررسی مضامینی مانند دیوانگی حاصل از جداماندگی اجتماعی و تاثیرات بنیادهای مذهبی بر زندگی می‌پردازد. سکانس‌ پایانی وحشیانه‌ی این فیلم یکی از صحنه‌های متفاوت تاریخ سینما است که هر بیننده‌ای نمی‌تواند به راحتی آن را تماشا کند.

فیلم‌های ژانر وحشت معمولا از روی شرورهایشان قضاوت می‌شوند و «مرد حصیری» یکی از بهترین شرورهای تاریخ سینما را در خودش جای داده است. کریستوفر لی اگرچه بیش از هرچیز برای ایفا کردن نقش شرورهای مجموعه فیلم‌های «جنگ ستارگان»، « ارباب حلقه‌ها» (The Lord of the Rings)، «جیمز باند» (James Bond) و «دراکولا» (Dracula) شناخته شده است، اما «مرد حصیری» احتمالا ترسناک‌ترین نسخه‌ی لی در سینما را برای مخاطبان به تصویر کشانده است. این فیلم داستان جزیره‌ای در اسکاتلند را روایت می‌کند که ساکنین آن به آئینی قبیله‌ای روی آورده‌اند. رفتار مردم این قبیله برای مخاطبان سینمایی عجیب است. وقتی که درخت‌های سیب فراوان این جزیره بار نمی‌دهند، مردم قبیله به دنبال قربانی‌ای می‌گردند تا با سوزاندن او خدای خورشید را خشنود سازند. در این جزیره، پلیسی به نام سر جان ادواردز به دنبال یافتن دختری گمشده به نام روبین هاوارد است.

فیلم‌نامه‌ی این فیلم که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است را آنتونی شافر نوشته است. منتقدان برجسته‌ی سینمایی از این فیلم به عنوان «همشهری کین» ژانر وحشت یاد کرده‌اند. مجله‌ی توتال فیلم در لیستی که تحت عنوان برترین فیلم‌های بریتانیایی تاریخ سینما طی سال ۲۰۰۴ منتشر کرد، فیلم «مرد حصیری» را در جایگاه ششم قرار داد. صحنه‌ی نهایی این فیلم در لیست ۱۰۰ لحظه‌ی ترسناک تاریخ سینما که مجله‌ی براوو منتشر کرده است در جایگاه ۴۵ قرار گرفته. سال ۱۹۸۹ نویسنده‌ی قسمت اول طرحی برای ساخته شدن یک دنباله را به تهیه‌کننده‌ی قسمت پیشین ارائه داد که بیش از قسمت نخست به جلوه‌های ویژه نیاز داشت و بیش از آن وارد دنیای فانتزی می‌شد. فسمت دوم این فیلم هرگز ساخته نشد و تنها نمایشنامه‌ای رادیویی از طرح فیلم‌نامه‌ی شافر، سال ۲۰۲۰ منتشر شد.

۳. حالا نگاه نکن (Don’t Look Now)

فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا

  • سال تولید: ۱۹۷۳
  • کارگردان: نیکلاس روگ
  • بازیگران: جولی کریستی، دونالد ساترلند، سلیا ماتانیا، ماسیمو سراتو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰

«حالا نگاه نکن» یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما است که درباره‌ی احساس گناه، شهوت و ترس و وحشت ساخته شده است. در اصل این فیلم یک درام خانوادگی است درباره‌ی جان دوباره گرفتن بعد از رویارویی با یک تراژدی. اگرچه این زیرژانر ژانر وحشت امروزه با تشکر از فیلم‌هایی که شرکت آ۲۴ منتشر کرده مانند «وراثت» (Hereditary) و «کشتن گوزن مقدس» (The Killing of a Sacred Deer) طرفداران زیادی پیدا کرده است، اما در آن روزها این نوع فیلم‌ها هنوز خیلی محبوب نبودند و با این حال نیکلاس روگ در این فیلم خود توانست یکی از وحشتناک‌ترین و ترسناک‌ترین صحنه‌های افتتاحیه‌ی تاریخ این ژانر را خلق کند. «حالا نگاه نکن» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، یکی از فیلم‌هایی است که بیش از هرچیز برای درخشش بی‌مانند دونالد ساترلند فقید ماندگار شده. ساترلند در این فیلم با استفاده از توانایی‌های مختلف خود و وسعت احساسی‌اش به عنوان یک بازیگر حس اصالت و خاص‌بودن بیش‌تری به فیلم تزریق می‌کند.

فیلم‌های زیادی در ژانر وحشت وجود دارند که ساترلند طی سال‌های پرثمر فعالیت‌اش به عنوان یک بازیگر در آن‌ها نقش‌آفرینی کرده است، اما «حالا نگاه نکن» به سطحی از ناامیدی انسان می‌پردازد که می‌توان آن را در تاریخ سینما بی‌مانند دانست. مضامین شیطانی بی‌مانند این فیلم میخ‌کوب‌کننده هستند و تماشای این فیلم به کسانی که ناراحتی قلبی دارند پیشنهاد نمی‌شود، اما با وجود تمام این نکته‌ها، «حالا نگاه نکن» یک شاهکار است. این فیلم داستان جان بکستر و همسر داغدار او را روایت می‌کند که به تازگی دختر جوان خود را به واسطه‌ی یک حادثه‌ی غرق‌شدگی از دست داده‌اند. این زوج به دنبال موقعیت شغلی‌ای که برای جان ایجاد می‌شود به ونیز نقل مکان می‌کنند و این نقل مکان آن‌ها را وارد ماجراهای تازه‌ای می‌کند. این فیلم در تاریخ ۱۶ اکتبر ۱۹۷۳ در لندن به اکران عمومی در آمد.

این فیلم در گیشه به موفقیت رسید و توانست تبدیل به دومین فیلم پرفروش آن سال در بریتانیا شود. این فیلم از بیست و هفتمین دوره‌ی جوایز بفتا توانست جایزه‌ی بهترین تصویربرداری را به دست آورد. علاوه بر این، «حالا نگاه نکن» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، توانست در ۵ رشته‌ی دیگر هم نامزد دریافت جایزه از این جشنواره شود. در لیستی با عنوان ۱۰۰ فیلم بریتانیایی برتر تاریخ که سال ۱۹۹۹ به واسطه‌ی رای‌گیری از ۱۰۰۰ نفر شاغل در صنعت سینما و تلویزیون منتشر شد، این فیلم توانست جایگاه هشتم را به دست آورد. این فیلم و سبک بصری آن الهام‌بخش بسیاری از کارگردان‌های بزرگ مانند استیون اسپیلبرگ، کریستوفر نولان، جان فاست، روپرت ساندرز و دیوید کراننبرگ بوده است. دنی بویل از این فیلم به عنوان یکی از فیلم‌های مورد علاقه‌ی خود نام برده است.

۲. رگ‌یابی (Trainspotting)

فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا

  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: دنی بویل
  • بازیگران: ایوان مک‌گرگور، جانی لی میلر، کوین مک‌کید، کلی مک‌دونالد
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

«رگ‌یابی» یکی از تاثیرگذارترین و الهام‌بخش‌ترین فیلم‌های مستقل دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی است. در این فیلم دنی بویل به سراغ رمانی که زمانی از آن به عنوان غیرقابل‌تبدیل به فیلم یاد می‌شد رفته است و آن را به ماجراجویی‌ای درخشان و هیجان‌انگیز در زمینه‌ی اضطراب‌های موجود در فرهنگ جوان‌ها و سرکوب استفاده از مواد مخدر تبدیل کرده است. به واسطه‌ی موسیقی‌های متن درخشان این فیلم و تکنیک‌های تدوین نوآورانه‌اش، «رگ‌یابی» خیلی زود تبدیل به فیلمی شد که می‌توانست به خوبی با مخاطبان ارتباط برقرار کند؛ حتی اگر آن‌ها به واسطه‌ی بعضی از وقایعی که در این فیلم رخ می‌دهند گیج شوند. این فیلم هم‌چنین تبدیل به نخستین همکاری بویل با مک‌گرگور شد؛ همکاری‌ای که هنوز هم ادامه دارد. به واسطه‌ی این نقش‌آفرینی، مک‌گرگور توانست نام خود را بر سر زبان‌ها بیاندازد و تبدیل به یکی از ستاره‌های سینمای بریتانیا و هالیوود شود.

«رگ‌یابی» از بررسی مضمون تلخی که انتخاب کرده است نمی‌گریزد و از چیزی ترسی ندارد. این فیلم به مفاهیمی مانند مصرف‌گرایی و عادی‌سازی مصرف مواد مخدر توسط جریان‌های فرهنگی عامه می‌پردازد. به دنبال موفقیت خیره‌کننده‌ی قسمت نخست این فیلم، دنباله‌ای با نام «رگ‌یابی تی ۲» (T2 Trainspotting) برای این فیلم ساخته شد. قسمت دوم این فیلم یکی از محدود دنباله‌های سینمایی است که وجود داشتن خود را توجیه می‌کند و دلایل منطقی برای آن به مخاطب ارائه می‌دهد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را جان هاج بر اساس رمانی به همین نام از اروین والش نوشته است. این فیلم داستان گروهی از جوان‌های معتاد به هروئین را روایت می‌کند که طی اواخر دهه‌ی ۸۰ میلادی و طی بحران اقتصادی آن دوران در شهر ادینبرا زندگی می‌کنند و برای کسب پول تصمیم می‌گیرند دست به سرقت بزنند. این فیلم با بودجه‌ی ۱.۵ میلیون پوندی ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۴۸ میلیون پوند بفروشد.

«رگ‌یابی» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، در دو رشته‌ی بهترین فیلم و بهترین فیلم‌نامه نامزد بفتا شد و جان هاج در نهایت توانست بفتای بهترین فیلم‌نامه را به دست آورد. حلقه‌ی منتقدان فیلم لندن به دنبال نقش‌آفرینی در این فیلم ایوان مک‌گرگور را به عنوان بهترین بازیگر مرد نقش اصلی سال انتخاب کردند. هاج برای فیلم‌نامه‌ی درخشان خود نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم‌نامه‌ی اقتباسی هم شد، اما نتوانست آن جایزه را به دست آورد. طی لیستی که مجله‌ی توتال فیلم سال ۲۰۰۴ منتشر کرد، «رگ‌یابی» به عنوان چهارمین فیلم برتر تاریخ سینمای بریتانیا انتخاب شد. مجله‌ی د لیست هم این فیلم را به عنوان بهترین فیلم اسکاتلندی تاریخ سینما انتخاب کرد.

۱. لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)

فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا

  • سال تولید: ۱۹۶۲
  • کارگردان: دیوید لین
  • بازیگران: پیتر اوتول، الک گینس، آنتونی کوئین، جک هاوکینز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

«لورنس عربستان» یک فیلم حماسی خارق‌العاده است که هم به عنوان یک فیلم ماجراجویانه کارکرد درستی دارد و هم می‌تواند بینشی جدید درباره‌ی جنگ جهانی اول برای بینندگان خود فراهم کند. اگرچه پخش این فیلم به دنبال توصیف‌های حاشیه‌سازی که از بعضی قبایل عرب ارائه داده بود در ابتدا ممنوع شد، اما خیلی زود همه دریافتند که این فیلم یکی از انقلابی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما است. «لورنس عربستان» قواعدی جدید برای ساختن فیلم در مقیاس‌های عظیم بنا نهاد. دیوید لین فیلم‌های حماسی زیادی ساخته است اما فقط بعضی از آن‌ها توانسته‌اند به اندازه‌ی «لورنس عربستان» دیوانگی و هرج و مرج جنگ را به تصویر بکشانند. این فیلم که برنده‌ی اسکار بهترین فیلم شد و امروزه از آن به عنوان یکی از آثار سینمایی کلاسیک یاد می‌شود، تا به امروز چندین مرتبه مجددا اکران شده است. سال ها بعد و در یکی از اکران‌های مجدد، تصاویری به این فیلم اضافه شد که لین هنگام ساخت فیلم آن‌ها را ضبط کرده بود اما نتوانسته بود از آن ها استفاده کند.

وقتی که پای تصاویر عریض از بیابان در میان باشد، «لورنس عربستان» دیوید لین، بی‌شک یکه‌تاز است. این فیلم حماسی ماجراجویانه، بیش از چهار ساعت طول دارد و داستان تی. ای. لورنس و نقش او در روابط دیپلماتیک با عربستان طی جنگ جهانی نخست را بررسی می‌کند. تصویربرداری خیره‌کننده‌ی فردی ای. یانگ یکی از اصلی‌ترین دلایل ماندگاری این فیلم در ذهن مخابان و سینمادوستان است. یانگ سفر حماسی لورنس در دل صحرا را به واسطه‌ی نماهای عریض نفس‌گیر که در آن‌ها تا جایی که چشم‌ کار می‌کند شن صحرا دیده می‌شود و آفتاب در حال سوزاندن موجودات زنده است به تصویر کشاند.

«لورنس عربستان» که یکی از فیلم‌های پیشنهادی موسسه‌ی فیلم بریتانیا است، یکی از آن فیلم‌هایی است که هر بیننده‌ی سینمایی‌ای باید آن را روی پرده‌ی سینما مشاهده کند. فیلم‌نامه‌ی «لورنس عربستان» را رابرت بولت و میشائیل ویلسون بر اساس کتاب «هفت رکن حکمت» از تی. ای. لورنس نوشته‌اند. «لورنس عربستان» با بودجه‌ی ۱۵ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۷۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم بر سبک فیلم‌سازی بسیاری از کارگردان‌های بزرگ تاریخ سینما تاثیرگذار بوده است. کارگردان‌هایی مانند جرج لوکاس، استیون اسپیلبرگ، سم پکین‌پا، استنلی کوبریک، مارتین اسکورسیزی، ریدلی اسکات، برایان دی‌پالما و دنی ویلنوو از این فیلم به عنوان یکی از آثار سینمایی الهام‌بخش خود یاد کرده‌اند. «لورنس عربستان» در ۱۰ رشته نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد و توانست ۷ جایزه‌ی اسکار بگیرد؛ از جمله اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌برداری رنگی و بهترین تدوین. پیتر اوتول، بازیگر ایفاکننده‌ی نقش لورنس، اگرچه نتوانست اسکار بگیرد، اما بفتای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به دست آورد.

منبع: collider

source

توسط chehrenet.ir